در ادامه تعریفی ساده از روش های محاسبه بهای تمام شده را ارائه می کنیم که برای آشنایی بیشتر با این روش ها و چگونگی محاسبه بهای تمام شده در هر یک از روش های فایفو، لایفو و میانگین پیشنهاد می کنیم حتماً به مقاله ” اصلی ترین روش های قیمت گذاری کالا : فایفو، لایفو یا میانگین مسأله این است! ” سر بزنید.
حاشیه سود خالص (Net profit margin)
حاشیه سود خالص (به انگلیسی Net Profit Margin) شرکت، یکی از نسبتهای سودآوری است که از طریق تقسیمکردن سود خالص به کل فروش محاسبه میشود.
درآمد یا سود خالص ممکن است از طریق کمکردن هزینههای عملیاتی و سایر هزینهها مانند مالیات و هزینه خرید مواد اولیه از کل درآمد محاسبه شود.
حاشیه سود را به صورت درصد نمایش میدهند و در واقع این نسبت نشان میدهد که از یک تومان فروش شرکت، چه مقدار آن به سود خالص تبدیل شده است.
به عنوان مثال، حاشیه سودخالص 30 درصد نشان میدهد که از 1000 تومان فروش محصولات شرکت، 300 تومان سود خالص به دست آمده است.
در واقع؛ حاشیه سود خالص مهمترین معیار برای مشاهده وضعیت سودآوری یک شرکت است. این معیار نسبت به سایر انواع سود، اطلاعات سودمندتری را در اختیار سرمایهگذاران قرار میدهد.
این معیار، از تقسیم سود خالص بر فروش خالص یا تقسیم سود خالص بر درآمد حاصل شده در یک دوره زمانی مشخص محاسبه میشود. با کسر تمامی هزینههای مرتبط با تولید محصول نیز سود خالص به دست میآید.
این هزینهها شامل موارد زیر هستند:
- نیروی کار
- هزینه عملیاتی اجاره
- هزینه مواد خام
- مالیات از درآمد کل
- هزینه پرداخت بهره
- ویژگیهای کلیدی حاشیه سود خالص
این شاخص جهت ارزیابی نحوه مدیریت یک شرکت، ارزیابی میزان سود دریافتی از فروش و مهار هزینههای عملیاتی و هزینههای سربار، به سرمایهگذاران کمک بسیاری میکند.
این معیار نشان میدهد که چه مقدار درآمد خالص، به عنوان درصدی از درآمدهای دریافتی ایجاد شده است.
یک شرکت میتواند با ردیابی افزایش و کاهش این شاخص، پی ببرد که آیا شیوههای فعلی کارآمد هستند یا خیر و سود شرکت را بر اساس درآمد پیشبینی کند.
Net Profit Margin چگونه محاسبه میشود؟
حاشیه خالص سود با استفاده از فرمول زیر به دست میآید:
این شاخص چه تفاوتی با سایر معیارهای حاشیه سود دارد؟
حاشیه سود خالص، تمام هزینههای مربوط به فروش را در نظر گرفته و آن را به جامعترین و محافظهکارانهترین معیار سودآوری تبدیل میکند.
از سوی دیگر؛ حاشیه ناخالص سود، به هزینههای کالاهای فروخته شده (COGS) مرتبط است و مواردی مانند سربار، هزینههای ثابت، هزینههای بهره و مالیات را نادیده میگیرد.
حاشیه سود عملیاتی نیز تمام هزینههای عملیاتی را لحاظ میکند، اما هیچ کدام از هزینههای غیرعملیاتی را شامل نمیشود.
مزایای حاشیه سود خالص
- همانطور که اشاره کردیم؛ حاشیه سود در امور مالی و حسابداری، معیاری از درآمد (یا سود) یک شرکت نسبت به هزینه آن است. net profit margin تمام هزینهها و درآمد یک شرکت را با هم درنظر میگیرد و آن را به یک معیار سودآوری کامل تبدیل میکند. این معیار، به ارزیابی هزینهها و قیمتگذاری کمک بسیاری میکند. به عنوان مثال؛ حاشیه سود محاسبه فروش خالص خالص بالا بیانگر این است که یک شرکت، استراتژی قیمتگذاری موثری دارد، هزینهها را پایین نگه میدارد یا ترکیبی از هر دو را به کار گرفته است.
