تریدر بودن یا نبودن


هر روز صبح فرض می کنم که همه مواضع و موقعیت های من اشتباه است.

آی پی ثابت برای بایننس

داشتن آی پی ثابت برای بایننس بهترین و مطمن ترین راه حل برای کاربرانی است که می‌خواهند به صورت آزاد و مطمن در سایت بایننس شروع به فعالیت کنند.

سایت هایی مثل بایننس، پی پال، فیس بوک و… توجه زیادی نسبت به آدرس اینترنتی(IP) و تغییرات آدرس اینترنتی دارند و اگر شما با استفاده از VPN ها وارد این سایت ها می شوید که باعث تغییر IP شما می شوند، باید خطر مسدود و محدود شدن حساب کاربری خودتان را به جان بخرید.

قبل از اینکه در مورد ای پی ثابت برای بایننس و ترید بی خطر صحبت کنیم، با آی پی ثابت و سایت بایننس بیشتر آشنا شویم.

آی پی ثابت برای بایننس چیست؟

IP یا همان آدرس اینترنتی، مهمترین اصطلاح در دنیای کامپیوتر است که هر دستگاه و سیستمی، آدرس اینترنتی منحصربه‌فرد خود را دارد که موجب شناسایی و تمایز دستگاه های فعال در شبکه می شود. همه کار هایی که در بستر اینترنت صورت می‌گیرید از جمله: چک کردن ایمیل، دانلود ویدیو، ارتباط و لینک‌دهی دو سایت و… که همه و همه به نوعی با IP در ارتباط هستند.

آدرس اینترنتی یا آدرس آی پی برای تبادل اطلاعات بین دستگاه ها و سرور مورد استفاده قرار می‌گیرید. VPN ها با تغییر دادن محل اتصال شما به اینترنت باعث تغییر آدرس اینترنتی و IP شما می شوند و در نتیجه امنیت اطلاعات ما را به خطر می اندازند.

آی پی ثابت مانند یک شماره تلفن اختصاصی است که متغییر نبودن و منحصربه‌فرد بودن آن موجب امنیت می‌شود. ای پی ثابت برای بایننس برای سیستم های امنیتی و دوربین های نظارتی، برای گیمرها مورد استفاده قرار می‌گیرد. سرور مجازی امن‌ترین راهی است که ترید در بایننس و فارکس را حل می‌کند و ریسک معامله‌گران را تقریباً به صفر می‌رساند.

بیت سرور ارائه کننده خدمات آی پی ثابت برای بایننس ترید می‌باشد که می‌توانید از تعرفه‌ها استفاده کنید.

بایننس چیست؟

بایننس یکی از بزرگ ترین و مشهور ترین صرافی های آنلاین دنیا است که توسط یک فرد چینی به نام چانپنگ ژائو در سال ۲۰۱۷ در چین تاسیس شد و با تغییر قوانین تجارت چین و ممنوع شدن معاملات در بایننس از چین خارج شد.

بایننس با داشتن سرعتی زیاد در معاملات و پلتفرمی کاربرپسند و دریافت کارمزد کم و تلاش برای حفظ امنیت معاملات یکی از صرافی های محبوب دنیا است.

7 اشتباه رایج معامله گران(تریدرها) در تحلیل های تکنیکال

تحلیل های تکنیکال

تحلیل تکنیکال یکی از پرکاربردترین روش های تحلیل بازارهای مالی است. از تحلیل های تکنیکال می توان در هر بازار مالی اعم از سهام، فارکس، طلا یا ارزهای رمزنگاری استفاده کرد.

اگر چه درک مفاهیم اساسی تجزیه و تحلیل های تکنیکال نسبتا آسان است، اما تریدر بودن یا نبودن تسلط بر آن یک هنر سخت و دشوار است. وقتی مهارت جدیدی یاد می گیرید، طبیعی است که در این مسیر اشتباهات زیادی را مرتکب شوید. این اشتباهات می تواند در مورد بازار مبادلات و سرمایه گذاری بسیار مضر باشد. اگر مراقب نباشید و از اشتباهات خود درس نگیرید، با خطر از دست دادن بخش قابل توجهی از سرمایه خود مواجه خواهید شد. درس گرفتن از اشتباهات عالی است، اما اجتناب از آنها تا حد ممکن بسیار بهتر است.

در اینجا به برخی از رایج ترین اشتباهات در تحلیل های تکنیکال می پردازیم. اگر تازه کار هستید پیشنهاد می کنیم که حتما مقالات ما را در مورد این که تحلیل تکنیکال چیست و 5 شاخص مهم در تحلیل های تکنیکال حتما مطالعه نمایید.

اما رایج ترین اشتباهاتی که مبتدیان در تحلیل های تکنیکال مرتکب می شوند، چه هستند؟

1- کم نکردن ضررها

اجازه بدهید با یک نقل قول از یک تاجر معروف به نام اِد سیکودا شروع کنیم:

عناصر تجارت موفق عبارتند از: 1) کاهش ضرر، 2) کاهش ضرر، 3) کاهش ضرر. اگر بتوانید این سه قانون را رعایت کنید، ممکن است شانس موفق شدن را داشته باشید.

این کار به نظر ساده می رسد، اما تاکید بر آن همیشه ضروری است. وقتی صحبت از تجارت و سرمایه گذاری است، حفظ سرمایه باید همیشه اولویت شماره یک شما باشد.

وارد شدن به دنیای تجارت می تواند عواقب هولناکی داشته باشد. رویکرد مهمی که باید برای شروع در ذهن داشته باشید این است: “اولین قدم برنده شدن نیست، بازنده نبودن است.” به همین دلیل است که شروع با مقادیر کمتر و کوچکتر مناسب تر است و یا حتی برای شروع از پول واقعی استفاده نکردن بهتر است. بنابراین توصیه می شود که ابتدا از پلتفرم هایی که بازار مبادلات ارزهای رمزنگاری را شبیه سازی می کنند، استفاده کنید.

