فیلتر واگرایی مخفی مثبت


تمایل: نگاه جدید، جرأت و تهور می‌خواهد. اگر با جزم‌اندیشی و تعصب بر باورهای قدیمی خود پافشاری کنیم، مغز مجالی برای نگرش جدید نخواهد داشت. اگر یقین داشته باشیم که حق با ماست و ذره‌ای جا برای این‌که شاید اشتباه کرده باشیم نگذاریم، طرز فکر ما ذره‌ای تغییر نخواهد کرد. مثلا فردی که خود را ضعیف، ترسو و منفعل می‌داند و به‌دنبال آن برای لاپوشانی سعی می‌کند کارهای سخت و سطح پایین انجام دهد یا پرکاری می‌کند، که به آن سندرم آدم‌های کوتاه قد می‌گویند، تا زمانی که خودش نخواهد دیدگاهش را در مورد خودش عوض کند، هیچ‌گاه تغییری نخواهد کرد پس باید تمایلی در فرد وجود داشته باشد تا تغییر حاصل شود.

خوب فکر کن ،خوب زندگی کن ،برای مغزت فیلتر بساز

اغلب ما آدم‌ها قبول نداریم که افکار و باورهای نادرست و غلط‌مان به تنهایی می‌تواند دلیلی برای همه ناراحتی‌ها و بدبختی‌هایمان باشد و عادت داریم ژن، پدر و مادر، دوستان، جامعه و همه و همه را مقصر بدانیم و اصلا حتی برای لحظه‌ای هم که شده به خودمان رجوع نمی‌کنیم.

خوب فکر کن ،خوب زندگی کن ،برای مغزت فیلتر بساز

به گزارش زیست آنلاین اما واقعیت این است که نگاه ما به امور، قضاوت‌ها و نتیجه‌گیری‌ها و به دنبال آن ناراحتی‌ها و بدخلقی‌هایی که در ما به وجود می‌آید همه به افکار، باورها و طرز تلقی‌های ما بر‌می‌گردد و ما همیشه از نقشی که افکارمان در زندگی دارند، غافلیم و زمانی هم که متوجه این تاثیر می‌شویم، حاضر نیستیم افکار غلط‌مان را که شاید به جرأت بتوان گفت عامل بسیاری از مشکلات ما در زندگی شخصی است، تغییر دهیم و در صورت لزوم آنها را کاملا ریشه‌کن کنیم.

البته با این حقیقت مخالف نیستیم که تغییر کردن بخصوص در حیطه افکار و نگرش‌ها سخت است و به تلاش و استمرار احتیاج دارد، اما غیرممکن نیست. ما می‌توانیم با افکار غلط خود مقابله کنیم، افکار مخرب را زیر سوال ببریم و باورهای بی‌فایده را دور بریزیم و همه این تلاش‌ها برای این است که بتوانیم روابط بهتری داشته باشیم و زندگی‌مان را به شکل موثرتری اداره کنیم. پس باید تلاش کنیم باورهایمان را سر و سامان دهیم.

برای تغییر در افکار یکی از مهم‌ترین گام‌ها این است که فیلتر‌های مهم را بشناسیم که در ادامه به بخشی از این فیلترها اشاره می‌کنیم.

فیلتر حذف: اولین فیلتر اطلاعاتی مغز، فیلتر حذف است. به این معنا که اطلاعات از طریق حواس پنجگانه و حس ششم وارد مغز می‌شوند و مغز بنا به تمایل و صلاحدید خود بسیاری از آنها را حذف و از حافظه پاک می‌کند. مغز با عملکرد خود و با استفاده از این فیلتر هر آنچه را مهم تلقی می‌شود، ماندگار کرده و موارد بی‌اهمیت را از حافظه صاحب خود حذف می‌کند. نبود فیلتر حذف در مغز باعث آشفتگی ذهنی فرد شده و حتی می‌تواند فرد را به اختلالات روانی مبتلا کند.