- به دلیل اینکه حاشیه سود خالص، درصدی از درآمد شرکت است؛ میتوان هنگام مقایسه شرکتها با اندازههای مختلف در یک صنعت(از کسبوکارهای کوچک تا شرکتهای بزرگ)، از این معیار جهت مقایسه ارزیابی عملکرد شرکتها استفاده کرد. این معیار یکی از مهمترین شاخصهای سلامت مالی یک شرکت است. یک شرکت میتواند با ردیابی افزایش و کاهش در حاشیه سود خالص، ارزیابی کند که آیا رویههای فعلی کارآمد هستند یا خیر.
- حاشیه سود کمتر نیز باعث میشود که شرکت، هزینهها و استراتژی قیمتگذاری خود را برای افزایش سودآوری مجدد ارزیابی کند. علاوه بر این؛ وامدهندگان و محاسبه فروش خالص بانکها از این شاخص، برای ارزیابی پرداخت یا عدم پرداخت وام به شرکتها بهره میبرند. به عبارت دیگر، بانکها تمایل دارند به شرکتهایی وام دهند که حاشیه سود بالاتری دارند؛ چراکه این موضوع نشان میدهد که شرکت به احتمال زیاد دارای جریان نقدی قوی و بیشتری برای بازپرداخت وام است.
- از آنجایی که این شاخص در شرکتها به صورت درصد بیان میشود، میتوان سودآوری دو یا چند کسبوکار را بدون در نظر گرفتن اندازه مقایسه کرد.
همچنین این معیار شامل تمام عوامل موثری است که در ادامه به آنها اشاره میکنیم:
- تمام جریانهای نقدی خروجی
- درآمد کل
- سایر هزینههای عملیاتی
- پرداخت بدهی شامل بهره پرداختی
- پرداخت یکباره برای رویدادهای غیرمعمول مانند دعاوی حقوقی و مالیات
- جریانهای درآمد اضافی
- درآمد سرمایهگذاری و درآمد حاصل از عملیات ثانویه
محدودیتهای حاشیه سود خالص
در کل؛ فرمول حاشیه سود خالص معیار خوبی برای سودآوری است؛ اما ممکن است که این معیار تحت تأثیر فروشهای یکباره، مانند فروش دارایی قرار گیرد و باعث شود که کسبوکار به شکل فریبنده و غیرواقعی، سالم به نظر برسد.
علاوه بر این؛ اگر از این شاخص برای مقایسه مشاغل استفاده میکنید، باید توجه داشته باشید که شرکتها در صنایع مختلف، مدلهای تجاری متفاوتی دارند و مقایسه آنها کل ماجرا را نشان نمیدهد.
به بیان سادهتر؛ از محاسبه فروش خالص مقایسه حاشیه سود صنایع مختلف، نتیجهگیریهای یکسانی داشته باشید. همچنین لازم به ذکر است که حاشیه سود خالص، به شما دید بیشتری از رشد فروش یا درآمد نمیدهد. این معیار نمیتواند به شما در درک موثر هزینههای تولید کمک کند.
بهتر است از فرمول حاشیه خالص سود به همراه سایر معیارهای مالی مانند حاشیه ناخالص یا جریان نقدینگی نیز استفاده کنید تا دید بهتری از عملکرد کل شرکت به دست آورید.
سخن پایانی
به طور کلی؛ حاشیه سود خالص برای تعیین میزان سودآوری یک شرکت مورد استفاده قرار میگیرد و استفاده از آن جهت مقایسه شرکتهای فعال در یک صنعت مفید خواهد بود.
این اصطلاح در واژهنامه جامع بورسینس منتشر شده است.
