پیوت (pivot) چیست؟
یکی از اصلیترین اهداف تحلیل تکنیکال در بازار مالی، تشخیص نقاط بازگشت یا پیوت قیمت است. در واقع اگر فردی به این سطح از مهارت تحلیلی برسد، به مثابه یافتن جام مقدس در معاملهگری خواهد بود. اگر می خواهید درباره پیوت اطلاعات بیشتری کسب کنید پیشنهاد می کنیم آموزش پرایس اکشن را مشاهده کنید.
اما بر اساس پژوهشهای انجام شده، تلاش برای تعیین دقیق نقاط کف و سقف (نواحی بازگشت قیمت) یا به عبارتی زمانبندی بازار، تاکنون بیفایده بوده است. با این حال، برخی ابزار تحلیل نموداری در این زمینه عملکرد قابل اطمینانی دارند.
پیوت ها (pivot) نقاطی هستند که در آنها نمودار قیمت تغییر جهت می دهد. پیوت ها که به آنها نقاط بازگشت هم گفته می شود زمانی شکل می گیرند که نیروی عرضه و تقاضا، یکی بر دیگری غلبه کند!
پیوت در تحلیل تکنیکال، یکی از پرکاربردترین ابزار بررسی وضعیت گذشته و فعلی قیمت میباشد. به بیان ساده، نقاط چرخش قیمت در نمودار پیوت نامیده میشود.
در صورتی که شناسایی این نقاط به درستی انجام نشود باعث خواهد شد که تحلیل گران در تحلیل های خود دچار اشتباه شوند و در نهایت در معاملات خودشان با زیان های جبران ناپذیری روبرو شوند.
که بر اساس ماهیت به دو گونه قیمتی و محاسباتی و بر مبنای قدرت بازگشتی نمودار، دو دسته ماژور و مینور را شامل میشوند.
انواع نقاط برگشتی
پیوتها یا نقاط بازگشت معمولاً زمانی شکل میگیرند؛ که نیروی عرضه یا تقاضا یکی بر دیگری غالب شود!
در واقع زمانی که شما به یک نمودار قیمت نگاه کنید؛ تعداد بیشماری پیوت مشاهده خواهید نمود، که هر کدام در یکی از دستهبندیهای فوق جای میگیرند.
پیوت قیمتی
مفهوم اصلی و اساسی نقاط بازگشت قیمت، در ذات این پیوتها نهفته است. در تعریف کلاسیک پیوتهای قیمتی بدان اشاره شده است، که اگر بازار به میزان مشخصی در یک جهت حرکت کرده و پس از تشکیل سقف یا کف، با روندی نسبتاً قوی در جهت مخالف حرکت کند؛ یک پیوت در نمودار تشکیل شده است.
در حال حاضر این تعریف تکامل یافته و عموماً در روشهای پرایس اکشنی مطرح میشود؛ که اگر قیمت حداقل به اندازه سه کندل (شمع ژاپنی) حرکت نموده و پس از تشکیل کندل بازگشتی، دوباره با همان شرایط اما در جهت مخالف حرکت کند؛ یک پیوت یا نقطه بازگشت قابل اطمینان خواهیم داشت.
نحوه تشخیص این پیوتها به صورت بصری و بر مبنای قوانین روشهای تحلیلی مختلف بوده و اصولاً ابزار تحلیلی خاصی نمیطلبد. به طور کلی، بر اساس دو روش معامله بر اساس سطوح حمایت و مقاومت قبلی یا زمان تشکیل پیوت، میتوانید از آنها استفاده کنید.
پیوت محاسباتی
این نوع از پیوتها بر اساس دادههای قیمتی (OHLC) و فرمولهای ریاضی محاسبه میشوند و جزئیات تحرکات قیمتی بازار، در آنها دخیل نیست!
در واقع خروجی این محاسبات که به صورت چند عدد میباشد؛ به عنوان سطوح حمایت و مقاومت آتی نمودار به کار برده میشوند.
این پیوتها بر اساس دوره زمانی نمودار و دادههای قیمتی مورد استفاده، تا مدت زمان مشخصی معتبرند و با تشکیل کندلهای جدید، این سطوح بهروزرسانی میشوند.
به طور مثال، نواحی پیوتی نمودار یکساعته برای معاملهگران میانمدتی کاربرد ندارند. پیوتهای محاسباتی نیز خود انواع مختلفی دارند، که پیوت پوینت و خطوط کاماریلا مهمترین آنها هستند. در ادامه به شرح مختصر هرکدام از آنها خواهیم پرداخت.
بر اساس قواعد، اگر قیمت بالاتر از نقطه «PP» قرار داشته باشد؛ به معنی روند صعودی بوده و باید بر اساس واکنشهای قیمت نسبت به سطوح مقاومتی، به دنبال موقعیت خرید باشیم و در غیر این صورت(قیمت کمتر از PP)، اقدام به فروش مینماییم.
توجه داشته باشید، که نقاط «R» مخفف Resistance یا همان سطوح مقاومتی و نقاط «S» مخفف Support یا نواحی حمایتی نمودار میباشند.
- Camarilla Lines
- H4 = ((High-Low)*(1.1/2))+Close
- H3 = ((High-Low)*(1.1/4))+Close
- H2 = ((High-Low)*(1.1/6))+Close
- H1 = ((High-Low)*(1.1/12))+Close
- L1 = Close-((High-Low)*(1.1/12))
- L2 = Close-((High-Low)*(1.1/6))
- L3 = Close-((High-Low)*(1.1/4))
- L4 = Close-((High-Low)*(1.1/2))
در محاسبات خطوط کاماریلا ناحیه کلیدی نظیر «PP» نداریم؛ اما به دلیل تعدد نواحی مقاومت و حمایت محاسبه شده در این روش، میتوان قدرت روند را تا حد زیادی تشخیص داد و معاملات دقیقتری داشت.
در واقع زمانی که قیمت به سطوح ۳ یا ۴(از نوع R یا S) برسد؛ در نگاه اول نشاندهنده قدرت روند و تحرک قیمتی بالا میباشد.
ذکر این نکته ضروری است، که محاسبهگر نقاط پیوت در اکثر پلتفرمهای تحلیلی به صورت اندیکاتورهای پیشفرض قرار دارند و حتی در صورت عدم وجود آن میتوانید، به صورت رایگان آن را از منابع مختلف دانلود و نصب کنید.
امروزه در بسیاری از استراتژیهای معاملاتی، پیوتها به عنوان ابزار اصلی و در کنار مواردی چون خطوط روند، میانگینهای متحرک و… به کار برده میشوند.
پیوت ماژور
حتی اگر با تحلیل تکنیکال آشنایی نداشته باشید؛ با مشاهده نمودار قیمت، کف و سقفهایی که موجب وقوع حرکات قیمتی قوی در جهت مخالف شدهاند، کاملاً محسوس میباشند.
