مفهوم و تعریف مارتینگل


“نظریه‌ی مارتینگل تاریخچه‌ی احتمالات ریاضی را نشان می‌دهد:
تعاریف اولیه را از مفاهیم خام قماربازی الهام گرفته‌اند، اما این نظریه تبدیل به ابزاری حرفه‌ای برای
ریاضیات انتزاعی مدرن شده است …”
جی. اِل. دوب، مارتینگل چیست؟

مارتینگل — معرفی و کاربردها

هرچند «مارتینگل» (Martingale) به معنی افسار اسب است ولی در ابتدای قرن ۱۸ در فرانسه، عبارت مارتینگل به استراتژی‌هایی گفته می‌شد که در شرط‌بندی‌ به کار می‌رفتند. یکی از ساده‌ترین مارتینگل‌ها، در بازی پرتاب سکه به کار می‌رفت. به این صورت که فرد بر سر این‌که نتیجه پرتاب سکه شیر یا خط است شرط‌بندی می‌کرد. اگر نتیجه پرتاب سکه شیر بود، مبلغ شرط‌بندی به او برگشت داده می‌شد ولی با مشاهده خط شرط را می‌باخت و مبلغی به او برنمی‌گشت.

در این بازی با باخت فرد مبلغ شرط‌بندی در دور بعدی دوبرابر می‌شد. به این ترتیب اگر او در مرحله دوم شرط را می‌برد، هزینه‌ای که در مرحله اول باخته بود به او برمی‌گشت؛ به این ترتیب شرط‌بندی یک مفهوم و تعریف مارتینگل بازی منصفانه تلقی می‌شد زیرا امکان بازگشت سرمایه‌گذاری قمارباز وجود داشت.

تاریخچه مارتینگل در تئوری احتمال

مفهوم مارتینگل در نظریه احتمال اولین بار توسط «لوی» (Paul Lèvy) در سال ۱۹۳۴ معرفی شد هر چند این مفهوم در سال 1939 توسط «ویل» (Ville) به نام مارتینگل به کار رفت. تئوری مارتینگل بعدها توسط «دوب» (Joseph Doob) توسعه یافت. امروزه مارتینگل در تحلیل بازارهای مالی و بورس نقش حساسی دارد و پیش‌بینی الگوهای مالی به کمک مارتینگل و اقسام مختلف آن کاربرد زیادی دارد.

مفهوم و تعریف مارتینگل

در تئوری احتمال،‌ مارتینگل یک دنباله از متغیرهای تصادفی (فرآیند تصادفی) است که در هر بخش از زمان، میانگین مقدار متغیر تصادفی برای زمان بعدی در دنباله برابر با مقدار متغیر تصادفی در حال حاضر است، به شرطی که همه مقدارهای قبلی متغیر تصادفی مشخص باشند.

اگر $$X_1,X_2,\ldots$$ دنباله‌ای از متغیرهای تصادفی باشند،‌ آنگاه برای هر زمان دلخواه مثل n دو شرط زیر برای مارتینگل برقرار است:

این قید نشان می‌دهد که امید-ریاضی برای متغیر تصادفی X وجود دارد.

منظور از $$E(X|Y)$$ امید-ریاضی شرطی است. پس مشخص است که متوسط متغیر تصادفی در زمان n+1 با آگاهی از مقدارش در مراحل قبلی یعنی $$(X_1,X_2,\ldots,X_n)$$ ‌با مقدار در زمان حاضر (n) برابر است.

در نتیجه اگر تعریف‌های ۱ و ۲ (که در بالا به آنها اشاره شد) را با بازی شرط‌بندی مقایسه کنیم، خواهیم داشت:

  1. مبلغ سود یا زیان در بازی شرط‌بندی متناهی است.
  2. متوسط مبلغ سود یا زیان بازی در زمان n+1‌ با توجه به مبلغ‌های شرط‌بندی شده قبلی برابر است با سود یا زیان مرحله قبل.

در نتیجه چنین بازی منصفانه است.

مثال 1

فرض کنید دنباله‌ای از متغیرهای تصادفی $$U_1,U_2,\ldots$$ مستقل با میانگین صفر داشته باشیم. مجموع این متغیرهای تصادفی یک مارتینگل محسوب می‌شود. زیرا:

اگر $$X_n=\sum_^n U_i$$ باشد، آنگاه مشخص است که

زیرا امید-ریاضی برای U‌ها موجود است. حال برای نشان دادن برقراری رابطه ۲ داریم:

از آنجایی که آگاهی از $$U_1,U_2,\ldots,U_n$$ در قسمت امید-ریاضی شرطی همان آگاهی از $$X_n$$ است در نتیجه رابطه ساده‌تر می‌شود.

از آنجایی که $$U_i$$‌ها مستقل هستند امید-ریاضی شرطی برداشته شده و تنها امید-ریاضی باقی خواهد ماند.

