شاخص خرده فروشی چیست و تاثیر آن در بازار فارکس چگونه است؟
در این قسمت از آموزش تحلیل بنیادی فارکس در مورد آمار شاخص تغییرات خرده فروشی یا Retail Sales صحبت خواهیم کرد.
مجله افیکس کار: همانطور که قبلا در آموزش تجزیه و تحلیل بنیادی فارکس گفتیم ، با استفاده از اطلاعات و داده های اقتصادی، سرمایه گذاران می توانند عملکرد اقتصاد یک منطقه را اندازه گیری کنند.
هر چقدر داده ها قوی تر باشد یعنی رشد اقتصادی قوی تر است . شاخص های اقتصادی نشان دهنده رشد یا افت اقتصاد یک کشور است . این موضوع مسلما روی ارز آن کشور و در نتیجه جفت های آن در بازار فارکس نیز تاثیر خواهد گذاشت.
- بیشتر بخوانید : آموزش تحلیل بنیادی فارکس | شاخص های اقتصادی و تاثیر آنها در بازار فارکس
در ادامه میخوانیم که شاخص تغییرات خرده فروشی چیست و معامله گران فارکس به آن چه نیازی دارند:
شاخص خرده فروشی چیست ؟
شاخصخردهفروشی یا Retail Sales میزان تقاضای مصرفکننده برای کالاهای نهایی را با اندازهگیری خرید کالاهای بادوام و غیر بادوام در یک بازه زمانی مشحص، تعیین میکند.
شاخص تغییرات در حجم خرده فروشی یا RSP عبارت است از خرید کالاهای نهایی (بجز خدمات) توسط مصرف کنندگان و مشاغل و جزو هردو دسته شاخص های پیشرو و تصادفی است.
در واقع RSP قیمت خردهفروشی یا Retail Selling Price قیمت نهایی مصرفکننده است . این شامل تغییرات قیمت خردهفروش و عمدهفروش و مالیات بر فروش (به استثنای ایالات متحده و کانادا) و مالیات غیر مستقیم است.
به عنوان یک شاخص اقتصادی گسترده، گزارش خرده فروشی یکی از به روزترین گزارش ها است. زیرا داده هایی را ارائه می دهد که تنها چند هفته از اعتبار آن می گذرد. شرکتهای خردهفروشی منفرد معمولاً هر ماه ارقام فروش خود را در همان زمان ارائه میکنند . لذا سهام آنها میتواند با پردازش دادهها توسط سرمایهگذاران دچار نوسان شود.
تغییرات عمده در قیمت های مصرف کننده می تواند بر ارقام شاخص خرده فروشی تاثیر بگذارد. این نوسانات در قیمت ها عمدتاً در دو دسته از خرده فروشی ها مشاهده می شود: خرده فروشان مواد غذایی و پمپ بنزین.
افزایش ناگهانی و زیاد در قیمت مصرف کننده مواد غذایی و انرژی می تواند باعث کاهش ارقام فروش در هر دو دسته (خرده و عمده فروش) شود. در نتیجه بر شاخص خرده فروشی یک ماه خاص تأثیر بگذارد.
خرده فروشان چه کسانی هستند؟
شاخص خردهفروشی شامل ارقام فروش در فروشگاه ها و سایر فروشهای خارج رابطه مستقیم دلار و بورس از فروشگاه کالاهای بادوام (بیش از سه سال ماندگاری) و کم دوام (آنهایی با طول عمر 3 سال یا کمتر) است. این به بخش ها مختلف تقسیم می شوند از جمله (اما نه محدود به):
- فروشگاه های پوشاک و لوازم جانبی پوشاک
- داروخانه ها و داروخانه ها
- فروشگاههای مواد غذایی و نوشیدنی
- فروشگاه های لوازم الکترونیک و لوازم خانگی
- فروشگاه های مبلمان
- جایگاه های بنزین
- فروشندگان خودروهای نو
ملاحظات گزارش فروش خرده فروشی
ارقام فروش اغلب به دو صورت ارائه می شود: همه فروش ها با احتساب فروش خودرو وسوخت و همه فروش ها بدون احتساب فروش خودرو وسوخت که به دومی Core Retail Sales میگویند.
اکثر اقتصاددانان ترجیح میدهند که خردهفروشی را بدون در نظر گرفتن فروش خودرو و سوخت تحلیل کنند. زیرا این ارقام نسبت به سایر اقلام مصرفی دارای نوسان بیشتری هستند. مثلا در مورد فروش پمپ بنزین که در معرض نوسانات قیمت نفت و گاز است صادق است. دلیل اصلی نادیده گرفته شدن این دو قلم داده های ناپایدار این است که مصرف کنندگان انتخابی در مورد نرخ آن ها ندارند.
در همین حال ارقام خرده فروشی تحت تأثیر فصل های مختلف نیز هست. معمولا سه ماهه چهارم – ماه های بین اکتبر و دسامبر – بالاترین سطح فروش را خرده فروشی ها مشاهده میکنیم. این تا حدی به دلیل فصل خرید تعطیلات است. فصلی ترین بخش های خرده فروشی شامل الکترونیک، کالاهای ورزشی، خرده فروشی آنلاین و پوشاک است.
اهمیت آمار خرده فروشی در آمریکا
اندازه گیری دقیق خرده فروشی برای سنجش سلامت اقتصادی ایالات متحده بسیار حیاتی است. این به دلیل این واقعیت است که هزینه مصرف کننده یا هزینه مصرف شخصی (PCE)، دو سوم تولید ناخالص داخلی (GDP) را تشکیل می دهد.
داده های این گزارش توسط اداره سرشماری ایالات متحده در نظرسنجی ماهانه تجارت خرده فروشی جمع آوری میشود و شامل آمار فروش از تمام فروشگاههای خدماتی مانند غذا و سایر خردهفروشی ها مانند پوشاک، لوارم آرایشی؛ ابزارآلات و … میشود.
این گزارش تعداد کل فروش ها را در دوره زمانی اندازه گیری شده، معمولاً در ماه قبل، و درصد تغییر نسبت به آخرین گزارش را نشان می دهد. این گزارش همچنین شامل تغییر سال به سال در فروش برای محاسبه فصلی خرده فروشی مبتنی بر مصرف کننده است.
هنگام محاسبه حجم خرده فروشی 40% از فروش به کالاهایی بادوام مانند اتومبیل و لوازم خانگی و 60% از آنها به کالاهای مصرفی یا بی دوام از جمله خوراک و پوشاک تعلق میگیرد .
آمار خرده فروشی در آمریکا بعنوان یکی از بزرگترین مصرف کننده های دنیا و دارنده ارز تعیین کننده ، بسیار بر بازار فارکس تاثیر گذار است .
