که در این تقسیم بندی به شماره موجهای ۱- ۲-۳-۵-۸-۱۳-۲۱-۳۴–۵۵-۸۹-۱۴۴ -… می رسیم که این شماره موجها همان سری اعداد فیبونانچی می باشد که پایه و اساس ریاضیات نظریه امواج الیوت می باشد.
گلن نیلی Glenn Neely | بنیان گذار سبک موج شماری نئوویو
از آنجایی که آقای گلن نیلی Glenn Neely به عنوان ابداع کننده سبک موج شماری نئوویو NEoWave تا کنون به درستی به تحلیل گران و تریدرهای ایرانی معرفی نشده است، در این نوشته کوشیده ایم تا شما را اندکی با این نابغه بزرگ و پر تلاش آشنا کنیم. اما قبل از آن اجازه دهید تا به مقدمه ای در این خصوص بپردازیم.
تئوری امواج الیوت حدود یک قرن پیش توسط آقای رالف نلسون الیوت به دنیای سرمایه گذاری در بورس و بازار کالا معرفی شد. آقای رالف نلسون الیوت در همان سالهای آغازینِ معرفی این تئوری دستاوردهای چشم گیری داشت. پس از فوت ایشان و در طی سالیان متمادی این تئوری توسط برخی اشخاص تا حدودی گسترش یافت که از بزرگترین آن ها می توان رابرت پرچر را نام برد. پرچر این روش تحلیلی را احیا کرد و مقدار کمی نیز آنرا گسترش داد. اما در آغاز دهه ۸۰ میلادی، شخصی به نام گلن نیلی با این تئوری آشنا شد و پس از مدتی با کم و کاستی های بسیاری در تئوری الیوت رو به رو شد و در پی گسترش و تکمیل این تئوری بر آمد و سبکی کامل تر و بسیار قوی تر طراحی کرد که نامش را نئوویو NEoWave گذاشت.
گلن نیلی Glenn Neely :
گلن نیلی در اویل دهه ی ۸۰ میلادی، زمانی که در شرکت نفت کار می کرد با بازار بورس آمریکا آشنا شد، پس از آشنایی با این بازار او علاقمند به یادگیری بیشتر در این زمینه شد و کتاب های زیادی در این باره خواند، اما طبق گفته او به طور خاصی مشتاق روش های تحلیلی مطرح شده برای تحلیل بازار بورس نشده بود. او همچنین شروع به مطالعه ی بازار کالا و روش های مطرح شده در آن زمان در خصوص معامله در بازار کالا کرد و به معامله در این بازار علاقمند شد. اولین تجربه واقعی او از معامله در بازار کالا همزمان بود با استفاده از سیستم معامله ی گران قیمتی که خریداری کرده بود. گلن نیلی در این خصوص میگوید :
“من چندین هزار دلار بابت سیستم های معامله گریِ جادویی پرداختم اما بی فایده بود.”
Glenn Neely
اولین درس نیلی این است که مهم نیست شما چه مقدار پول برای سیستم معامله گری خرج کنید، این موفقیت شما را تضمین نخواهد کرد. تنها چیزی که موفقیت یک معامله گر را تضمین خواهد کرد تلاش و پشتکار برای دست یابی به اشرافی قوی به نحوه رفتار مارکت ها و کنترل احساسات فردی است. نیلی به آموزش فردی خود در این زمینه ادامه داد و مطالعه و تحقیق فشرده زیادی بر روی بازارهای مالی انجام داد. او در این باره می گوید:
“در طول سالهایی که چیزهای مختلفی مطالعه کردم متوجه شدم که معامله گری در بازارهای مالی واقعاً سخت تر از تصوری است که در ابتدا داشتم.”
او به مطالعات خود ادامه داد و زمانی که توصیفی کوتاه از امواج الیوت خواند همه چیز به صورت یک تصویر واضح برایش روشن شد و نیلی را مجذوب کرد.
نظر گلن نیلی در مورد الیوت :
نظریه امواج الیوت سنتی بر طبق کتاب آقای جان مورفی John Morphy به نام “Technical analysis of Futures” بیان میکند که مارکت ها به صورت پنج موجی بالا و پایین می روند (سه تا به سمت بالا و یا سه تا به سمت پایین با دو اصلاح در میان آنها). گلن نیلی Glenn Neely در رابطه با مطالعه امواج الیوت می گوید :
“من شروع کردم به خواندن هر چیزی که در مورد امواج الیوت به آن بر میخوردم اما متوجه شدم که هنوز چیزهای بسیاری ناگفته باقی مانده است.”
نیلی پس از مطالعه منابع موجود از الیوت در آن زمان به تحلیل و معامله با روش الیوت در بازارهای سهام و کالا پرداخت. او پس از ارزیابی نتیجهی معاملات خود به سبک الیوت به توصیف مشکلات الیوت میپردازد و میگوید:
“با امواج الیوت راه های بسیار زیادی برای توصیف یک موقعیت موجی وجود دارد، این عملی نخواهد بود، این وضعیت غیر علمی ست و من مطلقاً در مورد انعطاف پذیری آن راضی نبودم.”
شروع تحقیقات گلن نیلی برای توسعه الیوت :
پس از دیدن و لمس مشکلات الیوت، گلن نیلی شروع کرد به بررسی چارتها و درک رفتار موجی بازارها. او دریافت که نکات و قوانین بسیاری وجود دارند که می توانند الیوت را به روشی بسیار قویتر تبدیل کنند. در عین حال او قوانین را به شکلی تبیین میکرد که راه بر اعمال سلیقهی تحلیل گر تا حد ممکن بسته شود. گلن نیلی در این باره می گوید :
“در حالی که به منظور عملی تر کردن الیوت بخش بزرگی از زمان من صرف گسترش قوانین و در واقع پایه گذاری تکنولوژی نئوویو میشد، عمده ی نگرانی من، تمام اوقات، بهبود فرم و حالت تجزیه و تحلیل به این روش بود، که منطقی، منظم و مستقل از تفاسیر باشد.”
نیلی تحقیقات وسیع خود را بر روی چارت های بیشماری انجام داده است. او در این راه به این نتیجه رسید که برخی چارت ها را می بایست از دایره تحقیقی خود خارج کند. چنانچه می گوید :
“شما نیاز دارید مارکت هایی را انتخاب کنید که مطابق با ضوابط معینی هستند: اولین اصل این است که، کالا قابلیت خرید و فروش داشته باشد اما بدون داشتن چرخه کامل مصرف، مانند کالاهای دائمی. کالاهایی مانند ذرت مناسب تحلیل الیوتی نخواهند بود زیرا در نهایت مصرف شده و از چرخه حذف می گردند. یا اینکه فقط به شکل مقطعی می توانید امواج الیوت را برای تحلیل این کالاها برگزینید.”
(توضیح ایران نئوویو : این سخن جناب نیلی مربوط به سالیان پیش می باشد. امروزه چارت قیمت ذرت با توجه به جهانی شدن آن به شکلی یک پارچه می باشد و از این اصل مبرا شده است.)
او با بررسی نقاط ضعف الیوت سعی بر تقویت این روش کرد. موقعیت های بی شماری را مورد بررسی قرار داد و تحقیقات گستردهای بر روی صدها چارت انجام داد تا نحوه رفتار موجی چارتها را درک کند و با پیش زمینهای که از الیوت داشت قوانین بسیاری را در رابطه با رفتار امواج کشف کرد که بدون نقص کار میکردند. او در این باره می گوید :
“در تئوری امواج الیوت قوانین سخت و صریح به تعداد کافی وجود ندارد تا تمام موقعیت های موجی را بیان کند و سلیقه تفسیر روش موج شماری الیوت ی تحلیل گر در امر تحلیلی را به حداقل برساند. اما من در تکنولوژی نئوویو کوشیده ام تا جای ممکن قانون و منطق برای تفسیر بازار تبیین کنم تا در طول تحلیل، مارکت با روشن ترین شاخصه ها به ما بگوید که به کدام سو خواهد رفت نه اینکه ما به مارکت بگوییم به کجا باید برود!”