در اصطلاح به این دسته از نقاط بازگشتی، پیوت ماژور گفته میشود. این نقاط از اعتبار بالایی برخوردارند و تحلیلگران برای ترسیم خطوط روند و الگوهای قیمتی، باید از این پیوتها استفاده کنند.
پیوت های ماژور نقاطی هستند که در انتهای روند ها تشکیل می شوند و تغییر جهت های اصلی را در نمودارها نشان می دهند. تحلیل گران تکنیکالی نیز از این نقاط برای تحلیل های خود استفاده می کنند و ابزار های تکنیکالی بر اساس پیوت های ماژور رسم می شوند.
بنابراین برگشت های بزرگ بر روی نمودارها در این نقاط ماژور اتفاق می افتند و روندهای نزولی به صعودی و یا روندهای صعودی به نزولی تبدیل می شوند و از این رو برای تحلیل گران تکنیکالی بازار حائز اهمیت است و بر اساس آنها خطوط روند، کانال ها و یا الگو ها را رسم می کنند.پیوت مینور
پیوت های مینور دقیقا در طرف مقابل پیوت های ماژور قرار دارند و منجر به حرکات اصلاحی کوچک می شوند. این پیوت ها نشان دهنده ی نوسانات کوتاه مدت هستند و اعتبار کمتری دارند و نقش مهم و موثری در تعیین الگوهای نموداری ندارند.
از این رو تحلیل گران اغلب از این نقاط چشم پوشی می کنند و مراقب هستند که در تله ی این نوسانات کوتاه مدت نیوفتند مگر آنکه قصد نوسان گیری از بازار را داشته باشند چرا که این نقاط خلاف جهت روند اصلی هستند.
پیوت مینورها در نمودارهای با دوره زمانی پایین (تایمفریم کوچک) به وفور قابل مشاهدهاند؛ زیرا نوسانات کاذب و مقطعی در نمودارهای میانروزی بیشتر ایجاد میشوند.
به دلیل اینکه نقاط بازگشتی مینور، قدرت چندانی در تغییر روند و ایجاد حرکات قیمتی چشمگیر ندارند؛ الگوهای قیمتی و خطوط روند مبتنی بر آنها از اعتبار چندانی برخوردار نیست. در نتیجه برای کاهش درصد خطای تحلیل، معاملهگران باید به دورههای زمانی مناسب رجوع کنند.
نحوه تشخیص نقطه برگشت ماژور از مینور
با توجه به اینکه سطوح پیوتی کاملاً مبتنی بر قیمت میباشند، تشخیص آنها به صورت چشمی و بر اساس مقایسه ذهنی سطوح بر اساس قدرت حرکات بعدی امکانپذیر خواهد بود؛ اما این امر مستلزم داشتن تجربه کافی در زمینه تحلیل تکنیکال است!
به همین دلیل، روشی ترکیبی شامل دو ابزار فیبوناچی بازگشتی و اندیکاتور مکدی تدوین شده است؛ تا معاملهگران متوسط و مبتدی نیز قادر به تشخیص این سطوح باشند.
در واقع اگر سطوح کف یا سقف نمودار این دو ویژگی را داشته باشند؛ به احتمال قوی با یک پیوت ماژور روبهرو خواهیم بود. قاعده کلی شامل موارد ذیل است:
- تغییر فاز مکدی در زمان تشکیل پیوت
- اصلاح قیمت حداقل به اندازه ۳۸ درصد موج قبلی
باید توجه داشته باشیم که پیوتهای ماژور در انتهای یک روند شکل گرفته و روند جدیدی رو شروع میکنند. توجه داشته باشید که برای شناسایی نقاط معتبر باید هر دو شرط در کنار هم رعایت شده باشد.
اما من در طی این سالها به یک نکته جالب دیگر نیز رسیدهام و ان این که برای پیدا کردن پیوتهای ماژور علاوه بر مکدی ما میتوانیم از اسیلاتورها (توجه کنید گفتیم اسیلاتور و نه اندیکاتور ) کمک بگیریم.
میتوان از دی تی اسیلاتور استفاده کرد به این شکل که در نگاه اول برای پیدا کردن سریع نقاط ماژور معتبر نقاطی که در آنها دی تی اسیلاتور در محدوده اشباع خرید یا فروش چرخش داشته را علامتگذاری میکنیم، معمولا در این روش ۷۰ درصد پیوتهای ماژور معتبر شناسایی میشوند.
باز هم تاکید میکنم که در علم تکنیکال ما مجاز نیستیم به هیچ عنوان هیچ ابزاری رو بر روی مینورها رسم کنیم حتما باید ابزارها، واگراییها، پترنها، چنگالها، فیبوها بر روی ماژور رسم بشوند. تنها میتوانیم در روندهای خنثی مینورها رو در غالب کانالهای کوچک نشان دهیم.
اندیکانور تشخیص پیوت ماژور
اندیکانور تشخیص پیوت ماژور که تحلیل گران از آن استفاده می کنند اندیکاتور MACD است که معمولا یک فاز مثبت یا منفی را در این اندیکاتور در نظر می گیرند و سپس بالاترین یا پایین ترین قیمت در آن قسمت را به عنوان پیوت ماژور در نظر می گیرند.
از مزایای تشخیص درست پیوتها
- تشخیص و ترسیم درست خط روند
- تعیین حد ضررهای درست و ایمن
- تشخیص احساسات بازار و درگیر نشدن در آن
- فرار از سردرگمی
قلّهها و درهها در تشخیص پیوت
پیوت ماژور میتواند هر دو مفهوم قلّه و درّه را شامل بشود و بطور کلی نقطه بازگشت روند است.
در یک پیوت ماژور شاهد تغییر جهت روند و بازگشت بخش بزرگی از مسیر قبلی هستیم که دلیل آن میتواند انتشار یک خبر، وقوع یک رخداد سیاسی یا اقتصادی، یا برخورد قیمت با یک سطح حمایت و مقاومت باشد.
به تمام قلّهها و درههای اصلی برروی نمودار، که بازار در آنجا دچار تغییر جهت جدی شده باشد، اصطلاحاً پیوت ماژور میگوییم. در پیوت ماژور، قیمت باید بخش بزرگی از مسیر قبلی خود را مجدداً بازگشت نماید.برای تشخص پیوتهای اصلی از فرعی ۳ شرط داریم که اگر ۲ شرط را همزمان دارا بود، آن نقطه پیوت اصلی خواهد بود؛ این ۳ شرط عبارتند از:
- در یک پیوت ماژور، قیمت باید حداقل %۳۸ از مسیر قبلی خود را مجدداً بازگشت نماید.