قیمت خرده فروشی چگونه بر بورس سهام و اوراق تاثیر میگذارد؟
به عنوان یک شاخص پیشرو در اقتصاد کلان، ارقام قوی تر از پیش بینی ها در شاخص خرده فروشی معمولاً باعث ایجاد حرکات مثبت در بازارهای سهام می شود. طبیعتاً فروش بیشتر محصولات و خدمات به مصرف کننده نهایی خبر خوبی برای سهامداران شرکت های خرده فروشی است زیرا به معنای درآمد بیشتر این شرکت هاست.
از سوی دیگر، دارندگان اوراق قرضه نسبت به این معیار کاملاً دوسویه عکس العمل نشان میدهند. اقتصاد پررونق برای همه خوب است، اما قیمت های پایین تر در فروش خرده فروشی ها در زمانی که سیاست انقباضی درحال اجراست (یعنی نرخ های بهره افزایش میبابد)، در نهایت منجر به کاهش تورم میشود. این ممکن است باعث شود که سرمایه گذاران بیشتر به سمت خرید اوراق قرضه گرایش پیدا کنند . افزایش خرید اوراق قرضه در نهایت منجر به افزایش قیمت اوراق و کاهش بازدهی آنها میشود .
توجه کنید برعکس این موضوع نیز ممکن است اتفاق بیفتد. خصوصا در زمانی که سیاست انبساطی حاکم میشود.
تاثیر شاخص خرده فروشی بر بازار فارکس
گفتیم که انتشار دادههای اقتصادی بخش مهمی از فرایند تجزیه و تحلیل بنیادی هنگام معاملات ارزهای خارجی است. مجموعه دادهها به ما امکان می دهد وضعیت فعلی اقتصاد کشور مورد نظر را بررسی کرده و پیش بینی هایی را برای آینده نزدیک ایجاد کنیم.
این داده ها همچنین ما را قادر می سازند تا قدرت اقتصادی جفت ارزها را با یکدیگر مقایسه نماییم.
تاثیر داده های شاخص خرده فروشی (شاخص قیمت خرده فروشی) بر فارکس نیز بالاست. زیرا همانطور که بالاتر گفتیم هزینه های مصرف کننده اغلب بخش بزرگی از اقتصاد یک کشور را تشکیل می دهد
شاخص خرده فروشی از عوامل تکان دهنده بازار می باشد زیرا معیاری ست که ضریب اطمینان و میزان خرید مصرف کننده را نشان می دهد و درصد بالای آن نشان دهنده افزایش فعالیت های اقتصادی است.
به تعبیر دیگر رشد شدید در خرده فروشی نشان می دهد که مصرف کنندگان یک کشور اعتماد و درآمد بیشتری برای خرید کالا و خدمات دارند. بنابراین افزایش خرده فروشی تاثیر مثبتی بر ارز آن کشور دارد.
تاثیر این شاخص بر نرخ تقاضای دلار آمریکا مستقیم می باشد .
قرائت های قوی نشان دهنده افزایش فروش نسبت به ماه قبل یا پیشبینی هاست.
- قوی بودن قرائت این شاخص نسبت به پیش بینی های قبلی آن، بدون در نظر گرفتن عوامل دیگر، میتواند تاثیر صعودی بر تقاضای دلار آمریکا بگذارد. در این حالت جفت ارزهائی که دلار آمریکا در آنها ارز پایه هستند صعودی و جفت ارزهائی که در آنها دلار آمریکا ارز متقابل است، نزولی میشوند.
قرائت های ضعیف نشان دهنده کاهش رابطه مستقیم دلار و بورس فروش نسبت به ماه قبل یا پیشبینی هاست.
- ضعیف بودن قرائت این شاخص نسبت به پیش بینی های قبلی آن، بدون در نظر گرفتن عوامل دیگر، میتواند تاثیر نزولی بر روند تقاضای دلار آمریکا بگذارد. در این حالت جفت ارزهائی که دلار آمریکا در آنها ارز پایه هستند نزولی و جفت ارزهائی که در آنها دلار آمریکا ارز متقابل است، میتوانند صعودی شوند.
چکیده
شاخص خرده فروشی (Retails Sale Index) یک شاخص قوی برای نشان دادن سلامت یک اقتصاد است. بدین صورت که آیا اقتصاد در حال انقباض یا گسترش است. اهمیت این شاخص از جایی نشات می گیرد که خرده فروشی (شاخص خرده فروشی) تقریباً نیمی از مخارج مصرف شخصی را تشکیل می دهد، که به نوبه خود تقریباً 70 درصد تولید ناخالص داخلی را تشکیل می دهد.
آمار خرده فروشی های بسیار قوی یا ضعیف می تواند فشار صعودی یا نزولی را بر قیمت ارز مرتبط وارد کند.
سود هلدینگ خلیجفارس ۱۵ برابر شده است/ ۵ میلیارد دلار صادرات در سال ۱۴۰۰
مدیرعامل گروه صنایع پتروشیمی خلیجفارس گفت: سود این شرکت از ۳۲۰۰ میلیارد تومان سال ۹۱، ۱۵ برابر شد و در سال ۹۹ به ۴۵ هزار میلیارد تومان رسید که این سود در سال ۱۴۰۰ به ۷۰ هزار میلیارد تومان میرسد.
به گزارش شانا به نقل از گروه صنایع پتروشیمی خلیجفارس، جعفر ربیعی امروز (چهارشنبه، هشتم دیماه) در نشست خبری واگذاری سهام دولت در گروه صنایع پتروشیمی خلیجفارس با تبریک روز ملی صنعت پتروشیمی، گفت: فلسفه خصوصیسازی مطابق به اصل ۴۴، افزایش کارایی شرکتها و افزایش سودآوری آنها بوده و در بیشتر واگذاریهای انجام شده نیز به جز چند مورد معدود شاهد افزایش کارایی و سودآوری شرکتها بودیم و این موضوع درباره صنایع پتروشیمی خلیجفارس هم صدق میکند.
وی با اشاره به تاریخچه واگذاری شرکتهای پتروشیمی بر اساس اصل ۴۴ و تجمیع شرکتهای پتروشیمی واگذار نشده در قالب یک هلدینگ و پس از آن واگذاری هلدینگ خلیجفارس، گفت: در ابتدا ۱۵ شرکت به هلدینگ خلیجفارس واگذار و فارس در سال ۹۲ وارد بورس شد؛ از آن رابطه مستقیم دلار و بورس ۱۵ شرکت، ۶ شرکت زیانده بود، اما امروز هیچ شرکت زیاندهی در هلدینگ خلیجفارس وجود ندارد که این یکی از آثار خصوصیسازی در صنعت پتروشیمی بوده است.