انجام تنظیمات بر اساس حد ضرر(stop-loss)، حداقل کار عقلانی است که باید انجام داد. اینجاست که شما ریسک خود را کاهش می دهید و اشتباه خود را در آن مبادله می پذیرید. اگر این استراتژی را در مبادلات خود به کار نبرید، به احتمال زیاد در دراز مدت عملکرد مناسبی نخواهید داشت. یک معامله نامناسب و بد، در صورتی که موضع خود را نگه دارید و امید به بهبود بازار داشته باشید، می تواند تمام دارایی شما را از بین ببرد.

2) بیش از حد معامله کردن

وقتی یک معامله گر فعال هستید، اشتباه تریدر بودن یا نبودن بزرگ این است که فکر کنید باید همیشه در حال مبادله کردن باشید. مبادله کردن شامل انجام تحلیل های تکنیکال و منظر ماندن است. برای استفاده از برخی استراتژی های مبادلاتی ممکن است لازم باشد به مدت طولانی صبر کنید تا یک سیگنال قابل اعتماد برای ورود به بازار دریافت کنید. برخی معامله کنندگان ممکن است در سال کمتر از سه معامله انجام دهند و هنوز هم بازده سرمایه بالایی داشته باشند.

جسی لیورمور، یکی از معامله گران پیشگام در زمینه معاملات روزانه می‌گوید:

پول با منتظر ماندن زیاد می شود نه مبادله کردن.

سعی کنید از ورود به بازار صرفا به این دلیل که باید همیشه و هر روز معامله انجام دهید، پرهیز نمایید. در حقیقت در بعضی از شرایط بازار، هیچ کاری انجام ندادن سود بیشتری دارد. باید منتظر فرصت مناسب برای ورود ماند. به این ترتیب سرمایه خود را حفظ کرده اید و آماده استفاده از فرصت های خوب برای کسب سود هستید. این را نیز در نظر داشته باشید که این فرصت ها باز هم برمی گردند و فقط باید منتظر آنها باشید.

اشتباهات معاملاتی مشابه در بازه های زمانی کوتاه اتفاق می افتند. تحلیل های انجام شده در بازه های زمانی بلند به طور کلی قابل اعتماد تر از تحلیل های صورت گرفته در بازه های زمانی کوتاه مدت هستند. هر چند بسیاری از معامله گران روزانه در کوتاه مدت سود کسب می کنند، اما مبادلات در بازه های زمانی کوتاه مدت، معمولا نسبت ریسک به پاداش بدی را به همراه دارد. این کار به عنوان یک استراتژی تجاری پر ریسک، مطمئنا برای مبتدیان توصیه نمی شود.

3) انجام مبادلات با هدف جبران کردن

آنچه در بین معامله گران مبتدی بسیار رایج به نظر می رسد، تلاش برای جبران سریع ضرر قابل توجهی است که با آن مواجه شده اند. این همان چیزی است که معاملات انتقام جویانه نام دارد. فرقی نمی کند که شما می خواهید یک تحلیلگر تکنیکال، یک معامله گر روزانه یا یک تاجر باشید. اجتناب از تصمیمات تریدر بودن یا نبودن احساسی و عاطفی بسیار مهم است.

زمانی که همه چیز خوب پیش می رود یا حتی زمانی که اشتباهات کوچکی انجام داده اید، آرام ماندن راحت است. اما آیا وقتی همه چیز اشتباه است و برخلاف استراتژی شما، باز هم می توانید آرام باشید؟ آیا می توانید به برنامه ریزی تجاری خود، حتی زمانی که همه چیز در خطر است، پایبند باشید؟

در تجزیه و تحلیل تکنیکال به کلمه تجزیه و تحلیل توجه کنید. طبیعتا این کلمه به معنای رویکرد تحلیلی بازار است. بنابراین چرا می خواهید در چنین چارچوبی تصمیمات عجولانه و احساسی بگیرید؟ اگر می خواهید در بین بهترین معامله گران قرار بگیرید، باید حتی بعد از بزرگترین اشتباهات، آرام باشید. از تصمیمات احساسی و عاطفی خودداری کنید و تمرکز خود را بر حفظ ذهنیت منطقی و تحلیلی قرار دهید.

انجام معاملات بلافاصله پس از دریافت ضررهای بزرگ، معمولا منجر به ضررهای بیشتر می شود. به همین دلیل برخی معامله گران ممکن است پس از ضررهای بزرگ، مدتی دیگر معامله انجام ندهند. به این ترتیب، آنها می توانند با یک شروع جدید و با یک ذهن روشن به بازار برگردند.

4) سرسخت بودن در تغییر نظر

اگر می خواهید یک معامله گر یا اصطلاحا تریدر موفقی باشید، از تغییر نظر و تغییر موضع خود نترسید. شرایط بازار ممکن است به سرعت تغییر کند و این تغییر مطمئنا رخ خواهد داد. وظیفه شما به عنوان یک معامله گر این است که این تغییرات را بشناسید و با آنها سازگار شوید. یک استراتژی که می تواند در یک شرایط خاص بازار به خوبی عمل کند، ممکن است در سایر شرایط عملکرد درستی نداشته باشد.

پُل تئودور جونز، تاجر افسانه ای، در مورد مواضع خود می گوید:

هر روز صبح فرض می کنم که همه مواضع و موقعیت های من اشتباه است.

این که جانب مخالف استدلال ها و مواضع خود را نیز در نظر بگیرید و بررسی نمایید کار بسیار درستی است. زیرا به این ترتیب نقاط ضعف احتمالی آنها را نیز متوجه می شوید. به این ترتیب تئوری های سرمایه گذاری و تصمیمات شما می توانند جامع تر باشند.

این استدلال خود نکته دیگری را نیز به همراه دارد: تعصبات شناختی. متعصب بودن می تواند به شدت بر تصمیم گیری ها، قضاوت ها و محدوده حدس و گمان ها و احتمالات شما موثر باشد. باید تاثیر تعصبات را بر تصمیم گیری های خود به حداقل برسانید تا به این ترتیب پیامدهای این تعصبات را به طور موثری کاهش دهید.