گلن نیلی همچنین دریافت که شالوده الیوت بر مبنای پارامترهایی کمی بنا شده است که به اندازه کافی جوابگوی نیازهای یک تحلیل قوی و همه جانبه نیستند. چنانچه میدانید چارت از ابعاد مختلفی همچون قیمت، زمان، الگو و مومنتوم تشکیل شده است و یک روش قوی می بایست برای تمام این ابعاد حرفی برای گفتن داشته باشد. گلن نیلی به توضیح تفاوت های بنیادی و علمیای که در نئوویو ایجاد کرده تا سبکی قوی تر از الیوت شود می گوید:
“اکثر بخش های امواج الیوت بر مبنای اعداد فیبوناچی و الگوهای قیمتی قرار دارد نه شاخصه های بصریِ الگوهای قیمتی. من کوشیدم تا نئوویو طبق اصل فیزیکِ بُرداری به این جریان به شکلی منطقی بپیوندد، قیمت و زمان و الگو توامان با هم در حال شکل دهی چارتها هستند.”
معرفی کش دیتا توسط نیلی :
Glenn Neely
نیلی در ادامه تحقیقات خود دریافت که دادههایی که تا کنون برای ثبت معاملات پدید آمده اند به اندازه کافی برای موج شماری خوب نیستند و نمی توانند بطور کامل جریان قیمت را نشان دهند. بنابراین او دیتایی موسوم به کش دیتا Cash Data را پایه گذاری کرد که باعث می شود حرکت قیمت به شکل واضح تری نمایان شود تا تحلیل گران الیوتی بتوانند راحت تر امواج را مشاهده و درک کنند. او در این باره می گوید :
“برای اینکه تجزیه و تحلیل الیوتی درست و دقیق باشد، لازم بود دیتایی ایجاد شود که کلیه حرکات رفت و برگشتی قیمت را به وضوح نمایان کند تا در این باره نیز از تفاسیر شخصی جلوگیری شود و حرکت قیمت به عاملی شفاف و واضح تبدیل شود.”
بسیاری از معاملهگران و تحلیلگرانِ امواج الیوت در تجزیه و تحلیل خود از دادههای رایج مانند بار دیتا یا دیتای خطی استفاده میکنند که به سادگی جریان حرکت قیمت را نشان نخواهد داد و یا به شکلی ناقص به این امر خواهد پرداخت، خصوصاً اگر معامله گر حافظه گرافیکی خوبی نداشته باشد این داده ها حتما او را به خطا خواهند انداخت. لذا الزامی است که تحلیل گران این حوزه، کش دیتا را مبنای کار خود قرار دهند. (تا کنون کش دیتا به شکل دستی توسط نئوویو کاران رسم می شده است اما در حال حاضر اندیکاتور تولید کش دیتا برای اولین بار در جهان در این انستیتو ساخته شده است که این دیتا را بدون زحمت تولید خواهد کرد. این اندیکاتور را می توانید از فروشگاه سایت تهیه کنید.)
اهمیت روانشناسی از دیدگاه نیلی :
گلن نیلی Glenn Neely علاوه بر توسعه روش موج شماری خود، در زمینه روانشناسی نیز اصولی را برای خود تبیین کرد تا بتواند در امر معامله گری خود را توسعه دهد. او در یکی از کنفرانس های خود در زمینه اهمیت روانشناسیِ معامله گری و ارتباط آن با شیوه ی تحلیل گری عنوان می کند که :
“کلید یک معامله موفق کنترل احساسات است. ده سال طول کشید تا یاد بگیرم که چگونه کنترل احساسات را در فرایند تفسیر روش موج شماری الیوت معامله در دست گیرم. رسیدن به چنین کنترلی تنها با داشتن ایده ای قوی از رفتار مارکت ها و دانشِ اینکه چگونه میتوان ریسک را به حداقل رساند، امکان پذیر شد.”
این موضوع اهمیت روانشناسی در معامله گری را نشان میدهد. در واقع برای تبدیل شدن به یک تریدر موفق الزامی است که بتوانید احساسات خود را در امر معامله کنترل کنید و به شواهدی که چارت نشان می دهد اکتفا کنید نه آنکه درگیر احساسات شوید و از اصول معامله گری تخطی کنید. یکی از مهم ترین جنبه های این موضوع زمانی مشخص می شود که معامله گر بر اساس احساسات حد زیان خود را به امید بازگشت قیمت گسترش می دهد و با این عمل زیان بیشتری را به خود وارد می کند.
کتاب آقای گلن نیلی :
آقای گلن نیلی Glenn Neely از سال ۱۹۸۲ بعد از رو برو شدن با نظریه امواج الیوت تا کنون، همواره به کشف راه کارهای جدیدی که به طور چشمگیری دقت و صحت آنالیزهای موجی را بهبود دهد ادامه داده است و توانایی فرد برای به کار بستن نظریه امواج تفسیر روش موج شماری الیوت تفسیر روش موج شماری الیوت در زمان واقعی مارکت را افزایش داده است. او در اواخر دهه ۸۰ میلادی (سال ۱۹۸۸)، بدنبال بیش از هشت سال تحقیق و بررسی، تمام کشفیاتِ بیشمار خود را در کتابی به نام “استادی در تئوری امواج الیوت” یا “Mastering Elliott wave” جمع آوری کرد.
این کتاب تقریبا هفتاد سال پس از کشفیات اولیه نلسون الیوت، اولین شیوه علمی، عملیِ قدم به قدم نسبت به آنالیزهای موجی ای که تا کنون کشف شده است را ارائه داد و تا کنون که حدود ۲۹ سال از اولین چاپ کتاب می گذرد نیز بی رقیب مانده است. گلن نیلی تا کنون برای نوشتن کتاب خود بسیار مورد تحسین واقع شده است و در محافل مختلف، جوایزی برای آن دریافت کرده است. در حال حاضر تمام کشفیات آقای نیلی با پشتوانه ۳۵ سال تحقیق، آموزش و معاملات در بازار، تکنیک های پیش گام و آنالیز متوالی بازار، به عنوان تکنولوژی نئوویو NEoWave نامگذاری و شناخته شده است. (کتاب نیلی را می توانید از این لینک در دو نسخه فارسی و انگلیسی دریافت کنید).
تاسیس انستیتو نئوویو :
آقای گلن نیلی Glenn Neely بنیان گذار موسسه نئوویو NEoWave Institute نیز می باشد، که این موسسه یک شرکت تحقیقاتی و مشاوره ای است که شیوه های تجزیه و تحلیلِ تکنیکی و ابتکاری را برای بازارهای مالی توسعه می دهد و هدف گیری های اقتصادی و پیش بینی احتمالی را به مشتریان خود از جمله سیاستمداران و شرکت های بزرگ سرمایه گذاری و همچنین سرمایه داران آمریکایی ارائه می دهد.
در وب سایت این موسسه می توان از سرویس های پیش بینی بازار و معامله گری نیلی تحت عنوان رودخانه نیلی یا “Neely River” که از دیگر ابداعات این متفکر بزرگ می باشد بهره مند شد. (در آینده مقاله دیگری در رابطه با سیستم رودخانه نیلی تقدیم حضورتان خواهیم کرد.) این موسسه در سال ۱۹۸۳ توسط گلن نیلی تاسیس شد. در ابتدا نام آن موسسه امواج الیوت بود و بعد ها به موسسه نئوویو تغییر نام داده شد.
از فعالیت ها و افتخارات نیلی می توان به موارد زیر اشاره کرد :
- گلن نیلی Glenn Neely سخنران کنفرانس بین المللیِ ۱۰٬۰۰۰ نفری امواج الیوت در آمریکا بوده است.
- او در CNN و FNN (که نام کنونی آن CNBC است) گفتگوهای بی شمار در مورد امور مالی داشته است.
- در رادیو “سراسری ایالات متحده” حضور داشته است و در مورد بازارهای مالی آمریکا سخن گفته است.
- توسط Reuters نیز بارها برای صحبت در مورد بازارهای شرق دور دعوت شده است.
- در گذشته او سخنران مهمانِ بسیاری از نهادهای مالی برای صحبت در خصوص چرخه های رفتاری در بازارهای مالی بوده است.
- او همچنین سمینارهایی در مورد امواج الیوت و تکنولوژی نئو ویو NEoWave در Ritz Carlton یا همان Aspen Colorado اجرا کرده است.
- گلن نیلی مقاله هایی برای مجله Cycles نوشته است که جزو مطالب پر مخاطب این مجله طبقه بندی شده است.
- نیلی همچنین عضو افتخاری انجمن “معامله گر معتبر بازار” در شهر نیویورک می باشد.