فیلتر تعمیم: دومین فیلتر، فیلتر تعمیم است. این شکل از عملکرد مغز همان‌طور که از نامش پیداست به عمومیت دادن یک مورد مانند یک فکر، یک باور، یک پدیده به تمام موارد مرتبط به آن است. شاید شما بارها جملاتی از این قبیل را به کار برده باشید: «من همیشه بدشانسم» و «او برای من هیچ کاری انجام نداده است». این جملات که همه از عمومیت دادن جزء به کل به وجود آمده است، می‌توانند شما را در قضاوت کردن دچار اشتباه کند. بنابراین با آگاهی از این قضیه و در مواردی با تغییر دادن زاویه دید می‌توانید بر عملکرد این فیلتر مسلط شوید و از کلی‌گویی‌های افراطی و غیر‌منطقی دور باشید.

فیلتر تحریف: کار این فیلتر همان‌طور که از نام آن پیداست، تحریف و تغییر شکل دادن اطلاعات وارد شده به مغز است. این تغییر شکل اطلاعات ممکن است تا جایی باشد که ماهیت اطلاعات به کلی عوض شود. فیلتر تحریف می‌تواند هم مفید واقع شود و فیلتر واگرایی مخفی مثبت باعث شکوفایی، خلاقیت و نوآوری شود، سبب گسترش پیشرفت‌های هنرهای مختلف شود و روابط دوستانه ایجاد کند و هم می‌تواند مضر و خطرناک باشد. مثلا باعث از هم پاشیدن یک رابطه شود و حتی باعث کج‌فکری، زودرنجی، بدبینی و حساسیت شود. مطمئنا در صورت شناخت این فیلتر و آگاهی از نحوه عملکرد آن می‌توانید براحتی بر آن مسلط شوید و در راستای تغییر افکار و عقاید خود استفاده کنید.

فیلتر توجیه: یکی از کارایی‌های مغز که مغز انسان بسیار هم بر انجام آن پافشاری و تعصب دارد، این است که به خودش ثابت کند هر عملی که انجام می‌دهد کاملا درست، منطقی، قابل استدلال و بحق است. این به آن معناست که مغز بخشی از اطلاعات وارد شده را توجیه می‌کند. تا به حال چقدر پیش آمده که بین شما و یکی از نزدیکانتان کدورتی پیش آمده باشد و رابطه‌تان قطع شود و شما واقعا خودتان را مقصر دانسته باشید؟ علت جوابی که شما می‌دهید و خود را حق‌دار تلقی می‌کنید، وجود فیلتر توجیه در مغزتان است. با آگاهی از عملکرد چنین فیلتری شما می‌توانید از مواردی که شما را دچار توجیه بیش از اندازه می‌کند، دوری کنید.

فیلتر بزرگنمایی: کارایی این فیلتر بزرگ جلوه دادن اطلاعات است، یعنی مغز اطلاعات دریافتی را بزرگ‌تر و مهم‌تر از اندازه واقعی خودشان جلوه می‌دهد. شاید تا به حال به این مساله توجه کرده‌اید که فردی نسبت به یک موضوع معمولی بیش از اندازه اهمیت قائل است و آن را بزرگ و تاثیرگذار تلقی می‌کند، علت این امر مربوط به فیلتر بزرگنمایی در مغز است. در بسیاری از موارد به دلیل وجود همین فیلتر است که یک موضوع واحد برای یک نفر بسیار مهم تلقی می‌شود و برای فرد دیگری معمولی و کم‌اهمیت است.

فیلتر کوچک‌نمایی: این فیلتر درست نقطه مقابل فیلتر بزرگنمایی است و وظیفه دارد اطلاعات وارد شده به مغز را ‌کوچک‌تر از حد و اندازه واقعی‌شان نشان دهد. طبیعی است این مساله تاثیر زیادی بر افکار شما داشته و متعاقبا هم بر رفتار شما تاثیر‌گذار است، مثلا اگر شما به دوست خود تلفن کردید و او به سردی جواب شما را داد با استفاده از این سیستم شما بی‌تفاوت‌تر عمل می‌کنید یا رفتار وی را به حساب موارد دیگری غیر از خودتان می‌گذارید. شما با اطلاع از وجود فیلتر‌هایی چون بزرگنمایی یا کوچک‌نمایی مغز می‌توانید عملکرد مناسب‌تری داشته باشید.