- به لحاظ زمانی نیز مسیر بازگشت باید حداقل به اندازه %۳۸ از مدت زمان موج رفت، طول بکشد.
- بین هر دو پیوت ماژور متوالی، علامت جبری مکدی باید حداقل یکبار تغییر فاز بدهد.
شناسایی درست مفهوم مینور و ماژور چند حسن اساسی دارد که عبارتند از:
پیوت مینور و ماژور در بورس و تحلیل تکنیکال
پیوت مینور و پیوت ماژور در اصل دو نقطه محوری در تحلیل تکنیکال به شمار می روند، که برای تعیین سطح قیمت مهم هستند. بیشتر تحلیلگرانی که در بازار بورس فعالیت می کنند، پیش از انجام معاملات خود به تحلیل این دو نقطه پیوت در نمودار توجه می کنند. تا سطح مقاومت و پشتیبانی را در تحلیل به دست آورند.
در میان تمامی اصطلاحاتی که لازم است پیش از ورود به بازار بورس در مورد آنها اطلاعات بدست آوریم، اصطلاحاتی همچون پیوت مینور و ماژور بسیار مهم است. این دو نقطه در واقع مهمترین نقاط در تحلیل تکنیکال به شمار می روند.
برای معامله گران بازار بورس ضروری است که بدانند محورها چه هستند و چگونه می توان آنها را تشخیص داد. پیوت ها نقاطی هستند که در بازار تغییر قیمت می دهند. از صعودی به نزولی و نزولی به صعودی و غیره. که این محورها، خود به انواع مختلفی تقسیم شده و استفاده می شوند. پیوت مینور و ماژور دو محور در میان محورهای پیوت هستند.
ما در برخی موارد با نقاط مهمی در قیمت سهام ها رو به رو می شویم، و در برخی مواقع دیگر با نقاط کم اهمیت تر. از این رو لازم است معامله گران بدانند، که نباید بر روی محورهای جزئی تمرکز کنند. پیوت مینور و ماژور و دیگر پیوت ها را با استفاده از ابزار های دیگر تحلیل تکنیکال همچون الگوها، چنگال اندروز، خط روند و … می توان مشاهده کرد.
انواع پیوت های تحلیل تکنیکال کدامند؟
پیوت هایی که در تحلیل های بازار بورس به کار برده می شوند، دو دسته هستند. پیوت مینور و پیوت ماژور. هر یک از این دو نقطه در اصل معنای خاصی در تحلیل دارند. پیش از ان که بیشتر با این دو نقطه مهم در تحلیل تکنیکال آشنا شویم، باید نکته ای را بیان کنیم.
هر دو پیوت مینور و ماژور در واقع در تحلیل، نسبی می باشند. یعنی در زمان های مختلف، با یکدیگر متفاوت خواهند بود. برای این که بتوانید بهترین زمان را برای بررسی این دو نقطه انتخاب کنید، لازم است از استراتژی های معاملاتی خود بهره مند شوید.
این دسته از پیوت ها، در واقع نشان دهنده تغییر جهت های اصلی نمودار بوده، و در انتهای روند ها قرار می گیرند. تحلیل گرانی که به دنبال رسیدن به تحلیل اصلی هستند، بیشتر به نقاط پیوت ماژور توجه می کنند. در نهایت نیز باید بیان نماییم که بیشتر ابزارهای تحلیل تکنیکال، بسته به پیوت های ماژور ترسیم تشخیص نقاط پیوت می شوند.
این نوع پیوت بیشتر بر روی نقاط و جهت های کوچک و فرعی تمرکز دارد. از این رو در انتهای اصلاح ها قرار می گیرد. تحلیل گران با تمرکز بر روی پیوت مینور، روند های کوچک را نوسان گیری می نمایند. اصولا این دسته از پیوت ها، مناسب برای استفاده در ابزارهای اصلی تکنیکال نمی باشند.
اهمیت شناخت پیوت های تحلیل تکنیکال در چیست؟
برای این که بتوانید در بازار بورس به بهترین شکل ممکن سرمایه گذاری نمایید، باید با پیوت و انواع آن آشنا شوید. از این رو شناخت پیوت مینور و ماژور نیز که به عنوان دو دسته مهم پیوت های تحلیل تکنیکال به شمار می روند، بسیار حائز اهمیت است.
در صورتی که شخصی قادر نباشید این دو نقطه را بر روی نمودار کندل های تحلیل تکنیکال شناسایی کند، بدون شک به پاسخ مناسبی از انجام این تحلیل دست نخواهد یافت. که این مسئله خود به تنهایی می تواند در انجام معامله به سرمایه گذار ضرر و زیان زیادی وارد کند.
چگونه می توان نقاط اصلی را برای انجام معاملات در پیوت مینور و ماژور شناسایی کرد؟ این شاید اصلی ترین سوالی باشد که همه ما درگیر آن هستیم. اما اجازه دهید ابتدا بپرسیم پیوت چیست؟ پیوت ها در واقع نقاطی هستند، که نمودار قیمت در آنها تغییر می یابد. اگر به تصویر زیر دقت کنید، می توانید به راحتی پیوت ماژور و پیوت مینور را مشاهده کنید.
نقاط اصلی محوری هستند. زیرا آنها تمایل دارند، که تقریباً سطح حمایت و مقاومت ایجاد کنند یا اینکه خودشان سطح مهم جدیدی را به وجود آورند. توجه به این نکات است که خریداران و فروشندگان لازم است در زمان انجام تحلیل تکنیکال به آن بسیار توجه نمایند.
در تصویر بالا شما با دو نوع پیوت ماژور و مینور روبرو هستید. نقاطی که به رنگ سبز مشخص شده اند، در واقع پیوت ماژور در تحلیل تکنیکال می باشند. در حالی که نقاط به رنگ نارنجی، پیوت مینور به شمار می روند.
جوانب مثبت و منفی توجه به پیوت مینور و ماژور
بدون شک توجه به هر کدام از این نقاط، می تواند جوانب مثبت و منفی را برای تحلیلگر به همراه داشته باشد. از جمله مهمترین این جوانب باید به موارد زیر اشاره نماییم:
- مزایای معاملات نوسان با استفاده از تحلیل تکنیکال: همانطور که ما در ابتدای این مقاله مشخص کردیم، چندین چیز وجود دارد که این استراتژی تجاری را برای معامله گران جذاب می کند. از این میان مجموعه و ذهنیت با پتانسیل درآمد بالا، دو مقوله مهمی هستند که ما فراموش کرده ایم. هر دوی این مقوله ها بسیار مهم هستند.