- او یک سخن گوی دائمی برای سمینارهای Futures West (که توسط مجله Futures حمایت میشود) و یکی از معامله گران تمام ستاره ی مجله Futures بوده است.
- نیلی در کنفرانس های (Dow Jones/Telerate (TAG نیز بارها سخنرانی کرده است.
- همچنین آقای نیلی بارها میهمان ویژه برنامه کسب و کار در لس آنجلس به میزبانی ریچارد ساکسون Richard Saxton بوده است.
- از دیگر کارهای برجسته آقای گلن نیلی Glenn Neely ارائه پیش بینی ۵۰ ساله از شاخص داوجونز می باشد که تا کنون ۲۷ سال از آن به درستی به وقوع پیوسته است. این پیش بینی را می توانید در تصویر زیر مشاهده کنید. نقطه شروع پیش بینی از موج ۲ از ۳ می باشد.
پیش بینی 50 ساله گلن نیلی از شاخص داو جونز
- همچنین گلن نیلی Glenn Neely بدلیل تحقیق خاص خود با عنوان “از عصر یخی تا عصر فضایی و فراتر” یا “From the Ice Age to the Space Age and Beyond” در صفحه اول “Los Angeles times” قرار گرفته است که یک ارزیابی ۱۲٬۰۰۰ ساله از نژاد بشر را ارائه میدهد.
کپی برداری بدون ذکر منبع غیر اخلاقی است و موجب گسترش بی اعتمادی خواهد شد.
نظریه موج الیوت (Elliott Wave Theory)
نظریه موج الیوت (به انگلیسی Elliott Wave Theory) توسط شخصی با نام «رالف نلسون الیوت» ابداع شد.
هدف الیوت توضیح حرکات قیمت در تفسیر روش موج شماری الیوت بازارهای مالی بود که در آنها میتوان الگوهای موجی تکرارشونده و فراکتال را مشاهده کرد.
امواج الیوت در حرکات قیمت سهام و رفتار مصرف کنندگان تشخیص داده میشوند. معاملهگران و سرمایهگذارانی که تلاش دارند از روند بازار کسب سود کنند را میتوان در واقع “سوار بر موجها” تفسیر کرد.
الیوت باور داشت که بازارهای سهام، که براساس تصور کلی رفتاری تصادفی و بینظم داشتند، در واقع در قالب الگوهای تکرارشونده معامله میشوند. در این مقاله به شرح نظریه موج الیوت و نحوه به کارگیری آن در معاملات نگاهی خواهیم انداخت.
مبانی نظریه موج الیوت
نظریه موج الیوت توسط رالف نلسون الیوت در دهه 30 میلادی ابداع شد.
الیوت، پس از اینکه به دلیل بیماری به ناچار بازنشسته شد، احتیاج پیدا کرد تا با چیزی زمان خودش را پر کند و سرگرم شود.
به این سبب شروع به بررسی 75 سال نمودارهای سالیانه، ماهیانه، هفتگی، روزانه، و همچنین نمودارهای خودساخته ساعتی و 30 دقیقهای در چندین شاخص مختلف کرد.
در سال 1935، هنگامی که الیوت پیشبینی عجیبی از کف بازار (market bottom) ارائه داد، نظریه او نیز به شهرت رسید و تفسیر روش موج شماری الیوت از آن زمان به بعد این نظریه اساس اقدامات هزاران مدیر سبد، معاملهگر و سرمایهگذار خصوصی شده است.
الیوت قوانین خاص حاکم بر چگونگی شناسایی، پیش بینی، و سرمایهگذاری براساس این الگوهای موجی را توضیح داد. این کتابها، مقالات، و نامهها در شاهکارهای آر. اِن. الیوت (R.N. Elliott’s Masterworks) جمع آوری شده و در سال 1994 به چاپ رسیدند.
Elliott Wave International بزرگترین شرکت مستقل تحلیل مالی و پیش بینی بازار در جهان است که تحلیلها و پیش بینیهایش از آینده بازار را براساس مدل الیوت انجام میدهد.
از نظر الیوت، این الگوها قطعیتی برای حرکات آینده قیمت نیستند بلکه میتوانند کمکی در تحلیل احتمالات عملکرد آینده بازار قلمداد شوند. این الگوها را میتوان در ارتباط با سایر انواع تحلیل تکنیکال، از جمله اندیکاتورهای تکنیکال، برای شناسایی فرصتهای خاص استفاده کرد. معاملهگران نیز ممکن است از ساختار موج الیوت بازار در یک بازه زمانی مشخص تفاسیر مختلفی داشته باشند.
موجها
به عقیده الیوت، روند قیمتها در بازارهای مالی از روانشناسی غالب سرمایهگذاران نشات میگیرد. او دریافت که تغییرات در ذهنیت و روانشناسی عموم در بازارهای مالی همیشه با همان الگوهای تکرارشونده و یکسان فراکتالی خود را نشان میدهد.
نظریه الیوت تا حدی یادآور نظریه داو (Dow) است زیرا در هر دو قیمت سهام به شکل موجی حرکت میکنند.
با این وجود، از آنجا که الیوت ماهیت “فراکتالی” بودن بازارها را نیز تشخیص داد، توانست بازارها با جزئیات دقیقتری بررسی کند.
فراکتالها ساختارهای ریاضی هستند که پیوسته خود را تکرار میکنند و هر چقدر آنها را بزرگتر کنید باز همان ساختار اولیه به دست میآید. الیوت متوجه شد که الگوهای قیمت در نمودارهای سهام دارای ساختاری فراکتال هستند، و سپس تحقیقات خود را روی الگوهای تکرارشونده این ساختارها آغاز کرد که میتوان آنها را به عنوان یک اندیکاتور برای پیش بینی آینده بازار در نظر گرفت.
نکات کلیدی:
- در تحلیل تکنیکال، نظریه موج الیوت به دنبال الگوهای طولانیمدت و تکرارشونده قیمت است که براساس احساسات و روانشناسی سرمایه گذاران شکل گرفتهاند.
- این نظریه، امواج را متشکل از امواج ایمپالسی (impulse waves) میداند که الگو را شکل میدهند و همچنین امواج اصلاحی (corrective waves) که در تقابل با روند بزرگتر قرار میگیرند.
- هر مجموعه موج، در قالب مجموعهای بزرگتر از امواج جای میگیرد که از الگوی مشابه ایمپالس/اصلاح تبعیت میکند. به این رویکرد خاص از تحلیل بازار و سرمایه گذاری روش فراکتال گفته میشود.
تفسیر نظریه امواج الیوت
نظریه موج الیوت به این شکل تفسیر میشود:
پنج موج در مسیر روند اصلی حرکت میکنند و در پی آنها یک حرکت اصلاحی همراه با سه موج رخ میدهد (در کل یک حرکت 5-3). این حرکت 5-3 خود به دو زیرگروه در موج بعدی تقسیم میشود.
الگوی 5-3 اصلی ثابت میماند، با این حال بازه زمانی هر موج ممکن است متفاوت باشد.
نگاهی به نمودار زیر بیندازید که متشکل از هشت موج است: (پنج موج بالا و سه موج پایین) که با 1، 2، 3، 4، 5، A، B، C نامگذاری شدهاند.
موجهای 1، 2، 3، 4، و 5 یک موج ایمپالس را شکل میدهند و موجهای A، B، و C یک موج اصلاحی.
از سویی دیگر، یک ایمپالس پنج موجی موج 1 و یک اصلاح سه موجی موج 2 را در مقیاس بزرگتر بعدی نشان میدهند.
موج اصلاحی اغلب از سه حرکت مجزای قیمت تشکیل شده است – دو حرکت در مسیر اصلاحیه اصلی (A و C) و یک حرکت خلاف جهت آن (B).
موجهای 2 و 4 در تصویر بالا موجهای اصلاحی هستند.
این امواج به طور معمول ساختاری شبیه این دارند:
توجه داشته باشید که در این تصویر، موجهای A و C در یک درجه بزرگتر در مسیر روند حرکت میکنند و بنابراین ایمپالسی هستند و از پنج موج تشکیل شدهاند. در مقابل، موج B برخلاف روند است و بنابراین اصلاحی و متشکل از سه موج است.
یک موج ایمپالسی که موجی اصلاحی آن را دنبال کند یک درجه از موج الیوت را تشکیل میدهند که از روندها (trends) و ضدروندها (countertrends) تشکیل شده است.