تغییر باورهای قدیمی

دانشمندان پس از سال‌ها تحقیق به پنج اصل تغییر باورهای قدیمی پی برده‌اند. این پنج اصل عبارت است از:

تمایل: نگاه جدید، جرأت و تهور می‌خواهد. اگر با جزم‌اندیشی و تعصب بر باورهای قدیمی خود پافشاری کنیم، مغز مجالی برای نگرش فیلتر واگرایی مخفی مثبت جدید نخواهد داشت. اگر یقین داشته باشیم که حق با ماست و ذره‌ای جا برای این‌که شاید اشتباه کرده باشیم نگذاریم، طرز فکر ما ذره‌ای تغییر نخواهد کرد. مثلا فردی که خود را ضعیف، ترسو و منفعل می‌داند و به‌دنبال آن برای لاپوشانی سعی می‌کند کارهای سخت و سطح پایین انجام دهد یا پرکاری می‌کند، که به آن سندرم آدم‌های کوتاه قد می‌گویند، تا زمانی که خودش نخواهد دیدگاهش را در مورد خودش عوض کند، هیچ‌گاه تغییری نخواهد کرد پس باید تمایلی در فرد وجود داشته باشد تا تغییر حاصل شود.

راهنمایی: دومین اصل راهنمایی است. اگر می‌خواهید باور جدیدی داشته باشید و افکار جدیدی را به ذهن خود راه دهید، بهتر است کسی راهنمای شما باشد. می‌توان گفت اگر خواهان تغییر باورهایتان هستید بهترین مربی شما کسی است که خودش این‌گونه باشد، چراکه او دقیقا می‌داند به دنبال چیست و شما را راهنمایی می‌کند تا به مقصد برسید. درواقع کسی که قبول دارد تغییر برخی باورهای به درد نخور لازم و مفید است می‌تواند در عوض کردن افکار و باورها به ما کمک کند (مانند گروه‌های خودیاری افراد معتاد)‌.

انعطاف‌پذیری: سومین اصل انعطاف‌پذیری است که درباره تغییر افکار کاربرد زیادی دارد. برای تغییر افکار باید به شکل‌های مختلف به باورهایمان نگاه کنیم تا تغییر اتفاق بیفتد. با انعطاف‌پذیری نگرش قدیمی را ضعیف و نگرش جدید را در خود تقویت می‌کنیم. برای این کار می‌توانیم باور جدید را تمرین کنیم یا زمانی که تمایل داریم به باور قدیمی‌مان بچسبیم، خود را تنبیه کنیم. مهم این است که در جریان تغییر افکار و باورها دائما روش‌های جدید را آزمایش کنیم.

زمان: تغییر در افکار، باورها و نگرش‌ها زمان می‌برد. مهم آن است که روی ایجاد تغییر کار کنیم و مداومت نشان دهیم تا یک روز متوجه شویم تغییری که مدت‌ها به خاطرش وقت گذاشته‌ایم به وقوع پیوسته است.

برگشت: یکی از جنبه‌های ناگوار در تغییر افکار و باورها این است که حتی پس از تغییر هم ممکن است به حالت اول برگردیم، پس برای آن‌که دیدگاه جدید را حفظ کنیم باید تمرین، تمرین و تمرین کنیم.

افکار سمی را دور بریزید

به منظور تغییر در افکار و باورهایمان لازم است برخی از افکار زاید و سمی را کاملا دور بریزیم. در ادامه به برخی از مهم‌ترین افکار سمی اشاره می‌شود.

هر طور رفتار کنی، خانواده و دوستانت باید دوستت داشته باشند: برخی اشخاص بر این عقیده‌اند که نزدیکان باید آنها را همان‌طور که هستند دوست داشته باشند و اهمیتی ندهند که آنها چه رفتارهای ناجوری دارند، در حالی که در اغلب ارتباطات این رفتار شماست که باعث می‌شود کسی دوستتان داشته باشد، از شما متنفر باشد، در جستجوی شما باشد یا از شما دوری کند.