مدیرعامل گروه صنایع پتروشیمی خلیجفارس تصریح کرد: با افتخار این را عرض میکنم در سال ۹۱، پیش از خصوصیسازی، مجموع سود شرکتهای تابعه ۳۲۰۰ میلیارد تومان بوده که این سود در سال ۹۹ به ۴۵ هزار میلیارد تومان رسید، یعنی ۱۵ برابر شد و امسال در مجموع این رقم به ۷۰ هزار میلیارد تومان میرسد.
نائب رئیس هیئتمدیره شرکت صنایع پتروشیمی خلیجفارس، ادامه داد: این تصور وجود دارد که با خصوصیسازی، اشتغال کم میشود، اما در هلدینگ خلیجفارس بهدلیل افزایش ظرفیت تولید و اجرای پروژههای جدیدی که داشتیم اشتغال ۱۲ هزارنفری به ۲۴ هزار نفر نیروی مستقیم رسیده که با در نظر گرفتن نیروهای پیمانکاران و . این عدد بسیار بالاتر است.
سرمایه ثبتی ۲۰ برابر شد
ربیعی همچنین به افزایش سرمایه فارس از ۲۵۰ میلیارد تومان در سال ۱۳۹۱ به ۲۸ هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان در سال جاری و رسیدن آن تا پایان سال به ۵۰ هزار میلیارد تومان اشاره کرد و گفت: سرمایه ثبتی شرکت در این مدت ۲۰ برابر شده و این به این معناست که سهامداران قبول کردند بخشی از سود تبدیل به پروژه شود.
وی ادامه داد: وقتی صنایع پتروشیمی خلیجفارس واگذار شد، ۴ میلیارد دلار بدهی ارزی داشت، امروز این عدد به کمتر از ۲۰۰ میلیون دلار رسیده است؛ بخشی از بدهیهای ارزی را از طریق دریافت تسهیلات ریالی به بدهی ریالی با نرخهای بسیار خوب تبدیل کردیم و فارس که روزگاری بدهیهای قابلتوجهی به شرکت ملی نفت ایران و شرکت ملی صنایع پتروشیمی داشت، با پرداخت بدهیهایش گروهی چابک و بدون مشکلات ساختاری مالی و با شفافیت بالای مالی است و مانعی بر سر راه بورسی شدن دیگر شرکتهای بورسی نشده گروه نیست.
مدیرعامل گروه صنایع پتروشیمی خلیجفارس همچنین به توفیق این گروه در صادرات در شرایط تحریم اشاره کرد و افزود: اگر پتروشیمیها نبودند کشور در تهیه ارز در سالهای تحریم با مشکلات قابلتوجهی روبرو میشد، صنعت پتروشیمی ۵۰ درصد ارز سامانه نیما را تأمین کردند و با افتخار میگویم که ۴۰ درصد آن را ما تأمین میکنیم و امسال به امید خدا به ۵ میلیارد دلار صادرات خواهیم رسید.
ربیعی نتیجه شفافیت مالی و سودده بودن شرکتهای گروه را بورسی شدن عنوان کرد و افزود: زمانی که هلدینگ خلیجفارس در بورس عرضه شد، هیچکدام از شرکتهای تابع در بورس نبود و امروز شرکتهای مبین انرژی خلیجفارس، فجر انرژی خلیجفارس، نوری، پارس، آریاساسول، شهید تندگویان، پترول، پتروشیمی بوعلیسینا، پتروشیمی ارومیه و پتروشیمی لردگان در بورس هستند و شرکتهای اروند و بندر امام و چند شرکت دیگر گروه بهزودی وارد بورس میشوند و این یعنی گسترش مالکیت عمومی.
۲۰ پروژه در حال اجرا
وی همچنین با بیان اینکه گروه صنایع پتروشیمی خلیجفارس در توسعه این صنعت پیشتاز است، گفت: فارس امروز ۲۸ پروژه پتروشیمی در حال اجرا دارد، از ۲۰ میلیون دلار تا مگاپروژههای ۴ میلیارد دلاری و برای این پروژهها ۱۵ میلیارد دلار ارزی بهاضافه ۴۲ هزار میلیارد تومان ریالی سرمایهگذاری شده است.
مدیرعامل گروه صنایع پتروشیمی خلیجفارس همچنین به رتبههای پیدرپی این گروه در ردهبندی صد شرکت برتر ایران در سالهای اخیر اشاره کرد و گفت: بر اساس رتبهبندی IMI100، فارس در سالهای اخیر همواره رتبه نخست یا حداکثر دوم را در شاخصهای مقدار فروش، سودآوری، شاخص ارزش افزوده، شاخص مقدار صادرات و شاخص ارزش بازار را بهدست آورده است و در ردهبندی جهانی مؤسسه آیسیآیاس (ICIS) هم رتبه دوم در غرب آسیا پس از سابیک عربستان را در اختیار داریم و در سالهای اخیر در میان ۴۰ غول صنعت پتروشیمی قرار داشتیم.
ربیعی سپس به جایگاه شرکتهای بزرگ در اقتصادهای برتر دنیا اشاره کرد و گفت: نقش این شرکتها در اقتصاد ملی و ثروتسازی بسیار مهم است و حاکمیت و این شرکتها با هم روابط نزدیک و همراهی دارند و باید بپذیریم این شرکتهای بزرگ هستند که میتوانند اقتصاد ملی را رشد دهند و این شرکتها در تعارض با حاکمیت نیستند.
وی تأکید کرد: سهام هلدینگ خلیجفارس از نظر من سهام عمومی است و آنچه با عنوان خصولتی درباره این شرکتها گفته میشود غلط است، ترکیب سهامداری ما با توجه به مدیریت وزارت اقتصاد، نفت و رفاه بر این سهامها، ۸۰ درصد متعلق به سازمانهای عمومی است که با دولت و حاکمیت ارتباط مستقیم دارند که ۴۰ درصدش سهام عدالت است و ۱۰ درصد سهام نیز در بورس عرضه شده و مردم سهامدار ما هستند که امیدواریم با این عرضه پیشرو، شاهد رشد و نمو بیشتر گروه و سودآوری بیشتر باشیم.
مدیرعامل گروه صنایع پتروشیمی خلیجفارس در پایان درباره زمان برگزاری مجمع فوقالعاده این شرکت برای انتخاب هیئتمدیره که پیش از این به تعویق افتاده بود، گفت: دلیل تعویق اختلافنظر درباره مدیریت شرکتهای سرمایهپذیر سهام عدالت در شورای عالی بورس بود که با مصوبه این شورا و ابلاغ اخیر آن، مجمع فوقالعاده برای انتخاب اعضای حقوقی هیئتمدیره با همراهی سازمان خصوصیسازی تشکیل میشود و پس از آن در مدتزمان معینی نمایندگان اعضای حقوقی هیئتمدیره معرفی خواهند شد.