5) نادیده گرفتن شرایط بحرانی و نوسانات شدید بازار

در بازار ارزهای رمزنگاری مواقعی وجود دارند که پیش بینی قیمت با استفاده از تحلیل های تکنیکال کمتر قابل اعتماد است. این شرایط می تواند نشان دهنده شرایط بحرانی یا نوسانات شدید بازار باشد که در اثر احساسات یا روندهای روانی به یک جهت رانده شده است. در کل باید گفت که روند بازار از طریق عرضه و تقاضا هدایت می شود و ممکن است در مواقعی با شدت گرفتن به یک سمت، نامتعادل شود.

مثلا شما در حال استفاده از شاخص قدرت نسبی(RSI) هستید. به طور کلی زمانی که RSI کمتر از 30 باشد نشان دهنده این است که بازار در شرایط فروش بیش از حد قرار گرفته است. آیا این بدان معنی خواهد بود که زمانی که مقدار RSI کمتر از 30 قرار دارد، باید سریع خرید کرد؟ قطعا خیر. این در درجه اول به این معنا است که روند بازار در حال حاضر در اختیار موج فروش است. به عبارت دیگر فقط نشان می دهد که فشار فروش بیشتر از فشار خرید است.

RSI می تواند در شرایط خاص بازار به سطوح بحرانی برسد. حتی ممکن است تک رقمی شود و حتی در شرایطی خاص به صفر نزدیک می شود. چنین فشار فروش عجیبی، لزوما به معنای قریب الوقوع بودن معکوس شدن روند نیست.

تصمیم گیری های کورکورانه و بر اساس شاخص ها و ابزارهای تکنیکالی که در سطوح و شرایط بحرانی قرار گرفته اند، می تواند ضررهای زیادی را به همراه داشته باشد. این امر به ویژه در هنگام رخدادهایی مثل قوی سیاه(نوسانات بسیار شدید و غیرقابل پیش بینی) که عملکرد قیمت، روندی استثنایی دارد، می تواند رخ دهد. در چنین مواقعی بازار می تواند در یک جهت حرکت کند و هیچ یک از شاخص ها و ابزارهای تکنیکال نمی توانند مانع آن شوند. به همین دلیل، مهم است که همیشه فاکتورهای دیگری را نیز در نظر بگیرید و به یک شاخص واحد اعتماد و اکتفا نکنید.

6) فراموش کردن این مهم که تحلیل های تکنیکال بر اساس احتمالات هستند

نتیجه تجزیه و تحلیل های تکنیکال قطعی نیست و با احتمالات سر و کار دارد. این بدان معنا است، بر اساس هر تعداد شاخص تکنیکال که استراتژی خود را پایه گذاری کنید، هیچ تضمینی وجود ندارد که بازار مطابق انتظار شما رفتار کند. شاید تجزیه و تحلیل شما نشان دهد که احتمال صعودی یا نزولی بودن بازار زیاد است، اما این باز هم احتمال است و هیچ قطعیتی ندارد.

هنگام تنظیم استراتژی معاملاتی خود باید این نکته مهم را حتما در نظر بگیرید. هر چقدر هم که با تجربه باشید، این که فکر کنید بازار مطابق تحلیل شما عمل خواهد کرد بسیار اشتباه است. در صورتی که اینگونه فکر کنید مسلما خود را در معرض ریسک بالا و خطر از دست دادن سرمایه قرار داده اید.

7) تقلید کورکورانه از سایر معامله گران

اگر می خواهید در کار خود استاد شوید، ضروری است که مهارت های خود را بهبود و ارتقاء دهید. این نکته در بازارهای مالی نیز صدق می کند. در حقیقت تغییرات در شرایط بازار این را یک ضرورت می داند. یکی از بهترین روش های یادگیری، پیروی و دنبال کردن تحلیلگران تکنیکال و معامله گران با تجربه است.

با این حال اگر می خواهید همیشه خوب باشید، باید نقاط قوت خود را پیدا کنید و بر اساس آنها کار کنید. می توان این را ویژگی شما نامید، چیزی که باعث می شود شما به عنوان یک معامله گر با سایرین فرق داشته باشید.

اگر با معامله گران و تجار موفق مختلف صحبت کرده باشید یا در مورد آنها خوانده باشید، متوجه می شوید که آنها استراتژی های کاملا متفاوتی دارند. در واقع ممکن است استراتژی که برای یک معامله گر کاملا کار می کند و جواب می دهد، توسط معامله گر دیگری غیر کارا محسوب شود. روش های زیادی برای کسب سود از بازار وجود دارد. شما فقط باید روش و سبکی را که برای شما بهترین است، پیدا کنید.

ورود به بازار و انجام مبادلات بر اساس تجزیه و تحلیل اشخاص دیگر ممکن است چند بار نتیجه دهد. با این حال اگر فقط کورکورانه تقلید کرده باشید و روش اصلی را درک نکنید، مطمئنا در طولانی مدت این کار جواب نخواهد داد. البته این به آن معنا نیست که نباید دیگران را دنبال کنید و از استراتژی آنها تقلید کنید، بلکه به معنای یاد گیری روش ها است. نکته مهم این است که آیا شما با استراتژی وی موافق هستید یا خیر. شما نباید کورکورانه از معامله گر دیگری پیروی کنید، حتی اگر با تجربه و معتبر باشد.

نتیجه گیری

در اینجا به برخی از اساسی ترین اشتباهاتی که هنگام استفاده از تحلیل های تکنیکال انجام می شود، اشاره کردیم. به یاد داشته باشید که تجارت و انجام معاملات آسان نیست و به طور کلی برای مهارت در آن به زمان زیادی نیاز دارید.

تبدیل شدن به معامله گر ماهری که مدام سود کسب می کند بسیار زمان بر است. این امر نیاز به تمرین های زیاد برای پالایش استراتژی های معاملاتی و یادگیری نحوه تدوین ایده های معاملاتی دارد. به این صورت می توانید نقاط قوت و ضعف خود را پیدا کرده و بر سرمایه گذاری ها و معاملات خود کنترل داشته باشید.