تساوی آخر با توجه به این که امید-ریاضی متغیر تصادفی U برابر با صفر است، نوشته شده.

مثال 2

به عنوان استراتژی بازی پرتاب سکه، اگر شانس مشاهده شیر یا خط برابر با $$\frac$$ باشد، آنگاه بازی عادلانه است. به این معنی که میزان برد یا باخت‌ها، یک مارتینگل را تشکیل می‌دهد.

طبق مثال قبل با فرض اینکه نتایج پرتاب سکه مستقل از هم باشند، اگر متغیر تصادفی $$U_i$$ را میزان دریافت از بازی در مرحله iام در نظر بگیریم، مقدار ۱ را با احتمال $$p$$ و مقدار ۱- را با احتمال $$(1-p)$$ خواهد داشت.

از آنجایی که نتایج پرتاب‌های سکه مستقل از یکدیگر هستند باید صفر بودن امید-ریاضی برای Uها چک شود. براین اساس اگر $$p=\frac$$ باشد بازی منصفانه است.

پس $$X_n$$ درآمد فرد از بازی در مرحله nام خواهد بود که مجموع U‌ها است.

از طرفی، امید-ریاضی برای U برابر خواهد بود با:

برای اینکه شرایط مثال قبل وجود داشته باشد، باید این امید-ریاضی برابر با صفر باشد. در نتیجه $$p=\frac$$ خواهد بود.

نکته: اگر $$X_1,X_2,\ldots$$ یک مارتینگل باشد، خواهیم داشت:

شکل‌های دیگر از مارتینگل

بسته به اینکه شرط دوم مارتینگل به صورت بزرگتر یا کوچکتر نوشته شود، «زبَرمارتینگل» (Super-Martingale) و یا «زیرمارتینگل» (Sub-Martingale) بوجود می‌آیند.

زبَرمارتینگل

در این حالت شرط ۲ برای مارتینگل به صورت زیر درخواهد آمد.

اگر بازی شرط‌بندی با استراتژی زبَرمارتینگل انجام شود، مثل این خواهد بود که بازی شرط‌بندی به ضرر بازی‌کن است. زیرا متوسط درآمدش از بازی کمتر از سرمایه‌ای است که در آن صرف کرده.

از خصوصیات زبَرمارتینگل می‌توان به رابطه زیر اشاره کرد:

$$E(X_1)\geq E(X_2)\geq \ldots\geq E(X_n)\ldots$$

این نامساوی‌ نشان می‌دهد که متوسط متغیرهای تصادفی با افزایش زمان افزایش می‌یابد. یعنی بازی‌کن برای آنکه در بازی باقی بماند باید به طور متوسط پول بیشتری در آن شرط‌بندی کند.

زیرمارتینگل

در این حالت شرط ۲ برای مارتینگل به صورت زیر درخواهد آمد.

با شرکت در بازی با استراتژی زیرمارتینگل، بازی‌کن نفع می‌برد. زیرا متوسط درآمدش از بازی بیشتر از سرمایه‌ای است که در آن صرف کرده.

در زیرمارتینگل داریم

$$E(X_1)\leq E(X_2)leq \ldots\leq E(X_n)\ldots$$

این نامساوی‌ نشان می‌دهد که متوسط متغیرهای تصادفی با افزایش زمان کاهش می‌یابد. یعنی بازی‌کن با باقی‌ماندن در بازی به طور متوسط پول کمتری در آن شرط‌بندی می‌کند.

مثال 3

اگر براساس مثال 2 عمل کرده باشیم، در صورتی که $$p\leq\frac$$ بازی به ضرر فرد (ابرمارتینگل) و با $$p\geq\frac$$ بازی به سود فرد (زیرمارتینگل) خواهد بود.

مثال 4

فرض کنید، $$X_1,X_2,\ldots$$ یک مارتینگل باشد. آنگاه $$X_1^2,X_2^2,\ldots$$ یک زیرمارتینگل است. زیرا براساس نامساوی جنسن می‌دانیم:

با استفاده از همین خاصیت برای دنباله‌ $$X_1^2,X_2^2,\ldots$$ داریم:

زیرا اطلاع از $$X_1^2,X_2^2,\ldots,X_n^2$$ به معنی اطلاع از $$X_1,X_2,\ldots,X_n$$ است.

اگر مطلب بالا برای شما مفید بوده است، احتمالاً آموزش‌هایی که در ادامه آمده‌اند نیز برایتان کاربردی خواهند بود.

روش مارتینگل چیست؟

روش مارتینگل در سرمایه گذاری و فارکس

همیشه دغدغه قماربازهای قدیم این بوده که چگونه بتوانند بدون ریسک، سود تضمین شده از کار خود ببرند.

قماربازان قدیم بسیار به این موضوع فکر کرده‌اند و حاصل آن، نتایجی بوده که در سرمایه گذاری این روزها در بورس از آن استفاده می‌کنند.

