تئوری امواج الیوت (بخش اول)
نظریه موج الیوت توسط رالف نلسون الیوت در دهه 30 میلادی ابداع شد. وی شروع به بررسی 75 سال نمودارهای سالیانه، ماهیانه، هفتگی، روزانه، و همچنین نمودارهای خودساخته ساعتی و 30 دقیقهای در چندین شاخص مختلف کرد.
در سال 1935، هنگامی که الیوت پیشبینی عجیبی از کف بازار (market bottom) ارائه داد، نظریه او نیز به شهرت رسید و از آن زمان به بعد این نظریه اساس اقدامات هزاران مدیر سبد، معاملهگر و سرمایهگذار خصوصی شده است.
Elliott Wave International بزرگترین شرکت مستقل تحلیل مالی و پیش بینی بازار در جهان است که تحلیلها و پیش بینیهایش از آینده بازار را براساس مدل الیوت انجام میدهد.
از نظر الیوت، این الگوها قطعیتی برای حرکات آینده قیمت نیستند بلکه میتوانند کمکی در تحلیل احتمالات عملکرد آینده بازار قلمداد شوند. این الگوها را میتوان در ارتباط با سایر انواع تحلیل تکنیکال، از جمله اندیکاتورهای تکنیکال، برای شناسایی فرصتهای خاص استفاده کرد. معاملهگران نیز ممکن است از ساختار موج الیوت بازار در یک بازه زمانی مشخص تفاسیر مختلفی داشته باشند.
موجها
به عقیده الیوت، روند قیمتها در بازارهای مالی از روانشناسی غالب سرمایهگذاران نشات میگیرد. او دریافت که تغییرات در ذهنیت و روانشناسی عموم در بازارهای انواع الگوهای موج اصلاحی مالی همیشه با همان الگوهای تکرارشونده و یکسان فراکتالی خود را نشان میدهد. نظریه الیوت تا حدی یادآور نظریه داو (Dow) است زیرا در هر دو قیمت سهام به شکل موجی حرکت میکنند.
تئوری امواج الیوت
نظریه امواج الیوت به صورت زیر بیان میشود:
- پنج موج در جهت روند اصلی حرکت میکنند و به دنبال آن سه موج در یک اصلاح رخ میدهند (در کل، یک حرکت ۵-۳). این حرکت پنج-سه یا ۵-۳ سپس به دو زیربخش از حرکت موج بالاتر بعدی تبدیل میشود.
نمودار زیر را در نظر بگیرید که از هشت موج با برچسبهای 1، 2، 3، 4، 5، B ،A و C تشکیل شده است (پنج موج رو به بالا (در جهت روند اصلی) و سه موج رو به پایین) .
امواج 1، 2، 3، 4 و 5 انگیزش را تشکیل میدهند و امواج B ،A و C تشکیل دهنده اصلاح هستند. پنج موج مربوط فاز انگیزشی، انواع الگوهای موج اصلاحی به نوبه خود، موج 1 را درجه بعدی بزرگتر شکل میدهند و سه موج اصلاحی نیز تشکیل دهنده موج 2 درجه بزرگتر بعدی هستند. شکل زیر، به خوبی ماهیت فراکتالی امواج را نشان میدهد.
موج اصلاحی به طور معمول دارای سه حرکت مشخص است: دو حرکت در جهت اصلاح اصلی A و C و دیگری در مقابل آن B. امواج 2 و 4 در تصویر بالا اصلاح هستند. ساختار امواج اصلاحی به طور معمول به صورت شکل زیر است.
توجه داشته باشید که در تصویر بالا، امواج A و C در جهت روند در یک درجه بزرگتر حرکت میکنند و بنابراین، انگیزشی هستند و از پنج موج تشکیل شدهاند. در مقابل، موج B مخالف روند اصلی است و بنابراین اصلاحی است و از سه موج تشکیل شده است. تشکیل موج انگیزشی، و به دنبال آن موج اصلاحی، درجه موج الیوت را تشکیل میدهد که از روندها و تقابلها تشکیل شده است.
درجه موج
الیوت 9 درجه موج تعریف و آنها را به این ترتیب، از بزرگترین به کوچکترین، نامگذاری کرد:
الگوی هارمونیک
اگر تا به اینجا با تیم توکن باز همراه بوده باشید، میدانید که سعی بر توضیح و تبیین هر چه بیشتر این مطالب گسترده ی دنیای ارز دیجیتال داشته ایم. تا به امروز، تریدر ها برای تحلیل درست و درصد خطای کمتر، از نمودار ها به انواع و اقسام الگوهای تفسیری بهره برده اند. یکی از الگوهای محبوب این روزها، الگوی هارمونیک می باشد. ما در این مقاله قصد داریم به ارزیابی و توضیح این الگو بپردازیم پس با ما همراه باشید.