چگونه در معاملات خونسرد باشید

برای اینکه یک معامله گر موفق باشید ٬ باید بتوانید منطقی رفتار کرده و خود را از احساسات جدا کنید. بسیاری از تریدرهای تازه کار به قدری هیجان زده می شوند که انگار سوار ترن هوایی هستند! موقعی که سود می کنند خود را در اوج دنیا می بینند؛ اما امان از روزی که ضرر کنند. فکر می کنند دنیا به آخر رسیده و به قعر دره های نا امیدی پرت میشوند. اینها دقیقا همان احساسات خطرناک هستند.

اما برعکس این افراد٬ تریدرهای حرفه ای که سرد و گرم چشیده بازار هستند این رفتارها را ندارند و آرام و خونسرد کار خود را انجام می هند حتی اگر دچار ضرر و زیان های متوالی شوند. چرا خونسرد میمانند؟ چون دقیقا میدانند در حال انجام چه کاری هستند. کاملا برعکس تریدرهای تازه کار! حرفه ای ها اجازه نمیدهند که بالا و پایین شدن بازار برخلاف جهت آنها٬ احساساتشان را نیز بالا و پایین کند و تحت تاثیر قرار دهد.

اگر می خواهید یک تریدر حرفه ای شوید ٬ شما هم باید مثل حرفه ای ها رفتار کنید، نه در ظاهر٬ بلکه در عمل! بنابراین یک چارت مملو از اندیکاتورهای رنگارنگ و خطوط روند و فیبوناچی شما را حرفه ای جلوه نمیدهد بلکه رفتار شما در زمان معامله است که حرفه ای بودن یا نبودن شما را مشخص می کند.

بنابراین راحت باشید و احساسات را تا آنجایی که می توانید کنار بگذارید. اگر احساسات مخرب داشته باشید ٬ باعث می شود تا به استراتژی خودتان که شاید بسیار هم کارآمد باشد شک کنید و پیروی نکردن از استراتژی منجر به اشتباهات پیاپی در معامله خواهد شد.

اما آن روی سکه حالتی است که به سود میرسید و همه چیز خوب پیش میرود. طبیعی است که بسیار هیجان زده میشوید و احساس عالی بودن دارید. احتمالا با خود میگویید: آررررره ٬ الان هیچ چیزی نمیتونه منو متوقف کنه! من شکست ناپذیرم!

اعتماد به نفس بیش از حد مطمئنا برای شما دردسرساز خواهد شد. وقتی همه چیز بر وفق مراد پیش میرود ٬ شما احساس اطمینان خاطر می کنید و فکر می کنید که کمی جا برای ریسک بیشتر و رسیدن به سودهای بهتر و بزرگ تر دارید (اوه! اوه! اوه! عجب افکار احمقانه ای!). همه اینها ناشی از سرخوشی سودهای قبلی است. خیلی راحت کلیک می کنید. Buy و Sell استراتژی معاملاتی خود را فراموش می کنید و با حالت خوش خیالانه ای روی دکمه های شما خیلی خوب هستید. پس حتما معاملات تان همگی به سود منجر می شود. استراتژی دیگر چیست؟ اوه پلیز!

اینها مال تازه کارهاست. شما بازار را مثل کف دست تان می شناسید. یک ریسک بزرگ و بدون مدیریت سرمایه! وای اگر به سود منجر شود خیلی عالیست و می تواند یک پیروزی تاریخی برای تان باشد! اما معامله ای که قرار بود رویایی باشد تبدیل به یک سوهان روح می شود و احتمال از آنچه که تا به حال سود کرده بودید بیشتر هم ضرر کردید. چون قوانین مدیریت سرمایه را فراموش کرده بودید و به نوعی طمع را وارد معاملات تان کردید.

خب اشکالی ندارد! احتمالا تا الان حسابی حالت تان جا آمده است تا دیگر قوانین مدیریت سرمایه خود را زیر پا نگذارید و استراتژی تان را هم از یاد نبرید. مهمترین اصل در هر بازاری مدیریت سرمایه است. چون می تواند زیان های شما را اندک نگه دارد و زیان اندک یعنی بقای بیشتر در بازار.

یادتان باشد که معامله گری قمار نیست. این یک تجارت است که با تصمیمات افراد سر و کار دارد. بنابراین تریدر بودن یا نبودن شما نمی خواهید که تجارت تان بر پایه احساسات بنا شود. اما برای اینکه خونسرد بوده و بر احساسات تان کنترل داشته باشید می توانید از راهکارهای زیر استفاده کنید.

1- شماهمیشه برنده نخواهید بود!

این یک اصل ساده است. حتی بهترین تیم های فوتبال جهان که فوق ستاره های بزرگ دنیا را در اختیار دارند نیز هم همیشه پیروز نمی شوند و گاهی هم شکست میخورند. بنابراین هیچگاه انتظار همیشه برنده شدن نداشته باشید. مهم برآیند کار شماست که با مدیریت سرمایه و یک استراتژی ساده و کارآمد می توانید به یک برآیند مثبت دست پیدا کنید.

2- باسرمایه کافی معامله کنید!

مسلما اگر سرمایه خوبی در اختیار ندارید بهتر است کمی بیشتر کار کنید تا سرمایه تان بیشتر شود. چون در صورتی که نتوانید از پس زیان ها تریدر بودن یا نبودن بر بیایید ٬ مدت زمان زیادی در بازار دوام نخواهید داشت.

3- بعد از موفقیت در هر معامله جشن نگیرید ٬ بعد از هر شکست ماتم!

سعی کنید که بعد از هر ترید موفق پارتی نگیرید! چون اگر چنین رفتاری داشته باشید مسلما بعد از شکست ها چنان ماتمی به سراغ تان خواهد آمد که وصف آن تلخ است. قانون و قاعده این بازی ٬ تسلط بر احساسات و مدیریت ریسک است. معامله گری می تواند باعث احساساتی شدن شما و از دست رفتن کنترل بر آن و همچنین پول تان شود. اما تریدرهای موفق می توانند زیان ها را کوچک نگه دارند و همین باعث ساکت و منطقی بودن آنها می شود. مطمئن باشید این طرز تفکر منجر به سودآوری شما خواهد شد.

حباب اقتصادی چیست ؟ - دیجی تریدر

خبر " حباب اقتصادی چیست ؟ - دیجی تریدر از منبع دیجی تریدر " با موضوع - در تاریخ ۱۳۹۷/۰۶/۰۸ منتشر شد.