یکی از این روش‌های شرط بندی که جای خود را در تجارت و سرمایه گذاری بخصوص در بازارهای سرمایه‌گذاری مفهوم و تعریف مارتینگل داخلی و خارجی نیز باز کرده، روش مارتینگل است.

روش مارتینگل در شرط‌بندی‌هایی بکار می‌رود که فرد دو حالت برد یا باخت دارد و احتمال رخداد هر کدام از شرایط برد یا باخت نیز برابر است. (دقت کنید در بورس شما با مقداری آموزش، بیشتر از حالت 50-50 احتمال موفقیت دارید و شرایط بسیار بهتر است اما باز هم با همین شرایط روش مارتینگل می‌تواند در برخی شرایط کارساز باشد)

یک مثال از نوع شرط بندی

در روش مارتینگل فرد در یک رشته شرط بندی حاضر می‌شود به طوریکه بعد از هر باخت میزان شرط بندی خود را دو برابر حالت قبل می‌کند تا جایی که بالاخره ببرد و از این بازی با سود خارج شود.

مثال زیر نشان می‌دهد که این استراتژی چگونه کار می‌کند و سود آن چقدر خواهد بود:

فرض کنید که در یک شرط‌بندی با انداختن یک سکه شرکت می‌کنیم به طوریکه سکه می‌اندازیم و اگر شیر بیاید معادل میزان شرط بندی می‌بریم و اگر خط بیاید میزان شرط بندی‌مان را می‌بازیم.

پس حالا مثلا این بازی را با B تومان شروع می‌کنیم.

در مرحله اول یا شیر می‌آید و فرد می‌برد و پولش به 2B تومان افزایش می‌یاب.

اگر فرد ببازد در مرحله بعدی میزان شرط بندی را دوبرابر می‌کند یعنی 2B تومان وسط می‌گذارد.

در این مرحله اگر ببرد آنگاه سود او در کل خواهد بود:

باخت از مرحله اول: B تومان
برد از مرحله دوم: 2B تومان
سود کل: B=2B-B تومان

حال اگر دوباره در این مرحله ببازد، برای مرحله بعدی میزان شرط بندی را دوبرابر می‌کند یعنی 4B تومان.

اگر برنده شود آنگاه سود او در این مرحله برابر خواهد بود با:

باخت از مراحل اول و دوم: B+2B=3B تومان
برد از مرحله سوم: 4B تومان
سود کل: 4B-3B= B تومان

و این موضوع اگر N بار هم تا موفقیت شما رخ دهد در نهایت باز N ام شما مقدار B سود کرده‌اید، البته اگر سرمایه‌تان تمام نشده باشد!

در مثال فوق، هزینه‌ای که با هر بار وارد کردن سرمایه متحمل می‌شوید (مثلا کارمزد معامله) لحاظ نشده است!

خود را در این شرایط قرار دهید

خرید پله‌ای یکی از روش‌هایی است که معامله‌گران حرفه‌ای به‌منظور بهینه کردن قیمت خرید در هنگام تشکیل پورتفوی خود از آن استفاده می‌کنند.

در واقع یکی از مهم‌ترین خصوصیاتی که یک معامله‌گر موفق را از یک معامله‌گر معمولی متمایز می‌کند توانایی خرید سهم در بهترین قیمت است.

همه‌ی ما این انتظار را داریم که خرید سهم برای ما سودآور باشد، اما گاهی شرایط بازار به‌گونه‌ای پیش می‌رود که علی‌رغم اینکه احساس می‌کنیم سهم مناسبی را برای خرید انتخاب کرده‌ایم، برخلاف انتظارمان افت قیمت سهم خود را مشاهده می‌کنیم.

در این شرایط چه باید کرد؟ آیا باید سهمی را که به ارزندگی آن اعتقاد داریم فروخت؟ آیا اگر سهم خود را نگهداری کنیم می‌توان انتظار داشت که بعد از 10-15% افت،قیمت مجدداً به قیمت خرید ما بازگردد و تازه بتوانیم سهم خود را به قیمت خرید سربه‌سر بفروشیم؟

در این مطلب قصد داریم روشی را معرفی کنیم که در آن علاوه بر در نظر گرفتن حد ضرر بتوانیم حتی با افت قیمت سهم به زیر قیمت خرید اولیه نیز از معامله خود با سود خارج شویم.

روش مارتینگل در سرمایه گذاری

روش مارتینگل چیست؟

مارتینگل روشی است که توسط یک آمریکایی ابداع شد و بعد از آن توسط معامله‌گران مختلفی با روش‌های گوناگون اجرا شد.

طبق این روش شما سرمایه اولیه خود را به قسمت‌های نامساوی (از توان‌های عدد 2) تقسیم می‌کنید و خرید خود را در قیمت‌های مختلف بر مبنای این ضرایب انجام می‌دهید.