همانطور که از الگوهای تصویر بالا میبینید، پنج موج همیشه به سمت بالا و یا سه موج همیشه به سمت پایین حرکت نمیکنند. به عنوان مثال، هنگامی که روند بزرگتر به سمت پایین باشد، دنباله پنج موجی نیز به سمت پایین خواهد بود.
درجه موج
الیوت 9 درجه موج تعریف و آنها را به این ترتیب، از بزرگترین به کوچکترین، نامگذاری کرد:
- چرخه فوقبزرگ (Grand Supercycle)
- چرخه بزرگ (Supercycle)
- چرخه (Cycle)
- اولیه (Primary)
- حد وسط (Intermediate)
- کوچک (Minor)
- جزئی (Minute)
- بسیار جزئی (Minuette)
- زیرگروه بسیار جزئی (Sub-Minuette)
از آنجا که موجهای الیوت فراکتال هستند، درجات موج الیوت، به لحاظ نظری، بیشتر از آنچه که در بالا فهرست شد نیز میتوانند تا ابد بزرگ و بزرگتر و در نتیجه جزئی و جزئیتر شوند.
یک معاملهگر میتواند هرروز از این نظریه استفاده کند، یک حرکت ایمپالسی با روند صعودی را شناسایی کرده، با آن همراه شود و سپس این موقعیت را پس از کامل شدن الگوی پنج موجی و هنگامی که روند معکوس قریب الوقوع است بفروشد یا Short کند.
امواج الیوت چه چیزی را نشان میدهند
برخی تحلیلگران تکنیکال تلاش دارند تا از الگوهای موجی در بازار سهام با استفاده از نظریه موج الیوت بهره ببرند.
این فرضیه میگوید حرکات قیمت سهام را میتوان پیش بینی کرد زیرا این حرکات در قالب الگوهای بالا و پایین و تکرار شوندهای به نام امواج شکل میگیرند که تحت تاثیر روانشناسی سرمایهگذار است.
در این نظریه، امواج مختلفی وجود دارد از جمله امواج محرک (motive waves)، امواج ایمپالس (impulse waves)، و امواج اصلاحی (corrective waves).
امواج الیوت یک الگوی ذهنی است و همه معاملهگران این نظریه را به یک شکل تفسیر نمیکنند و برخی آن را استراتژی موفقی در معاملات نمیدانند.
خود نظریه تحلیل موج را نیز نمیتوان به سادگی تعریف کرد.
برخلاف بسیاری از نظریههای شکلگیری قیمت، این نظریه دارای طرحی مشخص و قاعدهمند نیست تا بتوان دستورالعملهای آن را بشکل کاملا دقیق دنبال کرد. تحلیل موج صرفا تصویری از تحرکات بازار ارائه میدهد و کمک میکند تا حرکات قیمت را در ابعادی بسیار وسیعتر و عمیقتر درک کنید.
نظریه موج الیوت در اصل شامل امواج ایمپالسی و اصلاحی میشود:
امواج ایمپالسی
موجهای ایمپالسی از 5 زیرموج تشکیل میشوند که در مسیر بزرگترین روند حرکت میکنند.
این الگو رایجترین موج محرک است و بسیار ساده میتوان آن را در بازار تشخیص داد.
مانند تمامی امواج محرک، این موج از 5 زیر موج تشکیل شده که بین آنها 3 موج محرک و 2 موج اصلاحی هستند. این ساختار 5-3-5-3-5 نام گذاری شده و در تصویر بالا نشان داده شده است.
با این حال، این ساختار قوانینی دارد که شکل گیری آن را تائید میکنند. این قوانین غیرقابل نقض هستند.
اگر یکی از این قوانین نقض شود، ساختار را نمیتوان موج ایمپالسی دانست و موج مشکوک باید دوباره نامگذاری شود. این قوانین عبارتند از:
- موج 2 نمیتواند بیش از 100 درصد مسیر موج 1 را طی کند
- موج 3 هرگز نمیتواند بین موجهای 1، 3، و 5 کوتاهترین باشد
امواج اصلاحی
امواج اصلاحی، که گاهی امواج مورب (diagonal waves) نامیده میشوند، از سه موج یا ترکیبی از 3 زیرموج تشکیل شدهاند که در مسیر خلاف روند بزرگترین درجه بعدی حرکت میکند.
مانند تمامی امواج محرک، هدف آن حرکت دادن بازار در مسیر روند است و از 5 زیرموج تشکیل شده است.
تفاوت اینجاست که به نظر میرسد امواج مورب یا در حال گسترش و یا در حال انقباض هستند. همچنین، با توجه به اینکه کدام موج مشاهده شده، تعداد زیرموجهای امواج مورب ممکن است به 5 نرسد.
مانند دیگر امواج محرک، هر زیرموج از امواج مورب هرگز به طور کامل مسیر زیرموج قبل را طی نمیکند و زیرموج 3 از امواج مورب هرگز کوتاهترین موج نیست.
این امواج ایمپالسی و اصلاحی در یک ساختار فراکتال مشابه با خود جای گرفتهاند تا الگوهای بزرگتر را بسازند.
به عنوان مثال، یک نمودار یک ساله ممکن است در میانه یک موج اصلاحی باشد، اما یک نمودار 30 روزه ممکن است یک موج ایمپالسی در حال رشد را نشان دهد. معاملهگری که چنین تفسیری از موج الیوت دارد ممکن است دو دیدگاه بلندمدت خرسی و کوتاه مدت گاوی برای سرمایهگذاری داشته باشد.
پیشبینیهای بازار براساس الگوهای موجی
الیوت پیش بینیهای دقیقی از بازار سهام بر اساس ویژگیهای قابل اعتمادی که در الگوهای موجی یافته بود انجام داد. یک موج ایمپالس (impulse wave) که در مسیری مشابه روند بزرگتر حرکت میکند، همیشه پنج موج در الگوی خود نشان میدهد.
با این حال، یک موج اصلاحی (corrective wave) در مسیری خلاف روند اصلی حرکت میکند. در مقیاسی کوچکتر، در هر موج ایمپالسی پنج موج را میتوان یافت. و این الگو تا بینهایت خود را در مقیاسهای کوچکتر و کوچکتر تکرار میکند. الیوت این ساختار فراکتال را در دهه 30 میلادی در بازارهای مالی پیدا کرد اما تا دههها بعد دانشمندان پی به اهمیت فراکتالها نبردند و آنها را به شکل ریاضی ترسیم نکردند.
ما اکنون میدانیم که در بازارهای مالی، “برای هر بالا رفتنی، پایین آمدنی نیز هست” زیرا هرگاه حرکت قیمت به سمت بالا یا پایین باشد، حرکت بعدی در جهت مخالف خواهد بود. عملکرد قیمت شامل روندها و اصلاحهای قیمت است. روندها مسیر اصلی قیمت را نشان میدهند درحالیکه اصلاحها برخلاف روندها حرکت میکنند.
الیوت دریافت که دنباله فیبوناچی (Fibonacci sequence) تعداد امواج را در ایمپالسها و اصلاح ها مشخص میکند. روابط موجی در قیمت و زمان نیز معمولا نسبتهای فیبوناچی را نشان میدهند، مانند 38~ درصد و 62 درصد. برای مثال یک موج اصلاحی ممکن است 38 درصد از مسیر موج ایمپالسی قبل از خود را دوباره طی کند.
تحلیلگرانِ دیگر اندیکاتورهایی ایجاد کردهاند که از نظریه موج الیوت الهام گرفته شدهاند، از جمله اسیلاتور موج الیوت که در تصویر زیر نشان داده شده است.
این اسیلاتور با روشی مبتنی بر محاسبات انجام شده توسط کامپیوتر، پیشبینی مسیر آینده قیمت را بر اساس تفاوت بین میانگین متحرک 5 دورهای و 34 دورهای ارائه میدهد. سیستم هوش مصنوعی Elliott Wave International، به نام EWAVES، تمام قوانین و دستورالعملهای موج الیوت را روی دادهها اعمال میکند تا بتواند تحلیلی خودکار از موج الیوت به دست آورد.
شهرت نظریه امواج الیوت
در دهه 70 میلادی، اصل موج الیوت از طریق کتاب افسانهای دو نفر با نام «ای. جی. فراست» (A.J. Frost) و «رابرت پرشتر» (Robert Prechter)، شهرت زیادی پیدا کرد.
