کلید معاملهگری موفق، نظم احساسی است. اگر هوش کلید بود، مردم بسیار بیشتری وجود داشتند که از معاملهگری پول به دست میآوردند.
ترس و طمع در روانشناسی معامله گر + | معامله گر خوب و بد
آیا تجربه معامله گری یا به اصطلاح ترید کردن در بازار های مالی را دارید؟ مطمئنم کسانی که تو پیج من هستند خیلی بیشتر از مردم عادی در مورد بارار های مالی میدونند ولی آیا فقط دونستن کافیه ؟ برای اینکه بتونی یک معامله گر خوب دربازار های مالی باشی حتما نیاز داری بتونی اون بازار و عوامل موثر بر سود سازی اش را خوب بشناسی و هم اینکه بتونی روند ها را توی بازار را به درستی تشخیص بدی توی بازار های مالی به این دو دانش و مهارت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادین می گویند مطمئن باش برای اینکه بتونی یک معامله گر خوب بشی نیاز داری که هر چه قدر می تونی در این دوتا مهارت عالی بشی.
معاملهگر، علاوه برداشتن توانایی تحلیل گری، باید ازلحاظ خصوصیات شخصیتی نیز فردی متعادل باشد؛ یعنی یک معامله گر حرفهای باید حد وسط ریسکپذیری و ریسک گریزی، یا حد وسط ترس و بیباکی را داشته باشد. معامله گر حرفهای یک انسان کامل است؛ زیرا ترس، طمع، شجاعت، پذیرش و … خود را میشناسد و آن را متعادل نگاه میدارد. منبع
حلقه گمشده در روانشناسی معامله گر
شاید فکر کنی من میرم دو سه تا کتاب میخوانم و این مهارت هارو کسب میکنم و حتما میتونم بزنم تو دل بازار بورس کریپتو و میلیاردر بشم ولی باید بهت بگم که اشتباه میکنی تو این وسط یه حلقه گمشده داری . اونم طرز فکر به عنوان یک تحلیلگر است .این که تحلیل کردن و سود و ضرر کردن چه احساسی در تو ایجاد میکنه؟ چطور میتونی این احساسات رو کنترل کنی؟ و چه قدر سریع میتونی از این حالت احساسی خارج بشی و قدام درست رو انجام بدی این ها خیلی نکات مهمی هستش .
باور کن خیلی ها که خیلی هم زیاد تحلیل تکنیکال میدونند هر روز دارن تو بازار ضرر می دهند صرفا به این خاطر که احساسی میشوند و خیلی زود یا خیلی دیر کاری رو که باید را انجام می دهند و شکست پشت شکست و ترس پشت ترس و این احساسات در ان ها تشدید می شود و کم کم فکر می کنند که دیگه هیچ جوره نمی توانند ار پس این بازار بربیان و با چند شکست از بازار روانشناسی معاملات خارج می شوند
معامله گر
تفاوت بین معامله گر خوب و بد
باور کنید فرق معامله گر خوب و بد این نیست که چقدر خوب می توانند اندیکاتور های تحلیل تکنیکال رو استفاده کنند بلکه در این هست که فارغ از احساس استراتژی که برای معامله گری خودشان ساختند رو دنبال کنند اگه جواب داد ادامه اش می دهند اگر جواب نداد یه استراتژی بهتر پیدا میکنند معامله گر های خوب هیچ وقت تسلیم نمی شوند یک معامله گر خوب خیلی سریع فکر میکند و خیلی سریع تر عکس العمل نشان میده و هرجا که استراتژی اش بهش فرمان خروج میده اماده است که چه با سود و چه با ضرر از آن معامله خارج بشه.
برای این کار معامله گر نیاز به حضور ذهن و تمرکز دارند و اجاره نمیده که احساسات جلوی باز کردن یا بستن معامله اش را بگیره ، دو نوع احساس خطر احتمال در معامله گر ایجاد بشه و حرفه اش را به خطر بیاندازه یکی اش ترس و دیگری طمع
معامله گر
ترس و طمع در معامله گر
خیلی طبیعی وقتی یک معامله گر یک خبر بد راجب سهامش میشنود دچار ترس میشه ولی گاهی معامله گر ها واکنش های افراطی نشان میدهند به محض شنیدن خبر معامله را در ضرر می بندند و تا مدت ها ریسک نمی کنند تا اب ها از اسیاب بیوفته ولی دقیقا وقتی که آب ها از اسیاب بیوفته و ترس از بین رفت متوجه میشن قیمتی که الان اون ارز توش قرار داره قیمت بدتری نسبت به قبل است درسته که جلوی ضرر را گرفته باشن ولی از اون طزف ممکنه جلو سود خودشان هم گرفته باشند.
معامله گر ها دقیقا باید بدونند که از چی میترسند ودقیقا باید بدونند چی ترسناک و چی نیست این دونستن باید قبل از اخبار بد باشه نه وسط خبر های بد وقتی که معامله گر از قبل میدونه که چه نوع خبری چه واکنشی را در پی دارد زود تر از بقیه اقدام لازم را انجام میده و اگر هم داره بر اساس ترس عمل میکنه اون ترس یک ترس عاقلانه اس نه یک ترس هیجانی.
برای مثال خبر میاد که چین که بیشترین تعداد ماینر ها را توی دنیا داره یک سری ممنوعیت هایی برای بیت کوین اعمال کرده که این واقعا یک خبر بد محسوب میشه یک معامله گر خوب قطعا بعد از شنیدن این خبر معاملات خرید خودشو میبنده و اگه خیلی زرنگ باشه معاملات سل باز میکنه یعنی معامله گر میتونه پیش بینی کنه که این خبر چه قدر ممکنه مردم و سایر معامله گر ها رو احساسی کنه و زود تر از بقیه اقدام میکنه.
معامله گر
واکنش احساسی در تغییر قیمت
برای مثال وقتی کلی خبر بد برای بیت کوین اومد اتش اش دامن همه رمز ارز هارو گرفت از جمله ارز تتا رو گرفت معامله گر خوب میدونه که این رمز ارز نه فلسفه اش با بیت کوین یکی هست نه جوزه روانشناسی معاملات کاربردی اش. کلی هم اخبار خوب داشته و قراره نسخه سوم شبکه اش این ماه لانچ بشه خب همبن ارز هم به خاطر واکنش احساسی مردم دنیا ریخت ولی برید خودتون چک کنید ببینید که بیت کوین بعد از این همه اخبار هنوز نزدیکی کف سی هزار دلاره ولی تتا بعد از یک ریزش تا کف چهار دلار الان 220 درصد رشد کردهT،بچه ها ترس یهو میاد ولی اگاهی کم کم اگه به عنوان یک تریدر اگاهی تو بالا ببری و زودتر از دیگران افدام کنی معامله گر بهتری هستی.
اما طمع یک جمله قدیمی داریم که میگه آزمند همیشه نیازمنده . ساده ترین شکل طمع در بازار این است که معامله گر در معامله ای که توش برد داشته و تو سود هست رو نمیبنده و ان قدر منتظر می مونه که روند عوض میشه و کل سودشو از دست میده یا حتی میره تو ضرر غلبه بر طمع کار اسونی نیست معامله گر های طماع فقط یکم بیشتر میخوان و این یکم تمومی نداره و ثروتمند ها هم گاهی توی این تله می افتن به خاطر همینه اکثرا مشاور های بی احساسی را استخدام می کنند که بهشون تذکر بده یک معامله گر باید نسبت به این حس غریزی خودش به آگاهی برسه و یا تفکر منطقی به کارش ادامه بده نه با هوا و حوس.