فرض کنید شما 1 عدد سهم را با قیمت 100 تومان خریداری می‌کنید و انتظار رشد آن را دارید.ولی برخلاف انتظار قیمت آن 5% افت کرده و به 95 تومان می‌رسد.

بر اساس روش مارتینگل شما باید در این قیمت 2 عدد سهم جدید خریداری نمایید.

با این کار میانگین قیمت کل خرید شما به 96.7 تومان کاهش می‌یابد و در صورت رشد قیمت به بالای 96.7 تومان کل خرید شما سودآور می‌شود، درحالی‌که قیمت هنوز به 100 تومان اولیه نرسیده است.

حال اگر قیمت سهم به‌جای رشد مجدداً 5% دیگر افت نماید و به 90.25 تومان برسد، طبق روش مارتینگل این بار شما باید 2 برابر خرید قبلی یعنی 4 سهم را در این قیمت خریداری کنید.

با این کار میانگین قیمت تمام‌شده هر سهم شما به 93 تومان کاهش می‌یابد و درحالی‌که قیمت فعلی سهم در حال حاضر 10% نسبت به قیمت خرید اولیه شما کاهش داشته است، اگر فقط 3.5% رشد نماید کل خرید شما سودآور خواهد شد.

مزیت روش مارتینگل چیست؟

مزیت روش مارتینگل این است که هنگامی‌که قیمت سهم از قیمت خرید اولیه ما فاصله می‌گیرد و منفی می‌شود،می‌توان با اجرای آن قبل از رسیدن قیمت سهم به قیمت خرید اولیه وارد سود شد، نه اینکه صبر کرد تا قیمت به قیمت خرید اولیه برسد و ما تازه از زیان خارج شویم.

چه‌بسا در بسیاری از موارد ممکن است که قیمت سهم پس از افت به‌راحتی به قیمت‌های قبلی برنگردد و ما مجبور شویم از معامله‌ای که می‌توانست برای ما سود ده باشد، نهایتاً با زیان خارج شویم.

عیب روش مارتینگل چیست؟

این روش توسط معامله‌گران بزرگی اجراشده است و هرکدام از آن‌ها با توجه به سیستم‌های معاملاتی خود و حد سود و حد ضررهای خود این روش را بومی‌سازی کرده‌اند.

طبق این روش ما می‌توانیم دفعات متعددی این کار را انجام دهیم و هرچه قیمت افت نماید میانگین قیمت خرید خود را به آن نزدیک کنیم.

اما نکته بسیار مهمی که وجود دارد این است که سرمایه ما نامحدود نیست و نمی‌توانیم تا ابد بر روی خرید قبلی خود 2 برابر خرید جدید انجام دهیم و با گذشتن چند مرحله از این کار، حجم خرید و سرمایه موردنیاز برای آن به‌شدت افزایش پیدا می‌کند.

چگونه عیب کوچک روش مارتینگل را بر طرف کنیم

باید مراحل انجام این کار را به اعداد مشخصی محدود کرد تا بتوان از عهده انجام آن برآمد.

توصیه می‌شود که مراحل خرید را به 3 مرحله کاهش داد، بدین‌صورت که سرمایه خود را به 4 قسمت نامساوی تقسیم کنیم:1،2،4 و 8.

در این روش به این اعداد ضرایب مارتینگل گفته می‌شود که همان توان‌های عدد 2 هستند که در هر مرحله از خرید به‌کاربرده می‌شوند (یعنی کل سرمایه شما به 4 قسمت تقسیم‌شده و در هر مرحله از خرید یکی از این ضرایب استفاده می‌شود: مثلاً 15 میلیون تومان سرمایه به 1 میلیون، 2 میلیون، 4 میلیون و 8 میلیون تقسیم می‌شود).

با این تقسیم‌بندی شما در صورت کاهش قیمت خرید اولیه‌تان، بازه‌ی حد ضرر خود را به 3 قسمت تقسیم می‌کنید و هر بار که قیمت به یکی از این 3 بخش می‌رسد، پله بعدی خرید خود را انجام می‌دهید.

بورسینس: درنتیجه هم حد ضرر را رعایت کرده‌اید و هم در صورت فعال نشدن آن و رشد قیمت سهم از هر قیمتی (چه خرید اول و چه خرید آخر) قیمت خرید شما بهینه‌شده است و با اولین رشد، کل خرید شما وارد سود می‌شود.

بهترین حالت استفاده از روش مارتینگل در سرمایه گذاری در بورس چیست ؟

این روش یک استراتژی منطقی برای بهینه کردن بهای تمام‌شده سهم در هنگام افت قیمت است و استفاده افراطی و نادرست از آن چیزی جز زیان را در پی نخواهد داشت.