مفاهیم کلی:
تعریف الگوی هارمونیک
در تعریف الگوهای Harmonic باید گفت، این الگو ها از تلفیق اشکال هندسی و اعداد فیبوناچی به وجود آمده اند. پس باید دانست اعداد فیبوناچی به عنوان اساس و پایه این الگوها تلقی می شود. لازم به ذکر است که شناخت این الگوها در مقایسه با الگوهای کلاسیک و قدیمی تر، به تمرین و مهارت بالایی نیاز دارند. اما باید توجه داشت زمانی که در یادگیری این الگوها به مهارت برسیم، قادر خواهیم بود به سادگی روند آتی نمودار قیمتی را پیشبینی و بهره بری نماییم.
این الگوها عموماً به شکل حروف انگلیسی M ،W و یا تلفیقی از هر دو نمایان خواهند شد. با حساب نمودن نسبتهای فیبوناچی بین نواحی مهم الگو، قادر خواهیم بود صعود یا نزول قیمت را تخمین بزنیم. ساختار همه ی الگوهای پنج نقطهای مشابه به یکدیگر می باشد و صرفاً در طول خطوط و نسبتهای فیبوناچی، با همدیگر تفاوت دارند. پس به طور کلی با یادگیری تنها یکی از این الگوها، درک دیگر الگوها برای شما تریدرها سهل و آسان خواهد بود.
الگوی هارمونیک
مبنای نظریه الگوهای هارمونیک
باید بدانیم مبنای نظریه الگوهای هارمونیک بر اساس حرکتهای قیمت در طول بازه های زمانی می باشد که از نسبت فیبوناچی و نقاط انقطاع در بازار بهره مند می شود.
تحلیل نسبت فیبوناچی در بازارهای مختلف و چارچوبهای زمانی گوناگون، کاربرد دارد. باید دانست که از این نسبتها می توان برای پیدا کردن نقاط کلیدی که روند در آنها دچار تغییر می شود، بهره برد. ضمن آنکه از این نقاط کلیدی قادریم به نقاط اصلاح روند قیمت و سوئینگ پایین و بالا اشاره کنیم.
اهمیت الگو های هارمونیک
از آنجایی که الگوهای هارمونیک روند حرکت قیمت را پیشبینی میکنند، به همین علت از اهمیت بسزایی برخوردار هستند. تریدرها با پیداکردن الگوهایی با اندازه و ابعاد گوناگون و اِعمال نسبتهای فیبوناچی انواع الگوهای موج اصلاحی بر آنان، قادر به پیشبینی پرایساکشن آتی هستند. در حقیقت از این الگوها می توان برای تعیین معکوس شدن قیمت ها بهره جست.
نحوه معامله الگوهای هارمونیک
باید دانست پیش از آنکه اقدامی در جهت ترید کردن با بهره جویی از الگوی هارمونیک صورت دهیم ابتدا باید این الگو را در نمودار شناسایی و پیدا کنیم. هرچند این نکته را باید خاطر نشان شویم که پیدا کردن الگوی هارمونیک با چشم غیرمسلح تا حدودی سخت و دشوار خواهد بود. اما هنگامی که یک ترید،ر ساختار الگو را بفهمد و آن را درک نماید، قادر خواهد بود آنان را به واسطه ی ابزار فیبوناچی معیین کند.
انواع الگوی هارمونیک
از آنجایی که این الگو در تحلیل تکنیکال مورد بهره جویی قرار می گیرد، الگوی هارمونیک به انواع گوناگونی تقسیم می شود. هر کدام از این الگوها شمایل مخصوصی دارند و بر روی نمودار به شمایل خاصی رویت می شود. در ذیل به چند مورد از انواع آن اشاره می کنیم.
Gartley Harmonic
به طور کلی باید بدانیم پر کاربردترین الگویی که در تحلیل تکنیکال با آن رو به رو خواهیم بود، الگوی هارمونیک گارتلی است. پس باید بدانیم که یادگیری و مهارت فهم این الگو از اهمیت به سزایی برخوردار است. این الگو همانند دیگر الگوهای هارمونیک به دو صورت نزولی و صعودی می باشد. البته لازم به ذکر است که با پیدا کردن نقاط صعود و نزول این الگو بر روی نمودار، قادر خواهیم بود که زمان مناسب برای ورود و خروج از بازار را مشخص کنیم.
الگوی هارمونیک
Butterfly Harmonic
الگوی پروانه به دو حالت پروانه بولیش یا پروانه بریش می باشد. این الگو عموماً در انتهای یک روند رویت میشود و نشانگر آن است که روند معکوس از روند اصلی قویتر می باشد. این الگو نیز در زمره ی الگوهایی است که در تحلیل تکنیکال کاربرد دارند. الگوی هارمونیک پروانه همانند سایر الگوهای هارمونیک از خصوصیت های ویژه ای برخوردار است. البته می توان گفت شباهت های بسیاری میان این الگو و الگوی گارتلی وجود دارد. اما صرفاً میان این دو الگو، تنها می توانیم یک تفاوت را عنوان کنیم:
بر روی الگوی گارتلی و پروانه نقطه بعدی D بیشتر از نقطه آغاز X ( شکل w) بوده و حتی قادر خواهیم بود میزان این نقاط را بالا و پایین ببریم. چون الگوی پروانه این نسبت بیشتر از الگوی گارتلی است.