تغییر قیمت
3 توصیه طلایی در روانشناسی معامله گر
میخوام به عنوان کسی که سال ها در بازار های مالی مختلف روانشناسی معاملات معامله گری کردم یک سری توصیه بهتون بکنم تویی که داری معامله گری رو یاد میگیری باید یک سری اصول و قوانین برای خودت داشته باشی که وقتی از لحاظ روانی شرایط برات بهرانی میشه به همون اصول تکیه کنید
- وارد معامله نشو مگر اینکه حد ضرر و حد سودتو تعیین کرده باشی
- زمان ورود و خروج از معامله رو هم تعیین کن. این طور نباشه که هر وقت بیکاری وارد معامله بشی باید دقیقا بدونی که کی وارد معامله بشی و کی خارج بشی این ورود و خروج را هم میشه تحلیل تکنیکال به ما بگه هم اخبار
- خیلی خوبه که برای سود و ضرر روزانه و هفتگی ات یه حدی رو تعیین کنی. وقتی که یک روز خوبی رو داشتی و سود گرفتی خب پولتو بکش بیرون و از بقیه روزت لذت ببر و اگر ضرر به حدی رسید که تعیین کردید از خونه بزن بیرون و خودت و مشغول یک کار دیگه کن که فراموشش کنی خیلی ها بعد از ضرر احساسی مسوند و زیسک های بزرگ بر میدارند و تصمیم های غلط می گیرند و نتیجه اش میشه باخت و باخت
من در اینجا هستم تا تو در دنیای مالی احساس تنهایی نکنی دوست خوبم قدر خودتو بدون اموزش ببین وبینهایت خودت باش
سوالات متداول
تحلیل تکنیکال و بنیادین یعنی چه ؟
برای اینکه بتونی یک معامله گر خوب دربازار های مالی باشی حتما نیاز داری بتونی اون بازار و عوامل موثر بر سود سازی اش را خوب بشناسی و هم اینکه بتونی روند ها را توی بازار را به درستی تشخیص بدی توی بازار های مالی به این دو دانش و مهارت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادین می گویند .
چه فرقی بین معامله گر خوب و بد هست ؟
فرق معامله گر خوب و بد این نیست که چقدر خوب می توانند اندیکاتور های تحلیل تکنیکال رو استفاده کنند بلکه در این هست که فارغ از احساس استراتژی که برای معامله گری خودشان ساختند رو دنبال کنند اگه جواب داد ادامه اش می دهند اگر جواب نداد یه استراتژی بهتر پیدا میکنند معامله گر های خوب هیچ وقت تسلیم نمی شوند .
۹ اسرار روانشناسی معامله گری که قبل از شروع ترید باید آنها را بشناسید
اکثر معامله گرها اهمیت روانشناسی معامله گری را درک نمی کنند تا جایی که به دفعات سیستم معاملاتی خود را عوض می کنند و از زیان های مداوم ناامید شده و مجبور می شوند به امتحان کردن سیستم های دیگر روی بیاروند. این همان زمانی است که آنها پی می برند روانشناسی معامله گری کلید واقعی موفقیت در تریدینگ است یا اینکه بهطور کامل از تریدینگ دست می کشند.
بنابراین، اگر می خواهید مقداری در وقت باارزش خود صرفه جویی کرده و البته به سردرد هم دچار نشوید، بهتر است این ۹ نکته در خصوص روانشناسی معامله گری را با دقت به کار بگیرید. این نکات مهم توسط هیو کیمورا (Hugh kimura)، تحلیل گر برجسته بازار فارکس برای وب سایت تریدینگ هیروز نوشته شده است.
۱- تمرکز بر روی نحوه کنار آمدن با شکست در یک معامله
بسیاری از تریدرها حتی حاضر نیستند به معاملات شکست خورده خود دوباره نگاه کنند؛ اما این معاملات کلید موفقیت شما در تریدینگ هستند.
ابتدا از خودتان بپرسید که نسبت به معاملات شکست خورده خود چه احساسی دارید. آیا مانند طاعون از آنها دوری می کنید؟ آیا به شدت عصبانی می شوید؟ یا هر هفته با بررسی مجدد سعی می کنید نکاتی را از این شکست ها یاد بگیرید؟
آیا از نظر روانشناسی، شکست خوردن در یک معامله را به خودتان نسبت می دهید؟ آیا دلیل این احساس، به خطر انداختن مقدار زیادی پول است؟ یا اینکه احساس می کنید هوش و ذکاوت تان تحقیر شده است؟
باید بدانید که وضعیت شما تنها زمانی بهبود مییابد که با شکست های خود در معامله گری رو بهرو شده و از آنها درس بگیرید.
چه کسی می داند ، شاید شما بی دلیل خودتان را مقصر تمام اتفاقات می دانید . ممکن است معاملاتی که در آنها شکست خورده اید ، معاملات با کیفیتی باشند که برحسب اتفاق به شکست منتهی شده اند.
۲- از خود بپرسید که چرا به معامله گری مشغول هستید
افراد زیادی با انگیزه کسب درآمد سریع به این کار روی می آورند. اما همانطور که احتمالا تاکنون متوجه شده اید، تریدینگ نمی تواند به این صورت انجام شود.
بنابراین، از خودتان بپرسید که واقعا چرا جذب تریدینگ شده اید؟ برای مثال ممکن است برای برخی افراد ، روانشناسی لازم برای موفقیت در معامله گری یا خلاقیتی که برای ایجاد و توسعه استراتژی های جدید تریدینگ مورد نیاز است ، جذابیت زیادی داشته باشند.
اگر فکر می کنید با تریدینگ یک شبه سود مالی سرشاری نصیب تان میشود، باید بدانید که احتمالاً با غافلگیری های بزرگی رو به رو خواهید شد ؛ چرا که تریدینگ می تواند یک مسیر نسبتاً طولانی باشد. فقط در صورتی که دلیلی برای ادامه دادن داشته باشید، از انجام این کار دلسرد نخواهید شد.
بنابراین، با خودتان صادق باشید. واقعا چرا معامله گری میکنید؟ چرا می خواهید به یک تریدر موفق تبدیل شوید؟ اگر دلایل واضحی دارید، چرایی آن دلایل را هم بررسی کنید تا در نهایت انگیزه اصلی خود را شناسایی کنید.
۳- بررسی تأثیر اطرافیان بر روی معاملات شما
جیم ران (Jim Rohn)، کارآفرین، نویسنده و سخنران انگیزشی آمریکایی میگوید:
شخصیت شما میانگینی از شخصیت ۵ نفری است که با آنها وقت می گذرانید.
بنابراین، یک دقیقه وقت بگذارید و ببینید افرادی که بیشتر از بقیه با آنها در ارتباط هستید، چه شخصیت هایی دارند. البته آنها لزوما نباید تریدر باشند؛ اما بهتر است همیشه با افرادی که احساس خوشبختی می کنند و یا در حرفه خود احساس موفقیت دارند، وقت بگذرانید. این افراد معمولا دیگران را هم برای رسیدن به موفقیت تشویق می کنند. اگر شما با افراد شاد و موفق وقت بگذرانید، به احتمال زیاد شما هم دیر یا زود میتوانید یکی از همین افراد باشید.
قصد نداریم کسی را قضاوت کنیم؛ اما برخی افراد خودشان انتخاب می کنند همیشه غر بزنند و نقش قربانی را ایفا کنند و البته این حق را هم دارند. ممکن است کمی عجیب به نظر برسد؛ اما آنها از این انتخاب خود نتایجی هم به دست می آورند؛ اما از آنجایی که شما این مقاله را برای مطالعه انتخاب کرده اید، احتمالا قصد دارید کنترل زندگیتان را به دست گرفته و صرفا نقش یک آدم شاکی را بازی نکنید!