نام این کتاب، اصل موج الیوت: کلید رفتار بازار (Elliott Wave Principle: Key to Market Behavior) بود.
نویسندگان این کتاب بازار گاوی دهه 80 را پیشبینی کرده بودند و پرشتر بعدها بر مبنای همین نظریه رکود 1987 را پیشبینی و یک پیشنهاد فروش صادر قبل از سقوط بازار در سال 1987 میلادی منتشر کرد.
سخن آخر
طرفداران موج الیوت تاکید دارند که فراکتال بودن ساختار بازار به منزله سهولت پیش بینی بازار نیست.
دانشمندان درخت را دارای ساختاری فراکتال میدانند اما نه به این معنا که میتوان راه هر شاخه را پیشبینی کرد. نظریه موج الیوت، مانند هر روش تحلیلی دیگری، در عمل طرفداران و همچنین منتقدین خودش را دارد.
یکی از مشکلات اساسی این است که طرفداران نظریهها همیشه میتوانند اشتباهات را به گردن خوانش بد از نمودارها بیندازند تا ضعف خود نظریهها.
علاوه بر این، تفاسیر و تعابیر از اینکه چقدر طول میکشد تا یک موج کامل شود بیشمار است. با این حال، معاملهگرانی که طرفدار نظریه موج الیوت هستند سرسختانه از آن دفاع میکنند.
امواج الیوت ویو جلسه ششم
در روش الیوت ویو احتمالات و انتخابهای زیادی داریم . یکی از بهترین روش ها حذف کردن غیر ممکن ها است. از این رو آنچه باقی می ماند ممکن ها هستند.
بعد از به دست آوردن حالت های محتمل به دنبال تفسیرهایی باشید که با بیشترین تعداد راهنماها هماهنگ است.
یکی از مزایای الیوت تغییر استراتژی در هنگام معامله است .به عبارتی اگر هنگام معامله تحلیل اول اشتباه بود ، موج شماری دوم را میتوان جایگزین کرد و بر اساس آن تصمیم گیری نمود.ولی توجه کنید هنگامی که وضعیت بازار نامشخص است باید صبر کنید. با کامل شدن یک موج و آمدن موج بعدی دقیقا میتوان وضعیت قبلی و ادامه مسیر را تفسیر نمود.
تحلیل نسبت ها:
نکته ۱: بزرگی هر موج به بزرگی موج همسایه یا دو موج قبلی یا اجزای موج( موج های فرعی ) یا نسبتی از اعداد فیبوناچی بستگی دارد
نکته ۲: موج ها با هم نسبت دارند دونوع نسبت داریم: ۱- اصلاحی ، ۲- مضربها
اصلاحی : موج ۲ از موج جنبشی ، یا موج B از زیگزاگ ، یا موج X یک زیگزاگ چندگانه ، معمولاً اصلاحی به اندازه ۵۰ تا ۶۱.۸ موج قبلی حرکت میکند.
اصلاح های فرعی بخصوص زمانی که بعنوان موج چهارم به ایفای نقش می پردازند بیشتر تمایل به حرکتی به مقدار 38.2 درصد از حرکت قبل از خود دارند.
نکته:اگر موج ۳ موج بلند باشد آنگاه موج ۱ یا با موج ۳ برابر است یا اختلاف آنها 0/618است
به سه حالت زیر توجه کنید:
۱ -موج سه موج ممتد است
2- موج ۵ ممتد باشد
۳- موج 1 ممتد باشد
در حالتی که موج 5 ممتد نباشد
در حالتی که موج 5 ممتد باشد
مضارب موج اصلاحی:
در زیگزاگ معمولی :
در زیگزاگ مرکب :
در حالت پهنه :
پهنه اصلاحی منبسط :
اغلب : A=1.618 C و B=1.236 A یا B=1.382 A
نکته: اگر یک هدف قیمتی شکسته شود منتظر رسیدن به هدف بعدی باشید
نکته: اگراز یک هدف قیمتی عبور کرد احتمالاً شما اشتباه وجود دارد باز گردید و مجدد شمارش انجام دهید.
نکته : احتمال بازگشت در سطوح همزمان فیبوناچی بیشتر ازسطوح منفرد فیبوناچی است.
آموزش تحلیل تکنیکال پیشرفته، نظریه امواج الیوت
سال ۱۹۳۸ کتاب اصول موج به عنوان اولین مرجع برای مبحثی که امروزه به نام نظریه امواج الیوت شناخته می شود منتشر شد.
تاریخچه نظریه موج الیوت
۱۹۳۸ کتاب اصول موج به عنوان اولین مرجع برای مبحثی که امروزه به نام نظریه موج الیوت شناخته میشود منتشر شد.
۱۹۶۴ الیوت دو سال قبل از مرگش در سال کتاب راز هستی تلاش و کارهای خود را نوشت.
۱۹۷۸ فروست و رابرت پرچتر با همکاری هم کتاب نظریه امواج الیوت را منتشر کردند.
۱۹۸۰ پرچتر در کتاب تلاش های بزرگ الیوت اثری ماندگار باقی گذاشت.
اصول اولیه موج
سه جنبه مهم در نظریه موج وجود دارد: الگو, نسبت، زمان
الگو در نظریه موج به الگوهای موج و اشکال آن اشاره دارد که مهمترین جزء نظریه است.
تحلیل نسبت ها برای تعیین نقاط صحیح و قیمت تفسیر روش موج شماری الیوت های هدف از طریق اندازه گیری ارتباط بین موج های مختلف کاربرد دارد.
روابط زمان برای تایید کردن الگوهای موج و نسبت ها بکار می رود.
نظریه موج الیوت اصولاً برای میانگین های بزرگ بازار سرمایه بکار می رود مخصوصاً برای میانگین صنایع داوجونز.
ابتدایی ترین تعریف این نظریه: بازار سرمایه براساس یک آهنگ یا ریتم مکرر شامل ۵ موج افزایشی حرکت میکند که در ادامه با ۳ موج کاهشی همراه می شود.
موج های ۱-۳-۵ موج های صعودی و موج های ۲-۴ (موج های تصحیح ) برخلاف روند صعودی حرکت می کنند. بعد از اینکه ۵ موج پیش رونده کامل شد سه موج تصحیح کننده شروع می شوند که با a-b-c مشخص شده اند.
با وجود فرم ثابت امواج، درجات مختلفی از اهمیت آنها وجود دارد. روندها؛ درجات بسیار مخلفی دارند. الیوت روند را به ۹ درجه مختلف از لحاظ اهمیت یا بزرگی طبقه بندی کرد که از دورهای عظیم ۲۰۰ ساله تا دورهای چند ساعتی را شامل می شود. این نکته را در نظر داشته باشیم که ۸ موج مقدماتی به اینکه در کدام درجه از روند قرار دارد ارتباطی ندارد.
هر موج به موج هایی با درجات کوچکتر تقسیم می شود. در این حالت هر موج قسمتی از موج بزرگتر و با درجه بیشتر است.
Submicro – minutes to hours دقیقه به ساعت
Micro – hours to days ساعت به روز
Subminuette – days to weeks روز به ھفته
Minuette – days to months روز به ماه
Minute – weeks to months ھفته به ماه
Minor – weeks to quarters یک چھارم ھفته
Intermediate – months to quarters یک چھارم ماه
Primary – months to years ماه به سال
Cycle – quarters to years سال(سه ماه ۱/۴)
Supercycle – years سالانه
Grand Supercycle – decades or longer طولانی تر
که در این تقسیم بندی به شماره موجهای ۱- ۲-۳-۵-۸-۱۳-۲۱-۳۴–۵۵-۸۹-۱۴۴ -… می رسیم که این شماره موجها همان سری اعداد فیبونانچی می باشد که پایه و اساس ریاضیات نظریه امواج الیوت می باشد.
توانایی مشخص کردن ۳ یا ۵ موج در به کاربردن این نظریه آشکارا اهمیت زیادی دارد.این اطلاعات به تحلیگر می گوید در آینده منتظر چه چیزی می باشد.
به عنوان مثال حرکت کامل ۵ موج به این معنی است که این فقط قسمتی از حرکت موج بزرگتر کامل شده و این موج بزرگ ادامه دارد (اگر ۵ موج آخر از موج بزرگ نباشد). یک نکته مهم باید به خاطر داشته باشیم که مرحله تصحیح (a-b-c) هرگز در این ۵ موج اتفاق نمی افتد.