بهتر است از این روش برای سهامی که وضعیت بنیادی خوبی دارند و به دلایلی افت مقطعی را تجربه می‌کنند، استفاده شود.

مثال واقعی از روش مارتینگل در خرید و فروش در بورس تهران

در زیر هم یک مثال واقعی از خرید 3 پله‌ای بر اساس روش مارتینگل در بورس ایران را باهم هم می‌بینیم.

نمودار زیر مربوط به سهم بکام است که با شکسته شدن خط روند نزولی در اسیلاتور RSI تصمیم به خرید آن گرفته‌شده است.

نمودار روش مارتینگل

اگر ما 15 میلیون تومان برای خرید این سهم در نظر گرفته باشیم در مرحله اول طبق روش مارتینگل 1 میلیون تومان از پول خود را در قیمت 128 تومان خرید می‌کنیم. (7800 سهم 128 تومانی)

با 5% افت قیمت سهم 2 میلیون تومان بعدی را هم خرید می‌کنیم (16200 سهم 123 تومانی)

با 10% افت قیمت سهم 4 میلیون تومان بعدی را خرید می‌کنیم (34200 سهم 117 تومانی)

و درنهایت با 15% افت قیمت 8 میلیون پایانی را خرید می‌کنیم (72700 سهم 110 تومانی)

با آخرین خرید میانگین کل خرید به 114.6 تومان کاهش می‌یابد.

نمودار روش مارتینگل

درنتیجه به‌محض اینکه قیمت سهم از 114.6 تومان بیشتر شود این خرید وارد سود خواهد شد و اگر تاکنون نگهداری شده باشد (168 تومان) از کل این خرید در این مثال 6,990,000 تومان سود کسب‌شده است (معادل 46%).

در صورتی اگر کل پول در ابتدا و در قیمت 128 تومان خرید شده بود و تاکنون نگهداری شده بود، 4,680,000 تومان سود از این خرید کسب می‌شد (معادل 31%) و اگر هم بعد از افت قیمت به 128 تومان نمی‌رسید متحمل زیان می‌شدیم.

چند نکته بسیار مهم در مورد روش مارتینگل

این روش زمانی کاربردی است که شما آموزش‌های تحلیل تکنیکال و بنیادی و روانشناسی لازم را دیده باشید تا روش مارتینگل به موفقیت بیشتر شما کمک کند.

اساس تفکر این روش این است که شما به وضعیت بنیادی سهم خود اطمینان دارید.

پس اگر در انتخاب سهم مناسب مشکل دارید شاید این روش بسیار زیان‌ده شود.

روی روانشناسی خود نیز باید کار کنید.

نکته سوم خرید در نقاط مناسب است، نیازمند این است شما در تحلیل تکنیکال و امواج الیوت مسلط باشید.

روش مارتینگل در فارکس

فرض کنید یک معامله با حجم یک لات دارید که ۱۰ پیپ سود و ۱۰ پیپ ضرر برای آن در نظر گرفتید.

حال بازار خلاف جهت شما حرکت کرده و ۱۰ پیپ ضرر می‌کنید. درست در همین مکان ضرر یک معامله دیگر در جهت معامله قبلی با دوبرابر لات یعنی ۲ لات و همان حدود سود و ضرر ۱۰ پیپی می‌گیرید. (پله دوم)

اگر این معامله دوم به سود بیانجامد، ضرر معامله قبلی جبران شده و معادل سود معامله قبلی نیز کسب خواهد شد. اما اگر این معامله نیز به ضرر منتهی شود، در مکان ضرر، معامله جدیدی با حجم دوبرابر قبلی یعنی چهار لات و همان سود و ضرر ۱۰ پیپی باز می‌کنیم (پله سوم)

باز این معامله جدید اگر به سود برسد ۴۰ پیپ سود خواهد شد که مجموع ۳۰ پیپ ضرر دو معامله قبلی را جبران نموده و ۱۰ پیپ هم سود می‌دهد. اما اگر این معامله نیز به ضرر منتهی شود، در مکان ضرر دوباره معامله ای با حجم دوبرابر قرار خواهیم داد و ….

به این ترتیب هرچه پله‌های بیشتری از مارتینگل را می‌پیماییم، حجم معامله بالاتر رفته و رقم سود و ضرر نیز افزایش می‌یابد.

به طور کلی حجم پله N ام برابر خواهد بود با حجم اولیه ضربدر دو به توان N-۱.

به دلیل بالا رفتن حجم معاملات به صورت غیرخطی و توانی، استفاده از مارتینگل معمولا به لحاظ روانی برای معامله‌گران سخت است. واقعیت این است که اگر این روش صحیح به کار رود و در ورود و خروج معامله استراتژی درستی اتخاذ شده باشد، مارتینگل میتواند عامل موفقیت خوبی در بسیاری از استراتژی‌ها باشد.