بنابراین، به افرادی که بیشتر از سایرین با آنها در ارتباط هستید، به دقت نگاه کنید. اگر آنها در دسته افرادی که معمولا تحسین میکنید قرار ندارند، احتمالا باید بهدنبال دوستان جدیدی باشید. دقت کنید که لازم نیست روابط خود را با این افراد کاملا قطع کنید؛ اما احتمالا باید وقت کمتری با آنها بگذرانید.
به نظر میرسد این طرز فکر کمی خشک و وسواس گونه باشد؛ اما باور کنید این موضوع به رشد شما کمک خواهد کرد. اگر تاکنون از زندگی خود رضایت نداشته اید، باید تغییراتی را در آن ایجاد کنید.
۴- آیا میتوانید خودتان را فردی موفق تصور کنید؟
شاید فکر کنید که همه افراد میتوانند موفقیت خود را متصور شوند. باید بدانید که اینطور نیست. اگر شما خودتان را موفق میبینید، فرد خوششانسی هستید! بسیاری از افراد حتی در تجسم موفقیت هم دچار مشکل هستند.
زمانی که شما نمیتوانید خود را بهعنوان یک فرد موفق تصور کنید، احتمالا یک عقیده اشتباه در روانشناسی معاملات اعماق ذهن شما وجود دارد که از داشتن چنین تصوری جلوگیری میکند. این موانع بهعلت مشکلات و آسیبهای روحی ایجاد میشوند.
احتمالا در گذشته دور یا نزدیک اتفاقی برایتان افتاده که باعث شکل گرفتن این باور محدودکننده شده است. تعداد این اتفاقات بسیار زیاد بوده و از حوصله این مطلب خارج است.
۵- به توانایی خود اعتماد کنید
گاهی اوقات ممکن است یک تریدر سود بسیار کمی کسب کند. اما ناامید نشوید، خوب است بدانید که مدیران سرمایه گذاری که سالیانه میلیون ها دلار درآمد دارند، درصد سود شگفت انگیزی ندارند.
بنابراین، از مقصر جلوه دادن خودتان دست بردارید. بله، اگر شما با یک سرمایه ۵٬۰۰۰ دلاری در حال ترید باشید و ۳ درصد سود کنید، احتمالا راه به جایی نخواهید برد؛ اما باید قبول کنید که هر کاری با گام های کوچک آغاز می شود.
بیش از ۹۰ درصد از تریدرها ضررهای زیادی را متحمل شده و سرمایه خود را از این کار خارج می کنند. بنابراین، اگر شما روندی سودده را سپری میکنید، حتی اگر این سود کم باشد، فقط باید بر روی ارتقای مهارت هایتان تمرکز کنید.
در بیشتر فرهنگ های دنیا، به ما اینگونه آموزش داده میشود که قدرت و اختیار تصمیم گیری خود را کنار بگذاریم. به ما یاد می دهند تا پزشکان، اساتید، رهبران مذهبی و هر کسی را که به نوعی صاحب یک مقام است، هیچگاه زیر سوال نبریم. اما این روزها میدانیم که این افراد فقط بخشی از مشکلات و راه حلها را میبینند.
افرادی مثل من و شما هم این توانایی و اختیار را داریم که مسائل را به تنهایی تشخیص دهیم. اگرچه مشاوره با افراد متخصص بهعلت دانش و تجربه بالای آنها به خصوص در برخی حوزهها، اغلب اوقات سودمند خواهد بود؛ اما ما باید به صورت مستقل فکر کنیم و تصمیم نهایی را خود برای زندگی بگیریم.
این موضوع در خصوص تریدینگ نیز قابل بسط است؛ نباید با کم رنگ کردن نتایجی که به دست می آورید، توانایی خود را زیر سوال ببرید.
اگر به هر دلیل سال گذشته فعالیت شما سود ده نبوده، آیا این امکان وجود ندارد که امسال به سود مناسبی برسید؟ البته که این امکان وجود دارد.
۶- نگرش منفی خود را درک کنید
اکثر مردم در جهان یک نوع نگرش منفی دارند. پیش از هر چیزی، ابتدا به این فکر می کنند که چه مشکلاتی ممکن است به وجود آید. البته خوب است بدانید که این رفتار کاملا طبیعی است.
در زمان های گذشته، بشر بهطور مکرر تلاش می کرد تا در برابر بلایای طبیعی، حمله حیوانات وحشی یا مهاجمینی از سایر قبایل، از خود دفاع کند. در آن زمان، موارد زیادی برای نگران بودن وجود داشت.
جامعه مدرن امروزی ما را در برابر بسیاری از این خطرها ایمن کرده است؛ اما این تمایل که پیش از هر چیزی ابتدا به خطرات احتمالی بیندیشیم، هنوز هم در ناخودآگاه جمعی ما وجود دارد.
بنابراین، هنگامی که وارد معاملهگری می شویم، شروع به گفتن حرف های منفی مانند موارد زیر میکنیم:
- این معامله احتمالا به نتیجه نمیرسد.
- سودم را همین حالا برمیدارم؛ چون ممکن است معامله در آینده به ضرر من باشد.
- فکر میکنم که حد ضررم در کنترل کارگزارم است.
- سیستم تریدینگ بهطور کلی کلاهبرداری است.
- پیش از شروع تریدینگ باید آموزش بیشتری ببینم.
- و …
این طرز فکر با اینکه طبیعی است؛ اما در عین حال دلیلِ شکست خوردن بسیاری از تریدرها نیز به حساب می آید.
اولین قدم کسب آگاهی است. باید ببینید به طور طبیعی به نتایج منفی فکر میکنید یا نتایج مثبت؟ اگر بهطور طبیعی منفی فکر میکنید، باید از خودتان بپرسید چرا؟ آیا دلیل مشخصی وجود دارد؟ آیا می توانید برای رفع این مشکل کاری انجام دهید؟
البته مثبت بودن بیش از حد نیز اگرچه بهتر از منفیگرایی است؛ اما گاها میتواند مضر باشد. از خودتان بپرسید آیا به اندازه ای خوش بین هستید که ممکن است این خوش بینی قضاوت شما را تحت تأثیر قرار دهد؟
شما احتمالا نمیتوانید فورا به سوالات پاسخ دهید؛ اما اگر آگاهی خود را حفظ کرده و به این مسائل فکر کنید، جواب ها کم کم ظاهر می شوند.
۷- عادت و فرایند مهمتر از سیستم های معاملهگری است
تریدرهای تازه کار فکر می کنند استراتژی معامله گری به تنهایی آنها را ثروتمند می کند. البته این فرض کاملا طبیعی است. استراتژی های ترید بهطور فریبنده ای ساده به نظر می رسند. فقط چند قانون را رعایت کن و میلیاردر شو! روی کاغذ که این موضوع صادق است.
اما واقعا مفاهیم بیشتری وجود دارند که باید به آنها دقت کرد. موارد مهم تری که باید به آنها توجه داشت، عادات و فرآیندهای شما برای معامله گری هستند.
زمانی که یک عادت را پرورش میدهید، در واقع به طور منظم و پیوسته در حال انجام این کارها هستید:
- آزمایش استراتژیپ های معامله گری
- بررسی تریدها در برنامه تریدینگ
- کسب آموزش بیشتر
البته پرورش دادن یک عادت کار ساده ای نیست؛ اما یکی از نیازمندی های مهم برای موفقیت است. در این زمینه، می توانید با مطالعه کتاب «قدرت عادت» (Power of Habit)، عادات مثبت را در خود پرورش دهید. در این کتاب میتوانید فرایند گام به گام پرورش یک عادت مثبت و یا خلاص شدن از یک عادت منفی را مشاهده کنید.