اگر در بازار افزایشی ۵ موج نزولی مشاهد شد بیانگر اینست که احتمالا این اولین موج از ۳ موج کاهشی a-b-c می باشد و احتمالاً شاهد نزول بیشتر روند خواهیم بود.
در بازار کاهشی ۳ موج صعودی باید کاملا در ادامه روند نزولی باشد و اگر ۵ موج صعودی دیده شد می تواند اخطار واقعی برای شروع حرکت صعودی تلقی شود و احتمالا ممکن است این اولین موج روند صعودی باشد.
قوانین تحلیلی الیوت
الیوت سه اصل برای تفسیر قانون خود بیان کرد:
۱. موج ۲ هیچ وقت به اندازه صد درصد موج ۱ بازگشت نمی کند.
۲. موج ۳ هیچ وقت کوتاه ترین موج نیست.
۳. موج ۴ هیچ وقت وارد دامنه موج ۱ نمی شود.
ویژگی های موج ها
۱. موج ۱ :پیدا کردن این موج کار مشکلی است زیرا این موج اغلب به نظر یک موج اصلاحی می رسد. این موج کوتاه ترین موج در میان موج های حرکتی است.
۲. موج ۲ :پیدا کردن این موج بدلیل ساختار سه موجی آن کار آسان تری است. این موج در حدود ۰.۶۱۸ درصد از موج یک ادامه می یابد.معمولا زیگزاگ ها (یکی از موج های اصلاحی )در این موج ظاهر می شوند.
۳. موج ۳ :این موج معمولا بلند ترین موج در میان موج های حرکتی است و معمولا امتدادها (Extensions) در این موج رخ می دهند در هر حال کوتاه ترین موج نیست.در این موج معمولا حجم معاملات بازار بالاست و اخبار فاندامنتال از این موج حمایت می کنند.
۴. موج ۴: بر اساس قانون تناوب الیوت اگر موج دوم پیچیده باشد موج چهار پیچیده گی کمتری دارد و برعکس . توجه اینکه این موج هیچ وقت وارد حریم موج یک نمی شود.
۵. موج ۵ :این موج آخرین موج حرکتی محسوب می گردد و معمولا بایستی فراتر از اوج نقطه موج سوم پیش روند و اما گاهی این اتفاق نمی افتد و اصطلاحا ” شکست ” و یا “کوتاه شدگی ” (Truncation) رخ می دهد.
موج A: پیدا کردن موج A کار چندان آسانی نیست. بهترین راه برای این کار پیدا کردن موجی با ۵ موج فرعی است.
موجB: موج B ممکن است با تنوعات و پیچیدگی های فراوانی همراه باشد زیرا که در زمان تشکیل این موج آخرین خریداران تلاش دارند که آخرین سودهای خود را از بازاری که صعودی بوده است کسب کنند و فروشندگان تلاش دارند که وضعیت را امتحان کنند و درصورت امکان دست به فروش
بزنند.
موج C: موج C پایان روند را نشان می دهد این موج که بعد از یک بازار صعودی به وجود آمده است با رسیدن به نرخی پایین تر از نرخ حداقل موج A به اتمام می رسد.
موج های تصحیح گر
موج های اصلاحی نسبت به موج های حرکتی از پیچیدگی بیشتری برخوردارند معمولا تا تکمیل نشوند نمی توان آنها را تشخیص داد. برای موج های اصلاحی فقط یک قانون وجود دارد و آن اینکه این موج ها فقط شامل ۵ موج نمی شوند (موج های تصحیح گر هرگز با ۵ موج اتفاق نمی افتند. موج های تصحیح گر ۳ تاهستند(به استثنای مثلث ها).
یعنی اینکه چنانچه در یک بازار افزایشی ۵ موج نزولی دیدید این هرگز پایان اصلاح نیست بلکه بخشی از آن است و الگو هنوز کامل نشده است. انواع این موج ها به شرح ذیل می باشند:
۱. زیگزاگ
الگوی ۳ موج تصحیح گر هستند که برخلاف روند بزرگتر حرکت می کنند .ساختار این موج ها بصورت ۵-۳-۵ (از چپ به راست بخوانید) . زیگزاگ ها خود شامل سه دسته تنها، دوقلو و سه قلو ظاهر می باشند.
می بینید که موج وسط یعنی موج B مقدار کمی به سمت موج A باز می گردد ولی موج C کاملا از انتهای موج A فراتر رفته است.
زیگزاگ ها بوسیله سری های سه تایی از هم جدا می شوند مانند موج X در شکل ذیل.
نکته : هر موجی مانند X نشانگر این است که زیگزاگی دیگر در راه است. از ویژه گی های زیگزاگ ها باید گفت که این موج معمولا در موج دوم از موج های اصلی ظاهر میشود و بندرت در موج چهارم دیده شده است.
یکی از انواع زیگزاگ ها که کمتر مشاهده می شود زیگزاگ دوبل نام دارد. اغلب در الگوهای بزرگ تصحیحی اتفاق می افتد.این نوع متفاوتی از الگوی زیگزاگ ۵-۳-۵ مرتبط با الگوی a-b-c میانی است.
۲. پهنه ها
تمایز بین پهنه ها و زیگزاگ این است که پهنه ها از الگوی ۳-۳-۵ پیروی می کند.
پهنه ها بیشتر علامت تقویت بازار افزایشی هستند وبیشتر الگوی تحکیمی بشمار می آیند تا الگوی تصحیحی. برای مثال در یک بازار افزایشی تا نقطه اولیه موج A صعود می کند که این نشان از قدرت مضاعف روند بزرگ حاکم دارد. موج C نیز به حوالی انتهایی موج A باز می گردد برخلاف زیزاگها که موج C کاملا در پایین انتهای موج A قرار می گیرد.
دو نوع غیر عادی پهنه تصحیحی نیز وجود دارد:
۱. نوع پهن شونده یا منبسط که به شکل زیر می باشد که موج B فراتر از نقطه شروع موج A بالاتر رفته و انتهای موج C نیز پایین تر از موج A می رود.
۲. نوع دیگری آن: موج B به بالای موج A می رسد ولی موج C نمی تواند به انتهای موج A برسد که این حالت در بازار افزایشی ، نشانگر قوی بودن بازار است. که بنام پهنه دونده شناخته شده است .
پیش بینی قیمت بیت کوین بر اساس تئوری امواج الیوت
در یکم اکتبر ۲۰۱۳، قیمت بیت کوین (bitcoin) اوج گرفت و به حدود ۱۰۰۰ دلار رسید. بعد از آن بود که بازار خرسی شروع شد و بیت کوین حدودا ۸۶ درصد ارزش خود را از دست داد و قیمت آن به حدودا ۱۷۵ دلار رسید. این کاهش قیمت در کمی بیش از یک سال روی داد. من توانستم با استفاده از داده های ضعیفی که در آن زمان موجود بود، متوجه شوم که بازار خرسی بیت کوین به پایان رسیده است. در آن زمان، من افکارم را برای خودم نگه داشتم و نمی خواستم بر اساس ظن و گمان و اطلاعاتی ضعیف، چیزی به مردم بگویم. حدس من به وقوع پیوست و قیمت بیت کوین به ۲۰۰۰۰ دلار رسید. در این زمان بود که بسیاری از مردم شروع به صحبت کردن در مورد بیت کوین و ارز های دیجیتال کردند و مقالات زیادی در این مورد نوشته شد.
من در تعجب بودم که چگونه توانسته ام با این دقت حرکات بازار را پیش بینی کنم. اخبار زیادی روزانه در بازار رد و بدل می شد که من از آنها دور بودم و تنها بر اساس شهود خود و تئوری امواج الیوت (Elliot Wave) کار می کردم. من متوجه شدم که این تئوری برای بیت کوین بسیار خوب جواب می دهد. این تئوری بود که فضا برای ایجاد چنین بینش هایی را در من به وجود آورده بود.
من نظرات و افکاری در مورد قیمت بیت کوین در سال ها و ماه های آینده دارم. این نظرات را در این نوشتار مطرح می کنم اما توجه داشته باشید که من مشاور مالی نیستم و همیشه باید قبل از هر اقدامی تحقیق خود را انجام دهید. در این نوشتار در مورد امواج الیوت هم صحبت خواهم کرد، اگر با این امواج آشنایی دارید، می توانید این قسمت را رد کنید.