پیشبینی قیمت دلار 22 مهر 1401
دلار هفته گذشته را با صعود به پشت مرز ۳۳ هزار تومان به پایان برد که بازار ارز را در هفته جدید با احتمال صعود مجدد به کانال تاریخی مواجه میکند.
به گزارش تجارتنیوز، نرخ ارز هفته گذشته در یک قدمی ورود به کانال ۳۳ هزار تومان قرار گرفت تا دلار هفته آینده با احتمال بازگشت به کانال تاریخی مواجه باشد.
به نقل از فردایاقتصاد، دلار هفته گذشته را با صعود به پشت مرز ۳۳ هزار تومان به پایان برد که بازار ارز را در هفته جدید با احتمال صعود مجدد به کانال تاریخی مواجه میکند.
ادامه ناآرامیها و از سوی دیگر، تعلیق مذاکرات برجام که انتظار میرود به دلیل پیش رو بودن انتخابات میاندورهای آمریکا تا اواسط آبان ادامه داشته باشد، به عنوان دلایل اصلی رشد نرخ ارز از سوی فعالان این بازار مطرح میشوند.
در جدیدترین اخبار این حوزه جان کربی، مقام کاخ سفید روز گذشته گفت آمریکا به اجرای توافق هستهای با ایران نزدیک نیست.
با وجود این، به نظر میرسد بازارساز نیز در بازار ارز فعال خواهد بود و اجازه سقفشکنی مجدد دلار را نمیدهد.
بانک مرکزی از اواخر خرداد امسال که دلار رکورد شکست از سران سه قوه دستور مداخله مستقیم در بازار ارز کسب کرد که به تعبیر اهالی بازار ارز همان ارزپاشی است.
احتمال آزادسازی ۷ میلیارد دلار بلوکه شده ایران در کره جنوبی نیز از این جهت معاملهگران بازار ارز را در هفتههای گذشته محتاط کرده بود. هر چند نه تنها فعالان بازار ارز به دلیل وعدههای ناکام قبلی و نبود اخبار جدید در این باره، امیدی به آزادسازی دلارهای بلوکه ندارند بلکه از سمت دیگر ارزپاشی بدون رفع تحریم را محرک جهش دیگری در نرخ ارز میدانند.
چراکه از یک طرف منابع ارزی را کاهش خواهد و از سوی دیگر ارزانی دلار زمینه خروج سرمایه از کشور را فراهم خواهد کرد. البته به نظر میرسد بازارساز نیز با علم به این موضوع فعلا بدون احیای برجام دست به کاهش دادن شدید نرخ دلار نمیزند و صرفا در تلاش است با نگه داشتن دلار در یک کریدور (بین ۳۱ الی ۳۳ هزار تومان) از تشدید هیجانات در بازار ارز جلوگیری کند.
مفهوم عرضه و تقاضا به زبان ساده
عرضه و تقاضا، عنصری تعیین کننده در بازار کریپتوکارنسی است که شناخت و پیروی از قواعد آن، راه موفقیت در این بازار است. پیچیدگی مارکت ارزهای دیجیتال، در نگاه اول ممکن است کمی گیج کننده باشد اما پس از شناخت فنون کاربردی، علاوه بر کمتر شدن خطر در معاملات، برآیند کار را پربارتر میکند. شناخت رفتار بازار ارزهای دیجیتال میتواند این شانس را به شما بدهد که با ریسک کمتر، مطمئن و مصممتر نسبت به معاملاتی که در پیش دارید تصمیم گیری کنید. به صورت کلی، عرضه و تقاضا، مبنای تغییر قیمت در بازار است.
در دنیای امروز همه چیز با شیب بیشتری نسبت به همیشه در حال رشد و تغییر است؛ یکی از بازارهای نوظهور که با سرعت چشمگیری نسبت به بازارهای سنتی پیشرفت کرده، بازار ارزهای دیجیتال است؛ نگرانی کاربر از دیدن جداول متعدد و آمار و ارقام زیاد بسیار عادی است. نکته امیدوار کننده این است که اکثر تعاریف موجود در این بازار از مفاهیم موجود در بازار سنتی سرچشمه میگیرد. یکی از این مفهوم های بسیار پرکاربرد، مفهوم عرضه و تقاضا است. در این مقاله به صورت کامل، تاثیر عرضه و تقاضا را در بازار ارزهای دیجیتال بررسی خواهیم کرد.
تقاضا چیست؟
تقاضا (Demand) به زبان ساده یعنی میزان درخواست مصرف کننده یا خریدار. به طور دقیقتر، هر مقداری از کالا یا خدمت که مصرف کننده در ازای قیمتی مشخص حاضر به خرید آن باشد را میزان تقاضا میگویند. از دیدگاه تحلیلگران، رابطه میان میزان قیمت و مقدار تقاضا به رابطه تقاضا معروف است؛ حالا که با مفهوم تقاضا آشنا شدید میتوانید تمام مفاهیم را عکس کنید تا به مفهوم عرضه برسید. بنابراین؛ به مقدار محصول یا خدمتی که تولیدکننده یا فروشنده در ازای قیمتی رابطه مستقیم دلار و بورس مشخص وارد بازار میکند عرضه میگویند. مانند تقاضا برای عرضه نیز رابطه ای داریم که به صورت ارتباط بین قیمت و عرضه است.
اگر دقت کرده باشید در هر دو رابطه، عبارت در ازای قیمت مشخص قید شده است. بنابراین؛ به راحتی میشود فهمید که یکی از مهم ترین فاکتور های تعیین قیمت اجناس و خدمات در بازار، مولفه عرضه و تقاضا است. هرچقدر که قیمت یک کالا افزایش یابد، زمان مورد نیاز برای تامین هزینه خرید آن کالا بیشتر میشود و از طرف دیگر؛ ممکن است برای بسیاری از مردم، ارزش آن کالا یا خدمت در قبال قیمت آن ناچیز باشد؛ به همین علت میتوان پیش بینی کرد که با افزایش قیمت میزان خرید خریداران کاهش مییابد. به این قاعده، قانون تقاضا میگویند.
تعریف مفهوم عرضه
از سمت دیگر در مولفه عرضه (Supply)، داستان کاملا عکس است. برخلاف نسبت قیمت به تقاضا که شیب منفی دارد، در بحث عرضه، هرچقدر که قیمت ها افزایش یابد، عرضه نیز بیشتر میشود. هر فروشنده و تولید کننده ای علاقه دارد که خدمت یا محصولش را با قیمت بیشتری بفروشد. به این پدیده، قانون عرضه میگویند.
توجه داشته باشید که قانون عرضه و تقاضا همیشه به همین شکل نیست؛ به عنوان یک نکته در نظر داشته باشید که گاهی ممکن است با افزایش قیمت ها، فروشندگان کالای کمتری بفروشند یا با کاهش قیمت ها، خریداران اجناس کمتری بخرند. دلیل این اتفاق را میتوان طمع فروشنده یا خریدار دانست.