حالا که صحبت از فرایند شد، خوب است بدانید که داشتن یک فرایند مشخص برای بهبود تریدینگ به شما کمک میکند تا:
- دقیقا بفهمید کدام بخش از تریدینگ شما مشکل دارد.
- پیش از اینکه سرمایه واقعی تان را در معرض ریسک قرار دهید، یک استراتژی را بهصورت کامل تست کنید.
- کارکرد نادرست روانشناسی یا استراتژی تریدینگ خود را تشخیص دهید.
وقتی می خواهید فرایندها را شکل دهید، بهتر است جریان کاری خود را بر روی یک برگ کاغذ رسم کنید. ایجاد یک فلوچارت میتواند به درک بهتر نحوه مدیریت هر کدام از گام ها در معامله گری کمک کند.
یک نقشه راه مجزا برای تست ها، تریدینگ زنده و ژورنالی ایجاد کنید و یا همه آن ها را در یک فلو چارت قرار دهید. میتوانید موارد زیر را در نقشه راه خود وارد کنید:
- تعیین زمان برای ژورنال کردن تریدها
- یادآوری برای بررسی قوانین تریدینگ خود، پیش از ورود به یک ترید
- ارائه تعریف دقیق از یک بَکتست موفق
- تعیین مدتزمان گرفتن بکتست، قبل از آغاز معامله اصلی
۸- اشتیاق واقعی شما برای ترید چیست؟
آیا برای موفقیت باید نسبت به معامله گری اشتیاق داشته باشید؟ جواب این سوال به اعتقاد برخی افراد، بله است. اما از سوی دیگر، حتی اگر نسبت به معاملهگری اشتیاقی نداشته باشید، میتوانید از سایر انگیزه های خود برای کسب موفقیت در معامله گری کمک بگیرید.
برای مثال، فرض کنیم شما در مورد پاکسازی تمامی پلاستیک های انباشته شده در محیط زیست اشتیاق داشته باشید. طبیعتا از جمع کردن زبالههای پلاستیکی نمی توانید پول زیادی به دست آورید! اما اگر تریدینگ را یاد بگیرید و از آن به عنوان کار اصلی خود کسب درآمد کنید، با استفاده از این درآمد می توانید فعالیت بهتر و موثرتری برای پاکسازی محیط زیست انجام دهید. حداقل، شما می توانید در تأمین بخشی از هزینه های سازمان هایی که در این حوزه فعالیت می کنند، کمک کنید.
در هر صورت، شور و شوق واقعی به شما کمک میکند تا از تریدینگ دلسرد نشوید. یادگیری معاملهگری آسان نیست و شما باید دلایل خوبی برای ادامه دادن داشته باشید.
۹- استرس های غیر ضروری را در معامله گری کنار بگذارید
بسیاری از افراد به دلیل نفرت از شغل فعلی خود و یا به دست آوردن پول در کوتاهترین زمان، به معامله گری روی می آورند. بنابراین، این دسته از افراد وقتی از شغل اصلی خود استعفاء می دهند، تحت فشار قرار می گیرند. عده ای دیگر نیز فکر می کنند باید ظرف تنها ۶ ماه، ۱۰۰ دلاری خود را به یک سرمایه ۵۰۰ هزار دلاری تبدیل کنند! تمام اینها باعث وارد آمدن فشار مضاعف به فرد میشود.
مشاغلی وجود دارند که با یک برنامه ریزی مشخص، می توانید در مدت زمان منطقی و قابل پیش بینی، کسب درآمد کنید. تریدینگ یکی از این مشاغل نیست!
موفقیت در معامله گری به داشتن یک ذهنیت درست بستگی دارد؛ ذهنیتی که اکثر ما با آن متولد نشده ایم.
بنابراین، وقتی شغل اصلی خود را ترک می کنید و یا قصد دارید با یک سرمایه بسیار کم، درآمدهای بالا به دست روانشناسی معاملات آورید، در حال فشار آوردن به خود هستید. این موضوع می تواند به افزایش شدت جنبه های منفی روانشناسی ذاتی شما منتهی شود.
اگر از شغل فعلی خود متنفر هستید، بهدنبال تغییر شغل باشید. مشاغلی را در نظر بگیرید که به سرمایه گذاری ذهنی یا زمانی زیادی نیاز نداشته باشند. با این کار، فشار از روی شما برداشته شده و میتوانید در تریدینگ سریعتر پیشرفت کنید.
جمع بندی
این ۹ راز در خصوص روانشناسی معامله گری بسیار مهم هستند. بخشی از آنها مربوط به تجربه و بخشی دیگر نیز به اشتباهات تریدرها ارتباط پیدا می کند. آگاهی داشتن نسبت به این ۹ راز میتواند در موفقیت آمیز بودن معامله گری به شما کمک کند. به یاد داشته باشید، سیستمهای تریدینگ نباید به عنوان شغل اصلی انتخاب شوند. به معامله گری به عنوان شغل دوم نگاه کنید؛ شغل دومی که می تواند درآمد اصلی شما باشد.
چگونگی کار با صرافیهای رمزارز به کمک روانشناسی معامله
پلتفرم هایی با فناوری سطح بالاکه در آنها همه تراکنشها با استفاده از نرمافزارهای نوین و راهحلهای جدید آی تی انجام میگیرد، صرافی ارز دیجیتال نام گذاری شده است. به وجود آمدن ارزهای دیجیتال باعث انقلابی در جهان ما شدند و با آنها ساختار اقتصادی تغییر یافت. با روی کارآمدن این تغییرات ساختاری به سیستم اقتصادی بین الملل زمینه برای بوجود آمدن و توسعه یافتن انواع جدیدی از فناوریهای مبادله ایجاد شد.
بنابراین صرافیهای ارز دیجیتال برای خرید و فروش و معامله ارزهای دیجیتال در سراسر جهان ایجاد شدند. هر یک از این صرافیها در تلاش برای رضایت مشتری و مهیا کردن فضا برای معاملات راحت ارزهای دیجیتال هستند. امروزه ارزهای دیجیتال که اکثرا بر روی بلاک چین ایجاد میشوند، بسیار مورد استفاده قرار گرفته و توجه همه را به خود جلب کردهاند. صرافیها نیز در این راستا تمام سعی خود را میکنند که به فناوریهای روز مجهز شوند. اما در عین حال و در میان این پیشرفتهای فنی، روانشناسی معامله هم فراموش نشده است. یک معامله موفق ۷۰ درصد مبتنی بر روانشناسی است و تنها ۳۰ درصد مبتنی بر طرح و استراتژی فنی تریدر است.
در نتیجه باید دانست که آگاهی به روانشناسی معامله(Trade Psychology) چه کمکی به معامله گر میکند؟
معامله کردن در یک صرافی ارز دیجیتال به انضباط و کنترل روانی نیاز دارد. معامله گر باید در برابر تغییرات نمودار و اخبار واکنش سریعی داشته باشد. باید دانست که ارزش ارزهای دیجیتال به عواملی مانند اعتبار بنیانگذاران، طرحهای آینده و غیره بستگی دارد. اما قوانین سادهای هم از منظر روانشناسی وجود دارند که باعث کاهش ریسک و به حداکثر رساندن سود خواهند شد. مشکلاتی مانند هیجان، ترس، طمع، بی علاقگی به یادگیری چیزهای جدید، تجسم خیالی نتایج و غیره، مشکلات روانشناسی برای مبتدیان در هنگام معامله کردن است.