نمودار های قیمت بیت کوین
من هر هفته نمودار های بیت کوین زیادی را دریافت می کنم و تحلیل خود را بر روی آنها انجام می دهم تا به روز باشم. در این میان، تا نمودار ها به من برسند، وقفه ای در میان خواهد بود. البته این وقفه ها خیلی مهم نیستند و حرکت های بزرگ در خلال ماه ها، سال ها و حتی دهه ها رخ می دهند. من در تحلیل های خود به بحث در مورد سناریو های احتمالی می پردازم.
نمودار هایی که من دریافت می کنم، قیمت بیت کوین را بر اساس دلار نشان می دهند. نشان دادن قیمت بر اساس دلار بهتر از ارز های دیگر مانند یورو است، زیرا بیشترین حجم معاملات بر اساس همین دلار می باشد. تئوری الیوت ریشه در یک روانشناسی جمعی دارد و هرچه بازار بزرگتر باشد، این تئوری بهتر عمل می کند.
این نمودار ها، نمودار هایی میله ای هستند و دامنه قیمت بیت کوین را در هر نقطه ای نشان می دهند. بنابراین ما می توانیم همپوشانی موج ها را تعیین کنیم و داده ها به هم مرتبط خواهند بود. در نهایت باید بگویم که این نمودار ها در مقیاس لگاریتمی هستند. این قبیل نمودار ها، حرکت های قیمت را در ارتباط با سرمایه گذاران نشان می دهند و تئوری ما هم مبتنی بر این است که این حرکت های قیمت ریشه در روانشناسی جمعی سرمایه گذاران دارد.
اجازه بدهید با یک مثال توضیح دهم، فرض کنید که شما ۱۰۰ دلار بیت کوین را در زمانی که قیمت آن یک دلار بود، خریداری کرده بودید. پس شما ۱۰۰ بیت کوین داشته اید و اگر آنها را در قیمت ۱۸ دلار فروخته باشید، ۱۸۰۰ دلار کسب کرده اید. حال اجازه دهید به جلو برویم. زمانی که قیمت بیت کوین ۱۰۰۰ دلار بوده، باز شما ۱۰۰ دلار بیت کوین خریده اید که این بار مقدار بیت کوین شما ۰.۱بیت کوین بوده است. شما اگر این مقدار بیت کوین را در قیمت ۱۸۰۰۰ دلار فروخته باشید، باز همان ۱۸۰۰ دلار را کسب کرده اید.
خوبی نمودار لگاریتمی این است که این دو حرکت که هر دو برای سرمایه گذار یکسان بوده را مثل هم نشان می دهد. اما نمودار خطی چنین نیست و حرکت به ۱۸۰۰۰ دلار را بزرگتر نشان می دهد. بنابراین نمودار های خطی برای منظور ما قابل استفاده نیستند.
مبانی امواج الیوت
تئوری امواج الیوت به توصیف نحوه تغییر قیمت ها در بازار های سرمایه می پردازد و مبتنی بر روانشناسی جمعی و هندسه فراکتال (fractal) است. داشتن معلوماتی در این زمینه خالی از لطف نیست و به شما کمک می کند که تاریخچه تغییرات قیمت بیت کوین را بهتر درک کنید و بتوانید درکی به نسبت حرکات احتمالی آن در آینده داشته باشید.
تئوری امواج الیوت فرض را بر این می گیرد که انتظارات سرمایه گذاران عامل حرکات قیمت است. در واقع نیز چنین است و تا سرمایه گذاران به نسبت چیزی خوش بین نباشند، اقدام به خرید آن نمی کنند. این خوش بینی و فشار خرید است که قیمت ها را بالا می برد.
این خوش بینی سرمایه گذاران دیگر را جذب می کند و همچنان ورود سرمایه باعث افزایش قیمت می شود. بعد از مدتی قیمت به اوج خود می رسد و دیگر همه افراد علاقه مند اقدام به خرید کرده اند. سپس فشار فروش ایجاد می شود و رفته رفته خوش بینی جای خود را به بدبینی می دهد و قیمت افت می کند و در روند نزولی قرار می گیرد.
این چرخه خوش بینی و بدبینی همچنان ادامه پیدا می کند و در همه کف و اوج های برجسته نمایان است. بنابراین خرید در هنگام خوش بینی و فروش در هنگام بدبینی عامل اصلی بسیاری از ضررها می باشد.
بسیاری از افراد دلیل این افت و خیزها را در اخبار جستجو می کنند اما این کار مفید نیست. اخبار نیز مانند سرمایه گذاران در این سیکل ها (cycles) گیر کرده است. در هنگام اوج قیمت، خبر های خوب و پیش تفسیر روش موج شماری الیوت بینی های عجیب و غریب زیاد شنیده می شود و بالعکس در هنگام افت قیمت نیز خبر ها بد هستند. ما نمی گوییم که امواج الیوت یک راه حل سحرآمیز است اما در این گونه سیکل های بازار می تواند بسیار به ما کمک کند.
امواج الیوت برای دنبال کردن این موج های خوش بینی و بدبینی از هندسه فراکتال استفاده می کند. این هندسه بر اساس این اصل است که الگوهای کوچک مینیاتوری از الگوهای بزرگتر هستند و در دل این الگوهای بزرگتر نهفته هستند. در طبیعت نیز مثال های زیادی را می توانیم ببینیم. مثلا برگ های یک درخت سرخس را اگر نگاه می کنیم، متوجه می شویم که الگو های کوچکتر در دل الگو های بزرگتر جای دارند و دقیقا مانند این الگو های بزرگتر هستند. الگو های فراکتال در سیستم های پر هرج و مرجی مانند بازار بیت کوین و بلاک چین به فراوانی دیده می شود.
این هندسه فراکتال، در بازار های سرمایه به صورت موج در داخل موج جواب می دهد و موج های کوچکتر در داخل موج های بزرگتر هستند. این دوره های خوش بینی در داخل همه موج های بازار موجود است، از موج های بلند گرفته تا موج های روزانه و یا دقیقه ای و ثانیه ای. الگوی اصلی این موج ها متشکل از ۵ موج صعودی و سه موج نزولی می باشد.
موج هایی که در جهت روند بزرگتر بعدی حرکت می کنند را موج های ضربه ای می نامند و آنها را در نقاط انتهایی خود با عدد نشان می دهند. موج هایی را هم که در برابر روند بزرگتر بعدی حرکت می کنند، موج های تفسیر روش موج شماری الیوت اصلاحی می نامند که آنها را در نقاط انتهایی خود با حروف A، B و C نشان می دهند. این الگو اختیاری نیست و تعداد موج های گفته شده برای ایجاد این الگو ضروری هستند.
هر موج بخشی از موج بزرگتر می باشد و خود نیز از امواج کوچکتری تشکیل می شود. اگر این موج در جهت روند بزرگتر بعدی باشد، متشکل از ۵ موج کوچکتر می باشد و اگر در خلاف جهت روند بزرگتر بعدی باشد، متشکل از ۳ موج کوچکتر می باشد.
قوانین و رهنمود هایی برای نحوه شمارش صحیح این امواج در بازار های واقعی وجود دارد. کتاب ها و مقالات زیادی در مورد امواج الیوت وجود دارد، بنابراین در اینجا وارد جزئیات نمی شویم و تنها به ذکر پاره ای از مهمترین این قوانین پرداخته می شود.
- قانون اول: انتهای موج دوم محرکی است که هرگز از شروع موج اول بیشتر توسعه پیدا نمی کند.
- قانون دوم: انتهای موج ۴ محرکی است که هرگز از شروع موج ۲ بیشتر نمی رود.
- قانون سوم: موج ۳ هرگز کوچکترین موج حرکت نیست.
- رهنمود یک: اصلاحات ممکن است دستخوش تغییر باشند و با هم تداخل کنند و در این حالت ممکن است شمارش آنها مشکل باشد.
- رهنمود دوم: حرکت ها معمولا واضح و برجسته هستند و تشخیص آنها از اصلاحات ساده تر می باشد.