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
محاسبه فروش خالص در حسابداری | مفهوم فروش ناخالص و خالص
محاسبه فروش خالص در حسابداری چگونه است و فرمول محاسبه فروش خالص چیست؟ فروش ناخالص و فروش خالص هر دو جزو ارقامی هستند که هم برای فروشندگان و مدیران و هم برای تحلیلگران دادههای فروش اهمیت دارند. هر دوی این اطلاعات نگرش و دیدگاه ارزشمندی از عملکرد کلی و سلامت مالی کسب و کار ارائه میدهند. درک درست فروش خالص و فروش ناخالص به مدیران کمک میکند تا برای رشد بیشتر کسب و کار برنامهریزی کنند و به سرمایهگذاران نشان میدهد که آیا پول و سرمایه خود را در جای درست به کار میگیرند یا خیر. در این مطلب قصد داریم درباره فروش ناخالص و خالص و نحوه محاسبه فروش خالص در حسابداری بیشتر صحبت کنیم.
فهرست مطالب
فروش ناخالص چیست؟
منظور از فروش ناخالص مجموع تمام فاکتورها و رسیدهای فروش است و بیانگر میزان تعدیل نشده درآمد حاصل از فروش یک کسب و کار در یک بازه زمانی مشخص است. فروش ناخالص تمام تراکنشهای فروش را شامل میشود که برای کسب و کار عایدی و درآمد ایجاد میکنند. ضمنا هزینهها و مخارج محاسبه فروش خالص در فروش ناخالص لحاظ نمیشوند.
در واقع، فروش ناخالص یک سنگ محک است که یک دیدگاه کلی و پایه از میزان فروش یک کسب و کار یا شرکت ارائه میکند و به کمک آن میتوان تاثیر هزینهها و کسورات را سنجید و برای آنها معیاری تعریف کرد. کاربرد اصلی محاسبه فروش ناخالص این است که به عنوان یک نقطه شروع برای محاسبه سایر اطلاعات مالی محسوب میشود، چراکه تمرکز فروش ناخالص فقط و فقط بر ارتباط مستقیم بین تراکنشهای مالی و درآمد است.
فروش خالص چیست؟
فروش خالص مقدار درآمدی است که یک کسب و کار پس از حسابداری تمام کسورات، مخارج و هزینههای مربوطه به دست میآورد. از آنجایی که فروش خالص دیدگاه کاملتری از میزان هزینهها و درآمد یک شرکت در طول فرآیند فروش ارائه میدهد، بنابراین برای تحلیلگران مالی از اهمیت کلیدی برخوردار است. در واقع، تحلیلگران مالی برای درک درآمد کسب و کار و سلامت مالی آن، میزان فروش خالص را در نظر میگیرند.
به بیان دیگر فروش خالص و یا خالص ارزش فروش، در واقع یک روش محاسباتی می باشد که شرکت ها در دوره های مالی برای بررسی سوددهی کسب و کارشان از آن بهره می برند. با شناخت روش محاسبه فروش خالص می توانید فروش خالص یا خالص ارزش فروش را برای کسب و کارها محاسبه کنید و به سوددهی بالا برسید.
میزان فروش خالص بیانگر این است که یک کسب و کار در یک برهه زمانی معین چقدر عایدی داشته است. این ارقام به سهامداران و سرمایهگذاران کمک میکند تا تصمیمات مالی آینده را بر مبنای میزان موفقیت یک شرکت و با توجه به میزان فروش آن اتخاذ کنند و به مدیران کمک میکند تا استراتژیهای فروش آتی شرکت را بر مبنای اطلاعات درست و دقیق بچینند.
ضمن اینکه محاسبه فروش خالص به صاحبان کسب و کارها، سرمایهگذاران و کارشناسان مالی اجازه میدهد تا دیدگاهی جامع در خصوص تاثیر هزینهها و مخارج بر درآمد کل یک کسب و کار به دست آورند.
تفاوت بین فروش ناخالص و فروش خالص
- تعریف از ناخالص در مقابل فروش خالص : فروش ناخالص کل فروش بدون هیچ کسری است در حالی که فروش خالص کل فروش پس از کسر ناخالص فروش است.