الگوی هارمونیک
Bat Harmonic
این الگو همانند سایر الگوهای هارمونی دارای دو حالت صعودی و نزولی است. هنگامی که این الگو در حالت صعودی قرار بگیرد، مطلوب ترین زمان برای خروج از یک پوزیشن یا معامله می باشد. در صورتی که در همین الگو و روند نزولی آن، بهترین زمان مناسب برای ترید و اقدام به ورود عاقلانه به بازار است. باید بدانیم وجه تمایز الگو خفاش با دیگر الگوهای هارمونیک در آن است که در نهایت، شکلی مشابه یک ذوزنقه متقارن به شمای تریدر میدهد.
الگوی هارمونیک
Shark Harmonic
یکی دیگر از الگوهای هارمونیک الگوی کوسه است. این الگو به طور کلی نسبت به سایر الگوها تازه تر و نوین تر است. این الگو در 10 سال پیش یعنی سال 2011 توسط تریدرها و تحلیلگران در حوزه تحلیل تکنیکال بازار مالی مورد بهره مندی قرار گرفت.
اگر حضور ذهن مناسبی برای به خاطر سپردن این الگو ندارید، کافی است به این مسئله فکر کنید که می خواهید در اقیانوس بیکران رمز ارزها، ماهیگیری کنید.
که در این میان بعضی از ماهی گیران امکان دارد با قلاب خود، کوسه صید کنند. این الگو دقیقاً به همین سبب از محبوبیت بسزا و قدرت فراوانی برخوردار است. اکثر تریدرها در این بازار، هنگامی که با الگوهای کوسه رو به رو می شوند، اگر توانایی بهره مندی مطلوب از شرایط را داشته باشند، به طور قطع از سود خوبی بهره مند خواهند شد.
الگوی هارمونیک
Crab Harmonic
یکی از بهترین الگوهای هارمونیک الگوی خرچنگ می باشد که تحلیلگران علاقه وافری به استفاده از این الگو دارند. این الگو در 21 سال پیش یعنی سال 2000 میلادی کشف شد و شاید بتوان گفت فرق عمده ی این الگو با دیگر الگوهای هارمونیک، در آن است که این الگو در موج آخر حرکتی خود، به مراتب اصلاح عظیم تری نسبت به دیگر الگوها صورت داده است. الگو خرچنگ مشابه الگو پروانه می باشد، اما وجه تمایز آن در این است که شمایلی فشردهتر را تشکیل می دهد و الگویی مطلوب برای تعیین حرکات خردتر خواهد بود. ضمن آنکه این الگو برای ورود یا خروج در انتهایی ترین نقاط بسیار کارآمد می باشد.
الگوی هارمونیک
AB = CD Harmonic
این الگو را یکی از سادهترین الگوی هارمونیک می توان نام برد. یکی از علت های ساده بودن این الگو، ملزومات کمتر جهت به وجود آمدن این الگو نسبت به دیگر الگوهای هارمونیک می باشد. همچنان باید بدانیم تشخیص و تعیین این الگو در نمودار قیمت بسیار آسان خواهد بود.
الگوی هارمونیک
Cypher Harmonic
در الگو سایفر هر ناحیه نمایانگر یک معکوس و هر پا نشانگر یک ارزش قیمت می باشد.الگوی سایفر از اعداد خرد تر الگوی فیبوناچی بهره جویی میکند و این اعداد عموماً کمتر از 1 می باشند. به همین جهت شمایلی با شیبهای تندتر به وجود می آورند.
الگوی هارمونیک
مزایا و معایب الگوی هارمونیک
الگوی هارمونیک نیز دارای مزایا و معایبی است که در ذیل به طور مختصر به شرح آن ها میپردازیم.
الگوی هارمونیک XABCD
دومین الگوی هارمونیک که به بررسی آن میپردازیم الگوی XABCD است. این الگو همانطور که از نام آن مشخص است، از پنج نقطه اصلی تشکیل شده که همگی باید پیوتهای ماژور باشند، هرچند ممکن است برخی از آنها الزاما مجاور به یکدیگر نباشند. در این الگو، موج XA یک موج ایمپالسیو و قدرتمند است که در نقطه A به پایان رسیده و سپس در قالب سلسله امواج ABCD شروع به اصلاح نموده است. امواج اصلاحی معمولا از سه موج اصلی تشکیل میشوند. این نکتهای است که به زودی آن را در مبحث امواج الیوت خواهید آموخت. بنابراین آرایشی از امواج مطابق تصویر زیر، یعنی یک موج ایمپالسیو که متعاقبا با سه موج اصلاحی دنبال میگردد، حالتیست که در موارد بسیاری در نمودارهای واقعی با آن مواجه خواهید شد. هدف این است که بتوانیم انتهای حرکت اصلاحی CD را پیشبینی نماییم.