گاهی اوقات برخی از فروشندگان پس از بالا رفتن قیمت، به امید افزایش بیشتر قیمت ها از فروش اجناسشان جلوگیری میکنند. از طرف دیگر؛ برخی از خریداران در زمانی رابطه مستقیم دلار و بورس که شاهد کاهش قیمت ها هستند، دست از خرید میکشند به امید اینکه بازار کاهش قیمت بیشتری را تجربه کند. طبق تجربه در بازار ارزهای دیجیتال به منظور جلوگیری از ضررهای احتمالی این رفتار را هرگز پیشنهاد نمیکنیم. البته که تصمیم گیری در مورد هر چیزی بر عهده خودتان است؛ در هر بازاری اعم از سنتی و دیجیتال، کالا و قیمت مورد نظر با دو مولفه تعریف میشود:
- مولفه اول، قیمت کالا
- مولفه دوم، ارزش آن
نکته جالب اینجاست که لزومی ندارد قیمت یک کالا با ارزش آن برابر باشد! تا به حال دقت کرده اید که برخی از کالاها نسبت به بهایی که پرداخت میکنید ارزش کمتری دارند؟ یا برخی اوقات از خرید یک کالا خوشحال میشوید، به این دلیل که احساس میکنید در مقابل ارزش آن کالا، بهای ناچیزی پرداخته اید.
چه چیزی باعث میشود قیمت یک کالا با ارزش واقعی آن یکسان نباشد؟
عرضه و تقاضا که از گذشته تا حال جزوی از مفاهیم مهم موجود در بازار است، یکی از فاکتورهای بسیار مهم در تعیین قیمت کالا است. اگر از قدرت این مفهوم اطلاع ندارید، از شما دعوت میکنم که برای یک ثانیه به قیمت نجومی ماسک در اوایل دوران فراگیری کرونا در ایران بیاندیشید.
ارزش هر ماسک ساده شاید حدود یک الی دو هزار تومان باشد اما در اوایل دوران فراگیر شدن ویروس کوید ۱۹، قیمت هر ماسک معمولی برای مدت کوتاهی حتی تا مرز ۵۰ هزار تومان نیز رسید. کمبود ماسک در بازار و افزایش تقاضا باعث شد که فروشندگان و تولید کنندگان این ماسک ها را با قیمت های نجومی به فروش برسانند و مردم هم به علت اینکه به ماسک نیاز داشتند مجبور بودند به این قیمت ها رضایت دهند و خریداری کنند.
مثال بالا نمونه ای از تاثیر عرضه و تقاضا در بازار سنتی بود. بازار ارزهای دیجیتال نیز مانند سایر کسب و کارها از همین تکنیک ها استفاده میکند. البته که پیچیدگی های این بازار را نمیتوان با مثال بازار ماسک مقایسه کرد اما کلیت داستان به همین منوال است.
تاثیر عرضه و تقاضا در بازار ارزهای دیجیتال
همانطور که میدانید، در این بازار حدود ۹ هزار رمز ارز وجود دارد که هر ارز دیجیتال یک تیم پشتیبانی و توسعه دهنده دارد. وظیفه اصلی این تیم ها، توسعه در زمینه های مختلف و در نهایت افزایش ارزش ارزهای دیجیتال است. طبیعی است که هر کاربری به عنوان یک خریدار، ترجیح میدهد ارزی را خریداری کند که به مرور زمان ارزش بیشتری نسبت به سایر ارزها داشه باشد.
یکی از فنونی که تیم های توسعه دهنده مانند شرکت بایننس اجرا کرده است، تکنیک حذف توکن هاست که به صورت هر سه ماه یک بار مقدار ۲۰ درصد از سود حاصل از درامد سه ماهه خود را با خرید و از دور خارج کردن بایننس کوین از کل سیستم انجام میدهد؛ به این عملیات، توکن سوزی بایننس میگویند. تیم توسعه دهنده بیتکوین نیز هر ۴ سال یک بار عملیات هاوینگ را اجرا میکند که طی آن، درصد پاداش و استخراج ماینرها کاهش مییابد.
همانطور که متوجه شدید، تیم های توسعه دهنده این ارزها با استفاده از قانون عرضه، میزان عرضه را به مرور زمان کاهش میدهند تا نسبت تقاضا به عرضه افزایش یابد. با این عملیات، قیمت این ارزها در بلند مدت افزایش مییابد. بازار رمز ارزها با تمام پیچیدگی هایی که دارد با استفاده از همین قوانین و مفاهیم ساده درآمدزایی و سودآوری میکنند.
مدیریت عرضه و تقاضا (Supply and Demand)
از مهمترین ابزار کنترل بازار، بخش مدیریت عرضه و تقاضا است، همچنین یکی از دلایل تورم عدم مدیریت این مفهوم است؛ زمانی که یک بانک به صورت مداوم اسکناس چاپ شده وارد بازار میکند به مرور ارزش آن واحد پول کاهش مییابد. زمانی که پول به بازار به وفور تزریق میشود ارزش آن کاهش مییابد.
مدیریت عرضه و تقاضا به صورت کلی یعنی برقرار کردن رابطه بین میزان نیاز مشتری و میزان تولید فروشنده. تصور کنید که یک هتل در فصل تابستان بسیار شلوغ میشود، به طوری که هیچ اتاق خالی در آن یافت نمیشود. از طرفی دیگر در فصل زمستان رابطه مستقیم دلار و بورس حتی دو اتاق را هم نمیتواند پر کند. به همین منظور مدیریت این هتل در فصل تابستان قیمت ها را افزایش و در فصل زمستان قیمتها را کاهش میدهد.
در مثال بالا دو نکته مهم وجود دارد؛ اولین نکته این است که با پایین آمدن قیمت در فصل زمستان، امکان استقبال بیشتر مشتریان از این هتل وجود دارد و دومین نکته این است که با درآمدزایی بیشتر در فصل تابستان میتواند اندوختهای برای زمستان کنار بگذارد. این یک مثال ساده از مدیریت عرضه و تقاضا است. مثال های متعدد دیگری وجود دارد که به منظور جلوگیری از هدر رفتن زمان از بیان آن ها صرف نظر میکنیم.
تاثیر عرضه و تقاضا در تعیین قیمت ارزهای دیجیتال
تاثیر مفهوم عرضه و تقاضا در تعیین قیمت ارزهای دیجیتال به سه بخش کوتاهمدت، میان مدت و بلندمدت تقسیم میشود. در ادامه به توضیح آن ها میپردازیم.