- میزان: فروش ناخالص همیشه بالاتر از فروش خالص است چرا که درآمد خالص ناشی از کسرهای حاصل از فروش ناخالص می باشد.
- وابستگی: در نظر داشتن این نکته ضروری است که درآمد خالص همیشه وابسته به فروش ناخالص است.
- محاسبه ناخالص در مقابل فروش خالص: برای محاسبه فروش ناخالص ، واحدهای فروخته شده را با قیمت فروش هر واحد ضرب می کنید. برای محاسبه فروش خالص ، میزان فروش ناخالص و کسرهای کمتری (بازده ، کمک هزینه و تخفیف) را به دست می آورید.
- کم کردن هزینه: هزینه های عملیاتی از فروش ناخالص کم می شوند در صورتیکه هزینه های غیر عملیاتی از فروش خالص کم می شود.
- ارتباط: فروش خالص در تصمیم گیری نسبت به فروش ناخالص بسیار اهمیت دارد. تصویر بهتری از وضعیت مالی فعلی یک شرکت ارائه میکند.
فروش خالص و صورت سود و زیان
فروش خالص در صورت سود و زیان نشان داده میشود. بیشتر شرکتها به طور مستقیم مبلغ خالص فروش را گزارش کرده و جزئیات آن را در یادداشتهای صورتهای مالی ارائه میکنند. با این وجود، بعضی از شرکتها هم فروش ناخالص و هم فروش خالص را در صورت سود و زیان گزارش مینمایند. جدول زیر نمونه ای از صورت سود و زیان را نشان میدهد.
صورت سود و زیان
فروش خالص | 15000000 |
کسر می شود کسورات: | |
برگشت از فروش | 200000 |
تخفیف معیوب بودن کالا | 500000 |
تخفیفات نقدی | 600000 |
جمع کسورات | 1300000 |
بهای تمام شده کالای فروش رفته | 9500000 |
سود خالص | 4150000 |
اولین رقم، مبلغ فروش ناخالص است و اجزای مختلف برای محاسبه فروش خالص از فروش ناخالص کسر میشود. سود ناخالص با استفاده از فروش خالص محاسبه میشود و نه مبلغ فروش ناخالص. اگر اختلاف بین فروش ناخالص و خالص بسیار زیاد باشد، میتواند نشان دهنده این باشد که کیفیت درآمد خوب نیست، زیرا شرکت برای ایجاد درآمد، محصولات را با تخفیف زیاد میفروشند.
فروش ناخالص: آنچه که هستند ، نحوه محاسبه آنها و مثالها
فروش ناخالص آنها مبلغی هستند که میزان کل فروش یک شرکت را در یک بازه زمانی مشخص اندازه گیری می کنند. این مبلغ به گونه ای تنظیم نشده است که شامل هزینه های ایجاد شده در تولید این فروش و همچنین تخفیف یا بازده مشتری باشد.
قبل از کسر تخفیفات فروش ، مبالغ بازپرداخت کالا و امتیازات ، کلیه فروش های نقدی ، کارت اعتباری ، کارت بدهی و اعتبار تجاری را شامل می شود.
فروش ناخالص به سادگی یک رقم کل است. تعداد محصولاتی محاسبه فروش خالص است که از قفسه ها منتقل شده و به مشتریان فروخته می شود.
در درجه اول برای شرکت های فعال در صنعت خرده فروشی مصرف کننده ، فروش ناخالص میزان کالایی را که یک شرکت نسبت به رقبای اصلی خود می فروشد ، منعکس می کند.
اگرچه کاربرد فروش ناخالص برای موفقیت یک شرکت تا حدودی قابل بحث است ، اما این شاخص مشهوری است که در مشاغل خرده فروشی برای مقایسه اندازه کلی سازمان و رشد سالانه مورد استفاده قرار می گیرد.
