انواع ریسک سرمایه گذاری


Last updated 1 اردیبهشت 1399

چگونه رابطه ریسک و بازده ، قدرت تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاران را افزایش می‌دهد؟

ریسک و بازده در مدیریت مالی و اقتصادی همانند دو کفه یک ترازو هستند که تعادل بین آن‌ها در رسیدن به موفقیت‌های مالی کم‌خطر و ایمن بسیار حائز اهمیت است. درواقع افراد با توجه به میزان ریسکی که انجام می‌دهند، متناسب با آن بازده و نتیجه متفاوتی خواهند داشت. ازآنجایی‌که رابطه ریسک و بازده در تجارت و اقتصاد خرد و کلان جایگاه بسیار مهمی دارد، در ادامه این مطلب به تشریح و شفاف‌سازی بیشتر آن پرداخته می‌شود.

بررسی رابطه کلی ریسک و بازده :

ریسک و بازده دو مفهوم جدا از هم و قابل‌تفکیک از یکدیگر نیستند و در کنار هم معنا پیدا می‌کنند. به‌عبارتی‌دیگر در هنگام سرمایه‌گذاری همیشه دو حالت وجود دارد یا سود و زیان آن از همان ابتدا روشن و واضح است یا این‌که هیچ چیزی صد درصد مشخص نیست و باید ریسک کرد تا بازده آن معلوم شود. بنابراین هر چه فرد بیشتر ریسک کند به همان اندازه احتمال شکست یا پیروزی و در اصل بازده او نیز بیشتر است. برای شناخت بهتر رابطه بازده و ریسک تعاریف متفاوتی را به کار می‌برند که در زیر به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود.

ریسک و بازده

انحراف معیار ریسک و بازده :

ازآنجایی‌که ریسک مفهومی نسبی دارد برای درک بهتر و به دست آوردن نتایج احتمالی آن از محاسبات آماری استفاده می‌کنند که انحراف معیار بهترین انتخاب جهت نشان دادن رابطه ریسک و بازده است. به‌ همین منظور چنانچه یک موقعیت مالی دارای انحراف معیار ریسک رو به بالا و زیادی باشد، پتانسیل بازده بیشتری نیز در آن وجود دارد و بالعکس. اما باید توجه کرد که این بازده فقط به معنای سود بیشتر نیست بلکه با ریسک بیشتر، ممکن انواع ریسک سرمایه گذاری است ضرر بیشتری هم در نتیجه و بازده کار عاید سرمایه‌گذار شود. حتی خطر از دست رفتن تمام سرمایه نیز در ریسک بالا وجود دارد که در این مورد بازده صفر خواهد بود.

ریسک برابر با اختلاف بازده اصلی با بازده مورد انتظار :

اکثر سرمایه‌گذاران معتقدند که بازده و نتیجه‌‌ای که در ابتدا انتظار می‌رود به آن دست یابند با میزان بازده واقعی و پس از انجام کار متفاوت است که با به دست آوردن اختلاف میان این دو، ریسک یا احتمال آن سرمایه‌گذاری یا موقعیت مالی نیز مشخص می‌شود. بنابراین هر چه اختلاف بازده‌ واقعی و مورد انتظار کمتر باشد، ریسک کمتری هم وجود دارد و با افزایش این اختلاف، فرد باید ریسک بیشتری کند. بهترین مثال برای درک این موضوع احتمال برنده شدن فرد در یک مسابقه بخت‌آزمایی است که در با خرید برگه شانس یا جایزه اصلی (بازده موردانتظار) را خواهد برد و یا هیچ چیزی (بازده واقعی) عاید او نخواهد شد. بنابراین احتمال (ریسک) شرکت در آن بسیار بالا است.

ریسک و بازده

ریسک و بازده

انواع ریسک :

به‌طور‌کلی بر اساس این‌که ریسک تحت تأثیر عوامل داخل یا خارج از شرکت یا بنگاه اقتصادی به جود آمده، به دو دسته زیر تقسیم می‌شوند:

۱. ریسک سیستماتیک :

چنانچه ریسک از عوامل دولتی یا عوامل بازار هدف که خارج از دسترس سرمایه‌گذار هستند، ناشی شده باشد.

۲. ریسک غیرسیستماتیک :

این دسته از ریسک‌ها ربطی به عوامل خارج از دستگاه یا شرکت نداشته و به سیاست‌ها و تصمیمات اتخاذشده در داخل مجموعه برمی‌گردد. مانند نرخ ارز

عوامل ایجادکننده ریسک :

اما عواملی سبب به وجود آمدن ریسک سیستماتیک یا غیرسیستماتیک می‌شود، متنوع و مختلف هستند که در ادامه نگاهی گذرا به برخی از آن‌ها می‌کنیم:

۱. بازار :

شاید اصلی‌ترین عامل تأثیرگذار در ریسک که سیستماتیک بوده و تحت کنترل سرمایه‌گذاران نیست را می‌توان نوسان بازار ناشی از جنگ، تحریم، رکود اقتصادی، تغییرات در سیاست‌های اقتصادی و امثال آن دانست که سبب تغییرات در بازده شده و ریسک بازار را ایجاد می‌کنند. ریسک‌های که اغلب غیرقابل‌پیش‌بینی بوده و در سود و زیان سرمایه‌گذاری تأثیر مستقیمی دارد.