- معایب تجارت نوسان با استفاده از تحلیل تکنیکال: با این حال اگر سبک تجاری شما یک راهکار عالی برای برداشتن گام مناسب است، اقدام سریع برای رسیدن به نتیجه مثبت، می تواند به سرعت به نتیجه منفی تبدیل شود. مانند تمام سبک های تجاری، جوانب مثبت تنها جوانب مثبتی هستند اگر آنها متناسب با تجارت و سبک ذهنی شما نباشند، می توانند نتیجه معکوس به بار آورد.
نحوه محاسبه نقاط محوری یا پیوت ها در تحلیل تکنیکال
محاسبه پیوت مینور و ماژور به عنوان دو نقطه محوری برای برخی از افراد خسته کننده است. اما معامله گرانی هستند که هنگام ارائه تنظیمات کوتاه مدت تجاری، این روش را بسیار مطمئن می دانند. از سوی دیگر نیز اخبار یا رویدادهای اقتصادی و خرید و فروش نیز می تواند با تنظیمات روزانه و با استفاده از نقاط محوری ترکیب شده و نتیجه مطلوبی را برای معامله گر به ارمغان آورد.
به طور کلی می توانیم بگوییم که، معامله گران برای تغییر محدوده قیمت بالقوه، و پیش بینی قیمت بعدی، معمولا به نقاط محوری همچون پیوت مینور و ماژور نگاه می کنند. معامله گران با تماشا کردن این دو نقطه، می توانند در این خصوص اطلاعات به دست آورند که آیا سود یا زیان بیشتری در شرف وقوع است یا خیر؟
فرمول های نقاط پیوت مینور و ماژور، همراه با نقاط محوری روز، سطوح پشتیبانی و مقاومت را ایجاد می کنند. فرمول اصلی با بدست آوردن میانگین بالا، پایین و نزدیک به قیمت قبلی، نقطه محوری را در تحلیل تکنیکال بدست می آورد.
از این رو، اولین سطح پشتیبانی با ضرب نقاط پیوت مینور و تشخیص نقاط پیوت ماژور در دو، و سپس کسر بالاترین حد، محاسبه می شود. اولین سطح مقاومت نیز با ضرب این نقاط در دو و سپس کم کردن کمترین حد، محاسبه می شود. شاید برای بسیاری از افراد عادی، محاسبه این نقاط کار دشواری باشد.
اما تحلیلگرانی که سالها در بازار بورس حضور داشته و برای سرمایه گذاری موفق از تحلیل های مختلف همچون تحلیل تکنیکال، تحلیل فاندامنتال و … استفاده کرده اند، به راحتی می تواند سطح پشتیبانی و مقاومت را در پیوت مینور و ماژور محاسبه کنند.
شاید نحوه محاسبه این دو نقطه با یکدیگر متفاوت باشد، اما چندان با روش های دیگر تفاوتی ندارند. در بهترین حالت، انواع مختلف پیوت مینور و ماژور فقط در محلی که سطح قیمت ترسیم می شود متفاوت است. پس رفتار قیمت، صرف نظر از این نقاط محوری مورد استفاده، تغییر نمی کند.
تمام نقاط محوری از همان مفهوم محور یا نقطه میانی پیروی می کنند که سپس با سه سطح پشتیبانی و مقاومت دنبال می شود. بسته به اینکه از کدام بستر معاملاتی استفاده می کنید، می توانید سطح پشتیبانی و مقاومت را تا پنج درجه بالاتر نیز پیدا کنید.
نحوه شناسایی پیوت ماژور
اگر به تحلیل تکنیکال در بازار توجه نمایید، شاهد تغییر جهت های بسیاری خواهید بود. بیشتر معامله گران برای ان که بتوانند بازار معاملاتی مورد نظر خود را تحلیل کنند، به جای پیوت مینور، به پیوت ماژور توجه می کنند. زیرا این پیوت ها از پایه ای ترین نقاط در تحلیل به شمار می روند.
در صورتی که شخصی قادر نباشد به درستی این پیوت ها را شناسایی نماید، تحلیل درستی انجام نخواهد داد و در نتیجه در انجام معامله با شکست مواجه خواهد شد. بهترین تشخیص نقاط پیوت روش برای شناسایی پیوت ماژور و پیوت مینور تمرین و کسب تجربه است.
اما به طور کلی برای این که بتوانید پیوت ماژور را در تحلیل شناسایی کنید، می توانید از دو روش استفاده نمایید:
روش اول: روند جدید سطح قیمتی، باید تا ۳۸% روند قبلی را اصلاح نموده باشد. در صورتی که این مقدار کمتر از ۳۸% باشد، پیوت ماژور نبوده و پیوت مینور است. برای این که اصلاح ۳۸% رو بتوانید تشخیص دهید، می توانید از ابزار های فیبوناچی اصلاحی تحلیل تکنیکال استفاده کنید.
روش دوم: در این روش باید به تغییر فازهای اندیکاتور مک دی توجه نمایید. برای این که بتوانید پیوت ماژور را در تحلیل مورد شناسایی قرار دهید، ابتدا باید یک فاز مثبت و سپس یک فاز منفی در اندیکاتور مک دی انتخاب نمایید.
پس از ان پایین ترین یا بالاترین سطح قیمت را در قیمت مورد نظر تعیین نموده، و آن را به عنوان پیوت ماژور در نظر بگیرید. این دو روش راهکاری عالی و ساده هستند که به تشخیص پیوت های مینور و ماژور کمک می کنند. البته این مسئله را نیز در نظر داشته باشید که استفاده از هر دو روش به صورت همزمان، برای این که پیوت مینور و پیوت ماژور را شناسایی نمایید لازم و ضروری است.
استراتژی پیوت پوینت
یکی از مهم ترین اهدافی که معامله گران با استفاده از تحلیل تکنیکال برای دستیابی به آن تلاش می کنند شناسایی نقاط سقف و کف قیمتی در نمودار قیمتی است.به عبارتی معامله گران می خواهند نقاط بازگشتی را در زمان مناسب به درستی تشخیص دهند.ابزارهای معاملاتی معتدد و گوناگون در تحلیل تکنیکال وجود دارد که معامله گران می توانند از آنها برای شناسایی نقاط بازگشتی در سقف و کف قیمتی نمودارها استفاده کنند.
یکی از بهترین ابزارهای معاملاتی که معامله گران می توانند از آنها در جهت شناسایی نقاط باگشتی کمک بگیرند نقاط پیوت پوینت(Pivot Point) هستند.پیوت پوینت یکی از اساسی ترین مفاهیم در بازار فارکس است که همه معامله گران باید تلاش کنند تا با آنها به طور کامل آشنا شوند،زمانی که معامله گران بتوانند نقاط پیوت پوینت را به طور صحیح تشخیص دهند می توانند نقاط ورود به معامله و خروج از آن را شناسایی کنند.