از چه چیزی تشکیل شده است؟
فروش ناخالص مقادیری است که یک شرکت از فروش محصولات خود به دست می آورد و ثبت می کند. مبالغ حاصل از فاکتورهای فروش شرکت است.
مبالغ ناخالص فروش حاصل از فاکتورهای فروش به عنوان "فروش" در یک حساب دفتر کل ثبت می شود. تمام بازده ها ، تخفیف های فروش و امتیازات باید جداگانه به عنوان حساب در برابر درآمد ثبت شوند. از این طریق مدیریت می تواند اندازه این عناصر را ببیند.
در حالی که فروش ناخالص می تواند ابزار مهمی باشد ، مخصوصاً برای فروشگاه هایی که کالاهای خرده فروشی می فروشند ، این حرف آخر درآمد شرکت نیست.
در نهایت ، این بازتابی از میزان کل درآمد کسب و کار در یک بازه زمانی خاص است.
فروش ناخالص معمولاً در صورت سود و زیان لحاظ نمی شود یا به عنوان درآمد کل در نظر گرفته می شود. از طرف دیگر ، فروش خالص منعکس کننده تصویر واقع بینانه تری از خط تولید یک شرکت است.
از فروش ناخالص می توان عادتهای مصرفی مصرف کنندگان را نشان داد.
فروش ناخالص در مقابل فروش خالص
تحلیلگران ترسیم خطوط فروش ناخالص و فروش خالص با هم در یک نمودار مفید هستند. به این ترتیب آنها می توانند تعیین کنند روند هر امنیت در طی یک دوره زمانی مشخص چگونه است.
اگر هر دو خط با هم رشد نکنند ، اختلاف بین آنها افزایش می یابد ، این می تواند نشان دهنده مشکلات کیفیت محصول باشد. این به این دلیل است که هزینه ها نیز در حال افزایش است ، اما همچنین می تواند نشان دهنده حجم بالاتر تخفیف ها باشد.
این ارقام باید در مدت زمان متوسط مشاهده شود تا اهمیت آنها به طور دقیق تعیین شود.
فروش خالص منعکس کننده کلیه کاهش قیمت پرداخت شده توسط مشتریان ، تخفیف محصول و هرگونه بازپرداختی است که پس از زمان فروش به مشتری پرداخت می شود.
این سه کسر مانده بدهی طبیعی دارد ، جایی که حساب فروش ناخالص مانده اعتباری طبیعی دارد. بنابراین کسرهایی برای جبران حساب فروش ساخته می شود.
روش های ثبت نام
دو روش معمول برای ثبت فروش ناخالص ، حسابداری نقدی و حسابداری تعهدی است.
حسابداری وجه نقد یک روش حسابداری است که در آن رسید پرداخت برای فروش انجام شده در دوره دریافت آن ثبت می محاسبه فروش خالص شود. یعنی اگر از روش حسابداری نقدی استفاده شود ، فروش ناخالص فقط شامل فروش هایی است که پرداخت برای آنها دریافت شده است.
حسابداری تعهدی یک روش حسابداری است که در آن فروش به جای دریافت وجه ، هنگام تولید ارسال می شود. یعنی اگر از روش حسابداری تعهدی استفاده شود ، فروش ناخالص شامل کلیه فروش ها ، پول نقد و اعتبار می شود.
چگونه آنها را محاسبه کنیم؟
فروش ناخالص به سادگی و با افزودن ارزش فاکتورهای مربوط به محصولات و خدماتی که فروخته شده اند ، صرف نظر از اینکه حساب ها پرداخت شده است ، محاسبه می شود.
در اصطلاحات حسابداری ، "ناخالص" به معنای قبل از کسر است. بنابراین ، هنگام محاسبه فروش ناخالص ، تمام کاری که شما انجام می دهید این است که به فروش کلی شرکت بپردازید که برای تخفیف یا بازده مشتری تعدیل نشده است.
همه این هزینه ها در رقم فروش خالص لحاظ می شود. در فروش ناخالص نیز کاهش قیمت خاص یا تعدیل قیمت در محاسبه فروش خالص نظر گرفته نمی شود.