۲. نرخ ارز :

ارزش پول خارجی نسبت به پول رایج در یک کشور را نرخ ارز گویند که معمولاً دارای نوسانات زیاد و بالا‌ و پایین شدن است. نرخ ارز یکی از عوامل مؤثر در ریسک است که از آن به‌عنوان ریسک نرخ ارز یاد می‌کنند. درواقع می‌توان گفت با تغییر در بازده سهام، نرخ ارز دچار نوسان می‌شود.

بنابراین برای بازرگانان و افرادی که در کار واردات و صادرات هستند همواره ریسک نرخ ارز وجود دارد که جز ریسک‌های سیستماتیک است. با بالا رفتن نرخ ارز، واردکننده مجبور است با قیمت بیشتر محصول را وارد کنند بنابراین اغلب سود کمتری نصیبش خواهد شد. اما این وضع به سود صادرکنندگان بوده که با صادر کردن کالاهای داخلی به سود بیشتری عاید او شود.

۳. نرخ بهره :

سود یا زیان حاصل از مشارکت در سرمایه‌گذاری‌ها را نرخ بهره گویند که یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار در ریسک است. سرمایه‌گذار هنگامی‌که اوراق مشارکتی با ارزش پایین تهیه می‌کند، ریسک نرخ بهره را به جان خریده است. زیرا با نوسانات نرخ بهره، بازده و سود او کم یا زیاد شده و متغیر است.

۴. تورم :

با افزایش تورم، قدرت خرید کاهش در نتیجه تقاضا در بازار کم می‌شود که از آن به‌عنوان ریسک قدرت خرید یاد شده و جز عوامل ایجادکننده ریسک سیستماتیک محسوب می‌شود. همچنین ریسک ناشی از تورم باعث پایین آمدن ارزش سهام نیز می‌گردد که درواقع به‌نوعی ریسک نرخ بهره به وجود می‌آورد.

۵. کسب‌وکار :

هنگامی‌که یک سرمایه‌گذار در یک کسب‌وکار یا یک محصول خاص سرمایه‌گذاری می‌کنند ریسک تجاری کرده است. زیرا با نوسانات قیمت آن محصول، بازده و سود او نیز تغییر خواهد کرد. مانند سرمایه‌گذاری بر روی طلا که با بالا و پایین رفتن قیمت، سرمایه‌گذار سود یا زیان خواهد کرد.

۶. امور مالی :

این نوع ریسک ناشی از تصمیمات شرکت یا سرمایه‌گذار بوده و درواقع ریسکی غیر سیستماتیک که به آن ریسک مالی گفته می‌شود. مانند وقتی‌که تقاضای دریافت وام می‌کند، میزان بدهی‌ها را در مقابل نقدینگی افزایش می‌دهد و چنانچه نتواند اقساط آن را به‌راحتی و در زمان مقرر پرداخت نکند، دچار ضرر شده و حتی امکان ورشکستگی نیز وجود دارد.

همان‌طور که اشاره شد، رابطه ریسک و بازده خطی بوده و هر دو با هم معنا پیدا می‌کنند. عوامل بسیاری باعث به وجود آوردن تغییرات در بازده موردانتظار و بازده واقعی می‌شود که ریسک‌های متفاوتی را ایجاد می‌کنند که برخی از این عوامل خارجی و برخی از داخل مجموعه نشاءت می‌گیرند. میزان شناخت این عوامل و بازار و نیز اتخاذ تصمیمات درست و به‌جا، قدرت ریسک‌پذیری شرکت یا فرد را نشان می‌دهد.

آشنایی با اصول و مبانی ریسک: آشنایی با انواع ریسک مالی

Last updated 1 اردیبهشت 1399

درسنامه آموزشی آشنایی با اصول و مبانی ریسک

انواع ریسک مالی

هر اقدام پس انداز و سرمایه گذاری شامل ریسک ها و بازده های مختلفی است. به طور کلی، تئوری مالی ریسک های سرمایه گذاری را که بر ارزش دارایی ها تأثیر می گذارد، به دو دسته طبقه بندی می کند: ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک. به طور گسترده، سرمایه گذاران در معرض هر دو ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک هستند.

ریسک های سیستماتیک، که به عنوان ریسک های بازار نیز شناخته می شوند، ریسک هایی هستند که می توانند کل بازار اقتصادی یا درصد زیادی از کل بازار را تحت تأثیر قرار دهند. ریسک سیستماتیک خطر از دست دادن سرمایه گذاری به دلیل عواملی مانند ریسک سیاسی و ریسک کلان اقتصادی است که بر عملکرد بازار کلی تأثیر می گذارد. ریسک بازار اغلب توسط بتا اندازه گیری می شود. بتا معیار اندازه گیری ریسک یک سرمایه گذاری نسبت به کل بازار است. ریسک بازار را نمی توان به راحتی از طریق متنوع سازی نمونه کارها کاهش داد. سایر انواع متداول ریسک سیستماتیک می تواند شامل ریسک نرخ بهره، ریسک تورم، ریسک ارزی، ریسک نقدینگی، ریسک کشور و ریسک اجتماعی-سیاسی باشد.