یکی دیگر از حالات بسیار کاربردی برای الگوی XABCD هنگامی است که یک خط روند یا کانال شکسته میشود. به عنوان مثال فرض کنید مطابق تصویر زیر، با یک خط روند صعودی مواجه باشیم که شکسته شده و قیمت آغاز به اصلاح نموده است. قصد داریم تارگت نزولی این حرکت اصلاحی را محاسبه نماییم. درواقع با یک الگوی XABCD مواجه هستیم که باید نقطه D به عنوان نقطه پایان موج CD را جستجو نماییم.
توافقی رایج بین تحلیلگران تکنیکال به این صورت است که الگوی فوق را با رسم دو مثلث همراس، مطابق تصویر فوق نمایش میدهند. به این ترتیب مخاطب آشنا با مفاهیم تکنیکال، به محض مشاهده این مثلثها، متوجه مقصود تحلیلگر از شناسایی الگوی هارمونیک XABCD خواهد شد. این الگو به لحاظ بالقوه، امکان تشکیل در نقاط بسیاری بر روی نمودارهای مختلف را دارا میباشد. به عنوان مثال علاوه بر نقاط شکست خطوط روند و کانالها، همچنین درون چرخه امواج الیوت نیز، بفرض در میان امواج 5,a,b,c و غیره، میتوانید شاهد تشکیل الگوی XABCD باشید.
باتوجه به روند بلندمدتی که در بازار، همسو با موج ایمپالسیو XA در جریان است، انتظار داریم پس از اتمام موج اصلاحی CD مجددا شاهد آغاز حرکت بعدی همسو با موج XA باشیم. بنابراین با هدف جستجوی محدوده محتمل به عنوان نقطه خاتمه موج CD تحلیل را آغاز میکنیم. همانطور که در تصویر زیر ملاحظه میکنید، ابتدا یک فیبوناچی اکسپنشن را (فیبوناچی قرمز رنگ) بر روی موجهای AB و BC قرار میدهیم، زیرا موج CD حرکت انعکاس یافتهی موج AB است که از نقطه C آغاز گشته است. تارگتهای محتمل، برطبق الگوی هارمونیک ABCD و مشتقات آن، به ترتیب در نواحی اکسپنشن 100, 127.2, 161.8 درصد قرار میگیرند.
در گام دوم به سراغ موج BC میرویم و فیبوناچی دوم را، از نوع ریتریسمنت، بر روی این موج میگذاریم. موج CD یک اصلاح خارجی از موجBC است بنابراین انتظار داریم یکی از نسبتهای ریتریسمنت فیبوناچی بین این دو موج برقرار باشد. پس فیبوناچی دوم را از نوع ریتریسمنت بر روی موج BC میگذاریم(فیبوناچی آبی رنگ) و سطوح بزرگتر از %100 را به عنوان تارگتهای محتمل برای موج CD علامتگذاری میکنیم.
به ناحیه همپوشانی که از تایید هر سه فیبوناچی فوق بدست میآید اصطلاحا ناحیه PRZ گفته میشود. این محدوده یک کلاستر بسیار مهم را تشکیل میدهد که محتملترین ناحیه برای صدور یک سیگنال بازگشتی است. به عنوان مثال در این تصویر، انتظار صدور سیگنال خرید در محدوده PRZ را داریم. اصطلاح PRZ مخفف عبارت Potential Reversal Zone است که به معنی محدودهای است که به لحاظ بالقوه، احتمال بازگشت روند در آنجا بسیار زیاد است. اقدام به معاملهگری در ناحیه PRZ باید با رعایت احتیاط کامل انجام پذیرد و بهتر است حتما منتظر یک سیگنال تاییدگر تکمیلی، به عنوان مثال تشکیل الگوهای بازگشتی شمع ژاپنی در محدوده فوق بمانید. همچنین وقوع واگرایی بین نقاط D و B ویا بر روی آخرین ریزموجهای پایانی از موج CD میتواند نشانه خوبی برای اطمینان از سلامت و اعتبار الگو باشد.
الگوی XABCD یک الگوی بازگشتی است که منجر به صدور سیگنال خلاف روند در ناحیه PRZ میگردد. از این الگو باید صرفا در مواقع خاص و با رعایت احتیاط کامل استفاده نمود. معاملهگری در PRZ بدون لحاظ نمودن سایر شرایط و نکات ضروری، منجر به مواجهه با زیان خواهد شد. تشکیل یک الگوی بازگشتی شمعی در این ناحیه میتواند موجب افزایش اطمینان به کارکرد صحیح الگو گردد. پس از خرید در نقطه D میتوانیم به استقبال حرکت صعودی DE برویم. این حرکت معمولا بخش بزرگی از موج CD ویا حتی AD را باز میگردد بنابراین میتوان از ریتریس%61.8 هریک از موجهای CD یا AD به عنوان حدسود استفاده نمود.