همیشه سعی کن دیگران را کنترل کنی: عبارت «زندگی کن و بگذار دیگران هم زندگی کنند» توصیه‌ای قدیمی است که به ما پیشنهاد می‌کند تا حد فیلتر واگرایی مخفی مثبت امکان کمتر در کار دیگران دخالت کنیم. زن یا مردی که برای همسرش نقش رئیس را بازی می‌کند، بدون تردید باعث خصومت و آزردگی او می‌شود. کارفرمایان خودرای کارمندان خوبشان را از دست می‌دهند. اگر می‌خواهید با دیگران همراه شوید و دوست‌داشتنی و قابل پذیرش باشید تلاش برای کنترل دیگران را کنار بگذارید.

احساساتت را بروز نده: به‌طور طبیعی موقعیت‌هایی وجود دارد که در آن عاقلانه است عمیق‌ترین احساساتتان را از دیگران پنهان کنید، اما اگر این پنهانکاری احساسات روش زندگی‌تان شود از نظر هیجانی و روحی فردی خشک و بی‌روح می‌شوید و تنها و منزوی خواهید شد. درست آن است که انتخابی عمل کنید، یعنی احساسات‌تان را به افرادی که قابل اعتمادند بیان کنید.

موفقیت و پول خوشبختی می‌آورد: این باور نادرستی است که تصور کنید هر کس پول دارد یا موفقیت‌هایی را کسب کرده است، آدم خوشبختی است. سعی کنید کار و پول را به‌عنوان وسیله‌ای برای زندگی بدانید، نه این‌که خودتان را هلاک آنها کنید. تلاش کنید روی مفاهیم انسانی هم در زندگی‌تان کار کنید.

متواضع‌ باش و از خودت تعریف نکن: روشی که خودتان را معرفی می‌کنید، تاثیر زیادی در این‌که دیگران چطور شما را ارزیابی می‌کنند، دارد. افراط در تواضع بیشتر اوقات تاثیر مخربی دارد، اگر با تواضع نا بجا خودتان را دست‌کم گرفتید از این‌که دیگران هم شما را نادیده بگیرند تعجب نکنید. نشان دادن توانایی‌ها و قابلیت‌ها به صورت معقول لاف‌زدن نیست، بلکه آشکار سازی مهارت‌هایتان است. پس هیچ‌گاه خودتان را دست‌کم نگیرید. این افتخار نیست.

صداقت مطلق داشته باش: در این که صداقت یک فضیلت است شکی نیست، اما ایراد در مطلق بودن آن است اگر در صداقت داشتن هم افراط شود، پیامدهای ناگواری به همراه خواهد داشت. ارتباطات کمی وجود دارد که در آن بتوان شرایطی را که در آن فرد هیچ چیز را مخفی نگه ندارد و همه چیز را مطرح کند، تحمل کرد.

سختی‌ها شخصیت را می‌سازند: توقع کار سخت یا رنج و عذاب به نام شخصیت‌سازی ممکن است باعث ایجاد رنجش و لجاجت و سنگدلی شود. شخصی که بی‌جهت رنج و عذاب می‌بینند یا سختی غیرضروری می‌کشد بیشتر احتمال دارد سخت دل و خشن شود. آنچه شخصیت خوب را می‌سازد داشتن الگوهای مناسب است که خصوصیات مناسب را تقویت می‌کند و درصدد اصلاح رفتار نامطلوب برمی‌آید.

زندگی با افکار آینده‌ساز

ـ افکاری که برای اندیشیدن انتخاب می‌کنید و هم‌اکنون به آن اعتقاد دارید، آینده شما را می‌سازد.

ـ فقط چیزهایی را که مناسب‌اند بر زبان جاری کنید. از به کار بردن کلامی بر ضد خودتان یا سخن‌چینی درباره دیگران اجتناب کنید.

ـ نگرش‌تان را خودتان انتخاب کنید. مجبور نیستید اجازه دهید گفته‌های دیگران بر شما تاثیر منفی بگذارد.