ریسک های غیر سیستماتیک، که به عنوان ریسک خاص شناخته می شود، دسته ای از ریسک است که فقط یک صنعت یا یک شرکت خاص را تحت تأثیر قرار می انواع ریسک سرمایه گذاری انواع ریسک سرمایه گذاری دهد. ریسک غیر سیستماتیک خطر از دست دادن سرمایه گذاری به دلیل ریسک خاص شرکت یا صنعت است. مثال آن شامل تغییر در مدیریت، بازگشت محصول، تغییر نظارتی است که می تواند باعث کاهش فروش شرکت و وجود رقیب جدید در بازار با پتانسیل گرفتن سهم بازار از یک شرکت شود. سرمایه گذاران غالباً با سرمایه گذاری در دارایی های متنوع، از تنوع برای مدیریت ریسک غیر سیستماتیک استفاده می کنند.

علاوه بر خطرات گسترده سیستماتیک و غیر سیستماتیک، انواع مختلفی از ریسک وجود دارد، از جمله:

ریسک تجاری

در این نوع ریسک سوالی مطرح می شود- آیا یک شرکت قادر به فروش کافی و ایجاد درآمد کافی برای تأمین هزینه های عملیاتی خود و سودآوری خواهد بود؟ در حالی که ریسک مالی به هزینه های تأمین مالی مربوط می شود، ریسک تجاری با تمام هزینه های دیگری که یک کسب و کار باید برای تأمین و عملکردی باقی ماندن احتیاج دارد، درگیر است. این هزینه ها شامل حقوق، هزینه تولید، اجاره تسهیلات، دفتر و هزینه های اداری می شود. سطح ریسک تجاری یک شرکت تحت تأثیر عواملی مانند هزینه کالاها، حاشیه سود، رقابت و سطح کلی تقاضا برای محصولات یا خدماتی است که می فروشد، می باشد.

ریسک اعتباری یا ریسک نکول

ریسک اعتباری زمانی اتفاق می افتد که یک وام گیرنده قادر به پرداخت سود قراردادی یا اصل بدهی های خود نباشد. این نوع ریسک به ویژه برای سرمایه گذاران که اوراق قرضه در اوراق بهادار خود دارند، نگران کننده است. اوراق قرضه دولتی، به ویژه اوراق صادر شده توسط دولت فدرال، کمترین میزان ریسک نکول و به همین ترتیب کمترین بازده را دارند. از طرف دیگر اوراق بهادار شرکت، دارای بالاترین میزان ریسک نکول، و در نتیجه نرخ بهره بالاتر هستند.

ریسک کشور

ریسک کشور زمانی اتفاق می افتد که یک کشور قادر نباشد به تعهدات مالی خود عمل کند. هنگامی که یک کشور نتواند به تعهدات خود عمل کند، می تواند به عملکرد سایر قسمت های مالی در آن کشور و همچنین سایر کشورهایی که با آنها رابطه دارد، آسیب برساند. این نوع خطر بیشتر در بازارهای نوظهور یا کشورهایی که کسری شدید دارند، دیده می شود.

ریسک ارزی

هنگام سرمایه گذاری در کشورهای خارجی، توجه به این نکته ضروری است که نرخ ارز می تواند قیمت دارایی را نیز تغییر دهد. ریسک ارزی (یا ریسک نرخ ارز) برای کلیه قسمت های مالی که به ارز غیر از ارز داخلی شما هستند اعمال می شود. به عنوان نمونه، اگر شما در ایالات متحده زندگی می کنید و در یک سهام کانادایی به دلار کانادا سرمایه گذاری می کنید، اگر دلار کانادا نسبت به دلار آمریکا کاهش ارزش پیدا کند، ممکن است پول خود را از دست بدهید.

ریسک نرخ بهره

ریسک نرخ بهره ریسکی است که به دلیل تغییر در سطح مطلق نرخ بهرهرخ خواهد داد. این نوع ریسک بیش از بورس روی ارزش اوراق تأثیر می گذارد و برای همه دارندگان اوراق بهادار ریسک قابل توجهی است. با افزایش نرخ بهره، قیمت اوراق در بازار ثانویه سقوط می کند – و بالعکس.

ریسک سیاسی

ریسک سیاسی ریسکی است که بازده یک سرمایه گذاری ممکن است به دلیل بی ثباتی سیاسی یا تغییر در یک کشور متحمل شود. این نوع ریسک می تواند ناشی از تغییر دولت، نهادهای مقننه، سایر سیاست گذاران خارجی یا کنترل نظامی باشد. همچنین با عنوان ریسک ژئوپلیتیک شناخته می شود، با طولانی تر شدن افق زمانی یک سرمایه گذاری، این ریسک بیشتر می شود.

ریسک طرف مقابل

ریسک طرف مقابل احتمال این که یکی از افراد درگیر در معامله ممکن است در تعهدات خود دچار ریسک نکول شود را بیان می کند. ریسک طرف مقابل می تواند در معاملات اعتباری رخ دهد.