این شاخص برای مشاغل خرده فروشی که باید اظهارنامه مالیات فروش را ثبت کنند مهم است.
مثال ها
بگذارید بگوییم که رستوران های زنجیره ای XYZ برای سال یک میلیون دلار فروش داشته اند. این شرکت این را به عنوان فروش ناخالص ثبت می کند.
فروش ناخالص همان فروش خالص نیست. اگر این زنجیره 30،000 دلار تخفیف در طول سال به سالمندان ، گروه های دانشجویی و افرادی که کوپن خاصی را پرداخت کرده اند نیز ارائه دهد و همچنین 5000 دلار به مشتریان ناراضی در طول سال بازپرداخت کند ، فروش خالص رستوران های زنجیره ای XYZ به شرح زیر است:
$1.000.000 – $30.000 – $5.000 = $965.000
به طور معمول ، صورت سود و زیان شرکت 1 میلیون دلار فروش ناخالص ، سپس 35000 دلار کوپن و تخفیف و سپس 965،000 دلار فروش خالص را نشان می دهد.
مقایسه فروش
بیایید یک مثال ساده از دو شرکت مختلف که در صنعت الکترونیک خرده فروشی فعالیت می کنند ، بگیریم. آنها محصولات مشابه را می فروشند ، اما یک شرکت انواع الکترونیکی ارزان را به فروش می رساند ، در حالی که شرکت دیگر محصولات گران تری را به فروش می رساند.
هنگام بازبینی صورت های مالی ، داده های زیر را برای فروش ناخالص و خالص هر یک از دو شرکت مشاهده خواهید کرد:
همانطور که مشاهده می شود ، به نظر می رسد این شرکت ارزان قیمت یک شرکت بزرگتر است و فروش ناخالص را به عنوان چشم انداز در نظر می گیرد و محصولات را با قیمت 2،000،000 دلار بیشتر از شرکت گران قیمت می فروشد.
اگرچه این یک عامل مثبت است ، اما به نظر می رسد که این شرکت ارزان قیمت بازده زیادی از محصول را نیز دریافت می کند. به احتمال زیاد این امر ناشی از عدم کیفیت مرتبط با محصولات ارزان تر است.
برای مقایسه ، شرکت گران قیمت ، کوچکترین شرکت بر اساس فروش کل ، می تواند تعداد محصولات برگشتی را با خط تولید با کیفیت بالاتر و گران تر محدود کند.
این رقم فروش خالص قوی تری ایجاد می کند و تمایل به ایجاد حاشیه سود قوی تر دارد. این سود می تواند توسط شرکت گران قیمت برای تأمین هزینه های فعالیت خود استفاده شود.
فرمول محاسبه بهای تمام شده کالا چیست؟
پیش تر در بخش مقالات سایت پارمیس ، مطلبی با موضوع بهای تمام شده تولید در حسابداری را برای شما خوانندگان گرامی آماده نمودیم. در این مطلب آموزشی قصد داریم جزییات بیشتری درباره نحوه محاسبه و فرمول بهای تمام شده کالا در حسابداری را بیان کنیم.
در حسابداری صنعتی به دست آوردن بهای تمام شده هر واحد محصول و محاسبه سود شرکت از مهم ترین وظایف تعریف شده است. حسابداری بهای تمام شده بر اساس سه بخش مواد، دستمزد و سربار تعریف می شود که برای مواد و دستمزد هزینه های مستقیم و غیرمستقیم در نظر گرفته شده است. سربار نیز شامل تمام هزینه هایی می شود که نتوان به بخش های مواد و دستمزد مرتبط کرد. البته هزینه های سربار را نیز در سه دسته سربار ساخت، سربار اداری و تشکیلات و سربار توزیع و فروش تقسیم کرده اند.