ـ وقتی زندگی بیش از توان‌تان شما را به مبارزه و چالش می‌کشد، خود را به خدا بسپارید، چرا که او نه فقط پاسخ را در اختیار دارد بلکه پاسخ خود اوست.

ـ خود را با افراد و شرایط مثبت محصور کنید و از منفی‌نگری‌ها دوری کنید.

ـ شما کلام‌تان هستید. هرگز گفته‌هایتان را با دروغ و حیله یا تحریف، همراه نکنید. با حرمت داشتن کلام‌تان اعتبار و صداقت ایجاد کنید.

ـ درد دیگران را احساس کنید و کشمکش‌ها، ناراحتی‌ها، گرفتاری‌ها و ضعف‌هایشان را درک کنید.

ـ هر رابطه‌ای که تاکنون داشته‌اید را قدر بدانید. خوب یا بد، رابطه‌ها بهترین آموزگاران شما هستند.

ـ جرات و جسارت داشته باشید. باورهای درست‌تان را حفظ کنید حتی اگر دنیای پیرامون‌تان انتخاب می‌کند که باوری دیگر داشته باشید.

ـ درخواست کردن آغاز ستاندن است. با دعایی ساده و اعتقادی، شما می‌توانید آینده‌تان را تغییر دهید.

ـ نسبت به شایستگی‌هایتان مطمئن و متواضع باشید و کاستی‌هایتان را درک کنید.

ـ خود و زندگی‌تان را جدی بگیرید. برای ابراز وجودتان وقت بگذارید و منضبط باشید. این شیوه رشد و پروراندن موهبت‌ها و استعدادهای بی‌همتایتان است.

ـ مطمئن باشید خداوند کاری درست و در زمانی مناسب انجام خواهد داد. از آنجا که می‌دانید پیش‌بینی او بموقع است می‌توانید از حال لذت ببرید.

ـ بدانید هر کاری که انجام می‌دهید، به خودتان بازمی‌گردد. به بیرون از خود گام بردارید و پیش از هر حرکتی شاهد نتیجه آن باشید.

ـ اگر شما کار درست انجام می‌دهید، اگر به خود و دیگران آزار نمی‌رسانید، لازم نیست نگران آن باشید که دیگران چه فکر ی می‌کنند، شما آزادید.

اوسیلاتور مکدی MACD

macd

یکی از محبوب‌‌ترین، کاربردی‌ترین و در عین حال ساده ترین اندیکاتورها، اندیکاتور مکدی (MACD) است. اوسیلاتور مکدی توسط جرالد اپل در دهه ۱۹۷۰، با هدف شناسایی تغییرات در قدرت، جهت، مقدارحرکت و مدت زمان یک روند در بازار سهام فیلتر واگرایی مخفی مثبت ارائه شده است.

مکدی یکی از ساده‌ترین و موثرترین شاخص‌های حرکتی موجود است و از دو شاخص میانگین متحرک اسفاده می کند، میانگین متحرک کوتاه مدت را با کم کردن از میانگین متحرک بلندمدت تر، به یک نوسان‌ساز جنبشی تبدیل می‌کنند و در بالا و زیر خط صفر نوسان می‌کند.

بر خلاف ظاهر پیچیده ی اوسیلاتور مکدی، کار کردن با این اوسیلاتور بسیار آسان و مفید میباشد.مکدی در بین تحلیلگران تکنیکال از محبوبیت زیادی برخوردار است.

MACD مخفف کلمهMoving Avarage Convergence Divergence میباشد.

معنی ظاهری این جمله همگرایی و واگرایی میانگین متحرک است.

محاسبات و فرمول مکدی MACD

MACD Line: (12-day EMA – 26-day EMA)

Signal Line: 9-day EMA of MACD Line

MACD Histogram: MACD Line – Signal Line

خط MACD تفاضل میانگین متحرک نمایی ۲۶ روزه از ۱۲ روزه است. قیمت بستن (close price) برای این میانگین متحرک استفاده می‌شود.

خط سیگنال مکدی MACD:

یک میانگین متحرک نمایی ۹ روزه از خط مکدی است.