تاثیر عرضه و تقاضا در بازار در میان مدت
همانطور که گفته شد، ارز دیجیتال بیت کوین هر ۴ سال یکبار عملیات هاوینگ را اجرا میکند و با این کار ماینینگ بیت کوین کندتر و کمتر میشود؛ با این اتفاق نوسانات چشمگیری در قیمت، مخصوصا قبل و بعد از هر هاوینگ پیش میآید. به این پدیده میتوان به عنوان یک تاثیر میان مدت در عرضه و تقاضا اشاره کرد؛ اما همیشه تاثیرات به این شکل نیست.
تاثیر عرضه و تقاضا در بازار در بلند مدت
در وایت پیپر این ارز دیجیتال قید شده است که در نهایت تعداد ۲۱ میلیون بیت کوین قابل استخراج است و پس از ماین کردن آخرین بیت کوین، پروندهی استخراج بسته خواهد شد؛ از آن به بعد تعدادی محدود رابطه مستقیم دلار و بورس از این رمز ارز وجود خواهد داشت که بین مردم ردوبدل میشود.
ارز دیجیتال لایت کوین (Litecoin) نیز صریحاً اعلام کرده است که نهایتاً ۸۴ میلیون از این ارز قابل استخراج است و پس از آن، همین تعداد محدود بین مردم معامله خواهد شد. همانطور که شاهد هستید؛ بسیاری از ارزهای دیجیتال به منظور شفاف سازی اقدام به تعیین کردن تعداد نهایی این ارزها کردهاند. تصور کنید که استخراج بیت کوین به صورت کامل قطع شود البته که این اتفاق تا سال ۲۱۴۰ اتفاق نخواهد افتاد؛ اما پس از آن چه خواهد شد؟ حتی اگر تقاضا افزایش نداشته باشد، باز هم عرضه کوین جدید صفر میشود. برای لایت کوین، بایننس کوین و بسیاری از ارزهای دیگر نیز داستان همین است. این پدیده، تاثیر عرضه و تقاضا را در بلند مدت نشان میدهد.
تاثیر عرضه و تقاضا در کوتاه مدت
برخی از اتفاقات در بازار ارز های دیجیتال باعث میشود که احساسات مردم نسبت به یک ارز در مدت زمان کوتاه تغییر کند؛ برای مثال اگر یک شخصیت مهم یا یک شرکت بسیار معتبر از یک ارز دیجیتال دفاع کند طبیعتاً ارزش آن ارز در مدت زمان کوتاه حتی به صورت مقطعی افزایش پیدا میکند. زمانی که احساسات مردم نسبت رابطه مستقیم دلار و بورس به یک ارز بسیار مثبت شود، عموم مردم به سمت خریدن آن هجوم میبرند.
طبیعی است که با افزایش تقاضا، فروشندگان تمایلی برای فروش ارزهایشان نداشته باشند. زمانی که فروشنده ارز خودش را نمیفروشد، خریدار مجبور میشود که قیمت بالاتری را پیشنهاد دهد؛ با افزایش قیمت، بعضی از فروشندگان، رمزارزشان را میفروشند و برخی دیگر نمیفروشند. این پروسه تا جایی اتفاق میافتد که فروشنده با پیشنهاد بالاتری روبرو نشود(پیک قیمت). به همین سادگی شاهد افزایش قیمت در بازار ارز دیجیتال خواهیم بود.
دقیقا عکس این پدیده نیز ممکن است اتفاق بیافتد. در آن صورت فروشنده خواستار فروش ارز خواهد شد؛ اما خریدار برای خرید آن تمایلی ندارد. فروشنده مجبور میشود آنقدر قیمت را کاهش دهد تا خریدار برای خرید، تمایلی از خودش نشان دهد. به همین سادگی!
نتیجه گیری
به صورت کلی، مبنای بالا و پایین رفتن قیمت ها، عرضع و تقاضا است. تفاوتی نمیکند که چه جنسی میفروشید، هرچقدر کالای شما کمیاب تر باشد، پتانسیل افزایش قیمت برای آن بیشتر است. هرچقدر که تقاضا برای کالای شما بیشتر باشد، دست فروشنده برای افزایش قیمت بازتر است. شناسایی قواعد و چهارچوب عرضه و تقاضا به شما کمک خواهد کرد که در هنگام معامله، درک بهتری از انتخاب های موجود داشته باشید.
سوالات متداول
کاربرد عرضه و تقاضا چیست؟
عرضه و تقاضا تاثیر مستقیم بر قیمت ها دارد و بسیاری معتقدند که تاثیرگذرترین فاکتور برای تعیین قیمت، عرضه و تقاضا است.
چگونه میشود مقدار عرضه و تقاضا را تشخیص داد؟
راهکارهای مختلفی برای تشخیص عرضه و تقاضا وجود دارد؛ یکی از این روش ها، استفاده از نمودار عمق است. این ابزار برای بیت کوین موجود است و مقدار عرضه را با خط قرمز و میزان تقاضا را با خط سبز نشان میدهد.
رابطه عرضه و تقاضا با پرایس اکشن چیست؟
عرضه و تقاضا میتواند یکی از فاکتور های تعیین کننده قیمت باشد که رابطه مستقیم با تحلیل پرایس اکشن دارد. این تحلیل به بررسی علل تغییر قیمت میپردازد که عرضه و تقاضا میتواند یکی از این عوامل باشد.
طلا و نفت چگونه بر همدیگر اثر میگذارند
بازار نفت و طلا چقدر از همدیگر تبعیت میکنند. همبستگی بین این دو کامودیتی را چگونه میتوان مورد تحلیل و بررسی قرار داد. با بررسی این روابط چه دورنمایی در انتظار است.
دنیای اقتصاد نوشت: شاید اگر قیمتهای طلا و نفت را فقط از ابتدای سال جاری میلادی در نظر بگیریم، نتیجهگیری کنیم این دو کامودیتی رابطهای معکوس با هم دارند، چراکه در این مدت نفت ۸۷/ ۳۱ درصد کاهش یافته اما بهای طلای جهانی نزدیک به ۲۸ درصد رشد کرده تا برای اولین بار دوشنبه گذشته از مرز ۱۹۴۵ دلار برای هر اونس عبور کند و رکوردی تاریخی به جا بگذارد. طلا روز گذشته نیز به روند صعودی خود ادامه داد تا رکورد پیشین خود را جابهجا کند و به ۱۹۸۱ دلار برسد.
با این حال، بسیاری از تحلیلگران با ارائه اطلاعاتی درباره روند قیمتی بلندمدت طلا و نفت ادعا میکنند آنها رابطهای مستقیم با هم دارند به این معنا که وقتی یکی رشد میکند، دیگری نیز روندی صعودی به خود میگیرد. از سوی دیگر، انجمن جهانی طلا این باور رایج را قبول ندارد و در گزارشی گفته طلای سیاه و فلز زرد همبستگی با هم ندارند و فقط برخی عوامل به حرکت مشابه این دو در موقعیتهایی خاص میانجامد.