اگر معامله گران با پیوت پوینت در بازار فارکس آشنایی نداشته باشند قادر نخواهند بود الگوهای قیمتی را در نمودارهای خود به طور صحیح تشخیص دهند به همین دلیل پیوت پوینت به یکی از مهم ترین مباحث در تحلیل تکنیکال تبدیل شده است.در این مقاله از آموزش فارکس تصمیم گرفتیم استراتژی پیوت پوینت را به شما آموزش دهیم،اگر می خواهید با استراتژی پیوت پوینت در فارکس آشنا شوید تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید.
سرفصل های آموزشی
پیوت پوینت
پیوت در لغت به معنای بازگشت است و به نقاط پیوت که به معامله گران بازگشت را در نمودارهای قیمتی نشان می دهد نقاط بازگشتی گفته می شود.اگر بخواهیم یک تعریف ساده از نقاط پیوت پوینت به شما ارائه دهیم،پیوت پوینت نقاطی در نمودارهای قیمتی می باشند که قیمت در این نقاط معکوس می شود،معامله گران می توانند این نقاط را زیر نظر بگیرند تا زمانی که قیمت بازگشت داشت تغییرات روند را در زمان مناسب شناسایی کنند.
پیوت پوینت در تحلیل تکنیکال نقاطی هستند که به معامله گران کمک می کنند بتوانند الگوهای قیمتی را در نمودارها ترسیم کنند.این نقاط در میان تحلیل گران از محبوبیت بالایی برخودار هستند زیرا یادگیری آنها آسان است و به راحتی در نمودارهای قیمتی مشاهده می شوند،به عبارتی نقاط پیوت پوینت نیاز به مهارت بسیار بالایی نخواهند داشت و همه معامله گران می توانند از آنها در تحلیل تکنیکال استفاده کنند.
در بازار فارکس عوامل مختلفی بر روی روند تاثیر می گذارند و باعث می شوند که روند تغییر کند،معامله گران نمی توانند همه این تغییرات را به تنهایی تجزیه تحلیل کنند اما معامله گران می توانند با استفاده از پیوت پوینت زمانی که روند در نمودارهای قیمتی از حالت صعودی به نزولی تغییر جهت می دهد و یا زمانی که روند از حالت نزولی به صعودی تغییر می کند را تشخیص دهند.
بسیاری از معامله گران در بازار فارکس نقاط پیوت پوینت را زیر نظر می گیرند و از آنها استفاده می کنند بنابراین تشخیص نقاط پیوت همه معامله گران باید با این نقاط در نمودارهای قیمتی آشنایی داشته باشند.پیوت پوینت می تواند برای آن دسته از معامله گران که معاملات خود را به طور کوتاه مدت انجام می دهند مناسب باشد.
استفاده از نقاط پیوت پوینت شباهت زیادی به سطوح حمایت و مقاومت دارد و این بدان معناست که معامله گران می توانند در زمانی که قیمت به به این نقاط واکنش نشان می دهند و برخورد می کنند معامله انجام دهند و هم می توانند در زمانی که قیمت از این نقاط بازگشت دارد وارد معامله شوند.
به عبارتی معامله گران زمانی که در نمودار قیمتی روند وجود ندارد و اصطلاحا روند در بازار رنج است از نقاط پیوت برای شناسایی نقاط بازگشتی استفاده می کنند،در این زمان معامله گران در نقاط پیوت پوینت وارد سفارشات خرید و فروش خود را قرار خواهند داد.اما اگر این معامله گران در نقاط پیوت پوینت که شکسته شده است وارد معامله شوند از نقاط پیوت پوینت استفاده می کنند تا در یک حرکت قیمتی مناسب وارد معامله شوند.
در تحلیل تکنیکال برای آن دسته از معامله گران که تمایل ندارند نقاط پیوت پوینت را شخصا تجزیه تحلیل کنند اندیکاتور پیوت پوینت وجود دارد که می توانند در صورت تمایل از آن استفاده کنند.اندیکاتور پیوت پوینت نسبت های فیبوناچی را در گذشته بررسی و تجزیه تحلیل می کند تا سطوح حمایت و مقاومت بالقوه را شناسایی کند.
استفاده از اندیکاتور پیوت پوینت به معامله گران پیشنهاد می شود زیرا معمولا قیمت واکنش خوبی به سطوح حمایت و مقاومتی که اندیکاتور پیوت پوینت پیدا کرده است نشان می دهد.اندیکاتور پیوت پوینت بیشتر در تایم فریم های کوتاه مدت مورد استفاده قرار می گیرد.
سطوح پیوت پوینت براساس قیمت بسته شدن در روز گذشته و بالاترین و پایین ترین قیمت تحلیل تکنیکال محاسبه می شود.بنابراین اگر شما در یک نمودار قیمتی در حال انجام معامله هستید باید بررسی کنید که بالاترین و پایین ترین و قیمت بسته شدن کندل در طول بازه زمانی نمودار قیمتی شما در چه موقعیتی قرار داده داشته است و سپس تصمیم گیری کنید.
اندیکاتور پیوت پوینت
معامله گران می توانند نقاط پیوت پوینت را در نمودارهای قیمتی پیدا کنند و با بررسی انها از آنها در راستای معاملات خود استفاده کنند.اما برای آن دسته از معامله گران که تمایلی برای انجام این ندارند می توانند از اندیکاتور پیوت پوینت استفاده کنند.
درواقع اندیکاتور پیوت پوینت می تواند به معامله گران در دستیابی به اهداف آنها در تحلیل تکنیکال کمک دهنده باشد و آنها می توانند با استفاده از اندیکاتور پیوت پوینت نقاط بازگشتی را پیدا کنند و سطوح حمایت و مقاومت را شناسایی کنند.
اندیکاتور پیوت پوینت زمانی که کندل بسته می شود سطوح حمایت و مقاومت بالقوه را که معامله گران در روز بعد به آن نیاز پیدا می کنند را تشکیل می دهند،بنابراین معامله گران می توانند حرکات قیمتی بالقوه را که بازار در اطراف آنها گردش دارد را تشخیص دهند و از آنها استفاده کنند.
معامله گران می توانند با استفاده از نقاط پیوت پوینت و سطوح حمایت و مقامت احتمالی که اندیکاتور پیوت پوینت برای آنها مشخص می کند حدسود و حدضرر خود را تعیین کنند و برای ورود به معامله و خروج از آن تصمیم بگیرند.
استراتژی پیوت پوینت
همانطور که گفتیم پیوت پوینت نقاطی در تحلیل تکنیکال هستند که معامله گران می توانند با استفاده تشخیص نقاط پیوت تشخیص نقاط پیوت از آن نقاط بازگشتی را در نمودارهای قیمتی شناسایی کرده و سطوح حمایت و مقاومت را پیدا کنند،بنابراین بسیاری از معامله گران در در بازار فارکس با استفاده از نقاط پیوت پوینت سیستمی را برای خود ایجاد کرده و با استراتژی پیوت پوینت معاملات خود را انجام می دهند.