خوب است برای ادامه این مطلب با هم تعریف بهای تمام شده کالا را مرور نماییم و بعد از آن فرمول هایی که برای محاسبه این بها کاربرد دارند را بررسی نماییم. بهای تمام شده یک کالا شاما تمامی هزینه های مستقیم مرتبط به تولید کالای فروخته شده توسط شرکت است که هزینه های مواد مصرفی برای تولید محصول و دستمزد نیروی کار فعال در فرآیند تولید را شامل می شود. پیشنهاد می کنیم مقاله بهای تمام شده تولید در حسابداری را برای آشنایی بیشتر با مفاهیم آن مطالعه نمایید.
برخی فرمول های مورد نیاز برای محاسبه بهای تمام شده کالا به شرح زیر هستند.
خرید خالص = خرید طی دوره + اضافات خرید – (برگشت از خرید + تخفیفات درصدی خرید + کسورات خرید)
موجودی کالای آماده برای فروش = موجودی کالای اول دوره + خرید خالص
بهای تمام شده کالای فروش رفته = موجودی کالای آماده برای فروش – موجودی کالای پایان دوره
موجودی کالای پایان دوره = موجودی کالای تعدادی در انبارها که قابل شمارش باشد * بهای هر کالا
برای قیمیت ریالی هر کالا 5 روش در حسابداری تعریف شده است که روش فایفو مناسب ترین روش برای حسابداری در ایران است.
در ادامه تعریفی ساده از روش های محاسبه بهای تمام شده را ارائه می کنیم که برای آشنایی بیشتر با این روش ها و چگونگی محاسبه بهای تمام شده در هر یک از روش های فایفو، لایفو و میانگین پیشنهاد می کنیم حتماً به مقاله ” اصلی ترین روش های قیمت گذاری کالا : فایفو، لایفو یا میانگین مسأله این است! ” سر بزنید.
فایفو : به معنای اولین وارده، اولین صادره است. یعنی هر کالای که زود تر وارد انبار شود اول از انبار خارج می شود و موجودی پایان دوره شامل کالاهایی است که دیرتر خریداری می شوند. این روش مناسب محصولاتی است که دارای تاریخ انقضا هستند و برای مصرف آنها محدودیت زمانی تعریف شده است.
لایفو :محاسبه فروش خالص این روش نیز به معنای آخرین وارده ، اولین صادره است. یعنی هر کالایی که دیرتر وارد انبار می شود زود تر از انبار خارج می شود و موجودی کالای پایان دوره شامل کالاهایی ست که اول خریداری شده اند. لازم به ذکر است این روش در حسابداری ایران استفاده نمی شود.
میانگین : در این روش قیمت کالا بر اساس مجموع خرید ها و موجودی اول دوره تقسیم بر تعداد محاسبه می شود و تفاوتی ندارد که کالای موجود در انبار محاسبه فروش خالص از چه زمانی وارد انبار شده است چون با هر خرید بهای کالا تغییر می کند .
آخرین خرید : در این روش بهای کالا به روش قیمت آخرین خرید * تعداد کالا محاسبه می شود . در این روش میزان بهای تمام شده کالا افزایش یافته و در نتیجه سود محاسبه شده کاهش می یابد.
استاندارد : در این روش ما می توانیم یک قیمت استاندارد برای کالا قرار دهیم. در روش استاندارد برای محاسبه موجودی پایان دوره، قیمت خرید کالا کاربردی نداشته و برای محاسبه بها تنها مبلغ استاندارد در تعداد کالا ضرب می شود .
نکته: نرم افزار حسابداری پارمیس به شما همراهان روش فایفو را پیشنهاد می دهد.