اگر خوش شانس باشیم نقطه D میتواند سرآغاز یک حرکت ایمپالسیو جدید باشد که حتی سقف A را نیز بسمت بالا بشکند. اما اگر هنور فاز استراحت به پایان نرسیده باشد، ممکن است موج DE صرفا یک صعود کوتاه مدت را تا اواسط مسیر انجام داده و مجددا بازگشت نماید. پس بهتر است طمع نکنیم و از تارگتهای کوچکتر، لااقل برای بستن بخشی از سود حاصله، استفاده نماییم. به این منظور همانطور که اشاره شد، ریتریس %61 از موجهای CD ویا AD میتوانند گزینههای مناسبی باشند. البته خط ترند AC و همچنین درهB که هم اکنون تبدیل به یک سقف مهم شده است، هر دو میتوانند موانع مهمی برای موج صعودی DE باشند.
روشی که در بالا اشاره شد، روش ساده و روانی است که میتواند تارگتهای بسیار خوبی را در اختیار تحلیلگر بگذارد. تسلط بر این روش نیازمند تمرین عملی کافی در نمودارهای واقعی است. توصیه میکنیم این نکته را جدی گرفته و وقت کافی برای فراگیری این روش صرف نمایید.
نکته دیگری که باید به آن توجه نماییم این است که مثال فوق صرفا برای حالت صعودی مورد بحث قرار گرفت، یعنی هنگامی که روند بلندمدت صعودی بوده و موج XA یک موج ایمپالسیو به سمت بالا باشد. در این حالت انتظار این است که در انتهای موج CD شاهد صدور سیگنال خرید در محدوده PRZ باشیم. میتوان قرینه همین حالت را عینا در روند نزولی نیز تصور نمود. به اینگونه که موج XA یک موج ایمپالسیو نزولی باشد و پس از اتمام امواج اصلاحی ABCD ، در انتظار بازگشت روند و صدور سیگنال Sell در محدوده PRZ باشیم. از این سیگنال فروش میتوان برای بستن معاملات قبلی، ویا در بازارهای دوطرفه به عنوان سیگنال فروش استقراضی یا Short Sell استفاده نمود.
واقعیت این است که اگر به منابع اولیه در مبحث هارمونیک مراجعه کنید، ملاحظه خواهید نمود که الگوهای هارمونیک در بدو امر، همگی در قالب الگوهای Bearish تعریف شدهاند، به این صورت که در انتهای فاز اصلاحی از یک روند نزولی بلندمدت ظاهر گشته و منجر به صدور سیگنال فروش میگردند. حتی نامگذاری این الگوها نیز در ابتدا (همانطور که بزودی ملاحظه خواهید نمود) برمبنای شکل ظاهری الگوها در روند نزولی انجام شده است. ماهیت دوطرفه بازارهای مالی در کشورهای غربی موجب میشود تفاوتی بین صدور سیگنال خرید با فروش وجود نداشته باشد و معاملهگر غربی بتواند از هردوی آنها جهت ورود به بازار استفاده نماید. اما اینجانب بنا به تجربه شخصی، دریافتهام که تعریف این الگوها در قالب الگوهای صعودی، که منجر به صدور سیگنال خرید میشوند، سازگاری به مراتب بیشتری با ذائقه معاملاتی تریدر ایرانی دارد که عادت به معامله در بازار یکطرفه بورس ایران دارد. بنابراین در طول این کتاب، الگوهای هارمونیک را ‑برخلاف رویه رایج در بسیاری از کتب و منابع ذی ربط- تحت عنوان الگوهای صعودی ارائه کردهایم. هرچند که تفاوتی نمیکند و تحلیلگر مجرب پس از تسلط کافی بر روی تشخیص و به کارگیری الگوها، میتواند به سهولت در هر دو حالت صعودی و نزولی از آنها استفاده نماید.
نکته دیگری که باید به آن توجه نمایید نحوه انتخاب حدضرر در الگوهای هارمونیک است. در تمامی الگوهای هارمونیک مانند الگوی XABCD میتوانید در صورت ورود به بازار بر روی هریک از سطوح ریتریسمنت موج XA از سطح فیبوناچی بعدی به عنوان حدضرر استفاده نمایید. به عنوان مثال اگر بر روی سطح %61.8 وارد معامله شده باشید، میتوانید از یکی از سطوح %78.6 ویا %88.6 بسته به میزان فاصله از این سطوح، به عنوان حدضرر استفاده کنید. حتی استفاده از کف X نیز در مواقع لزوم میتواند نیاز شما را به یک حدضرر مطمئن برطرف نماید.