زمانی که می خواهید از یک استراتژی در بازار فارکس استفاده کنید اولین اقدامی که باید انجام دهید این است که بررسی کنید استراتژی شما در چه بازه زمانی و در کدام جلسه معاملاتی می تواند بازدهی بهتری برای شما داشته باشد.در استراتژی پیوت پوینت بهترین بازه زمانی که معامله گران می توانند انتخاب کنند سشن معاملاتی لندن است،البته سشن معاملاتی نیویورک نیز برای استراتژی پیوت پوینت مناسب است.
پیوت پوینت از دو خط حمایت و دو خط مقاومت تشکیل شده است که خط پیوت پوینت میان این خطوط حمایت و مقاومت قرار می گیرد و یک خط میانی نیز در پیوت پوینت وجود دارد.زمانی که پیوت پوینت میان دو خط مقاومت(R1,R2) و دو خط حمایت(S1,S2) قرار می گیرد می تواند به معامله گران روند صعودی و نزولی را در بازار نشان دهد.
استراتژی پیوت پوینت برای آن دسته از معامله گران که معاملات خود در بازه های زمانی کوتاه مدت استفاده می کنند بسیار مناسب است،به عنوان مثال فرض کنید شما در تایم فریم 15 یا 30 دقیقه معاملات خود را انجام می دهید،اگر شما تایم فریم های کوتاه مدت را استفاده کنید طبیعتا بازار را در در بلندمدت تجزیه تحلیل نخواهید کرد.
حال فرض کنید که بازار با یک حمایت یا مقاومت برخورد کند از آنجا که شما بازار را در بلندمدت مشاهده نمی کنید نمی توانید از آن آگاه شوید در نتیجه سردرگم خواهید شد اما اگر از استراتژی پیوت پوینت استفاده کنید دو حمایت و دو مقاومت خواهید داشت و می توانید زمانی که بازار با سطوح برخورد می کند از آن آگاه شوید.به همین دلیل استفاده از استراتژی پیوت پوینت به معامله گران کوتاه مدت پیشنهاد می شود.
اگر از استراتژی پیوت پوینت استفاده کنید باید به خطوط پویت پوینت دقت داشته باشید اگر در نمودار قیمتی مشاهده کردید که قیمت بالای خط میانی پیوت پوینت قرار گرفته است می توانید به این نتیجه برسید که بازار صعودی است و سپس برای معاملات خود تصمیم گیری کنید،اما اگر مشاهده کردید که قیمت پایین خط میانی پیوت پوینت قرار گرفته است می توانید نتیجه گیری کنید که بازار نزولی است و سپس تصمیم گیری کنید.
اگر معامله گران از استراتژی پیوت پوینت در معاملات خود استفاده کنند می توانند سیگنال های خرید و فروش را دریافت کنند.اگر می خواهید از استراتژی پیوت پوینت برای سیگنال یابی استفاده کنید باید از این استراتژی در جهت روند بازار استفاده کنید،در این صورت اگر مشاهده کنید که قیمت بالای خط پیوت قرار گرفته است می توانید سیگنال خرید را دریافت کنید و برای ورود به معامله اقدام کنید اما اگر مشاهده کردید که قیمت پایین خط پیوت قرار گرفته است می توانید سیگنال فروش را در یافت کنید و برای ورود به معامله فروش اقدام کنید.
همچنین با استفاده از استراتژی پیوت پوینت می توانید در زمانی که شکست رخ می دهد سیگنال دریافت کنید،اگر در نمودار قیمتی مشاهده کردید که قیمت قادر نیست از سمت پایین به بالا نقطه مرکزی را بشکند و از آن عبور کند می توانید برای ورود به معامله خرید اقدام کنید،اما اگر در نمودار قیمتی مشاهده کردید که قیمت از سمت بالا به پایین توانایی شکست قیمت را ندارد می توانید وارد معامله فروش شوید.
استراتژی پیوت پوینت می تواند به معامله گران سیگنال های بازگشت روند را نیز ارائه دهد،اگر قیمت به یکی از سطوح حمایت(S1,S2) برخورد کند اما پس از اینکه با این سطح حمایتی برخورد کرد به سمت بالا بازگشت داشته باشد می توانید برای ورود به معامله خرید با دریافت سیگنال خرید اقدام کنید.
اگر قیمت به یکی از سطوح مقاومت(S1,S2) برخورد کند اما پس از اینکه به سطوح مقاومتی برخورد کرد به سمت پایین شروع به حرکت کند می توانید با دریافت سیگنال فروش برای ورود به معامله فروش اقدام کنید.به این شکل سطوح حمایت و مقاومت در استراتژی پیوت پوینت می تواند به معامله گران سیگنال های خرید و فروش را ارائه دهند.
همچنین معامله گران می توانند از استراتژی پیوت پوینت در معاملات خود استفاده کنند و حدضرر و حدسود را برای خود تعیین کنند.معامله برای اینکه با استفاده از استراتژی پیوت پوینت حدسود و حدضرر خود را تعیین کنند باید از سطوح حمایت و مقاومت و نقطه مرکزی در پیوت پوینت استفاده کنند.
اگر از استراتژی پیوت پوینت استفاده کرده و برای ورود به معامله خرید اقدام کردید و متوجه شدید که قیمت دقیقا زیر نقطه مرکزی پیوت پوینت است باید سطوح مقاومتی(R1,R2) را به عنوان حدسود خود و سطح حمایتی(S1) را به عنوان حدضرر خود در نظر بگیرید.اما اگر با استفاده از استراتژی پیوت پوینت برای ورود به معامله فروش اقدام کردید و متوجه شدید که قیمت زیر نقطه مرکزی پیوت پوینت قرار گرفته است باید سطوح حمایتی(S1,S2) را به عنوان حدسود خود و سطح مقاومتی(R1) را به عنوان حدضرر خود در نظر بگیرید.
در تصویر زیر به خوبی مطالبی که در بالا گفته شد را در یک تصویر میتوانید مشاهده کنید.
پیوت در تحلیل تکنیکال (سوئینگ)
پیوت در بورس از مباحث بسیار مهم در بازار مالی می باشد. با شناسایی دقیق پیوت ها می توان خط روندهای صحیح در بازار را ترسیم نمود. پیوت یا سوئینگ دارای دو نوع ماژور و مینور هستند و برای رسم صحیح خط روند می بایست پیوت های ماژور در نمودار را شناسایی و به یکدیگر وصل نمود. در ادامه ویدئوی پیوت یا سوئینگ را می توانید مشاهده نمایید.