سوالات متداول فرمول محاسبه بهای تمام شده کالا چیست؟
- فرمول محاسبه بهای تمام شده کالای فروش رفته چیست؟
فرمول محاسبه بهای تمام شده کالا به شرح زیر است:
خرید خالص = خرید طی دوره + اضافات خرید – (برگشت از خرید + تخفیفات درصدی خرید + کسورات خرید)
موجودی کالای آماده برای فروش = موجودی کالای اول دوره + خرید خالص
بهای تمام شده کالای فروش رفته = موجودی کالای آماده برای فروش – موجودی کالای پایان دوره
موجودی کالای پایان دوره = موجودی کالای تعدادی در انبارها که قابل شمارش باشد * بهای هر کالا
محاسبه بازده فروش Return On Sales
زمانیکه صحبت از فروش پبش می آید همه بازاریابی ، میزان درآمد و توزیع محصول یا ارائه خدمات می اندیشمند . اما مدیر یک سازمان به چیزهای بیشتر باید فکر نمایند. از جمله اینکه :
- آیا حاشیه سود مناسبی دارد ؟
- آیا فروش مناسبی در مقایسه با رقبای خود دارد ؟
- چگونه میشود فروش خود را افزایش دهد ؟
- چگونه میتواند میزان هزینه ها را کاهش دهد ؟
یکی از نسبت هایی که میتواند با در نظر داشتن تمام سوالات فوق به مدیرعامل یا مدیر فروش اطلاعاتی مناسبی دهد ، بازده فروش است.
بازده فروش چیست ؟
بازده فروش Return On Sales = ROS، درآمد عملیاتی کسب و کار (درآمد قبل از کسر بهره و مالیات) که به عنوان درصدی از درآمد (درآمد ناخالص) بیان می شود.
این معیاری برای اندازه گیری میزان درآمد واقعی یک کسب و کار از طریق فروش خود است. با تقسیم درآمد عملیاتی بر درآمد محاسبه می شود.
فرمول بازده فروش به شرح زیر است:
درآمد نیز در صورت سود و زیان یافت می شود. ممکن است فروش یا گردش مالی نامیده شود.
چگونه بازده فروش را محاسبه می کنید؟
صورت حساب درآمد
در مثال بالا درآمد عملیاتی 64،000 و درآمد 440،000 است.
بازده فروش = درآمد عملیاتی / درآمد
64،000 / 440،000 = 14.55٪
بازده فروش نشان چیست ؟
بازده فروش نشان می دهد که پس از کسر هزینه فروش و هزینه های اضافی عملیاتی و استهلاک ، چه میزان از درآمد باقی مانده است.
بازده فروش توانایی یک شرکت را برای مدیریت کارآمد هزینه ها و سربار خود و مقاومت در برابر شرایط نامساعد تجاری اندازه گیری می کند.
نکات مفیدی در مورد بازده فروش
بازده فروش خالص از صنعتی به صنعت دیگر متفاوت خواهد بود ، بنابراین مهم است اعداد کسب و کار خود را با مشاغل مشابه در بازار خود مقایسه نمایید. اگر بازده فروش شما با سایر مشاغل موجود در بخش شما متفاوت باشد ، برای بررسی دلیل این امر نیاز به تحقیق دارد.
- بازده کم فروش ممکن است نشان دهد که قیمت فروش شما بسیار پایین است یا هزینه های شما در مقایسه با رقبا بسیار زیاد است.
- بازده بسیار بالای فروش نسبت به رقبا ممکن است نشانگر این باشد که شما هزینه های خود را کاملاً درک نکرده اید و موارد حذف شده است.
هدف این است که بازده فروش خالص را تا آنجا که ممکن است بیشتر کنید. اگر بازار اجازه دهد ، می توان با کاهش هزینه های محصول با طراحی یا بهره وری تولید ، با کاهش هزینه های اضافی یا با افزایش قیمت فروش و حجم فروش ، به این مهم دست یافت.
موارد اول باید از درآمد و درآمد عملیاتی حذف شود ، زیرا بازده فروش معیار عملکرد عملیاتی کسب و کار است.
- نرخ بازگشت سرمایه بازاریابی MROI چیست ؟
- 7 راه افزایش بهره وری فروش
- محاسبه ارزش برند
- 14 شاخص کلیدی ارزیابی عملکرد فروش Sales KPI
- هزینه حفظ مشتری در مقابل هزینه جذب مشتری جدید
مطالب سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم میباشد و هرگونه کپی برداری بدون درج لینک منبع پیگرد قانونی دارد.
دیدگاه شما