ریسک در مقابل پاداش

تعادل بین ریسک و بازده، تعادلی بین حداقل امکان وجود ریسک مالی و حداکثر بازگشت سرمایه است. به طور کلی، سطح پایین ریسک با بازده کم و ریسک بالا با بازده بالقوه بالا همراه است. هر سرمایه گذار باید تصمیم بگیرد که برای بدست آوردن بازده، تا چه حد حاضر است ریسک پذیر باشد. این امر براساس عواملی مانند سن، درآمد، اهداف سرمایه گذاری، نیاز نقدینگی، افق زمانی و شخصیت خواهد بود.

نمودار زیر نمایانگر بصری از معامله ریسک / بازده برای سرمایه گذاری است که در آن انحراف استاندارد بالاتر به معنای سطح بالاتر یا ریسک بالاتر – و همچنین بازده بالقوه بالاتری است.

آشنایی با اصول و مبانی ریسک: آشنایی با انواع ریسک مالی

باید به این امر مهم توجه داشته باشیم که ریسک بالاتر به صورت اتوماتیک تبدیل به بازده بالاتر نخواهد شد. نمودار شکل بالا تنها نشان می دهد که ریسک بالاتر احتمال بازده بالاتر را افزایش می دهد ولی هیچ تضمینی وجود ندارد. به صورت تئوری، کمترین میزان بازده مربوط به زمانی است که ریسک سرمایه گذاری تقریباً صفر باشد.

ریسک و تنوع

اساسی ترین و مؤثرترین استراتژی برای به حداقل رساندن ریسک مالی، تنوع است. تنوع سازی به شدت مبتنی بر مفاهیم همبستگی و ریسک است.

در حالی که اکثر متخصصان سرمایه گذاری موافق هستند که تنوع سازی نمی تواند در برابر ریسک آنها را تضمین کند، می توان گفت تنوع سازی مهمترین مؤلفه برای کمک به یک سرمایه گذار در رسیدن به اهداف مالی دوربرد است و این در حالی که ریسک مالی را به حداقل می رساند.

حرف آخر

همه ما هر روز با ریسک و خطرات روبرو هستیم – خواه برای رسیدن به محل کار رانندگی می کنیم، یا روی یک موج ۶۰ فوتی در حال موج سواری باشیم، سرمایه گذاری کنیم یا مدیر یک کسب و کار باشیم. در دنیای مالی، ریسک مالی به این احتمال اشاره دارد که بازده واقعی یک سرمایه گذاری با آنچه انتظار می رود، تفاوت دارد – این امکان را نشان می دهد که یک سرمایه گذاری به همان صورت که دوست دارید، انجام نشود یا این که در نهایت ضرر کنید.

موثرترین روش برای مدیریت ریسک سرمایه گذاری از طریق ارزیابی منظم ریسک و متنوع سازی است. اگرچه متنوع سازی تضمین نمی کند که سود بدست می آوریم و ضمانت نمی کند که دچار ضرر نمی شویم، اما امکانی برای بهبود بازده ها بر اساس اهداف و سطح ریسک مالی شما فراهم می کند. یافتن تعادل مناسب بین ریسک و بازده به سرمایه گذاران و مدیران مشاغل کمک می کند تا از طریق سرمایه گذاری هایی به اهداف مالی خود دست یابند.

مدیر مجموعه پابلیکا
مشاور بازاریابی و فروش
کارشناس ارشد مهندسی صنایع

مدیریت ریسک ابعاد مدیریت ریسک: تعریف و کاربرد آن در سازمان های مالی

با توجه به سیستم اقتصادی و تغییرات مداوم در عوامل محیطی‘ موضوع مدیریت ریسک در نحوه اداره سازمان های مالی و خدماتی از اهمیت ویژه ای بر خوردار شده است. در دهه 1980 و 1990 مدیریت ریسک مورد توجه مقامات ارشد و اجرایی شرکت ها قرار گرفته . مدیریت ریسک می تواند همانند هر متغییر دیگری بر سود شرکت اثر بگذارد . شرکت هایی که بتوانند مسایل مربوط به ریسک را به خوبی اداره نمایند می توانند بر عوامل محیطی تسلط یابند. مدیریت برای افزایش ارزش شرکت می کوشد تا مجموع ارزش فعلی خالص جریان های نقدی آینده را به حداکثر برساند. تصمیمات مدیران شرکت ها بر افزایش یا کاهش ارزش شرکت ها اثر تعیین کننده ای دارد. از این نظر‘ تصمیمات مدیران باید به گونه ای باشد تا ارزش شرکت به بالاترین حد ممکن خود برسد.
در این مقاله ریسک بازار سرمایه و ریسک بازار محصول در سازمان انواع ریسک سرمایه گذاری های مالی که بیشترین تأثیر را بر ارزش شرکت ها دارد به طور مشروح مورد بررسی قرار گرفته است

کلیدواژه‌ها

20.1001.1.10248153.1378.4.13.7.5

عنوان مقاله [English]

This article is Farsi translation of an article: Risk Dimensions, Risk Management and It's Application in Financial Institutions
"which was written by George Parker. This article introduces many aspects of risk management and the ways to manage and
control the interest rate risk, exchange rate risk and '" etc.