تجربه یکی از معامله‌گران فارکس در مورد روش مارتینگل

اولین باری که با تکنیک مارتینگل آشنا شدم خیلی خوشحال بودم فکر می‌کردم گمشده‌ام رو پیدا کردم و با اشتیاق صبح زود از خواب بیدار می‌شدم و پوزیشن‌گیری رو در فارکس شروع می‌کردم خب اوایل خیلی خوب جواب می‌گرفتم ولی بعد یه مدت طوفانی می‌اومد که هر چی سود بود رو از بین مفهوم و تعریف مارتینگل می‌برد و بعد کال مارجین …

با خودم می‌گفتم باید قلق خاصی داشته باشه و باید پیداش کنم و نقطه ضعفش رو از بین ببرم اما هر چه سعی کردم بی نتیجه بود مارتینگل رو با انواع تکنیک‌های دیگه مثل هدج قاطی کردم باز هم نشد اخرش یه روزی زهر خودش رو می‌ریخت و حساب از بین می‌برد.

تا اینکه ایده‌ای به ذهنم رسید خیلی هم تعجب کردم که چرا تا الان به ذهنم نرسیده بود ولی به هر حال باید امتحانش رو پس می‌داد که خوشبختانه بدک نبود و بعدها یه تغییراتی هم دادم و هم اکنون به شکل امروزی پوزیشن‌گیری می‌کنم.

این روشی که می‌خوام در اینجا توضیح بدم می‌توانید تغییراتی در اون ایجاد کنید و استفاده کنید. روش من به این صورته که :

حجم پوزیشن گیری در این روش به ازای هر 500 دلار با 0.01 لات
تایم : حداقل H4
برای شروع ابتدا باید جهت بازار رو تعیین کنید که من توصیه می‌کنم از خط روند استفاده کنید که مزیت اون نسبت به مووینگ اورج اینه که هیچ وقت تو بازار رنج گرفتار نمی‌شید.

دوم با استفاده از خطوط حمایت و مقاومت افقی و تشکیل الگوهای کلاسیک در تایم‌های پایینتر و همچنین رسم فیبوناچی بهترین نقطه برای ورود رو حدس می‌زنم و با 0.01 صدم لات در جهت روند وارد می‌شم و استاپ رو نمی‌زارم اما خودم می‌دونم کجا خارج بشم هر موقع احساس کردم تحلیلم اشتباه بوده سریع پوزیشن رو می‌بندم اما شما تا زمانی که تجربه کافی کسب نکرده‌اید و یا زمانی که مطمئن نشدید که می‌توانید توی ضرر پوزیشن‌تون رو ببندید این کار رو نکنید و حتما از استاپ استفاده کنید.

دلیل دیگری هم دارم برای نذاشتن استاپ، چون اکثر سودهای من بالای 300 یا 400 پیپ هستش و به این اطمینان هم رسیدم می‌تونم حتی ضررهای 400 پیپی رو ببندم و تعداد پوزیشن‌های موفقم هم بیشتر هست زیاد روی استاپ گذاشتن تمرکز نمی‌کنم البته گاهی که احساس خطر کنم استاپ رو خواهم گذاشت.

پوزیشن اول رو منتظر می‌مونم نتیجه رو ببینم اگه با سود بسته شد که پوزیشن‌های بعدی رو با همون 0.01 وارد می‌شم ولی در صورت شکست تحلیل، بعدی رو با 0.02 صدم وارد می‌شم و اگه باز هم شکست خوردم تحلیل بعد با 0.04 وارد می‌شم و بعد 0.08 تا حالا که پیش نیومده که سه پوزیشن پشت سر هم شکست بخوره و از اونجایی که حد سوده من همیشه بزرگتره و حدضرر ذهنی من کوچک همیشه بالانس حسابم مثبت هست.

گاهی ضررهام نسب به سودهایی که گرفتم به قدری کوچک هست که در صورت شکست یک پوزیشن باز هم با همون مقدار لات قبلی وارد پوزیشن می‌شم و تا حالا که خوب بوده و دنبال روش دیگری نیستم.

شما هم اگر به این روش علاقمند شدید سعی کنید روشی بسازید که سیگنال‌های اون از 4 تا حداقل یکیش درست از آب دربیاد و همچنین حد ضرر اون نباید زیاد بزرگ باشه که در صورت موفقیت مفهوم و تعریف مارتینگل یک پوزیشن به دلیل اینکه هم مقدار لات و پیپ اون بیشتر هست لااقل در کل ضرری نکرده باشید بعدا که تجربه‌تون بیشتر شد تعداد معاملات موفق‌تون افزایش پیدا می‌کنه و سود بیشتری می‌برید.

توجه کنید که فارکس به طور کلی با بورس ایران متفاوت است و مطالبی که درباره فارکس منتشر می‌شود فقط جهت افزایش اطلاعات شماست.