هیستوگرام مکدی MACD:

نشان‌دهنده تفاوت بین MACD و خط سیگنال است. نمودار نشان‌دهنده مثبت بودن زمانی است که خط MACD بالاتر از خط سیگنال است و زمانی منفی است که خط MACD زیر خط سیگنال خود باشد.

مقادیر ۱۲، ۲۶ و ۹ تنظیمات معمولی مورد استفاده هستند، اگرچه مقادیر دیگر را می توان بسته به سبک و اهداف تجاری شما جایگزین کرد.

تفسیر مکدی MACD:

همانطور که نام آن نشان می‌دهد، تماما در مورد هم‌گرایی و واگرایی دو میانگین متحرک است. هم‌گرایی زمانی اتفاق می‌افتد که میانگین‌های متحرک به سمت هم حرکت می‌کنند. واگرایی زمانی رخ می‌دهد که میانگین‌های متحرک از هم دور می شوند. متوسط حرکت کوتاه‌تر (۱۲ روزه)سریع‌تر و مسئول اغلب حرکات MACD است. میانگین متحرک (۲۶ روزه)آهسته‌تر بوده و نسبت به تغییرات قیمت کم‌تر واکنش پذیر است.

خط MACD در بالا و زیر خط صفر قرار دارد و خط صفر به عنوان خط مرکزی نیز شناخته می‌شود.

بخش های اوسیلاتور مکدیMACD:

تفاضل قیمت بین دو میانگین کوتاه مدت‌تر و بلند مدت‌تر خط مکدی را تشکیل می‌دهد،برای تنظیم این اوسیلاتور می بایست سه عدد را تنظیم کنیم:
عدد اول میانگین سریعتر و عدد دوم میانگین کندتر می باشد، عدد سوم میانگین متحرک وزنی اختلاف دو میانگین قبلی است.وقتی مکدی شیب منفی دارد روند نزولی است.وقتی مکدی شیب مثبتدارد روند صعودی است.
وقتی هیستوگرام از بالای خط مرکزی به زیر خط مرکزی می رود به معنی تغیر فاز مکدی از مثبت به منفی است و بالعکس. هنگامی که میله‌های هیستوگرام در بالای خط مرکزی شروع به بزرگ شدن می‌کنند روند صعودی در حال قوی شدن است و در مقابل هنگامی که شروع به کوچک شدن می‌کنند، یعنی فاصله‌ی بین خط سیگنال و مکدی در حال کم شدن است،نشان از برگشت روند صعودی به نزولی است.

برعکس آن زمانی است که خطوط هیستوگرام در زیر خط مرکزی قرار دارد و منفی است. در این شرایط نیز بزرگ و کوچک شدن میله‌ها نشان از تقویت و تضعیف روندها دارند.یکی از قوی ترین ابزارها برای شناسایی واگرایی،استفاده از اوسیلاتور مکدی است.

سیگنال خط سیگنال در مکدی MACD:

کراس اوورهای خط سیگنال رایج ترین سیگنال های MACD هستند. خط سیگنال یک EMA ۹ روزه از خط MACD است. به عنوان یک میانگین متحرک از نشانگر ، MACD را دنبال می کند و تشخیص چرخش های MACD را آسان تر می کند. یک کراس اوور صعودی هنگامی رخ می دهد که MACD بالا رفته و از بالای خط سیگنال عبور می کند. کراس اوور نزولی هنگامی رخ می دهد که MACD پایین آمده و از زیر خط سیگنال عبور می فیلتر واگرایی مخفی مثبت کند. کراس اوورها بسته به قدرت حرکت می توانند چند روز یا چند هفته دوام بیاورند.

قبل از اتکا به این سیگنالهای معمول ، احتیاط دقیق لازم است. عبور متقاطع از خط سیگنال در محدوده اشباع خرید و فروش باید با احتیاط مشاهده شود. با توجه به اینکه MACD محدودیت بالا و پایین ندارد، تحلیلگران تکنیکال می‌توانند با یک ارزیابی بصری ساده ، اوج تاریخ را تخمین بزنند.