مثال- تصویر زیر نمودار زوج ارز یورودلار را در تایمفریم روزانه نمایش میدهد. فرض کنید در اواسط موج CD قرار داریم و پس از شکسته شدن سقفB قصد داریم تارگت صعودی قیمت را پیشبینی نماییم. همانطور که در تصویر ملاحظه میکنید میتوان چنین فرض نمود که با یک الگوی هارمونیک XABCD مواجه هستیم.
امواج الیوت یا Elliott Wave Theory چیست و چه کاربردی در بورس دارد
امواج الیوت چیست؟ یکی از راهها و ابزاری که در خدمت تحلیلگران تکنیکال است. با استفاده از این ابزار آنها میتوانند مسیر آینده یک سهم را پیش بینی کنند. نظریه الیوت بر تکرار روند در سهام تاکید دارد. به این معنا که تغییرات قیمتی به شکل موج اتفاق افتاده و هرگز یک خط صاف را پشت سر نمیگذارد.
معمولاً تحلیلگران تکنیکال برای استفاده از امواج الیوت در تحلیل بازار سرمایه و بورس بسیار مشتاق هستند. امواج الیوت چیست؟ نظریه الیوت چیست؟ نظریهای است که به ما میگوید اگر قیمت سهامی از نقطه الف به نقطه ت میرسد روند خطی را طی نکرده بلکه این حرکت به شکل موجهایی است که گاهی صعودی و گاهی نزولی بوده است. با استفاده از این امواج می دانید که کجا وقت خرید و کدام نقطه، نقطه فروش سهام است و با استفاده از این تکنیک بازار را پیش بینی کرده و از ضرر و زیان احتمالی خود پیشگیری میکنید.
تاریخچه امواج الیوت چیست؟
همچون بسیاری از نظریات مانند نظریه فیبوناچی در بورس ، تئوری الیوت نام خود را از شخصی به نام آران الیوت دارد که در سالهای 1935 تا 1940 مطرح شد. الیوت سعی داشت که با ارائه این نظریه به فعالین بازارهای مالی همچون بازار بورس و فرابورس و . کمک کند. او به گونهای اثبات کرده روندی که در بازار وجود دارد یک روند ثابت است و همچون تاریخ تکرار میشود. با استفاده از این نظریه حرکت هر سهم در آینده پیش بینی میشود.
رالف نلسون الیوت یک حسابدار باسابقه بود که از دوران بازنشستگی خود نهایت استفاده را برد و به تحقیق و بررسی بازارهای مالی پرداخت. او دریافت که روند بازار چه صعودی باشد چه نزولی وضعیت آشفته و بهم ریختهای ندارد و از یک نظم خاصی پیروی میکند. البته خود الیوت اعتقاد داشت که این نظریه قطعیت ندارد و تنها کمک میکند تا پیش بینی بهتری از آینده بازار به دست آورید.
همانطور که نیوتون معتقد بود در مقابل هر عملی، عکس العملی وجود دارد الیوت نیز بیان میکرد که برای هر حرکت و روندی در بازار، اصلاح وجود دارد. الیوت میگفت که مهمترین عنصر تغییر در بازار سرمایه فعالان بازار هستند که با الهام از حوادثی که در بیرون اتفاق می افتد بر بازار و روند آن تأثیر میگذارند. کاربرد امواج الیوت بیشتر در بازارهایی چون بورس است. امواج الیوت چیست؟ ابزاری است در دست تحلیلگران برای اینکه موقعیتهای طلایی خرید و فروش هر سهم را پیش بینی کرده و با استفاده از این تکنیک سودهای آتی خود را تضمین کنند.
عناصر مهم امواج الیوت چیست ؟
- در نظریه امواج الیوت سه بحث الگو، نسبت و زمان مطرح میشود. الگو از دو عنصر دیگر اهمیت بیشتری دارد و منظور الگوهای موج است.
- گاهی ممکن است بین موجهای مختلف برای مشخص کردن نقطههای تصحیح قیمت و هدف قیمت ارتباطی وجود داشته باشد که در اینجا نسبت کاربرد پیدا میکند.
- زمان برای تأیید الگو و نسبت مورد استفاده قرار میگیرد که بسیاری از تحلیلگران معتقدند که این عنصر تأثیر خیلی زیادی در فرآیند پیش بینی ندارد.
الگوی نظریه الیوت
در بازار شاهد روندهای صعودی و نزولی هستیم. امواج الیوت یک بازار صعودی را به این شکل نمایش میدهد که در هر موج، کف بالاتر از کف قبلی و سقف بالاتر از سقف قبلیست. اما در بازار نزولی این اتفاق کاملاً بر عکس است به اینصورت که هر کف پایینتر از کف قبلی و هر سقف نیز پایینتر از سقف قبلیست. امواج اصلی یا جنبشی در موجهای الیوت هم جهت با روند اصلی و امواج اصلاحی یا واکنشی دقیقاً خلاف جهت روند پیش میروند. امواج اصلاحی اتفاق می افتند تا امواج پیشین خود را اصلاح کنند و نکته قابل توجه اینجاست که این امواج انواع مختلفی دارند.