تازه‌ترین گزارش سازمان بیزینس‌مانیتور اینترنشنال درباره انواع ریسک در ایران‌

سازمان بیزینس مانیتور اینترنشنال، (BMI) آخرین نرخ‌های انواع ریسک اقتصادی، تجاری، سیاسی و ترکیبی ایران را در کوتاه مدت و بلند مدت اعلام کرد.
این سازمان ریسک را در کشورها به چهار نوع ریسک ترکیبی، ریسک سیاسی، ریسک اقتصادی و ریسک تجاری تقسیم‌بندی می‌کند، ریسک‌های اقتصادی و سیاسی را به دو صورت کوتاه مدت و بلند مدت بر آورد می‌کند که در ریسک بلند مدت ملاحظات ساختاری بیشتری مورد توجه قرار می‌گیرد و این نرخ در کوتاه مدت تغییری نمی‌کند.
در این گزارش، تمامی نرخ‌های ریسک از یک تا صد در نوسان هستند و هر چه عدد نرخ ریسک به صد نزدیک‌تر می‌شود، حاکی از ریسک کمتر است. براساس آخرین گزارش مربوط به انواع نرخ ریسک در ایران، نرخ ریسک اقتصادی کوتاه مدت در ایران 59درصد اعلام شد که در مقایسه با رقم قبلی آن تغییری نکرده است و ایران در حال حاضر بین 130 کشور جهان از نظر ریسک اقتصادی کوتاه مدت رتبه 63 را دارا است به این معنی که ریسک اقتصادی در ایران از 62 کشور جهان بیشتر است.
متوسط نرخ ریسک اقتصادی کوتاه مدت در منطقه خاورمیانه 5/63 و در کشورهای نوظهور 1/57 اعلام شده است و وضعیت ایران از این نظر بهتر از متوسط جهانی است. نرخ ریسک اقتصادی بلند مدت نیز در ایران 5/42‌درصد اعلام شده است که از این نظر ایران در بین 130 کشور جهان رتبه 91 را دارد و متوسط نرخ ریسک اقتصادی بلند مدت در منطقه خاورمیانه 8/59‌درصد و در کشورهای نو ظهور 1/56‌درصد می‌باشد که در هر دو مورد وضعیت ایران بدتر از این مناطق است. سازمان بیزینس مانیتور اینترنشنال نرخ ریسک سیاسی کوتاه مدت ایران را در این مدت 47‌درصد اعلام کرد که در مقایسه با رقم قبل از آن تغییری نکرد و ایران از این نظر رتبه 118 را در جهان دارد. متوسط نرخ ریسک سیاسی کوتاه مدت در منطقه 6/66‌درصد و در کشورهای نوظهور 9/64‌درصد اعلام شد. نرخ ریسک سیاسی بلندمدت ایران نیز 3/43‌درصد است که ایران را در رتبه 110 جهان قرار داده است.
بنابراین گزارش، نرخ ریسک تجاری نیز در ایران 5/44‌درصد اعلام شد و ایران از این نظر در رتبه 98 جهان قرار دارد و این در حالی است که متوسط نرخ ریسک تجاری در منطقه 7/58درصد و در کشورهای نوظهور 4/53‌درصد اعلام شد و این مساله حاکی از وضعیت بدتر ایران از نظر ریسک تجاری در مقایسه با این مناطق است. نرخ ریسک ترکیبی نیز در ایران 7/52درصد اعلام شد و ایران از این نظر در جهان رتبه 102 را دارد.
براساس این گزارش دولت ایران فاز اول سوآپ نفت کشورهای روسیه، ترکمنستان وقزاقستان را در پایان ماه مه‌ افتتاح کرد که این واقعه در برآورد نرخ ریسک اقتصادی ایران موثر بود. بنابراین گزارش، پروژه مذکور رقیب پروژه خط لوله باکو، تفلیس، جیهان است که مورد حمایت آمریکا است. (دنیای اقتصاد 15/12/83 )

آخرین اخبار
  • بازدید مدیرعامل گروه توسعه ملی از «زپارس»؛ شرکت ملی کشت و صنعت پارس نگین کشاورزی شمال غرب کشور خواهد شد
  • برگزاری دوره آموزشی آشنایی با مقررات مالیاتی در وبانک
  • با حضور مدیران گروه توسعه ملی و استاندار کرمان برگزار شد؛ رونمایی از محصول استراتژیک سیمان حفاری چاه نفت سبک
  • پیام مدیرعامل گروه توسعه ملی به مناسبت هفته دفاع مقدس
  • در نشست مدیران گروه توسعه ملی مطرح شد؛ افزایش هم افزایی، راه بازگشت شکوه گروه توسعه ملی

تماس با ما

تهران، میدان ونک، خیابان شهید خدامی، بعد از پل کردستان، پلاک 89
کد پستی: 1994844202
صندوق پستی: 3898-15875
تلفن: 85598 – 85599000
فاکس: 85599811
پست الکترونیک: [email protected]
اینستاگرام

پیوندهای مفید


کپی‌رایت © شرکت سرمایه‌گذاری گروه توسعه ملی. تمامی حقوق محفوظ است.