نظر شما در مورد روش مارتینگل چیست؟

قصد شروع سرمایه‌گذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاری‌ها انجام دهید:

برای سرمایه‌گذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه می‌شود:

سیستم‌ مارتینگل و آنتی مارتینگل در بازار فارکس

سیستم های معاملاتی بخشی شیرین از آموزش فارکس را در برمی گیرند، سیستم‌ مارتینگل (Martingale System) یک سیستم سرمایه‌گذاری است که در آن پس از هر معامله ناموفق و زیان‌بار، حجم معامله بعدی افزایش می‌یابد. روش مارتینگل در قرن هجدهم میلادی توسط ریاضیدان فرانسوی، پاول پیِر لِوی معرفی شد. اساس این استراتژی بر این اصل بنا شده است که برای جبران تمام ضررهای گذشته، فقط به یک معامله یا شرط‌بندی موفق احتیاج دارید.

سیستم‌ مارتینگل و آنتی مارتینگل در بازار فاکس

این روش دقیقا برخلاف سیستم آنتی مارتینگل است که در آن پس از هر معامله ناموفق، حجم معامله بعدی نصف و پس از هر معامله موفق، حجم معامله بعدی دو برابر می‌شود.

درک سیستم مارتینگل

سیستم‌ مارتینگل از جمله روش‌های پُرریسک سرمایه‌گذاری محسوب می‌شود. ایده اصلی این سیستم این است که به لحاظ آماری امکان ندارد همیشه شکست بخورید و بنابراین باید در انتظار یک معامله موفق و افزایش مجدد سرمایه، حجم معاملات خود را بطور مرتب افزایش دهید (حتی در صورتی که سرمایه شما در حال کاهش باشد).

سیستم‌ مارتینگل براساس نظریه «بازگشت به میانگین» بنا شده است. در واقع بدون داشتن یک سرمایه کلان برای گرفتن نتایج مثبت از این روش، بایستی تحمل معاملات ناموفقی را داشته باشید که می‌توانند کل حساب معاملاتی شما را از بین ببرند. بعلاوه لازم به ذکر است که میزان ریسک هر معامله خیلی بیشتر از سود احتمالی حاصل از آن است. اما علیرغم تمام این اشکالات، روش‌هایی برای بهبود استراتژی مارتینگل وجود دارد که می‌تواند شانس موفقیت شما را افزایش دهد.

سیستم‌ مارتینگل و آنتی مارتینگل در بازار فاکس

سیستم‌ مارتینگل معمولا با شرط‌بندی‌های کازینوها مقایسه می‌شود که در آن‌ها به امید جبران ضررهای گذشته و بدست آوردن پول‌های از دست رفته، مبالغ شرط‌بندی را مرتباً افزایش می‌دهند. وقتی قماربازی که از این روش استفاده می‌کند، در یک مرحله شکست می‌خورد، مبلغ شرط‌بندی بعدی خود را دو برابر می‌کند. با تکرار این عمل یعنی دو برابر کردن مبلغ شرط‌بندی بعد از هر بار شکست، در تئوری و روی کاغذ، بالاخره با یک مرتبه پیروزی تمام ضررهای قبلی خود را جبران می‌کند. البته با این فرض که این قمارباز بی‌نهایت پول و سرمایه دارد و می‌تواند همینطور به شرط‌بندی‌های خود ادامه دهد، یا حداقل به اندازه کافی پول دارد که به مرحله یک قمار موفق و جبران ضررهای قبلی خود برسد. اما قطعا با این سیستم چند ضرر متوالی کافی است تا تمام دارایی خود را از دست بدهید.

مثالی از سیستم مارتینگل

به منظور درک بهتر اصول این استراتژی، یک مثال را مورد بررسی قرار می‌دهیم. فرض کنید یک سکه داریم و می‌خواهیم روی شیر یا خط آمدن آن قمار کنیم و مبلغ ابتدایی را ۱ دلار قرار می‌دهیم. احتمال اینکه بعد از هر بار پرتاب سکه، شیر یا خط ظاهر شود کاملا یکسان است.

سیستم‌ مارتینگل و آنتی مارتینگل در بازار فاکس

شیر یا خط آمدن سکه در هر پرتاب یک متغیر تصادفی مستقل است، به این معنی که نتیجه پرتاب قبلی روی نتیجه پرتاب بعدی تاثیری ندارد. اگر بعد از هر بار شکست، رقم شرط‌بندی را دو برابر کنید، بالاخره در یک مرتبه پرتاب سکه پیروز می‌شوید و پول‌های از دست رفته را بعلاوه ۱ دلار مجددا بدست می‌آورید.