احساسات و عواطف شدیدا تصمیمگیری را در معامله تحت تاثیر قرار میدهند. این موضوع همه جا و برای انواع معامله گران وجود دارد. احساسات و عواطف تنها مربوط به بازارهای سنتی نیست و در یک صرافی ارز دیجیتال هم موجود است. فرضا احساسی مانند هیجان ممکن است بعد از یک سلسله معامله موفق بر فرد معامله گر غلبه کند و او را ترغیب به افزایش حجم معاملات کند. این فرد حتی ممکن است به سمت استراتژیهای کوتاه مدت برود و استراتژیهای بلند مدت را کاملا رها کند. نتیجه چنین اقداماتی معلوم است و در نهایت ضرر بسیاری را گریبانگیر فرد خواهد کرد.
استفاده از روانشناسی معامله برای ایجاد حد ضرر
در نظر داشته باشید که گاهی اگر با ضرر کم از معامله خارج شوید بسیار بهتر از آن است که به بازگشت قیمت امیدوار باشید و در نهایت متحمل ضرر بسیار زیادی شوید. در واقع ترس از ضرر مانع پذیرش پوزیشن از جانب ما میشود و این ترس از تصمیمگیری درست جلوگیری میکند. بسیار مهم است که بدانید طمع نقطه مقابل ترس است و باز هم باعث تصمیمگیری غلط میشود. طمع باعث میشود که موقعیتهای خوبی را از دست داده و در نهایت با نتایج تاسفباری مواجه شویم.
عدم انگیزه به یادگیری مطالب جدید هم منجر به شکست میشود و یادگیری باید همیشه در زندگی ما جریان داشته باشد و مادام العمر باشد. همین یادگیری می تواند منجر به حرفهای شدن و پیشرفت شود. خیالبافی و تجسم نتایج خیالی نیز یکی دیگر از موارد ضرر است که میتواند باعث شود هر زمان که قیمت کمی به جهت مورد نظر ما متمایل شد، اقدام به ورود وجود زیادی به جهان ارز دیجیتال کنیم که این بسیار خطرناک است و نتیجهای جز ضرر نخواهد داشت.
توجه نکردن به موارد گفته شده به سرمایه و اعتبار شما آسیب خواهد رساند. همیشه متنوعسازی را در سرمایهگذاری رعایت کنید و تصویر روانشناسی خود را همواره حتی در زمان تنظیم الگوریتمها و رباتها به یاد داشته باشید. برای انجام معامله موفق در فضای ارز دیجیتال هم باید به مانند دیگر بازارها عمل کرد. در معاملات ارز دیجیتال هم باید مانند بازارهای دیگر در استراتژی خود موارد زیر را درنظر بگیرید:
- با ۱۰ درصد از سرمایه خود وارد معامله شوید.
- ریسکدر معامله را ۵ درصد و یا کمتر درنظر بگیرید.
- به روند احترام بگذارید.
- از معاملات سودآور را زود خارج نشوید.
- معاملات ضررده را روی هم انباشته نکنید.
- گاهی سودهای سریعی کسب میشود که نباید آنها را از دست داد.
- به داراییهای نقد توجه بیشتری کنید.
- قوانین ورود و خروج خود به معامله را تنظیم کنید و همواره به آنها پایبند باشید.
- یک استراتژی دراز مدت برای معامله به شما حداکثر سود را خواهد داد.
- اگر تجربه کافی ندارید، از اصول افزایش حجم معاملات و بیشتر کردن ریسک استفاده نکنید.
- اگر یک پوزیشن معاملاتی وارد ضرر شد، باید از وارد کردن حجم بیشتر به این معامله خودداری کرد.
در اینجا باید به استراتژیها و شیوه معامله خود بیشتر فکر کنیم و سعی کنیم تغییراتی ایجاد کنیم که دفعات بعد توان پیشبینی بهتری داشته باشیم. وارد کردن حجم بیشتر به معاملات گرفتار ضرر، به احتمال زیاد ضرر ما را بیشتر خواهد کرد.
دو عامل برای موفقیت در بازار
روانشناسی معامله هم در بازارهای سنتی و هم در بازار سرمایه تاثیرات زیادی بر عملکرد معامله گر خواهد داشت. واضح است که معامله در این بازارها کار آسانی نیست و باید این مهم را در نظر داشت که در کنترل خود واحساسات مهارت داشته باشید،عدم کنترل این مهم نتایج فاجعهباری ایجاد خواهد کرد. موفقیت روانشناسی معاملات در این بازارها به دو عامل اساسی و بنیادین بستگی دارد. عامل اول مربوط به حوزه فرمولبندی ایده معامله است و عامل دوم نیز مربوط به حوزه اعمال این فرمول است.
برای ایجاد فرمول معامله باید از تحلیل تکنیکال و بنیادین بهره گرفت و نقاط ورود و خروج را مشخص کرد. همچنین در ایجاد این فرمول باید اصول مدیریت سرمایه را لحاظ کرد.گاهی ممکن است معامله گر در حوزه اعمال فرمول مشکل داشته باشد و در اینجاست که روانشناسی وارد عمل میشود و باید توانایی برخورد با احساسات و روان خود را داشته باشد. پذیرش شکست در اینجا نقطه شروع موفقیت است. با پذیرش شکست یا از معامله خارج شده و متوجه شده که معامله در این زمان کار درستی نیست و یا دوباره وارد معامله شده و تجربه بیشتری کسب میشود. اساس روانشناسی معامله که باعث موفقیت و جلوگیری از شکست میشود به صورت زیر است:
- تطبیق دادن خود با تغییرات برای موفقیت بسیار حیاتی است.
- تنها نبود کنترل خود، نظم و تمرکز بر فرآیند نیست که منجر به شکست میشود.
- کنترل خود، نظم و توانایی تمرکز برای رسیدن به موفقیت کافی نیست.
مطالعه بیشتر:
اهمیت توجه به تغییر
رویکردهای سنتی به نسبت روانشناسی معامله بسیار محدود هستند و تنها به ذکر نظم و کنترل خود میپردازند. در واقع معامله یک کسب و کار است، کسب و کاری که با ریسک زیادی همراه است. در همه کسب و کارها به نظم و کنترل خود نیاز است. اما چیزی که نباید فراموش کرد، این است که نمیتوان استراتژی ثابتی را برای موفقیت تعیین کرد و همواره آن را مورد استفاده قرار داد. برای موفقیت لازم است به تغییرات توجه کنیم و همواره در حال یادگیری و به روز رسانی استراتژی خود باشیم. به روز بودن و تطبیق خود با تغییرات نکته مهمی است که هرگز نباید در جریان معاملات فراموش کرد. زمانی که دسکتاپ رایج شد، شرکتهای زیادی مشغول درست کردن آن بودند و با نظم و ترتیب زیادی کار خود را انجام میدادند. اما کمکم که اوضاع تغییر کرد و لپ تاپ رایج شد، این شرکتها به این تغییر توجه نکردند و باز به درست کردن دسکتاپ ادامه دادند، این شرکتها در نهایت در اثر عدم توجه به تغییر دچار ضررهای زیادی شدند. این مثال برای عرصه معاملات هم کاربرد دارد. برخی از استراتژیها در برخی از شرایط جواب میدهند و در شرایط دیگر جواب نمیدهند. گاهی بازار پرنوسان است و گاهی از شدت نوسانات کاسته میشود.