بر این اساس، نرخ پایین دلار در برابر دیگر ارزها از قیمت نفت و طلا حمایت میکند، چراکه این کامودیتیها عمدتا با دلار معامله میشود و افت ارزش آن باعث میشود معاملهگرانی که ارزهای دیگری در اختیار دارند بتوانند با قیمت پایینتر نفت و طلا بخرند. علاوه بر این، تورم بالا (بیش از ۳ درصد) نیز به بالا رفتن بهای هر دو این کامودیتیها کمک میکند.
با این حال، عوامل دیگری نیز وجود دارند که راه نفت و طلا را از هم جدا میکنند. طلا همیشه بهعنوان دارایی امن مشهور بوده و نفت دارایی است که نوسانات بیشتری تجربه میکند. جدایی نفت و طلا به خصوص در زمان وقوع بحرانها خود را نشان میدهد.
در این زمان، سرمایهها به سوی طلا هجوم میآورند و از نفت و دیگر کامودیتیهای پرریسک میگریزند. در واقع، شیوع کووید-۱۹ از ابتدای امسال نیز به این علت که ریسک اقتصادی را بالا برد به طلا کمک کرد و از سوی دیگر، نفت خام آمریکا را به سطوح هرگز دیده نشده منفی ۴۰ دلار بر بشکه رساند.
یک تحلیلگر که به ارتباط نفت و طلا باور دارد میگوید «نفت میتواند روند آتی طلا را پیشبینی کند.» به گفته الکس کیمانی که گزارشی با این مضمون در سیف هیون منتشر کرده، برای این کار باید به قراردادهای آتی نفت برای سررسیدهای بلندمدت (سه سال به بالا) دقت کرد. کیمانی میگوید قیمت نقد یا سررسیدهای تحویل فوری پیشبینیکننده خوبی برای طلا نیستند.
عوامل همسوساز: بین کامودیتیها، نفت بیشترین حجم تجارت را با دلار دارد و پس از آن طلا است. این موضوع به این معنا رابطه مستقیم دلار و بورس است که سقوط ارزش دلار که اخیرا به کف دو ساله رسیده است، کامودیتیها را برای دارندگان دیگر ارزها ارزان میکند و به این ترتیب بازده خرید آنها رشد میکند. پس از درگیری جهان با کرونا، بسیاری از اقتصادهای بزرگ برای تحریک تولید و مصرف، دست به تزریق نقدینگی زدهاند.
برای مثال، هفته گذشته اتحادیه اروپا بزرگترین بسته حمایتی تاریخ خود به ارزش ۷۵۰ میلیارد یورو را تصویب کرد. علاوه بر این، آمریکا بهعنوان بزرگترین اقتصاد جهان، تاکنون سه بسته محرک اقتصادی اجرا کرده و در روزهای گذشته با پیشنهاد اعضای جمهوریخواه سنا برای تزریق یک هزار میلیارد دلار موافقت کرده، هرچند اجرای بسته چهارم منوط به طی روندی شامل تایید دموکراتها است. این سیاست انبساطی بانکهای مرکزی سراسر دنیا به کاهش نرخ دلار منجر شده و به نظر میرسد این روند با توجه به پابرجایی بحران ادامه داشته باشد.
این اقدامات طلا را به شدت تقویت کرده چراکه دلار بهعنوان یک دارایی امن رقیب فلز زرد، بازدهی مثبتی نخواهد داشت. از سوی دیگر، نفت با وجود اینکه از اوایل ماه گذشته (ژوئن) نوسان شدیدی را تجربه نکرده، اما تحولات دلار را بهعنوان عاملی حمایتی پشت خود داشته است. از ارز که بگذریم، به تورم خواهیم رسید.
به گفته انجمن جهانی طلا، دادههای تاریخی نشان میدهد وقتی تورم پایین باشد (زیر ۳ درصد)، سایر کامودیتیها بازدهی چندان مناسبی نخواهند داشت، اما طلا اندکی رشد میکند. با این حال، در زمان تورم بالای ۳ درصد هم کامودیتیها و هم طلا (که البته یک کامودیتی به شمار میرود اما ویژگیهای خاص خود را دارد) با افزایش ارزش روبهرو میشوند.
در واقع، طلا همیشه بهعنوان کالایی که میتواند ارزش دارایی سرمایهگذاران را حفظ کند، شناخته میشود. از سوی دیگر، سایر کامودیتیها نیز در این شرایط با سرمایهگذاری بیشتری نسبت به مواقع تورم پایین روبهرو میشوند؛ موضوعی که قیمت آنها را تقویت میکند. گاهی سیاستهای بانکی مانند آنچه در حالحاضر شاهدش هستیم به تورم بالا میانجامد که طلا و نفت را همسو میکند. اما برخی کارشناسان بر این باورند که نفت میتواند با چند واسطه به رشد طلا منجر شود.
به گفته این تحلیلگران، وقتی قیمت نفت افزایش مییابد، هزینههای خانوارها عموما در کشورهای مصرفکننده این کامودیتی بالا میرود و مصرف دیگر اقلام کاهش مییابد؛ موضوعی که باعث کند شدن اقتصاد و افت ارزش سهام در بازار سرمایه میشود. همین اتفاق تورم را در این کشورها بالا برده و رشد طلا را در پی خواهد داشت.
ذکر این نکته ضروری است که عکس این پروسه صادق نیست؛ یعنی به باور کارشناسان طلا نمیتواند قیمت نفت را بالا و پایین ببرد. نفت معمولا از نسبت عرضه و تقاضا تاثیر میپذیرد و طلا علاوه بر این موضوع، بیشتر از سیاستهای کلان اقتصادی متاثر است.
عوامل جداکننده مسیر طلا و نفت: حتی اگر باور تحلیلگرانی را که قائل به رابطه مستقیم نفت و طلا هستند، بپذیریم (همبستگی در ۶۰ درصد مواقع)، بخش نهچندان کوچکی برای زمانهایی که این دو به مسیرهای متفاوت میل میکنند، باقی میماند. «بحران» واژهای است که طلا بسیار به آن علاقهمند است. در عین حال، بحران برای نفت با شروطی میتواند تقویتکننده قیمت بهشمار رود.
برای تبیین این موضوع، بگذارید تنشهای ژئوپلیتیک ایران و آمریکا در عراق را بررسی کنیم. در این واقعه که حدود یک هفته از فاصله شهادت سردار سلیمانی تا پاسخ موشکی ایران به طول انجامید، نفت و طلا رفتار مشابهی را نشان دادند. از آنجا که تنشها در صورت کشیده شدن به رویارویی نظامی میتوانست در عرضه نفت خاورمیانه اختلال شدید ایجاد کند، در مقطعی قیمت این کامودیتی حتی به مرز ۷۲ دلار بر بشکه هم رسید.