جزئیات بسیار بیشتری به نسبت امواج الیوت موجود است و اگر نیاز باشد، برای تحلیل بیت کوین از آنها بهره خواهم گرفت. تشخیص اینکه روانشناسی سرمایه گذار در حال حاضر در چه مرحله ای قرار دارد به همراه یک شمارش موج دقیق، احساس اعتماد به نفس در پیش بینی حرکت های آینده قیمت را ایجاد می کند. البته در این میان باید صبور بود و فراموش نکرد که هر کسی می تواند اشتباه کند. حال، تئوری امواج الیوت را در مورد بیت کوین اعمال می کنیم.
تصویر بزرگتر
اگرچه هنوز کاملا واضح نیست اما روند کلی قیمت بیت کوین رو به بالا می باشد. قیمت بیت کوین در اواخر ۲۰۱۰ معادل تقریبا ۶ سنت بود و چند سال قبل به قله ۲۰۰۰۰ دلار رسید. ما همه تاریخچه قیمت این ارز دیجیتال را در اختیار داریم و این چیز خاصی است. ما می توانیم به اندازه گیری ارزش بیت کوین بپردازیم زیرا از هیچ به مقدار قابل توجه ای رسیده است.
ما کل تاریخچه بیت کوین را در اختیار داریم و می دانیم که روند رو به بالا نیز می باشد. بنابراین فضا کاملا مشخص است. در این حالت، امواج الیوت می تواند بسیار کمک کند و ما را به درک خوبی از موقعیت برساند.
در نمودار بالا، زیرمجموعه ای از ۵ موج کلاسیک موجود است که با شماره های ۱ تا ۵ تفسیر روش موج شماری الیوت نشان داده شده اند. این نوع شماره گذاری در امواج الیوت مرسوم است. یک عدد رومی بزرگ (I) را هم در این شکل می بینید که برچسبی برای اولین موج از درجه دوره می باشد. در آنجا و در موج ۵، علامت های سوال وجود دارد زیرا مطمئن نیستیم که جاهایی که برچسب را قرار داده ایم، درست است یا نه.
موج اول که اولین موج رو به بالاست، خود متشکل از پنج موج دیگر می باشد که انتظار می رود در جهت روند حرکت کنند. این امواج میانی در نمودار زیر از ۱ تا ۵ شماره گذاری شده اند.
موج ۲ اصلاحی است و ریز موج های آن مشخص نیستند اما در کل یک اصلاح قوی است و بیش از ۹۰ درصد از رشد موج اول را اصلاح می کند.
زیرساخت موج ۳ مانند موج ۱ مشخص نیست اما قطعا این موج محرک است و قیمت را نیز به بالای ۱۰۰۰ دلار برده است. ریز موج های آن هم پرتابی بوده اند. تشخیص ریز موج ها در اینجا دشوار است. موج ۴ یک اصلاح کلاسیک زیگزاگ می باشد که ریز موج های آن را می توان با حروف A، B و C نمایش داد.
امواج ۱ تا ۴ تکمیل شده اند و چالشی که ما با آن روبرو هستیم، تحلیل موج ۵ می باشد. ما مطمئن نیستیم که آیا این موج شروع شده است یا نه. شمارش این موج ها در تئوری آسان است اما در عمل دشوار می باشد. شمارش صحیح به شما در پیش بینی قیمت آینده کمک خواهد کرد.
انتهای دوره یا فضا برای حرکت؟
حال ما می دانیم که در موج ۵ هستیم و می دانیم که این موج از انتهای موج ۴ شروع شده است و کف اصلی آن در سال ۲۰۱۵، در حدود ۱۷۵ دلار بود. برای بیش از سه سال است که شاهد پیشرفت قیمت از این نقطه می باشیم و اوج قیمت بیت کوین هم تا به حال در این پیشرفت حاصل شده که نزدیک ۲۰۰۰۰ دلار بوده است.
موج ۵ بیت کوین بیش از موج های دیگر مورد توجه عموم قرار گرفته است و خوش بینی در مورد قیمت آن در میان عموم شایع شده است. بیت کوین تقریبا برای دو سال است که در الگوی اصلاحی بوده است.
موج ۵ را به شیوه های مختلفی می توان تعبیر کرد و شمارش ریز موج های آن دشوار می باشد. خوشبختانه علیرغم این دشواری، باز می توان به نتیجه گیری هایی کلی دست یافت. چیزی که می توانیم در مورد آن مطمئن باشیم این است که حرکت به ۲۰۰۰۰ دلار را نمی توان یکی از ریز موج های موج ۵ دانست. این حرکت برای قرار گرفتن در ریز موج های موج ۵ بسیار بزرگ است. بنابراین اگر ریز موج اول از موج ۵ قبل از قله ۲۰۰۰۰ تمام شده باشد، ریز موج ۲ باید به طرف پایین باشد. پس ریز موج ۳ باید ما را به قله برساند و موج های ۴ و ۵ نیز احتمالا همین رویداد را تکرار می کنند.
اگر قله ۲۰۰۰۰ دلار انتهای موج ۳ باشد، پس اصلاحی که ما حالا در آن هستیم را می توان به موج ۴ تعبیر کرد و انتظار داشته باشیم که موج ۵ ما را به یک قله جدید برساند. اما اگر این قله انتهای موج ۵ بوده باشد، پس موج اصلی آخر یا همان موج ۵ تمام شده است. این یعنی که این اصلاح بزرگترین اصلاح در تاریخچه بیت کوین خواهد بود و تمامی حرکت بیت کوین را از ابتدا اصلاح خواهد کرد.
سه عامل در تشخیص اعتبار این دو تفسیر به ما کمک خواهند کرد. عامل اول و دوم در ارتباط با اندازه و شکل موج ۵ در مقایسه با دو موج محرک دیگر در موج I می باشد. عامل سوم مربوط به ساختار موج از زمان قله ۲۰۰۰۰ دلاری می باشد.
اجازه دهید ابتدا نگاهی به دامنه قیمت در موج های ۱، ۳ و ۵ بیاندازیم. موج ۱ از ۶ سنت شروع شد و تا ۳۲ دلار رفت و این یعنی ۵۳۰ برابر شدن دارایی. موج ۳ از تقریبا ۲ دلار شروع شد و تا ۱۲۴۰ دلار رسید که این به معنی یک رشد ۶۲۰ برابری می باشد. موج ۵ تقریبا از ۱۷۵ دلار شروع شده است و اگر آن را تا قله ۲۰۰۰۰ دلار شمارش کنیم، رشدی ۱۱۰ برابری صورت گرفته است. این برای هر دارایی دیگری بسیار بزرگ است اما تنها کسری از حرکت های موج های ۱ و ۳ انجام شده است. اگر بخواهیم که این حرکت قیمت در موج ۵ با موج های ۱ و ۳ تطابق داشته باشد، باید حدود ۹۳۰۰۰ دلار تا ۱۰۹۰۰۰ دلار تمام شود. پس در این حالت می توان هدف خوبی را برای موج ۵ متصور بود.
حال اجازه دهید که مدت زمان تکمیل شدن موج های ۱، ۳ و ۵ را مورد بررسی قرار دهیم. موج ۱ حدودا ۲۵۱ روز به طول انجامیده است. موج ۳ نیز حدودا ۷۴۲ روز طول تفسیر روش موج شماری الیوت کشیده است و موج ۵ نیز اگر تا قله ۲۰۰۰۰ دلار محاسبه شود، حدودا ۱۰۶۸ روز به طول انجامیده است. پس مشاهده می کنیم که مدت زمان تکمیل شدن این موج ها به ترتیب بیشتر شده است.
البته اگر طبق الگو به بررسی بپردازیم و میزان افزایش موج ۳ به نسبت موج ۱ را در نظر بگیریم و همچنین تفاوت موج های اصلاحی ۲ و ۴ را لحاظ کنیم، متوجه می شویم که احتمالا موج ۵ در تاریخی بین سال های ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱ تکمیل شود.
البته هیچ قانونی وجود ندارد که بگوید بازار همیشه باید متناسب حرکت کند و اینها همگی احتمالات و پیش بینی هستند. این احتمالات بر پایه سابقه بیت کوین بدست آمده و دقیق نیست. اگر موج ۵ تمام شده باشد، هدف ۱۰۰ هزار دلار ادعایی بیش نخواهد بود. برای بررسی دقیق تر ماجرا باید نگاهی دقیق و باریک بینانه به اتفاقات بعد از قله ۲۰,۰۰۰ دلاری انداخته شود. نظر شما چیست؟ کدام یک از این سناریو ها را برای قیمت بیت کوین محتمل می دانید؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاه شما