سوئینگ یا پیوت به نقاط بازگشت نیز معروف هستند و زمانی که عرضه و تقاضا بر یکدیگر غالب شوند تشکیل می شود. با این تعریف در هر نموداری تعداد زیادی پیوت قابل شناسایی می باشد. مفهوم اصلی نقاط قیمت در ماهیت این نقاط نهفته است. در تعریف نقاط بازگشت قیمتی باید گفت اگر بازار در جهت معینی در حال حرکت باشد و پس از تشکیل سقف یا کف، در جهتی مخالف حرکت کند یک چرخش در نمودار تشکیل شده است.
در تعریف نقاط بازگشت قیمتی قوی برای رسم خط روند می توان گفت اگر قیمت حداقل به اندازه سه کندل در یک جهت حرکت کند و پس از تشکیل شمع برگشتی، دوباره در جهت مخالف حرکت کند می توان گفت یک پیوت قوی یا بازگشت قابل اعتماد خواهیم داشت.
پیوت در بورس چیست؟
شناسایی انواع پیوت ها در بورس بسیار مهم است. زیرا یکی از هدف های اصلی تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی، شناسایی نقاط چرخش قیمت (بازگشت قیمتی) قوی است. و این چرخش هایی که در نمودار رخ می دهد در بررسی وضعیت گذشته و حال قیمت ها می تواند مورد استفاده قرار گیرد. شناسایی نقاط پیوت به تحلیلگران کمک می کند تحلیل های دقیقی در بازار بورس داشته باشند
کلام پایانی
به طور کلی پیوت ها یا سوئینگ کمک می کند با شناسایی روند بازار سهامی که مستعد رشد می باشد را شناسایی کنیم. البته تشخیص نقاط پیوت با توجه به نوسانات قیمت سهام ممکن است شناسایی پیوت ماژور از مینور دشوار باشد ولی باید با تعیین استراتژی های معاملاتی دقیق و روش های تحلیلی مناسب می توان در بازارهای مالی موفق تر عمل نمود. امیدواریم از دیدن ویدئوی پیوت که در در ثروت آفرین منتشر شده استفاده کرده باشید.
پیوت (pivot) یا نقطه بازگشت و معرفی 4 نوع آن
پیوتها سطوح محوری و برگشت بازار هستند که بازار اگر صعودی بوده شروع به ریزش میکند یا اگر نزولی بوده شروع به رشد میکند. درواقع نقاط بازگشت همان محدوده چرخش قیمت یا نقطه شروع نوسانات قیمت است و به طور سنتی به پیوتهای مینور (پیوتهای فرعی یا کوچک) و پیوتهای اصلی (پیوتهای ماژور یا بزرگ) تقسیم میشوند.
نقاط بازگشت معمولاً زمانی شکل میگیرند که نیروی عرضه یا تقاضا یکی بر دیگری غالب شود! در واقع زمانی که شما به یک نمودار قیمت نگاه کنید؛ تعداد بیشماری نقطه بازگشت مشاهده خواهید نمود.
انواع پیوت ها
پیوتهای مینور (پیوتهای فرعی)
پیوتهای مینور سطوحی هستند که برگشتهای قیمتی از این سطح، جزیی و محدود است. بهعبارت دیگر برگشتهای محسوسی در قیمت شاهد نیستیم. این سطوح در حقیقت مناطقی هستند که غالباً بازار در فكر نقد کردن معاملات خود میباشد و کمتر معاملهگران معكوس، وارد بازار میشوند. همانطور که مشخص است و در نمودار زیر میبینیم پیوتهای مینور نوسانات جزئی بازار است. برآیند پیوتهای فرعی بازار یک حرکت بزرگ در روند را تشکیل میدهند..
پیوتهای ماژور (پیوتهای اصلی)
پیوتهای ماژور یا پیوتهای اصلی، به زبان ساده، نقاطی را نشان میدهند که جهت روند در آنجا دچار چرخش جدی شده باشد. چرخش جدّی یعنی قیمت حداقل به اندازه یکسوم از مسیر رفت خود را مجدداً بازگشت نماید. سایر نقاطی که چنین تأثیر مهمی بر بازار نداشتهاند همگی پیوت مینور و کماهمیت بوده و نقش ریزموجهای فرعی را دارند.
یک تحلیلگر مجرب به مرور زمان فرا میگیرد که حتّی بدون استفاده از روش و ابزار خاصی و صرفاً با اتکا به تجربه چشمی، نقاط اصلی بر روی یک چارت را به خوبی تشخیص داده و آنها را از پیوتهای فرعی و کماهمیت تفکیک نماید. امّا فعلاً نیاز به تعریف دقیقتر و مدرنتری برای پیوتهای ماژور داریم. بنابراین بهنظر میرسد که شناسایی درست پیوت ماژور یک اصل اساسی در بازار میباشد که فقدانش منجر به بروز اشتباهات پیدرپی در بازار میشود
1-پیوت قیمتی
مفهوم اصلی و اساسی نقاط بازگشت قیمت، در ذات این نقاط بازگشت نهفته است. در تعریف کلاسیک pivotهای قیمتی بدان اشاره شده است، که اگر بازار به میزان مشخصی در یک جهت حرکت کرده و پس از تشکیل سقف یا کف، با روندی نسبتاً قوی در جهت مخالف حرکت کند؛ یک نقطه بازگشت در نمودار تشکیل شده است. در حال حاضر این تعریف تکامل یافته و عموماً در روشهای پرایس اکشنی مطرح میشود؛ که اگر قیمت حداقل به اندازه سه کندل (شمع ژاپنی) حرکت نموده و پس از تشکیل کندل بازگشتی، دوباره با همان شرایط اما در جهت مخالف حرکت کند؛ یک نقطه بازگشت قابل اطمینان خواهیم داشت.
نحوه تشخیص این نقاط بازگشت به صورت بصری و بر مبنای قوانین روشهای تحلیلی مختلف بوده و اصولاً ابزار تحلیلی خاصی نمیطلبد. به طور کلی، بر اساس دو روش معامله بر اساس سطوح حمایت و مقاومت قبلی یا زمان تشکیل pivot، میتوانید از آنها استفاده کنید.
۲- پیوت محاسباتی
این نوع از نقاط بازگشت بر اساس دادههای قیمتی (OHLC) و فرمولهای ریاضی محاسبه میشوند و جزئیات تحرکات قیمتی بازار، در آنها دخیل نیست! در واقع خروجی این محاسبات که به صورت چند عدد میباشد؛ به عنوان سطوح حمایت و مقاومت آتی نمودار به کار برده میشوند. این نقاط بازگشت بر اساس دوره زمانی نمودار و دادههای قیمتی مورد استفاده، تا مدت زمان مشخصی معتبرند و با تشکیل کندلهای جدید، این سطوح بهروزرسانی میشوند. به طور مثال، نواحی پیوتی نمودار یکساعته برای معاملهگران میانمدتی کاربرد ندارند. pivotهای محاسباتی نیز خود انواع مختلفی دارند، که پیوت پوینت و خطوط کاماریلا مهمترین آنها هستند. در ادامه به شرح مختصر هرکدام از آنها خواهیم پرداخت.