طبیعتا اصولی که در یک بازار پرنوسان کاربرد دارند، در یک بازار آرام و کم نوسان آن کاربردها را نخواهند داشت. در نظر داشته باشید که روانشناسی معاملات باعث آمادگی فرد در برابر ریسک میشود. معامله نتیجه تحلیل، مدیریت سرمایه و روانشناسی است. احساسات و عواطف در همه افراد وجود دارند و بر تصمیمگیریهای آنها قطعا تاثیر میگذارند. از این دانش روانشناسی (روانشناسی رفتار بشر) باید برای رسیدن به موفقیت استفاده کرد. در کنار روانشناسی فردی باید به روانشناسی جمعی هم توجه کرد و باید دید که احساسات عموم در مورد بازار چگونه است، طبیعتا این احساسات بر جریان بازار بی تاثیر نخواهند بود.
معرفی بهترین کتاب های روانشناسی معامله گری
در این مقاله میخواهیم 5 مورد از بهترین کتاب های روانشناسی معامله گری یا روانشناسی ترید را به شما همراهان رمزارز نیوز معرفی کنیم.
متأسفانه معاملهگری (Trading) و سرمایهگذاری در مدارس و دانشگاههای ما به طور جامع و صحیح آموزش داده نمیشوند. اما خیلیها دوست دارند که در بازار سهام، فارکس و ارزهای دیجیتال فعالیت کنند و به یک تریدر حرفهای تبدیل شوند. سودی که از سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتال و سهام میتوان کسب کرد، سود خوبی است. فقط کافی است که کمی اطلاعات به دست آورید و این بازارها را بشناسید تا بتوانید با معامله گری یا همان ترید، به سود برسید.
اگر مشتاق یادگیری هستید و خود را فردی باانگیزه میدانید، خوشبختانه کتابهای فوقالعاده خوب و زیادی، تقریباً در تمام جنبههای معاملهگری، برای شما وجود دارد. این کتابها اطلاعات عمیقی را در جهت نشان دادن پیچیدگی معاملهگری ارائه میکنند. این اطلاعات از انجام معاملات و نکات مربوط به آن تا روانشناسی معاملهگری و مباحث ذهنی را شامل میشوند.
در ادامه 5 مورد از بهترین کتاب های روانشناسی معامله گری را معرفی میکنیم.
1. خاطرات یک تریدر سهام
خاطرات یک تریدر سهام (Reminiscences of a Stock Operator)، نوشته ادوین لفوره (Edwin Lefevre) که در سال ۱۹۲۳ منتشر شده، اولین کتاب در لیست بهترین کتاب های روانشناسی معامله گری است. این کتاب جزو کتابهایی است که در زمینه روانشناسی ترید، بیشترین توصیهها به مطالعه آن شده است. «خاطرات یک تریدر سهام» درباره زندگی جسی لاریستون لیورمور (Jesse Lauriston Livermore) است که در کتاب با نام «لری لیوینگستون» معرفی شده است.
زندگی لیورمور
لیورمور در ۲۶ ژوئیه ۱۸۷۷ در ایالات متحده آمریکا به دنیا آمد و در ۱۹۴۰ از دنیا رفت. او یک سرمایهدار و معاملهگر بورس بود. از او به عنوان خرس وال استریت یاد میشود. خیلیها اعتقاد دارند که لیورمور بزرگترین تریدر تاریخ است.
فکر کردن من را پولدار نکرد، صبر کردن برایم سودآور بود.
چند نکته از استراتژیهای لیورمور
- سهام قوی را فقط در بازارهای گاوی بخرید و سهام ضعیف را فقط در بازار خرسی بفروشید.
- تعداد زیادی سهام را دنبال نکنید.
- با حد ضرر معامله کنید و پیش از انجام معامله، سطح حد ضرر را بشناسید.
ادوین لفوره در کتاب خود، از رازهای سرمایهگذاری لیورمور پرده بر میدارد. او مشخصاً بیان میدارد که بازارها تنها میتوانند رشد یا افت کنند و سرمایهگذاران همیشه بر پایه ترس و طمع عمل میکنند.
کتاب «خاطرات یک اپراتور سهام» جزو کتابهای جذاب و خوشخوان است و از معدود کارهایی است که بیوگرافی دقیقی از زندگی لیورمور ارائه کرده است. این کتاب، دانستنیها و اطلاعات جالبی را درباره شیوه معاملهگری لیورمور، به شما آموزش میدهد. کتاب سرشار است از بینشهای ارزشمند و گرانبها که دانستن آنها بسیار مفید و سودآور خواهد بود.
این کتاب که ابتدا به صورت مجموعههایی در روزنامه Saturday Evening Post به چاپ میرسید، به بررسی طمع، ترس و حسادت پرداخته و جستوجوی بیرحمانه برای رسیدن به شهرت و ثروت را از نظر گذرانده است.
سبک نوشتار این کتاب کمی قدیمی است. لفوره از اصطلاحات قدیمی بازار بسیار استفاده میکند. لغات و اصطلاحات روزنامهنگاری نیز در آن فراوان است.
این کتاب با عنوان خاطرات یک عامل سهام در انتشارات ارشدان با ترجمه اسماعیل صالح منتشر شده است.
2. سرمایه گذار هوشمند
کتاب دیگری که در لیست بهترین کتاب های روانشناسی معامله گری قرار دارد، کتاب «سرمایه گذار هوشمند» (The Intelligent Investor) نوشته بنجامین گراهام (Benjamin Graham) است. این کتاب جزو منابع کلاسیک استراتژی سرمایهگذاری مبتنی بر ارزش است. این استراتژی هنوز هم جزو یکی از استراتژیهای مهم و مشهور بازار است و زیربنای صدها استراتژی سرمایهگذاری دیگر است که بعد از انتشار کتاب گراهام در سال ۱۹۴۹ ایجاد شدهاند.
زندگی گراهام
بنجامین گراهام در سال ۱۹۸۴ در انگلستان به دنیا آمد. گراهام در یک سالگی همراه با خانواده به آمریکا مهاجرت کرد. او در کودکی بعد از فوت پدرش فقر را تجربه کرد و از همان کودکی در کنار تحصیل به کار هم میپرداخت. او توانست در ادامه از دانشگاه کلمبیا بورسیه بگیرد و در رشتههای فلسفه و ریاضیات تحصیل کند. اما گرایش او به بازار بورس از ۲۰ سالگی، زمانی که در یکی از کارگزاریهای والاستریت مشغول به کار شد، مشخص شد.
او خیلی وقتها پنهانی به مشتریان کارگزاری مشاوره میداد. همین موجب حسادت دیگر همکاران او شد و در نهایت از آنجا اخراج شد. ولی گراهام که به سرمایهگذاریهای خود اطمینان زیادی داشت، با سرمایهای کم به خرید سهام در بورس نیویورک ادامه داد. او پس از مدت کوتاهی توانست میلیونها دلار از این راه به دست آورد و نام خود را به عنوان یکی از تریدرهای مطرح وال استریت مطرح کند.
گراهام یکی از معروفترین فعالان بورس در سالهای دهه ۶۰ میلادی بود که علاوه بر نظریهپردازی، با خریدهای خود توانست به عنوان یک بروکر موفق نام خود را در تاریخ بورس نیویورک ثبت کند.
سرمایه گذاری هوشمند
مبحث سرمایهگذاری هوشمند که ابتدا از سوی بنجامین گراهام در سال ۱۹۴۹ مطرح شد، رویکرد بلندمدتتر و ریسکگریزتری را در قبال بازار سهام اتخاذ میکند و نتیجه هم میدهد. چندین دهه پس از انتشار کتاب سرمایه گذار هوشمند، بسیاری از روش گراهام استفاده کردهاند و ثروتمند شدهاند که شاید معروفترین آنها وارن بافت باشد.