حباب اقتصادی چیست ؟ - دیجی تریدر

در طی هفته های گذشته، و همچنین در سابقه ی بازار بیت کوین، بارها و بارها به اخباری برخورد می کنیم که در مورد حباب بودن قیمت بیت کوین اخطار می دهند. همواره این سوال در ذهن دوستان شکل می گیرد که چرا یک عده احساس خطر نموده اند و اصولا، در ریشه و عرف و همچنین علم اقتصاد، حباب در بازار به چه معنا می باشد. در واقع، تا معنا و مفهوم و تعریف اصلی حباب در بازار را ندانید، نمی توانید در مورد حباب بودن یا نبودن یک بازار خاص مانند بیت کوین نظر دهید. اصولا تعریف حباب اقتصادی چیست؟ به چه دلیل ایجاد می شود؟ فاکتورهای دخیل در ایجاد یک حباب چیست؟

نوشته حباب اقتصادی چیست ؟ اولین بار در دیجی تریدر. پدیدار شد.

در طی هفته های گذشته، و همچنین در سابقه ی بازار بیت کوین، بارها و بارها به اخباری برخورد می کنیم که در مورد حباب بودن قیمت بیت کوین اخطار می دهند. همواره این سوال در ذهن دوستان شکل می گیرد که چرا یک عده احساس خطر نموده اند و اصولا، در ریشه و عرف و همچنین علم اقتصاد، حباب در بازار به چه معنا می باشد. در واقع، تا معنا و مفهوم و تعریف اصلی حباب در بازار را ندانید، نمی توانید در مورد حباب بودن یا نبودن یک بازار خاص مانند بیت کوین نظر دهید. اصولا تعریف حباب اقتصادی چیست؟ به چه دلیل ایجاد می شود؟ فاکتورهای دخیل در ایجاد یک تریدر بودن یا نبودن حباب چیست؟مطابق تعریف ویکیپدیا :حباب در بازار به روندی گفته می شود که در آن دامنه نوسان قیمت به شدت از ارزش پایه و اصلی آن بازار فاصله گرفته است.تعریف سایت نزدک از حباب اقتصادی :پدیده ای در بازار که در طی آن سطح قیمت به شدت بالاتر از ارزش فاندامنتال قرار می گیرد.بنابر گفته ی سایت نزدک و بسیاری سایت های دیگر، در زمان وجود حباب، نمیتوان آن را تشخیص داد و تنها بعد از شکست شدید قیمت است که افراد متوجه وجود حباب در بازار می شوند و علت آن را اختلاف نظر در بررسی های فاندامنتال میداند.اما سایت investopedia تعریفی دیگر از حباب دارد، بر طبق نظر این وب سایت، هر زمان که بازار با سرعت زیاد و بعد از دوره ای فشردگی در حرکت، دچار افزایش قیمت شود، حباب تشکیل شده است. البته این سایت نیز اشاره می کند که این افزایش شدید قیمت از سمت دانش فاندامنتال پشتیبانی نشده و توجیه فاندامنتال ندارد. همچنین اشاره می کند که در زمان اتمام فشار خریداران و شروع فشار فروشندگان، حباب خواهد ترکید.اصولا چرا حباب ایجاد می گردد؟در نگاه اول؛ خواهید گفت که فشار خریداران خارج از منطق و ارزش واقعی یک بازار، منجر به بالا رفتن قیمت بطور بی رویه گشته و موجب ایجاد حباب می گردد. این گفته تا حدودی درست بوده و حاصل نگرش و پیگیری رفتار تریدرها در بازار است. اما، در ریشه، دلایل مختلفی را میتوان یافت. در واقع، سوال را میتوان بدین گونه مطرح نمود که چه عاملی منجر به تشویق خارج از منطق تریدرها در جهت خرید در بازار می گردد؟یکی از دلایل شناخته شده، نقدینگی است. زمانی که نقدینگی در بازار بطرز غیر کنترل شده ای افزایش یابد، موجب افزایش تقاضا برای وام در بانک ها گشته و بسیاری از این وام گیرندگان، به بازارهای مالی وارد شده و موجب افزایش آسیب پذیری بازار در مقابل نوسانات قیمت خواهد شد، چرا که این تریدر ها با داشتن قدرت خرید های کوتاه مدت و بدون پشتوانه، در بازار نوسان ایجاد خواهند کرد. اینکه چه عواملی منجر به افزایش نقدینگی (Liquidity) در بازار می شوند، خارج از حوصله این مقاله است. میتوان گفت که در زمان افزایش نقدینگی، سرمایه ی بسیار زیادی، سهم کمی از یک بازار را “دنبال” خواهد کرد که در نتیجه هم بازار های مناسب و هم بازار های نامناسب و بد شاهد قیمت هایی بالاتر از ارزش فاندامنتال خود خواهند بود که به درجات ناپایدار می رسد و آن زمان است که حباب ایجاد شده است.اما سوای نقدینگی، دلایل روانشناسی نیز وجود دارد :تئوری احمق بزرگتر :این تئوری بیان می دارد که در یک مارکت سالم، شرکت کنندگان خوشبینی (احمق ها) وارد می شوند که در زمان بالا بودن قیمت خرید خود را انجام می دهند و امیدوار هستند که به افراد امیدوار دیگر (احمق بزرگتر) در قیمتی بسیار بالاتر فروش نمایند و این فرایند هدایتگر حباب خواهد بود. بر طبق این توضیح، تا زمانی که احمق ها بتوانند احمق های بزرگتر را پیدا کنند، حباب ادامه خواهد داشت و تنها زمانی حباب خواهد ترکید این احمق های بزرگتر تبدیل به بزرگترین احمق ها شده و در بالاترین حد ممکن از قیمت خرید انجام می دهند و توان یافتن احمق تر از خود را نخواهند داشت که با قیمتی بالاتر خرید نماید. این تئوری در میان عوام طرفداران بسیاری داشته ولی از نظر علمی اثبات نشده است.تئوری برون یابی :در این تئوری، تریدر ها اطلاعات تاریخچه را بر روی وضعیت حال بازار بصورت پروژکتور قرار داده و فرض را بر یکسان بودن شرایط قرار می دهند. اگر قیمت در تاریخچه به میزان معینی رشد داشته تصور این افراد بر این است که اکنون نیز همان میزان رشد میسر است (قبلا دو برابر شده است پس الان هم می تواند دوبرابر شود!). بحث بر سر این است که سرمایه گذاران گرایش به این دارند که میزان بازگشت سرمایه های خارج از معمول بازار در تاریخچه را یافته و آن را به امروز بازار تعمیم دهند. چنین تریدر بودن یا نبودن تفکری موجب خواهد شد که در قیمت های بالا و بالاتر سرمایه گذارانی یافت شود که به بازار ورود کرده و خرید انجام دهند. زمانی که سرمایه گذاران احساس کنند که دیگر توان برقراری تعادل میان سرمایه گذاری و بازگشت آن را نخواهند داشت، شروع به تقاضای بازگشت سرمایه ی با حد بالاتر را خواهند نمود. در مرحله ای خاص، این رفتار منجر به تریدر بودن یا نبودن بازگشت سرمایه ی غیر اقتصادی شده و تنها در آن زمان است که ترکیدن حباب قیمتی آغاز خواهد شد.تئوری رفتار تجمعی :در این تئوری، به این مورد اشاره می شود که عموم تریدر ها تمایل به حرکت هم جهت با بازار دارند. گاه این روند توسط تحلیل تکنیکال نیز پشتیبانی می گردد. در این تئوری، بعد از سرمایه گذاران منطقیِ اولیه، افراد هم جهت با حرکت بازار وارد می شوند و مدام آن بازار را در جهت تحقق تحلیل ها حرکت خواهند داد، امری که منجر به تحقق یافتن پیشگویی، بدلیل پیشگویی می گردد (Self-fultilling prophecy) اما زمانی که این حرکت بیشتر از حد معقول ادامه یابد، این رفتار تجمعی تریدر ها می تواند بازار را وارد حباب قیمتی نماید.رفتار پر خطر :در این تئوری، یک گروه از افرادی که بر خلاف تصورشان، از رفتار بازار دچار ضرر و زیان شده اند، خارج از رویه معمول و معقول عمل می نمایند. این طرز فکر که هر فرد خود مسئول آسیبی است که از رفتار خود دریافت کرده است، ریشه و اساس رفتار معقول و منطقی است. یک سرمایه گذار می بایست تعادلی میان سود احتمالی و ضرر احتمالی را برقرار نماید. رفتار پر خطر زمانی تظاهر می کند که این طرز رفتار معمول توسط فاکتورهای گوناگون (عموما سیاست های دولتی) تحت تاثیر قرار گرفته و کنار نهاده شود.در کنار دلایل و تئوری های فوق، موارد دیگری نیز برای توجیه ایجاد حباب بیان شده است اما عمده دلایل ایجاد حباب در بازارها در همین موارد ذکر شده خلاصه می گردد.چگونه می توان یک حباب را تشخیص داد؟۱- تغییر ناگهانی در یکی از فاکتورهای اندازه گیری و یا گسسته شدن ارتباط میان فاکتورهای مختلف۲- افزایش استفاده از وام گرفتن جهت ورود به بازار۳- رفتارهای پر خطر در راستای وام دادن و یا وام گرفتن۴- توجیه رفتار (قرض گرفتن، وام دادن، خرید) با استفاده از انتظار افزایش قیمت در آینده، به جای بررسی قدرت پرداخت وام و یا بررسی نسبت سود به ضرر (risk/riward ratio)۵- توجیه قیمت بازار با استفاده از بحث های ضعیف مانند “این دفعه فرق میکند” یا “فلان بازار فقط میتواند بالا برود و راه دیگری ندارد”۶- افزایش حضور تبلیغات و اخبار درباره ی آن بازار۷-انگیزه ای که تبعات یک رفتار بد را با چیز دیگری جایگزین نماید مانند اینکه محدودیت پرداخت وام مسکن را میتوان با فروختن آن وام یا بیمه کردن جبران کرد !۸- عدم تعادل در تریدها در سطح بین المللی که موجب غلبه صرفه جویی بر سرمایه گذاری و منجر به افزایش نوسان در بازار بین کشور ها گردد.۹-نرخ پایینتر بهره که مشوق قرض کردن و وام گرفتن شود.حباب اقتصادی چیست ؟ was last modified: آبان ۷ام, ۱۳۹۶ by علیرضا خداکرمی