شرکت هلدینگ چیست و چه تفاوتی با شرکت های سرمایه گذاری دارد؟

شرکت هلدینگ چیست؟ اداره شرکت هلدینگ چه تفاوتی با شرکت سرمایه گذاری دارد؟

شرکت هلدینگ (Holding Company) که گاهی در ایران – با کمی بی‌دقتی – به عنوان شرکت مادر هم شناخته می‌شود، اصطلاحی است که طی سال‌های اخیر در ادبیات مدیریتی و رسانه‌ای کشور بسیار رواج پیدا کرده است.

البته مفهوم هلدینگ و شرکت های هلدینگ به تازگی مطرح نشده و چندین دهه قدمت دارد. اما گسترش کسب و کارهای اینترنتی طی سال‌های اخیر و افزایش رغبت به سرمایه‌گذاری در استارت آپ‌ها باعث شده که هلدینگ‌های جوانِ بسیاری شکل بگیرند و انواع ریسک سرمایه گذاری این اصطلاح، به گفتگوهای روزمره هم راه پیدا کند.

جالب اینجاست که افراد بسیاری، هر مجموعه‌ای از فعالیت‌های متنوع را هلدینگ فرض می‌کنند. مثلاً بعید نیست پای صحبت یک دوست بنشینید و او بگوید: «اخیراً در شرکت خود کارهای مختلفی انجام می‌دهیم و می‌شود گفت به یک هلدینگ تبدیل شده‌ایم.»

منظور از شرکت سرمایه گذاری چیست؟

برای این‌که شرکت هلدینگ را به خوبی درک کنیم، لازم است ابتدا تعریف شرکت‌های سرمایه گذاری را بشناسیم. سپس به این موضوع بپردازیم که هلدینگ چه تفاوتی با یک شرکت سرمایه گذاری دارد.

تعریف شرکت سرمایه گذاری

شرکت سرمایه‌گذاری، یک بنگاه انواع ریسک سرمایه گذاری اقتصادی است که سرمایه‌ی خود را با هدف کسب سود، به خرید سهام شرکت‌ها، صندوق‌ها و سایر دارایی‌های سود‌ ده، اختصاص می‌دهد.

شرکت سرمایه‌گذاری بسته به ترجیحات سرمایه‌گذاران خود و میزان ریسک پذیری آن‌ها، سبد سرمایه گذاری (پورتفوی) خود را تشکیل داده و مدیریت می‌کند.

ویژگی مهم شرکت‌های سرمایه‌گذاری این است که هنگام خرید سهام شرکت‌ها تمایل ندارند به ساختار مدیریتی و جزئیات عملیاتی آن‌ها ورود کنند و صرفاً بر اساس ارزش سهام، سود سهام و آینده‌ی شرکت و سهام آن، تصمیم می‌گیرند که چه میزان از سبد سرمایه‌گذاری خود را به هر شرکت اختصاص دهند.

در شرکت های سرمایه گذاری، بیش از هر چیز، اصول مدیریت پورتفولیو بر انتخاب‌ها و تصمیم‌گیری‌ها حاکم است. به عبارت دیگر، این شرکت‌ها می‌کوشند ترکیبی از دارایی‌ها را تشکیل دهند که سود آن‌ها در مقایسه با ریسکی که متحمل می‌شوند، بهینه باشد.

بنابر این الزاماً قرار نیست سبد یک شرکت سرمایه‌ گذاری از نظر جنس دارایی‌ها یا جهت‌گیری استراتژیک، هم‌خوان باشند. چه بسا یک شرکت سرمایه گذاری، در کنار خرید سهام چند شرکت ساختمانی، سهم یک شرکت حوزه‌ی فناوری اطلاعات را هم خریداری کند و معتقد باشد که خریداری سهام شرکت‌های این حوزه، شاخص‌های کلی سود و ریسک آن‌ها را بهبود می‌بخشد.

البته با همه‌ی این توضیحات، بسیاری از شرکت های سرمایه گذاری ترجیح می‌دهند روی حوزه های تخصصی کار کنند و سرمایه‌ی خود را در حوزه‌های محدودی توزیع کنند، تا بتوانند تحلیل و سنجش وضعیت بازار را سریع‌تر و عمیق‌تر انجام دهند.

تعریف شرکت هلدینگ چیست؟

هلدینگ هم شرکتی است که سهام چند شرکت مختلف را می‌خرد و نگهداری می‌کند. اما هلدینگ‌ها با شرکت های سرمایه گذاری یک تفاوت مهم و کلیدی دارند:

تفاوت شرکت هلدینگ و شرکت سرمایه گذاری

هلدینگ‌ها بر خلاف شرکت های سرمایه گذاری، ادعای مدیریتی هم دارند و تمایل دارند با خریدن بخشی از سهام شرکت‌ها در تصمیم گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌های داخلی آن‌ها ورود کنند.

اگر یک شرکت هلدینگ خودرو بخشی از سرمایه خود را به خرید سهام در یک شرکت خودروسازی اختصاص می‌دهد، قاعدتاً برنامه‌هایی برای مدیریت آن شرکت دارد یا معتقد است انواع ریسک سرمایه گذاری که اعمال نفوذ در سیاست‌های داخلی آن شرکت می‌تواند منافع اقتصادی هلدینگ را بیشتر و بهتر تأمین کند.