سرمایهگذار معروف، وارن بافت (Warren Buffett) بسیار از این کتاب یاد کرده و از آن به عنوان «بهترین کتابی که در زمینه سرمایهگذاری نوشته شده است» نام میبرد. وارن بافت از این کتاب به عنوان یکی از منابع اولیه و مهم آموزش اولیه خود در زمینه معاملهگری سهام یاد میکند. در این کتاب معاملهگری، گراهام فلسفه اصلی خود را چنین بیان میکند:
نخست ارزش ذاتی یک سهام را بشناسید و سپس به دنبال سرمایهگذاری در قیمتی پایینتر از ارزش ذاتی آن باشید.
«سرمایه گذار هوشمند» شامل تجربیات زندگی واقعی سرمایهگذاران موفق است. این کتاب حکایت میکند که چگونه سرمایهگذاران ثروتشان را خودشان به دست آوردهاند. این امر از تحقیق و تحلیل عملکرد مالی سازمانها شروع میشود. این کتاب به تفصیل بحث میکند که بر اساس فاکتورهای خاص، کدام سهام را میتوان خرید، چه مقدار باید خرید، چه زمانی را برای خرید آن باید انتخاب کرد، چقدر آن را نگه داشت و زمان مناسب برای فروش آن را چگونه میتوان فهمید. این کتاب استراتژیهای خاصی را بر اساس سناریوهای مختلف ممکن به اشتراک میگذارد.
فلسفه گراهام مبنی بر «سرمایه گذاری ارزش» است که سرمایهگذاران را از خطای اساسی محافظت میکند و به آنها میآموزد که چگونه استراتژیهای طولانیمدت را بسازند.
این کتاب با ترجمه سعید سعادتیان در انتشارات چالش به چاپ رسیده است.
3. جادوگران بازار
جک شواگر (Jack D. Schwager)، چند کتاب بسیار مشهور در زمینه معاملهگری نوشته است که «جادوگران بازار» و «جادوگران بازار نوین» معروفترین آنها هستند. این کتابها جزو بهترین کتاب های روانشناسی معامله گری یا ترید هستند.
این دو کتاب حاصل مصاحبه با حرفهایهای بازار سرمایه از جمله مصاحبه با پاول تئودور جونز، مؤسس شرکت سرمایهگذاری تئودور است. سرمایهگذاران موفق، در این مصاحبه، شانسی بودن موفقیت را به چالش کشیدهاند. این جادوگران بازار، الگوهایی هستند که به ما میگویند برای موفقیت در بازار به چه چیزهایی نیاز داریم.
اغلب گفته میشود که بهترین راه یادگیری هر کاری، شاگردی برای کسی است که قبلاً آن مسیر را رفته و موفق شده است. شواگر در این کتابها، توصیههای مربیگری زیادی را از موفقترین معاملهگران بازار ارائه کرده است.
کتاب «جادوگران بازار نوین» در هشت بخش تنظیم شده است. زبان اثر ساده و روان است و بر پایه پرسش و پاسخ نگاشته شده است. هدف نویسنده، ارائه الگویی مناسب برای معاملهگران جهت شناخت راههای درست تجارت و ورود به بازارهای مالی است.
مهمترین آموزهها
مهمترین آموزههایی که این کتاب از روش کار این معاملهگران به دست میدهد، عبارتاند از:
- حفظ آرامش و تعادل در زندگی، وجه اشتراک سرمایهگذاران موفق است.
- ضررها و شکستها، فرصتی برای تجربه و یادگیری است.
- شناخت ریسکپذیری و میزان تحمل هر فرد از زیان در سرمایهگذاری، بسیار مهم است.
- اشتیاق، انرژی، تمرکز، اهمیت به کار و برنامهریزی، عوامل لازم برای کسب موفقیتاند.
- تعیین حد سود و حد زیان و دوری از طمع، یکی از راهکارهای موفقیت است.
- به جای توجه به تحلیلِ دیگران و اخبار و شایعات، بهتر است خودمان تحقیق، پژوهش و تحلیل کنیم.
- داشتنِ یک روش برای معامله بسیار مهم است و از معاملات بدون استراتژی باید دوری کرد.
- باید بدانیم ضرر بخشی از بازی است.
- بهتر است سود را به حداکثر برسانیم به جای اینکه تعداد معاملات سودده را بیشتر کنیم.
- بخشی از سودمان را از بازار خارج و از آن استفاده کنیم تا حاصل کارِ خود را لمس کنیم.
کتاب جادوگران بازار نوین در نشر چالش و با ترجمه محمد کریم طهماسبی و جواد ثابت نژاد چاپ شده است.
4. معاملهگر منضبط
کتاب روانشناسی ترید «معاملهگر منضبط: ایجاد نگرش موفقیت» (The Disciplined Trader) که در سال ۱۹۹۰ به دست مارک داگلاس (Mark Douglas) نوشته شده، به موضوع روانشناسی بازار میپردازد. موضوعی که هدف آن ایجاد انضباط ذهنی برای موفقیت در بازار است.
اکثر معاملهگران حرفهای، کتابهای مارک داگلاس را کتابهایی میدانند که مطالعه آنها برای هر معاملهگری که میخواهد در بازارهای مالی به موفقیت و کسب سود برسد، ضروری است. داگلاس معتقد است که موفقیت در تجارت، ۸۰ درصد روانی است و تنها ۲۰ درصد به روشهای معاملهگری اعم از تکنیکال و فاندامنتال بستگی دارد.
اگرچه پس از انتشار معاملهگر منضبط، کتابهای بسیار دیگری نیز در این حوزه به چاپ رسیدهاند، اما کتاب داگلاس هنوز به عنوان یکی از مهمترین و بهترین کتاب های روانشناسی معامله گری شناخته میشود. یکی از نقاط قوت کتاب این است که با وجود پیچیده و غامض بودن اغلب موضوعات آن، به صورت خیلی شفاف و روان بیان شده است.
هدف نویسنده از کتاب معاملهگر منضبط این است که به معاملهگران بازارهای مالی بفهماند که چه مواردی برای موفق شدن در این بازار لازم دارند. خودشناسی، انضباط و بازنگری شخصیتی از موارد مهمی است که معاملهگران باید از آن آگاه باشند.
داگلاس طرز فکر و نگرش اصولی که یک معاملهگر باید داشته باشد را در این کتاب به صورت فوقالعاده شفافی به تصویر میکشد. وی همچنین کتاب مشهور دیگری در زمینه روانشناسی ترید نوشته که عنوان اصلی آن «Trading in the Zone» (معامله در منطقه) است.
کتاب «معامله گر منضبط» با ترجمه احسان سپهریان در نشر چالش و همچنین با ترجمه مهدیه مهدیان در انتشارات شمشاد با عنوان «معاملهگر با انضباط» به چاپ رسیده است.
5. ویک معاملهگر ۲ (اصول معاملهگری حرفهای)
آخرین کتاب روانشناسی ترید که در لیست بهترین کتاب های روانشناسی معامله گری ما قرار دارد، کتاب «ویکِ معاملهگر 2» (Trader Vic II) است که به دست ویکتور اسپراندو (Victor Sperandeo) نوشته شده است. این کتاب، مثل کتابهای دیگر زیاد شناختهشده نیست، اما جزو کتابهای محبوب معاملهگران زیادی است که موفق به مطالعه آن شدهاند.
در این کتاب، اسپراندو یک استراتژی سرمایهگذاری را آموزش میدهد که بر اساس تحلیل جهت کلی اقتصاد است. در این استراتژی، اسپراندو هیچ جایی برای رویدادهای خاص بازار یا دادههای شرکت خاصی در نظر نمیگیرد.