نتیجه‌گیری :

شاخص MACD به این دلیل خاص است که حرکت و روند را در یک شاخص به ارمغان می‌آورد. این ترکیب منحصر به فرد از روند و جنبش می‌تواند در چارت روزانه، هفتگی یا ماهانه اعمال شود. تنظیمات استاندارد برای MACD تفاوت بین میانگین متحرک وزنی ۱۲ و ۲۶ دوره است. تحلیگران تکنیکال که به دنبال حساسیت بیشتر هستند ممکن است یک میانگین حرکت کوتاه‌مدت کوتاه‌تر و متوسط حرکت بلند مدت را امتحان کنند. (۵، ۳۵، ۵)نسبت به (۱۲، ۲۶، ۹)حساس‌تر است و ممکن است برای نمودارهای هفتگی مناسب‌تر باشد. تحلیگران تکنیکالی که به دنبال حساسیت کم‌تر هستند، ممکن است افزایش میانگین متحرک را در نظر بگیرند.

مکدی برای شناسایی سطوح اشباع خرید و فروش مناسب نیست. با این که امکان شناسایی سطوحی که از نظر تاریخی در محدوده اشباع خرید و فروش هستند امکان پذیر است، MACD هیچ محدودیت بالا یا پایین تری برای پیوند دادن به جنبش خود ندارد.

در نهایت، به خاطر داشته باشید که خط مکدی با استفاده از تفاوت واقعی بین دو میانگین متحرک محاسبه می‌شود. این بدان معنی است که مقادیر مکدی وابسته به قیمت هستند.

نکته ای که حائز اهمیت است اندیکاتور مکدی در زیر گروه اسیلاتورها یا نوسان‌نماها قرار می گیرد چرا که همواره حول یک سطح ثابت صفر در حال نوسان است.

کاربردهای اسیلاتور MACD:

۱- شناسایی واگرایی:

یکی از مهم ترین کاربردهای مکدی، مشاهده‌ی واگرایی‌ها بین قیمت و اندیکاتور مکدی است. واگرایی‌ها زمانی اتفاق می‌افتند که روند قیمتی خلاف روند اندیکاتور (اسیلاتور) باشد و به دو دسته‌ی واگرایی های عادی و مخفی تقسیم می‌شوند که هرکدام مثبت و منفی دارند.

۲- سیگنال خرید و فروش در زمان کراس اوور خط مکدی و خط سیگنال.

در زمانی که مکدی، خط سیگنال را به طرف پایین قطع می کند سیگنال فروش و زمانی که مکدی، خط سیگنال را به سمت بالا قطع می کند سیگنال خرید می باشد.

همانطور که در شکل زیر مشاهده می کنید محدوده هایی وجود دارند که مکدی با منحنی خط سیگنال تلاقی پیدا کرده اند. در محدوده هایی که با فلش مشکی رنگ مشخص شده اند، منحنی مکدی خط سیگنال را به سمت بالا قطع کرده است و پس فیلتر واگرایی مخفی مثبت از آن انتظار صعود سهم را داشته ایم و در در محدوه هایی که با فلش قرمز رنگ مشخص شده اند عکس حالت فوق رخ داده است یعنی منحنی مکدی خط سیگنال را به سمت پایین قطع نموده و انتظار کاهش قیمت و نزول آن را را داشته ایم.

۳ – سیگنال تغیر روند:

سیگنال تغیر روند در زمانیکه این اسیلاتور سطح صفر یا خط مرکزی را قطع می نماید. به عبارتی کراس اوور مکدی با سطح صفر به سمت بالا به این معنی است که میانگین متحرک ١٢ روزه میانگین ٢۶ روزه را به سمت بالا قطع کرده که به معنی احتمال صعود سهم می باشد و کراس اوور مکدی به زیر سطح صفر به این معنی است که میانگین متحرک ١٢ روز میانگین ٢۶ روزه را به سمت پایین قطع کرده که و احتمال نزول سهم وجود دارد.

به شکل زیر توجه کنید:

همانطور که دیده می‌شود با عبور مکدی از خط مرکزی به سمت بالا سهم وارد روند صعودی شده است و با عبور مکدی به سمت پایین خط مرکزی شاهد نزول سهم می‌باشیم.