حباب اقتصادی یا حباب قیمت (Economic bubble) چیست؟

حباب اقتصادی و قیمتی چیست؟

اگر گذشته ی بازار بیت کوین تریدر بودن یا نبودن را بررسی کنیم، به دفعات با اخباری مواجه می شویم که به حباب بودن قیمت بیت کوین اشاره می کند. به همین منظور ابتدا به تعریف مفهوم حباب اقتصادی می پردازیم، چراکه اگر با معنا و مفهوم حباب در بازار آشنایی نداشته باشید، قادر نخواهید بود تا حباب بودن یا نبودن یک بازار خاص مثل بیت کوین را تشخیص دهید. در این مقاله به بررسی جامع حباب اقتصادی و قیمتی می پردازیم پس با مرکز تحقیقات بلاک چین همراه باشید.

به زبان ساده اختلاف بین ارزش ذاتی یک کالا با قیمت مبادله ای آن در بازار نقدی را حباب می گویند. فرض کنید قیمت ماشین الف درب کارخانه 13 میلیون تومان است ولی همان ماشین در بازار نقدی 14 میلیون معامله می شود، به این اختلاف یک میلیون تومانی حباب قیمتی تریدر بودن یا نبودن گفته می شود. به بیان دیگر حباب اقتصادی، داد و ستد با نرخ بسیار گرانتر از ارزش واقعی مورد معامله است که در سطح جامعه همه گیر می شود. چراکه تعیین ارزش واقعی، کار دشواری است و معمولا پس از افت ناگهانی قیمت و به اصطلاح ترکیدن حباب متوجه وجود حباب می شوند.