در این الگو الیوت بر این اصل معتقد است که بازار سرمایه با کمک پنج موج افزایشی به سمت جلو حرکت میکند اما پس از آن با سه موج کاهشی رو به رو میشود که در واقع به منظور اصلاح صورت میپذیرد.
هر یک از این موجهای جنبشی و اصلاحی یا واکنشی نیز از ریز موجهای کوچکتری تشکیل شدهاند. که باز در این ریز موجها موجهایی که هم راستا با روند اصلی هستند موج جنبشی و موجهای خلاف جهت موجهای اصلاحی هستند. این هم راستایی میتواند هم در روند صعودی و هم در روند نزولی اتفاق می افتد. بنابراین اصل جنبشی بودن یک موج هم سو بودن آن با جریان اصلی است.
نکته قابل توجه در مقاله امواج الیوت چیست؟ این است که دوباره هر یک از این ریز موجها از چند ریز موج دیگر تشکیل شده است و این الگو ادامه پیدا میکند. به این ادامه موجها و ریز موجها فراکتال گفته میشود. فراکتال تا ابد ادامه ندارد و به هر حال در یک نقطه روند تغییر پیدا میکند. به همین خاطر در تقسیم بندی سطوح امواج الیوت از این ترتیب استفاده میشود:
شاید از تمامی این سطوح استفاده نشود اما به هر حال امواج الیوت همانند رسم انواع الگو های هارمونیک کاربردی بوده و در تحلیل بازار کمک میکنند.
دو قانون مهم در نظریه الیوت
- قانون امتداد: در نظریه الیوت قانون امتداد مطرح میشود به این معنا که یک موج از سه موج فرعی دارای طول و درازای بیشتری نسبت به سایر موجهاست.
- قانون کوتاه شدگی: زمانی که موج پنجم نتواند فراتر از موج سوم حرکت کند قانون کوتاه شدگی مطرح میشود که در این مدل معمولاً موج سوم بسیار بلند است.
موج سوم مهمترین و طولانیترین موج است. در این موج سهام با اقبال عمومی و حجم معاملات بالا روبه رو شده و افراد زیادی برای خرید این سهام اشتیاق پیدا میکنند. به موج سوم موج فعالان حرفهای می گویند. بهترین زمان برای خرید سهم موج دوم است زیرا در موج سوم سهام با رشد خیلی خوبی رو به رو میشود و میتوانید حتی آن را تا موج پنجم نگهداری کنید و سپس به فروش برسانید اما متاسفانه کسانی که از تحلیل بازار دانشی ندارند در موج پنجم که قیمت به حد اعلا رسیده شروع به خرید میکنند که اشتباه محض است. امواج الیوت چیست؟ در اینجا پاسخ روشنی دارد. امواجی است که به شما میگوید چه زمانی وارد سهم شده و یا چه زمانی از آن خارج شوید.
انواع روشهای تحلیل در بورس
حتماً درمورد کسب درآمد از بورس شنیدید. اما با انواع روشهای تحلیل در بورس آشنایی ندارید.
- بهنظر شما انواع تحلیل در بورس چه کاربردی دارند؟
- چگونه در بورس تحلیل کنیم تا بهترین روش پیش بینی قیمت سهام را داشته باشیم؟
- چگونه یک سهم را در بورس تحلیل کنیم تا بیشترین بازده را داشته باشیم؟
- انواع تحلیل ها در بورس برای سرمایهگذاری مطمئن و بیشترین بازده چیست؟
- اصلا بورس کار کنیم یا فارکس ؟
همچنین اگر دغدغۀ یادگیری مفاهیم بورس را نیز دارید، میتوانید در برنامه خودآموز بورس اطلاعات لازم و مفید را بیابید.
در این مطلب بهطور جامع و کاربردی انواع روشهای تحلیل در بورس را معرفی و بررسی میکنیم. پس حتماً با ما همراه باشید تا بتوانید همانند یک حرفهای تحلیل کنید.
بخش اول: انواع روشهای تحلیل در بورس چیست؟
1- تحلیل تکنیکال
2- تحلیل بنیادی
3- روانشناسی بازار
بخش دوم: انواع روشهای تحلیل در بورس برای انتخاب بهترین سهام
بخش اول: انواع روشهای تحلیل در بورس چیست؟
تحلیل و پیشبینی روند از اصول اولیۀ سرمایهگذاری در بازار بورس و بازارهای مالی دیگر است.
تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو روش مهم از انواع روشهای تحلیل در بورس به حساب میآیند که در ادامه به آنها میپردازیم. همچنین معاملهگران و سرمایهگذاران، از «روانشناسی بازار» نیز بهعنوان یکی از انواع تحلیل در بازار بورس برای بررسی و تصمیمگیری استفاده میکنند.