با این توضیحات می‌توان گفت یک شرکت هلدینگ خود را در حوزه‌ی فعالیت شرکت های سرمایه پذیر، صاحب‌نظر می‌داند.

هلدینگ‌ها چگونه شرکت‌های سرمایه‌پذیر را کنترل می‌کنند؟

وقتی یک هلدینگ، سهام قابل‌توجهی از یک شرکت را خریداری کند، می‌تواند از طریق انتخاب یک یا چند نفر از اعضای هیأت مدیره،‌ روی تصمیم‌های شرکت تأثیر بگذارد.

اما انتخاب عضو هیأت مدیره، صرفاً یکی از روش‌های کنترل و اعمال نفوذ است. هر شرکتی بسته به اساسنامه و چارت سازمانی خود، ارکان اداره‌کننده‌ی متعددی دارد و فرایند در اختیار گرفتن هر یک از این ارکان هم، شفاف و مشخص است.

بنابراین ممکن است یک هلدینگ، با مالکان یک شرکت مذاکره کرده و توافق‌نامه‌ای را تنظیم کند که بر اساس آن، به ازاء خرید بلوک مشخصی از سهام شرکت، اختیار انواع ریسک سرمایه گذاری تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری و حتی مدیریت عملیاتی بخشی از شرکت را در دست بگیرد.

نحوه‌ی ورود شرکت هلدینگ در اداره‌ی امور شرکت‌های زیرمجموعه، تابع قواعد مکانیکی و از پیش‌تعیین‌شده نیست و حد و حدود این دخالت‌ها، تابع شکل توافق (یا چارچوب‌های از پیش‌ تعریف شده‌ی شرکت سرمایه‌پذیر) است.

اما عرف این است که برای مشخص کردن قدرت هلدینگ، از دو اصطلاح نفوذ قابل ملاحظه و کنترل استفاده می‌کنند.

تفاوت نفوذ و کنترل

نفوذ قابل ملاحظه (به انگلیسی: Significant Influence) به معنای توانایی مشارکت در تصمیم‌گیری‌های مربوط به سیاست‌های مالی و عملیاتی شرکت است.

اما کنترل به این معناست که اداره‌ی کامل سیاست‌های مالی و عملیاتی یک شرکت، در اختیار هلدینگ قرار می‌گیرد.

بنابراین می‌توانید حدس بزنید که برای کنترل یک شرکت، لازم است بلوک بزرگی از سهام آن خریداری شود.

ساختار هلدینگ چه مزیت‌هایی دارد؟

انگیزه‌های متنوعی برای استفاده از ساختار هلدینگ وجود دارد.

به عنوان مثال، ممکن است یک شرکت، به تدریج زیرمجموعه‌های متعددی تشکیل دهد یا بخش‌های مختلفی از آن، در قالب شخصیت‌های حقوقی مستقل، فعال شوند.

تأسیس یک شرکت به عنوان هلدینگ که سهام با نفوذ قابل ملاحظه (یا حتی کل سهام) شرکت‌های زیرمجموعه را در اختیار دارد، کمک می‌کند انواع ریسک سرمایه گذاری تا ضمن راهبری کلان کل مجموعه، زمینه برای شکل‌گیری چابکی مطلوب در زیرمجموعه‌ها هم فراهم شود.

چنین هلدینگ‌هایی از دل خود شرکت‌ها سر بر می‌آورند.

در این وضعیت، معمولاً شرکت هلدینگ، نگاه کلان‌تری به فعالیت‌های کل مجموعه دارد و می‌تواند در جابه‌جایی و تخصیص منابع، نگاهی سیستمی‌تر و استراتژیک‌تر داشته باشد.

شاید یکی از بهترین‌ نمونه‌های این نوع هلدینگ‌ها در سطح جهان، شرکت آلفابت باشد که در گوگل ریشه دارد؛ اما امروز مالک گوگل محسوب می‌شود و سایر فعالیت‌ها را هم در قالب شرکت‌های مستقل مدیریت می‌کند.

اما همیشه‌ی شرکت‌های هلدینگ به این شیوه شکل نمی‌گیرند. گاهی شرکت‌های بزرگ به خاطر اهمیت استراتژیک برخی کسب و کارها، با خرید سهام، کنترل مدیریتی آن شرکت‌ها را در اختیار می‌گیرند.

هم‌چنین هلدینگ‌های تخصصی هم وجود دارند که تا حدی به شرکت‌های سرمایه گذاری شبیه‌اند. آن‌ها در یک زمینه‌‌ی ویژه، دانش تخصصی دارند و اگر به نتیجه برسند که پتانسیل یک شرکت بالا و قدرت مدیریتی آن ضعیف است، آن را وارد هلدینگ خود می‌کنند و پس از ایجاد تحول در شرکت، سهام آن را واگذار می‌کنند.