حباب های بازار سرمايه پديده های اقتصادی چشمگيری هستند که اغلب مسئول بحران های شديد مالی و توزيع نامناسب سرمايه گذاری محسوب می شوند. شايد بتوان ريشه اصلی نوسانات در سطح کلان اقتصاد را در تورم و نوسانات سطح قيمت ها دانست.

سایت نزدک حباب اقتصادی را به عنوان پدیده ای در بازار تعریف کرده که در آن سطح قیمت به شدت بالاتر از ارزش بنیادی( فاندامنتال) قرار گرفته است، علاوه بر این تشخیص وجود داشتن حباب امکان پذیر نیست و افراد بعد از شکست شدید قیمت است که متوجه وجود حباب در بازار می شوند.

پیتر گاربر در کتاب خود با عنوان ” اولین حباب هاي معروف” معتقد است که حباب یک اصطلاح مبهم و بدون تعریف مشخص است. او بهترین تعریف از حباب را اینگونه میداند:” تغییرات قیمتی که با استفاده از ارزش بنیادي قابل توضیح نباشند” با توجه به این تعریف حباب ها میتوانند مثبت یا منفی باشند. او همچنین به تعریف دیکشنری اقتصاد سیاسی پالگریو اشاره کرده که حباب را “هر نوع پیروی نادرست قیمت از فعالیت هاي شدید سفته بازی” تعریف میکند. همان طور که از این تعریف برمی آید نادرست بودن قیمت چیزیی شامل اصول گذشته است و تنها بعد از وقوع حباب میتوان اندازه ی آن را محاسبه کرد.

حباب چگونه ایجاد می شود؟

قیمت عرضه قیمتی است که فروشنده مایل است کالای خود را به آن قیمت بفروش برساند، همچنین قیمت تقاضا قیمتی است که خریدار مایل به خرید در آن قیمت می باشد. نقطه تعادلی قیمت یک بازار، زمانی اتفاق می افتد که قیمت عرضه با قیمت تقاضا برابر است.

حباب قیمت نیز از قاعده عرضه و تقاضا مستثنا نیست، به این صورت که خریدار حاضر است تا کالای مورد نظر خود را با قیمت بالاتر از ارزش ذاتی خریداری کند زیرا یا عرضه کالا محدود شده است یا امیدوار است که با قیمت بالاتری بعد از مدتی آن را بفروش رساند، در نتیجه حباب مثبت (قیمت نقدی بیشتر از قیمت ذاتی) در سه حالت بوجود می آید:

  1. امید به افزایش قیمت در بازار وجود دارد
  2. سرمایه موجود در بازار در حال افزایش است (سفته بازی و تقاضای کاذب ناشی از انباشت سرمایه در یک بازار)
  3. کمبود کالا بوجود آمده است

برعکس این فرآیند هم صادق است و حباب منفی (قیمت نقدی کمتر از ارزش ذاتی) نیز در 3 حالت ایجاد می شود:

  1. امید به کاهش قیمت ها در بلند مدت در بازار بوجود آمده است.
  2. سرمایه موجود در بازار در حال حرکت بسمت بازار یا کالای دیگر است.
  3. افزایش عرضه بوجود آمده است.

اصطلاح حباب در علم مالی به طور کلی به وضعیتی اشاره دارد که قیمت یک دارایی با اختلاف قابل توجهی از قیمت و ارزش بنیادین آن دارایی بالاتر باشد. در طول دوره یک حباب، قیمت ها برای یک دارایی مالی و یا یک گروه از دارایی های مالی بصورت قابل توجهی متورم می شود و در نتیجه، رابطه اندکی بین ارزش ذاتی آن گروه از دارایی ها با قیمت آن ها در بازار وجود دارد.

به بیان فنی تر اگر از دیدگاه بازار های مالی بررسی کنیم می توانیم بگوییم که حباب های مثبت و منفی حاصل نگرش و پیگیری رفتار تریدرها در بازار می باشد. اما سوال مهمی که در اینجا مطرح می شود این است که چه عواملی سبب رفتار هیجانی تریدرها در جهت خرید یا فروش در بازار می گردد؟

مهمترین دلیل این گونه از رفتار ها نقدینگی است. هنگامی که نقدینگی در بازار بصورت غیر قابل کنترل افزایش می یابد، سبب افزایش تقاضا برای وام در بانک ها خواهد شد و در نتیجه بسیاری از این وام گیرندگان، وارد بازارهای مالی شده و از افزایش آسیب پذیری بازار در مقابل نوسانات قیمت جلوگیری می کنند، چرا که این تریدر ها هستند که با داشتن قدرت خرید های کوتاه مدت و بدون پشتوانه باعث ایجاد نوسان در بازار می شوند.

علاوه بر این در زمانی که نقدینگی افزایش می یابد (Liquidity)، سهم کوچکی از یک بازار توسط سرمایه ی بسیار زیادی دنبال می شود که در نتیجه آن، هم بازار های مناسب و هم بازار های نامناسب شاهد رشد چشمگیر قیمتی نسبت به ارزش فاندامنتال خود خواهند بود. در این صورت است که حباب قیمتی در یک بازار شکل می گیرد. اما به غیر از نقدینگی، دلایل و نظریه های مختلف روانشناسی نیز برای ایجاد حباب قیمتی در بازار های مالی وجود دارد :

دلایل شکل گیری حباب اقتصادی

دلایل شکل گیری حباب اقتصادی

نظریه احمق های بزرگ:

در یک مارکت استاندارد و سالم، خریداران خوشبینی (احمق ها) حضور دارند که در زمان بالا بودن قیمت، خرید خود را انجام داده اند و امیدوار هستندکه به افراد امیدوار دیگر (احمق های بزرگ) در قیمتی بسیار بالاتر بفروشند. این فرایند باعث شکل گیری حباب می شود، بر همین اساس تا زمانی که احمق ها بتوانند احمق های بزرگتر را پیدا کنند، حباب قیمتی ادامه خواهد داشت.