انواع روشهای تحلیل در بورس
در ادامۀ این مطلب به شرح کامل هر یک از این تحلیلها همراه با جزئیات آنها میپردازیم. با ما همراه باشید تا هرآنچه را لازم است بدانید، ساده و آسان بیاموزید.
1- تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال یک استراتژی تحلیلی است که در آن تاریخچۀ قیمتها و حجم معاملات در بازار را مرور میکنند تا بتوانند قیمتهای آتی بازار را پیشبینی کنند.
تحلیل تکنیکال براى تمامى بازارهایى که بر اساس عرضه و تقاضا کار مىکنند مانند بورس کالا، طلا، ارز، ارزهاى دیجیتال، فارکس و … نیز کاربرد دارد.
تحلیل تکنیکال را میتوان یکی از کاربردیترین و محبوبترین روشهای تحلیل در بازارهای مالی به حساب آورد که طرفداران بسیاری دارد و افراد زیادی بهدنبال یادگیری آن هستند.
یادگیری و استفاده از این تحلیل، راحتتر از سایر روشهاست.
حال به معرفی کوتاه اما کاملی از انواع روش های تحلیل تکنیکال میپردازیم که بسیار کاربردی هستند.
انواع روش های تحلیل تکنیکال
1-1 کندل شناسی
کندل یا شمع براساس تایم فریم معاملاتی ما شکل میگیرد و روند صعودی یا نزولی و باز و بسته شدن یک سهم را به ما نشان میدهد. مثلاً اگر تایم فریم ما یکروزه باشد، هر کندل ما یک روز طول میکشد تا تشکیل شود.
کندلها دو رنگ سیاه و سفید دارند.
سفید: اگر کندل سفید باشد، قیمت آغازی آن پایین بوده و قیمت پایانی در بالا میباشد که یعنی قیمت در آن روز افزایش پیدا کرده است.
سیاه: اگر سیاه باشد، برعکس آن یعنی قیمت پایانی در بالا و قیمت آغازی در پایین خواهد بود که یعنی قیمت سهم در آن روز کاهش پیدا کرده است.
سایۀ پایینی و سایۀ بالایی: قسمت سایۀ پایینی و سایۀ بالایی میزان معاملات در آن روز یا آن بازۀ زمانی مطابق با تایم فریم در نظر گرفته شده را به ما نشان میدهند.
برای یادگیری آسان و کاربردی کندلشناسی یکی از مهمترین انواع روش های تحلیل تکنیکال، حتماً ویدئوی زیر را پلی و مشاهده کنید.
آموزش آسان و کاربردی کندلشناسی در بورس
کندلها رفتار، احساسات و نوع تصمیمات خریداران و فروشندگان را نشان میدهند.
آموزش کندل شناسی در بورس که یکی از انواع روش های تحلیل تکنیکال است، به تریدر کمک میکند تا نگاه دقیقتر و کاملتری به چارت قیمت داشته باشد.
آشنایی با کندلها و الگوهای کندلی بههمراه تشخیص سطوح حمایت و مقاومت بهترین نقاط ورود و خروج را به تریدر نشان میدهند.
1-2 سطوح حمایت و مقاومت
زمانیکه قیمت سهام در بازار به جایی برسد که قدرت خرید سهامداران بالا رفته و تقاضا زیاد شود، قیمتها نیز افزایش مییابند. به این سطح در نمودار قیمت سطح حمایتی گفتهمیشود. رسیدن قیمتها به سطح حمایتی افزایش آنها را در پی دارد.
در مقاومت، همهچیز برعکس سطح حمایت است و قیمت سهام تا جایی بالا رفته که سهامداران تمایل به فروش سهام خود دارند، یعنی عرضه افزایش یافته است. در چنین شرایطی، سطحی در نمودار قیمت پدید میآید که به آن سطح مقاومتی گفته میشود. قیمتها پس از رسیدن به این سطح به دلیل افزایش عرضهها کاهش پیدا میکنند.
حتماً ویدئوی زیر را پلی کنید تا آموزش کامل تشخیص سطوح حمایت و مقاومت و یافتن قیمت مناسب را که در آن بیان انواع الگوهای موج اصلاحی شده است، مشاهده کنید.
آموزش کامل تشخیص سطوح حمایت و مقاومت و یافتن قیمت مناسب
اگر سطوح مقاومت و حمایت شکسته شوند، تغییر نقش میدهند. یعنی اگر به مقاومت برسیم، اما افت قیمت دیده نشود و روند حرکتی همچنان صعودی باشد، خط مقاومت فعلی در شکل جدیدی که نمودار به خود گرفته، به سطح حمایت تبدیل میشود. همچنین اگر در نمودار به حمایت برسیم، اما افزایش تقاضا صورت نگیرد، حمایت فعلی شکسته شده و به مقاومت تبدیل خواهد بود.
نمونهای از شکست سطوح حمایت و مقاومت یکی از پرکاربردترین انواع روش های تحلیل تکنیکال در تصویر زیر نشان داده شده است.
دیدگاه شما