البته ما به انگیزه‌های مشروع و اخلاقی و حرفه‌ای اشاره کردیم. اما فرار مالیاتی، جابجایی منابع مالی و پول‌های کثیف میان شرکت‌ها و نیز اخذ تسهیلات ویژه می‌توانند انگیزه‌های دیگری باشند که افرادی را به ثبت شرکت در قالب هلدینگ تشویق می‌کنند.

شرکت های هلدینگ در بازار بورس ایران

در حال حاضر شرکت‌های هلدینگ متعددی در بازار بورس کشور فعال هستند که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • توسعه سرمایه و صنعت غدیر
  • سرمایه گذاری دارویی تأمین
  • سرمایه گذاری صنایع پتروشیمی
  • گروه سرمایه گذاری سایپا
  • گسترش سرمایه گذاری ایران خودرو

فهرست کامل شرکت‌های هلدینگ پذیرفته شده در بورس را می‌توانید در سایت سازمان بورس ببینید.

البته واضح است که قرار نیست حتماً یک شرکت هلدینگ در بازار بورس فعال باشد. اما از آن‌جا که شرکت‌های بورسی ملزم به ارائه‌ی گزارش‌های شفاف‌سازی متعدد هستند، پیگیری گزارش‌های این نوع شرکت‌ها می‌تواند نقطه‌ی‌ آغاز خوبی برای آشنایی بیشتر با فضای هلدینگ‌ها باشد.

ضمناً می‌توانید با دانلود نمونه اساسنامه شرکت هلدینگ پیشنهادی سازمان بورس، کمی بیشتر با فضای این شرکت‌ها آشنا شوید:

معادل فارسی هلدینگ

بسته به این‌که در چه فضایی فعالیت کنید و اصطلاح هلدینگ را برای چه مخاطبی به کار ببرید، معادل فارسی آن می‌تواند متفاوت باشد.

مثلاً با مراجعه به سایت سازمان بورس می‌بینید که این شرکت، شرکت هلدینگ و شرکت مادر را به عنوان مترادف به‌کار برده است (+).

اما این را هم باید به خاطر داشته باشیم که برای شرکت مادر در زبان انگلیسی اصطلاحِ مستقلِ Parent Company وجود دارد و دقیق‌تر این است که شرکت مادر را برای مجموعه‌ای به کار ببریم که تقریباً تمام مالکیت شرکت زیرمجموعه را در اختیار دارد. در چنین حالتی، به شرکت زیرمجموعه‌ هم، شرکت تابعه یا Subsidiary Company گفته می‌شود.

ضمناً کسانی که اصطلاح شرکت مادر را به عنوان معادل هلدینگ به کار می‌برند، برای هلدینگ تخصصی هم از اصطلاح شرکت مادر تخصصی استفاده می‌کنند.

استراتژیست‌ها و علاقه‌مندان به مدیریت استراتژیک، گاهی از اصطلاح بنگاه (Firm) برای اشاره به هلدینگ‌هایی که کسب و کارهای متعدد را در اختیار دارند استفاده می‌کنند (در واقع Firm را مجموعه‌ای از Business‌ها در نظر می‌گیرند).

البته این را می‌دانیم که اقتصاد‌دان‌ها، بنگاه را به معنای بسیار گسترده‌تری به‌کار می‌برند و حتی کسب و کاری در مقیاس یک نانوایی کوچک را هم بنگاه اقتصادی در نظر می‌گیرند.

اما فراموش نکنید که همه‌ی این نام‌گذاری‌ها قراردادی هستند و معیارهای کاملاً عینی و صلب در این زمینه وجود ندارد. نه می‌توانیم بین نفوذ و کنترل مرز قطعی تعریف کنیم و نه میان سرمایه‌گذاری و هولدینگ.

چون حتی یک شرکت سرمایه‌گذاری که سهامش کمتر از نفوذ مستقیم در شرکت است، می‌‌تواند با مدیریت عرضه و تقاضای سهم یک شرکت، مدیران آن را تا حدی تحت فشار قرار دهد.

بگذریم از این‌که بسیاری از شرکت هایی که خود را شرکت سرمایه گذاری می‌نامند، واقعاً سهامی در حد هلدینگ و کنترل در شرکت‌های مختلف خریداری می‌کنند.

بنابراین بهترین روش این است که وقتی از این اصطلاحات استفاده می‌کنیم، به مخاطب بگوییم که چه تعریفی در ذهن داریم و آن‌ها را به چه معنایی به‌کار می‌بریم.

و البته به یاد داشته باشیم که هلدینگ همیشه به ساختاری متشکل از رابطه‌ی چند شخصیت حقوقی مستقل اشاره دارد و یک شرکت منفرد، هر چقدر هم که فعالیت‌های متنوعی را درون خود سامان داده باشد، نمی‌تواند خود را هلدینگ بنامد.

اگر به استراتژی و مدیریت استراتژیک علاقه‌مند هستید، می‌توانید در ادامه‌ی این بحث، درس سطوح مختلف استراتژی را بخوانید. از میان سه سطح استراتژی، سطح سوم یعنی Corporate Strategy (استراتژی شرکتی) به مسائل استراتژیک مورد توجه هلدینگ‌ها می‌پردازد.

دسترسی کامل به مجموعه درس‌های کارآفرینی برای اعضای ویژه متمم امکان‌پذیر است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.