از آنجایی که از فاکتور حجم در این اندیکاتور استفاده نمی شود، روشهای فوق برای اسیلاتور مکدی به تنهایی ممکن است با خطا همراه باشند که برای فیلتر کردن این خطاها لازم است تا در تصمیم گیریها از ابزاری دیگری نیز به طور همزمان استفاده کنید.

از اوسیلاتور مکدی می توان به منظور شناسایی روندهای جدید هستند استفاده کرد. مهم‌ترین هدف یک تحلیلگر در معاملات این است که بتواند این روندها را پیدا کند، زیرا بیشترین سودها در روندها به دست می‌آید.

اندیکاتورهای پیشرو قبل از شروع یک روند جدید سیگنال ارائه می‌کنند در حالی که اندیکاتورهای پیرو یا مومنتوم پس از روند آغاز یک روند سیگنال می‌دهند. اوسیلاتور مکدی را میتوان جزء هردو گروه دانست. در اصل این اندیکاتور با توجه به وجود میانگین‌های متحرک، اندیکاتوری پیرو روند محسوب می‌شود اما هیستوگرام اندیکاتور مکدی در رده‌ی اندیکاتورهای پیشرو قرار می‌گیرد.

تفاوت مکدی با RSI:

یکی از مزایای اندیکاتور RSI نشان دادن نواحی اشباع خرید و فروش است و اندیکاتور مکدی برای شناسایی این سطوح کاربردی نمی باشد.

اوسیلاتور مکدی رابطه‌ی بین دو میانگین متحرک وزنی را اندازه‌گیری می‌کند در حالی که RSI، نسبت تغییرات قیمت را در بازه های زمانی مختلف نتشان می دهد.تحلیلگران تکنیکال از ترکیب مکدی و RSI برای درک بهتر از تغیرات قیمت استفاده می‌کنند.

هر دوی این اندیکاتورها برای اندازه گیری مومنتوم استفاده می‌شوند. اما از جایی که هر کدام از آنها از فاکتورهای مختلفی را اندازه گیری می‌کنند گاهی نشانه‌های متضادی را ارائه می‌دهند. به عنوان مثال ممکن است RSI برای مدتی در ناحیه اشباع خرید قرار گیرد اما مکدی نشان دهنده‌ی افزایش مومنتوم در جهت صعودی باشد.

تفاوت مکدیMACD با مکدی MACD کلاسیک:

در نرم‌افزارهای معاملاتی معمولاً اندیکاتور MACD و MACD کلاسیک به طور پیش‌فرض وجود دارد، اما در برخی از نرم‌افزارها از نسخه متفاوتی از اندیکاتور MACD استفاده می‌کنند.. اما تفاوت اندیکاتور MACD متاتریدر با اندیکاتور کلاسیک MACD در چیست؟ به شکل زیر توجه کنید. قسمت پایینی اندیکاتور پیش‌فرض MACD برای متاتریدر است و قسمت بالایی آن اندیکاتور کلاسیک MACD است.

به سادگی می توان توجه شد که اندیکاتور MACD فقط یک خط دارد و اندیکاتور کلاسیک MACD دارای دو خط و هیستوگرام است. هیستوگرام هر دو اندیکاتور (همان خطوط میله‌ای) هم با یکدیگر تفاوت دارند. طبق تعریف اندیکاتور کلاسیک MACD، هیستوگرام تفاوت میان خط MACD و خط سیگنال را نشان می‌دهد. اما در اندیکاتور پیش‌فرض MACD چنین چیزی وجود ندارد و هیستوگرام اندیکاتور MACD متاتریدر همان خط MACD یا آبی رنگ پایینی است. پس اندیکاتور MACD متاتریدر تفاوت خطوط مک دی و سیگنال را نمایش نمی‌دهد و نسبت به اندیکاتور کلاسیک MACD ناقص است. به جز این تفاوت دیگری بین اندیکاتور MACD متاتریدر و کلاسیک وجود ندارد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.