کلید معاملهگری موفق، نظم احساسی است. اگر هوش کلید بود، مردم بسیار بیشتری وجود داشتند که از معاملهگری پول به دست میآوردند.
اسپراندو استدلال میکند که با شناسایی جهت کلی احتمالی که سیاستهای اقتصادی عامل ایجاد آن هستند، معاملهگران میتوانند جهت کلی بازار را تعیین کنند و همچنین بدانند که کدام بخش از بازار رونق خواهد داشت.
سخن پایانی
اگر به بازارهای مالی و ارزهای دیجیتال علاقه دارید و میخواهید به ترید و معاملۀ پُرسود برسید، باید اول دانش و اطلاعات کافی داشته باشید. بدون دانش وارد شدن به این حیطه، حتماً ضرر مالی جبرانناپذیری به همراه خواهد داشت. این کتابهایی که معرفی کردیم، جزو بهترین کتاب های روانشناسی معامله گری یا ترید هستند و برای رساندن شما تا مرز «حرفهای شدن» نوشته شدهاند. میتوانید با آنها شروع کنید. هر کاری در ابتدا سخت به نظر میرسد، اما پس از مدتی آسان و شیرین خواهد شد. موفق باشید.
اهمیت روانشناسی معاملات
مهارتهای زیادی برای تریدهای موفق در بازارهای مالی لازم است. این مهارتها شامل توانایی در ارزیابی فاندامنتال یک شرکت و تکنیکال آن است. اما هیچ یک از این مهارتهای فنی به اندازه ذهنیت مهم نیست. داشتن احساسات، تفکر سریع و منظم، اجزای روانشناسی معاملات هستند.
دو احساس اصلی برای درک و کنترل وجود دارد: ترس و طمع
اتخاذ تصمیمات ناگهانی
معاملهگران معمولاً باید سریع فکر کنند و سریع تصمیم بگیرند، در مدت زمان کوتاهی از سهام خارج یا وارد شوند. برای رسیدن به این هدف، آنها به حضور ذهنی خاصی نیاز دارند. آنها همچنین به انضباط نیاز دارند تا برنامههای تجاری خود را رعایت کنند و بدانند چه زمانی سود و زیان خود را ثبت کنند. احساسات به سادگی نمیتوانند جلوی راه را بگیرند.
روشهای کلیدی
- به طور کلی احساسات سرمایه گذاران، عملکرد بازار را در جهتی که با اصول اساسی مغایرت دارد، هدایت میکند.
- سرمایهگذار موفق ترس و طمع را کنترل میکند، دو احساس انسانی که این احساس را تحریک میکنند.
- درک این موضوع به شما کمک میکند تا از احساسات دیگران بهره گیرید و نظم و عینی بودن را در خود پرورش دهید.
درک ترس
وقتی معاملهگران خبرهای بدی درباره یک سهام خاص یا به طور کلی درباره اقتصاد دریافت میکنند، طبیعتاً میترسند. آنها ممکن است بیش از حد واکنش نشان دهند و مجبور شوند که دارایی خود را تصفیه کنند پولشان را نقد کنند و از انجام هرگونه خطر بیشتر خودداری کنند. اگر این کار را انجام دهند، ممکن است از ضررهای خاصی جلوگیری کنند اما برخی از سودها را نیز از دست بدهند.
معاملهگران باید درک کنند که ترس چیست: یک واکنش طبیعی در برابر تهدید قابل درک. در این حالت تهدیدی برای پتانسیل سود آنها است.
کمی کردن ترس ممکن است کمک کند. معاملهگران باید دقیقاً آنچه را که از آن میترسند، در نظر بگیرند و دلیل ترسشان چیست. اما این تفکر باید قبل از خبر بد رخ دهد، نه در وسط آن.
تاجران با فکر کردن به این موضوع، میدانند که چگونه وقایع را به طور غریزی درک میکنند و به ﺁنها واکنش نشان میدهند و میتوانند از واکنش عاطفی بگذرند. البته این کار سادهای نیست، اما برای سلامتی پرتفوی یک سرمایهگذار ضروری است.
غلبه بر طمع
یک جمله قدیمی در وال استریت وجود دارد که میگوید “خوکها ذبح میشوند”. این اشاره به عادت سرمایهگذاران حریص دارد که بیش از حد در موقعیت پیروزی آویزان هستند تا آخرین بهره را از قیمت بالا ببرند. دیر یا زود روند معکوس میشود و حریص گرفتار میشود.
غلبه بر حرص آسان نیست. این غالباً بر اساس غریزه کار بهتر، فقط کمی بیشتر گرفتن است. یک معاملهگر باید یاد بگیرد که این غریزه را بشناسد و یک طرح معاملات مبتنی بر تفکر منطقی و نه هوی و هوس و غریزه تدوین کند.
تنظیم قوانین
یک معاملهگر باید قوانینی ایجاد کند و وقتی بحران روانی پیش میآید آنها را انجام دهد. بر اساس میزان تحمل ریسک و پاداش برای زمان ورود و زمان خروج از یک سهم، دستورالعملهایی را تنظیم کنید. یک هدف سود تعیین کنید و یک هدف ضرر را در محل خود قرار دهد تا احساسات را از روند کار خارج کند.
علاوهبراین، ممکن است تصمیم بگیرید که کدام یک از رویدادهای خاص، مانند انتشار سودهای منفی یا مثبت، باید تصمیم به خرید یا فروش سهام بگیرد.
عاقلانه است که محدودیتهایی برای حداکثر مبلغی را که مایل به سود و یا ضرر در یک روز هستید، تعیین کنید. اگر به هدف سود رسیدید، پول را بردارید و فرار کنید. اگر ضرر و زیان شما به عدد از پیش تعیین شده رسید، چادر را جمع کنید و به خانه بروید.
در هر صورت، شما یک روز دیگر معامله خواهید کرد.
بیشتر بخوانید: فارکس چیست ؟
انجام تحقیق و بررسی
معاملهگران باید در سهام و صنایعی که مورد علاقه آنهاست متخصص شوند. اخبار را دنبال کنند، خود آموزش دهند و در صورت امکان، به سمینارهای تجاری بروند و در کنفرانسها شرکت کنند.
تا آنجا که ممکن است وقت خود را به فرآیند تحقیق اختصاص دهند. این به معنای مطالعه نمودارها، صحبت با مدیریت، خواندن مجلات تجاری و انجام کارهای زمینهای دیگر مانند تجزیه و تحلیل اقتصاد کلان یا تجزیه و تحلیل صنعت است.
دانش همچنین میتواند بر غلبه به ترس کمک کند.
انعطافپذیر بمانید
برای معاملهگران مهم است که انعطافپذیر باقی بمانند و هر از گاهی آزمایش کنند. به عنوان مثال، شما ممکن است استفاده از گزینههایی را برای کاهش خطر در نظر بگیرید. یکی از بهترین راههایی که یک تاجر میتواند بیاموزد، آزمایش (در حد عقل) روانشناسی معاملات است. این تجربه همچنین ممکن است به کاهش تأثیرات عاطفی کمک کند.
سرانجام، معاملهگران باید به طور دورهای عملکرد خود را ارزیابی کنند. معاملهگران علاوه بر بررسی بازده و موقعیتهای فردی خود، باید در مورد چگونگی آمادگی برای یک جلسه معاملاتی، به روز بودن در بازارها و نحوه پیشرفت در زمینه آموزش مداوم، تأمل کنند. این ارزیابی دورهای میتواند به یک تریدر کمک کند تا اشتباهاتش را تصحیح کند، عادتهای بد را تغییر دهد و بازده کلی را افزایش دهد.
دیدگاه شما