Pivot Point (PP) = High+Low+Close/3
بر اساس قواعد، اگر قیمت بالاتر از نقطه «PP» قرار داشته باشد؛ به معنی روند صعودی بوده و باید بر اساس واکنشهای قیمت نسبت به سطوح مقاومتی، به دنبال موقعیت خرید باشیم و در غیر این صورت(قیمت کمتر از PP)، اقدام به فروش مینماییم. توجه داشته باشید، که نقاط «R» مخفف Resistance یا همان سطوح مقاومتی و نقاط «S» مخفف Support یا نواحی حمایتی نمودار میباشند.
در محاسبات خطوط کاماریلا ناحیه کلیدی نظیر «PP» نداریم؛ اما به دلیل تعدد نواحی مقاومت و حمایت محاسبه شده در این روش، میتوان قدرت روند را تا حد زیادی تشخیص داد و معاملات دقیقتری داشت. در واقع زمانی که قیمت به سطوح ۳ یا ۴(از نوع R یا S) برسد؛ در نگاه اول نشاندهنده قدرت روند و تحرک قیمتی بالا میباشد.
ذکر این نکته ضروری است، که محاسبهگر نقاط عطف در اکثر پلتفرمهای تحلیلی به صورت اندیکاتورهای پیشفرض قرار دارند و حتی در صورت عدم وجود آن میتوانید، به صورت رایگان آن را از منابع مختلف دانلود و نصب کنید. امروزه در بسیاری از استراتژیهای معاملاتی، نقاط بازگشت به عنوان ابزار اصلی و در کنار مواردی چون خطوط روند، میانگینهای متحرک و… به کار برده میشوند.
۳- پیوت ماژور
حتی اگر با تحلیل تکنیکال آشنایی نداشته باشید؛ با مشاهده نمودار قیمت، کف و سقفهایی که موجب وقوع حرکات قیمتی قوی در جهت مخالف شدهاند، کاملاً محسوس میباشند. در اصطلاح به این دسته از نقاط بازگشتی، پیوت ماژور گفته میشود. این نقاط از اعتبار بالایی برخوردارند و تحلیلگران برای ترسیم خطوط روند و الگوهای قیمتی، باید از این نقاط بازگشت استفاده کنند.
۴- پیوت مینور
در طرف مقابل نقاط پیوتی هم وجود دارند؛ که نهایتاً منجر به حرکات اصلاحی کوچک یا برقراری روند خنثی میشوند. پیوت مینورها در نمودارهای با دوره زمانی پایین (تایمفریم کوچک) به وفور قابل مشاهدهاند؛ زیرا نوسانات کاذب و مقطعی در نمودارهای میانروزی بیشتر ایجاد میشوند. به دلیل اینکه نقاط بازگشتی مینور، قدرت چندانی در تغییر روند و ایجاد حرکات قیمتی چشمگیر ندارند؛ الگوهای قیمتی و خطوط روند مبتنی بر آنها از اعتبار چندانی برخوردار نیست. در نتیجه برای کاهش درصد خطای تحلیل، معاملهگران باید به دورههای زمانی مناسب رجوع کنند.
نحوه تشخیص پیوت ماژور از مینور
حال که تعاریف اولیه پیوت ماژور و مینور ذکر شد؛ سؤال اصلی این است، که چگونه این نقاط را از یکدیگر تمایز دهیم؟ با توجه به اینکه سطوح پیوتی کاملاً مبتنی بر قیمت میباشند، تشخیص آنها به صورت چشمی و بر اساس مقایسه ذهنی سطوح بر اساس قدرت حرکات بعدی امکانپذیر خواهد بود؛ اما این امر مستلزم داشتن تجربه کافی در زمینه تحلیل تکنیکال است! به همین دلیل، روشی ترکیبی شامل دو ابزار فیبوناچی بازگشتی و اندیکاتور مکدی تدوین شده است؛ تا معاملهگران متوسط و مبتدی نیز قادر به تشخیص این سطوح باشند.
در واقع اگر سطوح کف یا سقف نمودار این دو ویژگی را داشته باشند؛ به احتمال قوی با یک پیوت ماژور روبهرو خواهیم بود. قاعده کلی شامل موارد ذیل است:
تغییر فاز مکدی در زمان تشکیل pivot
اصلاح قیمت حداقل به اندازه ۳۸ درصد موج قبلی
از مزایای تشخیص درست نقاط بازگشت، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. تشخیص و ترسیم درست خط روند
2. تعیین حد ضررهای درست و ایمن
3. تشخیص احساسات تشخیص نقاط پیوت بازار و درگیر نشدن در آن
4. فرار از سردرگمی
نتیجه گیری از پیوتها
برای تشخص pivotهای اصلی از فرعی 3 شرط داریم که اگر 2 شرط را همزمان دارا بود، آن نقطه پیوت اصلی خواهد بود؛ این 3 شرط عبارتند از:
در یک پیوت ماژور، قیمت باید حداقل %38 از مسير قبلی خود را مجدداً بازگشت نماید.
به لحاظ زمانی نیز مسیر بازگشت باید حداقل به اندازه %38 از مدت زمان موج رفت، طول بکشد.
بین هر دو پیوت ماژور متوالی، علامت جبری مکدی باید حداقل یکبار تغییر فاز بدهد.
شناسایی درست مفهوم مینور و ماژور چند حسن اساسی دارد که عبارتند از:
چنانچه سطوح ماژور به درستی شناسایی شود، به وسیله آن میتوان روند اصلی بازار را به دقت تشخیص داد.
پیوتهای مینور نوسانهای مقطعی و هیجانات بازار میباشد. اگر بتوانیم مینور را از ماژور تشخیص دهیم، درگیر هیجانات بازار نشده و دست به حرکات احساسی در بازار نمیزنیم.
شناخت صحیح ماژورها میتواند حدضررهای امن و پرقدرتی برایمان بهارمغان بیاورد. در حقيقت انتخاب یک حدضرر مناسب، نخستین گام یک پوزیشن منطقی و اصولی است.
شناخت درست ماژورها در بسیاری از تکنیکهای معاملهگری اعم از کلاسیک، هارمونیک و امواج میتواند بسیار مثمرثمر و کارا باشد. انتخاب صحیح و درست ماژورها، معاملهگر را از سردرگمی در بازار مبرا میکند.
دیدگاه شما