نظریه برون یابی و پیش بینی اشتباه:

در این نظریه، تریدر ها سوابق اطلاعات بازار را با وضعیت حال بازار مقایسه می کنند. اگر قیمت در تاریخچه بازار به میزان معینی رشد داشته باشد، تصور می کنندکه به همان میزان رشد می تواند دوباره اتفاق بیافتد (قبلا 3 برابر شده است پس الان هم می تواند 3 برابر شود). نکته اساسی اینجاست که سرمایه گذاران تمایل دارند که میزان بازگشت سرمایه های خارج از معمول بازار را در یک تاریخچه معین بیابند و آن را با امروز بازار تطبیق دهند.

این تفکر سبب می شود که افراد در قیمت های بالا و بالاتر به بازار ورود کرده و خرید انجام دهند. در چنین شرایطی هنگامی که سرمایه گذاران احساس کنند که دیگر توان برقراری تعادل میان سرمایه گذاری و بازگشت سرمایه وجود ندارد، شروع به تقاضای بازگشت سرمایه ی خود با هیجان بیشتری خواهند نمود. در نتیجه این رفتار، سرمایه ی غیر اقتصادی را باز می گرداند و اصطلاحا حباب قیمتی می ترکد.

نظریه رفتار تجمعی (تفکر گله‌ای):

در این نظریه غالب معامله گران (تریدر ها) تمایل دارند تا هم جهت با بازار حرکت کنند که این روند بر اساس تحلیل تکنیکال امکان پذیر می باشد. بر اساس این نظریه، بعد از ورود سرمایه گذاران بزرگ اولیه، افراد هم جهت با حرکت بازار وارد خواهند شد و بصورت پیوسته بازار را در جهت تحقق یافتن تحلیل های تکنیکال خود حرکت می دهند، این امر باعث تحقق یافتن پیشگویی تریدرها می شود و اصطلاحا به آن Self-fultilling prophecy می گویند. تا وقتی که این حرکت تجمعی تریدرها بیشتر از حد معقول ادامه پیدا کند، حباب قیمتی نیز باقی خواهد ماند.

معرفی چند حباب تاریخی

حباب های تاریخی مهم

تاریخ لزوماً خود را تکرار نمی کند بلکه این مردم هستند که آن را به آسانی فراموش می کنند، یک عمل مالی کوچک می تواند بصورت ناگهانی به یک خطر بزرگ تجاري تبدیل شود. از این رو، مردم همواره از سرمایه گذاري و خرید دارایی هاي داراي ریسک مضطربند. افراد بسیار زیادي در دام چنین خطرهایی گرفتار می شوند و سپس ناگاه حباب منفجر می شود. شاید عاقلانه این باشد که پس از تشخیص خطر، سریعاً دارایی خود را فروخته و سود آن برداشت شود. البته، همیشه زمان مناسب نقد کردن دارایی نمی باشد.

حباب گل هاي لاله ی هلند:

هیجان گل هاي لاله استعاره ای است که معمولاً براي افزایش شدید قیمت ها در اقتصاد به کار می رود. ریشه ی این قضیه که از آن به عنوان اولین حباب قیمتی در اقتصاد یاد می شود به سال 1637میلادي در هلند باز می گردد که قیمت گونه خاصی از گل لاله به شدت افزایش یافت.

شاید یکی از معروف ترین و مهمترین اتفاقات و حوادث غیرقابل باوری که در قرن 17در کشور هلند رخ داد بیماري گل لاله یا جنون گل لاله باشد و بدین ترتیب بود که یک ویروس به نام موزائیک به گل هاي لاله حمله ور شد و موجب شد که بر روي گل های لاله، خطوط درخشان و رنگی به وجود آید که مورد علاقه و ستایش کلکسیون داران واقع شود. بدین ترتیب قیمت این گل ویروس زده خیلی سریع رو به افزایش گذاشت و سرمایه گذارن و باغداران، تقاضای پیاز این گل را می کردند افزایش تقاضای این گل منجر به افزایش قیمت بیشتر گل لاله معمولی شد و سود زیادی براي سرمایه داران و صاحبان این باغ و بستان ها به ارمغان آورد.

حباب بازار دارایی ژاپن

در فاصله ی سال های انتهایی دهه 1980تا اوایل دهه 1990 اقتصاد ژاپن به عقیده کارشناسان دچار معضل حباب مسکن و سایر دارایی ها بوده است. به عنوان مثال این مشکل در بازار مسکن طی این دوره تریدر بودن یا نبودن تا حد سه برابر شدن قیمت ها نیز ادامه یافت، سپس از اوایل دهه 90 قیمت بسیاری از دارایی ها به شدت سقوط کرد. رشد فوق العاده و فروافتادن قیمت ها مشکلات بسیاری را در اقتصاد ژاپن سبب شد و زمان زیادی پس از آن ذهن سیاستگذاران را به خود مشغول کرد. در این میان ارتباط بین بازارهای واقعی و بازارهای مالی عامل مهمی در بروز این حباب قیمت بود و موضوع تحقیق بسیاري از محققان قرار گرفت.

حباب دات کام آمریکا

رفتار قیمت سهام اینترنت در اواخر دهه 1990 غیر عادی بود. در فوریه سال 2000 این بخش که تقریباً 400 شرکت داشت، فقط 6 درصد از کل بازار سرمایه را شامل می شد در حالی که حدود 20درصد از سهام قابل معامله امریکا را در اختیار داشت. این تصویر موجب شد تا بسیاري از صاحب نظران بر این عقیده باشند که در این بخش از اقتصاد حباب وجود دارد. ارزش این بنگاه ها خیلی زود از دست رفت و تا پایان سال 2000 میلادی به سطح قبل از سال 1998 بازگشت که تقریباً 70 درصد از نقطه اوج خود پایینتر بود.

همچنین، گردش مالی و نوسانات بازدهی های این بخش در این فرآیند از بین رفت. در طی این دوره نسبت بازدهی به قیمت سهام اینترنت بسیار بالاتر از سایر سهم ها بود و این عوامل باعث شد که قیمت واقعی از قیمت پیش بینی شده تفاوت بسیاری داشته باشد اما در نهایت قیمت های حبابی سهام اینترنت که اینک به حباب دات کام معروف شده است در سال 2000 سقوط کرد به نرخ هاي پیش از سال 1998 بازگشت.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.