از سوی دیگر، طلا نیز به این دلیل که پناهگاه امن به شمار میرود، واکنش مثبت اگرچه موقتی به این موضوع نشان داد. اما نکته اینجاست که اگر تنشها چشمانداز اقتصاد جهانی را تیره کند، واکنش طلا و نفت متفاوت خواهد بود. بهعنوان نمونه، اخیرا دو کشور آمریکا و چین بر سر موضوعات مختلف از جمله مسائل تجاری، سیاسی و همچنین ابهامات در مورد منشأ کرونا با تنشهای زیادی در رابطه با یکدیگر روبهرو شدهاند؛ موضوعی که به بسته شدن کنسولگری دو کشور هم منجر شد.
این اتفاق، بنا به دلایلی که ذکر شد، به طلا کمک کرد رکورد بزند، اما نفت با هر خبر بد از رابطه دو اقتصاد برتر جهان، دچار کاهش قیمتی شد. دلیل این واکنش منفی از سوی نفت، انتظارات از کند شدن روند رو به بهبود اقتصاد جهانی و به تبع آن کاهش مصرف سوخت است.
علاوه بر این، کرونا نیز واکنشهای متفاوتی از این دو کامودیتی گرفته است. از یکسو، نفت که بهخصوص در آوریل با سقوط تقاضا به دلیل قرنطینه میلیاردها انسان روبهرو شد، اتفاقاتی را از سر گذراند که هرگز پیش از آن شاهدش نبود: از پر شدن موجودی انبارها به حد بیسابقه تا سقوط قیمت نفت به محدوده منفی. با این حال، کرونا بیشترین خدمت را به فلز زرد کرد. نااطمینانی از آینده اقتصاد بسیاری از سرمایهها را در سراسر جهان از جمله در ایران به سمت طلا سوق داد و دوره بینظیری را برای آن رقم زد. در آخرین تحولات، هر اونس طلا در مقطعی از معاملات دیروز به رکورد جدید هزار و ۹۸۱ دلار رسید اما پس از آن کاهش یافت.
تورم؛ دوست طلا و کامودیتیها: به گفته انجمن جهانی طلا، دادههای تاریخی نشان میدهد وقتی تورم پایین باشد (زیر ۳ درصد)، سایر کامودیتیها بازدهی چندان مناسبی نخواهند داشت، اما طلا اندکی رشد میکند. با این حال، در زمان تورم بالای ۳ درصد هم کامودیتیها و هم طلا (که البته یک کامودیتی بهشمار میرود اما ویژگیهای خاص خود را دارد) با افزایش ارزش روبهرو میشوند.
در واقع، طلا همیشه بهعنوان کالایی که میتواند ارزش دارایی سرمایهگذاران را حفظ کند، شناخته میشود. از سوی دیگر، سایر کامودیتیها نیز در این شرایط با سرمایهگذاری بیشتری نسبت به مواقع تورم پایین روبهرو میشوند؛ موضوعی که قیمت آنها را تقویت میکند.
سرگیجه در بازار نفت
چالشهای فراوان در اقتصاد جهان قیمت نفت را سردرگم کرده است. روز گذشته قیمت هر بشکه نفت وست تگزاس اینترمدییت پس از چند ساعت افزایش به روندی کاهشی تغییر مسیر داد در حالی که نفت برنت دریای شمال توانست خود را مثبت حفظ کند. از عمده ترین دلایل این رخداد تضعیف بازار فیزیکی طی روزهای اخیر بود که قیمت نفت اورال روسیه را به کف ۳ ماهه رسانده است.
از سوی دیگر دلار نیز با رسیدن به پایین ترین ارزش خود از سپتامبر ۲۰۱۸ و بسته کمک یکهزارمیلیارد دلاری پیشنهادی جمهوری خواهان امیدواریهای نفتی را افزایش داده است اما این بسته پیشنهادی رابطه مستقیم دلار و بورس مورد موافقت دموکراتها نیست و آنها بسته ۳ هزارمیلیارد دلاری را در نظر دارند و همین اختلاف از دستیابی به توافق بر سر بسته کمکی اقتصادی جلوگیری کرده است. افزایش مبتلایان به کرونا نشان داده است که تقویت و بازیابی بازار شاخصهای نفتی کاری بسیار دشوار است.
در چنین شرایطی معاملهگران نفتی منتظر اعلام آمار موجودیهای نفتی کشور از سوی موسسه نفت آمریکا و اداره اطلاعات انرژی آمریکا هستند. افزایش یا کاهش موجودیهای نفتی در شرایطی که فلوریدا و کالیفرنیا از نظر تعداد مبتلایان به کرونا از نیویورک پیشی گرفته اند تصویری دقیق تر از آینده تقاضا در بازار نفت را میتواند نشان دهد. خبرگزاری رویترز بر پایه نظرات ۵ تحلیلگر نفتی تخمین زده است که ذخایر نفت خام آمریکا در هفته جاری ثابت باقی میماند. برخی از تحلیلگران معتقدند تصمیمات فدرال رزرو درباره نرخ سود بانکی و تصویب بسته کمکی از سوی دولت آمریکا میتواند قیمت نفت را افزایش دهد.
تقاضای فرآوردههای نفتی در محدوده خطر: شیوع گسترده موج دوم بیماری کووید-۱۹ در نقاط مختلف جهان و آمریکا بازار حاملهای انرژی را تحت تاثیر قرار داده است. افزایش چشمگیر شمار مبتلایان در کشورهای مختلف از آسیا تا آمریکا رشد تقاضا را در هالهای از ابهام قرار داده است. این ابهامها درجه بسیار کمی از خوش بینی را به همراه دارند. نظرسنجی خبرگزاری رویترز از ۵ تحلیلگر نشان میدهد که انتظارات درباره مصرف فرآوردههای نفتی چون بنزین در آمریکا چندان خوش بینانه نیست.
آنها تخمین زده اند که میزان فرآوردههای نفتی ذخیره شده در موجودیهای نفت آمریکا طی هفته جاری با افزایش روبهرو خواهد شد. شیوع بیشتر کرونا و احتمال افزایش سختگیریها در عبور و مرور و بازگشاییها ترس را در بازار این کالاها افزایش داده است. در آن سو بحران سوخت جت نیز روز به روز جدیتر میشود و شرکت ریانایر که بزرگترین شرکت سفرهای ارزان هوایی در اروپا محسوب میشود ظرفیت سالانه مسافر خود را به میزان یک چهارم کاهش و هشدار داد که در صورت ادامه شیوع بیماری همهگیر این میزان را باز هم کاهش خواهد داد.
دیدگاه شما