چرا مارتینگل در فارکس بهتر جواب می‌دهد؟

سیستم‌ مارتینگل یک روش محبوب معاملاتی در بازار فارکس است. یکی از دلایل محبوبیت استراتژی مارتینگل در بازار ارزها این است که قیمت ارزها برخلاف سهام شرکت‌ها، به ندرت به صفر سقوط می‌کند. ممکن است زمانی برسد که ارزش یک ارز به شدت افت کند. اما حتی در مورد کاهش شدید ارزش‌ ارزها نیز به ندرت شاهد هستیم که ارزش یک ارز به صفر برسد.

سیستم‌ مارتینگل و آنتی مارتینگل در بازار فاکس

بازار فارکس مزیت دیگری هم دارد که باعث می‌شود برای افرادی که سرمایه کافی جهت استفاده از سیستم‌ مارتینگل را دارند، جذابیت بیشتری پیدا کند. قابلیت سوددهی این روش به معامله‌گران امکان می‌دهد بخشی از ضررهای خود را با سود بدست آمده جبران کنند. به این معنی که یک معامله‌گر زیرک که به روش مارتینگل کار می‌کند ممکن است بخواهد با این روش ارزی با نرخ بهره پایین‌تر را وام بگیرد و ارزی با نرخ بهره بالاتر را خریداری کند و به این طریق کسب سود کند.

سیستم آنتی مارتینگل

سیستم آنتی مارتینگل یا مارتینگل معکوس یک روش معاملاتی است که عبارت است از نصف کردن حجم معامله پس از هر معامله ناموفق و دو برابر کردن حجم معامله پس از هر معامله موفق. این تکنیک دقیقا برعکس سیستم مارتینگل است که در آن معامله‌گر (یا قمارباز) پس از هر معامله موفق، حجم معامله بعدی را نصف و پس از هر معامله ناموفق، حجم معامله بعدی را دو برابر می‌کند.

هر دوی این سیستم‌ها از استراتژی‌های معاملاتی متداول بازار ارزهای خارجی محسوب می‌شوند، اما می‌توان از آن‌ها در موقعیت‌های دیگری هم استفاده کرد.

نحوه کارکرد سیستم آنتی مارتینگل

در سیستم آنتی مارتینگل اینطور فرض می‌شود که معامله‌گر می‌تواند در دور معاملات موفق با دو برابر کردن حجم معاملات، به نفع خود عمل کند. سیستم مارتینگل معکوس در دوره رشد سرمایه ریسک بیشتری را قبول می‌کند و گفته می‌شود برای معامله‌گران سیستم بهتری است، چرا که افزایش حجم معاملات در طول یک دوره معاملات موفق نسبت به افزایش حجم معاملات در طول یک دوره از معاملات ناموفق، ریسک کمتری دارد. مثلا زمانی که بازار در یک روند صعودی قرار دارد، فرد معامله‌گر می‌تواند با بکارگیری این سیستم چندین معامله موفق انجام دهد تا اینکه مفهوم و تعریف مارتینگل بالاخره یک معامله منفی به این سری از معاملات مثبت پایان دهد. اما در نظر داشته باشید که افزایش دو برابری حجم هر معامله، معامله‌گر را در معرض ریسک یک ضرر بزرگ نیز قرار می‌دهد که می‌تواند به تنهایی تمام سودهای بدست آمده حاصل از معاملات مثبت گذشته را از بین ببرد.

زمانی که یک معامله با فعال شدن حد ضرر خاتمه می‌یابد، بایستی حجم معامله بعدی را نصف کنید. سیستم آنتی مارتینگل در واقع بر مبنای این اصل و قاعده وال‌ استریت بنا شده که «اجازه دهید سودها افزایش یابند و هر چه زودتر مانع از رشد ضررها شوید». این روش شاید در بازارهایی که از مومنتوم بالایی برخوردار هستند، به خوبی عمل کند، اما بازار ممکن است هر لحظه برخلاف میل و انتظار معامله‌گر تغییر جهت دهد. از طرفی دیگر، همانطور که گفته شد سیستم مارتینگل بر مبنای نظریه «بازگشت به میانگین» قرار دارد و لذا می‌تواند در مناطق رِنج و بدون جهت بازار مناسب‌تر باشد.

مثالی از سیستم آنتی مارتینگل

به منظور درک بهتر اصول این سیستم، یک مثال را مورد بررسی قرار می‌دهیم. فرض کنید یک سکه داریم و می‌خواهیم روی شیر یا خط آمدن آن قمار کنیم و مبلغ ابتدایی را ۱ دلار قرار می‌دهیم. فرض کنید در طول این بازی فقط روی سمت شیر سکه شرط‌بندی می‌کنیم.

اگر نتیجه پرتاب اول سکه شیر باشد، شما ۱ دلار سود می‌کنید و مبلغ شرط‌بندی بعدی را ۲ دلار قرار می‌دهید. در صورتی که باز هم نتیجه شیر باشد، در مرحله بعد باید ۴ دلار شرط‌بندی کنید. حال اگر این بار نتیجه پرتاب سکه خط باشد، باید مبلغ شرط‌بندی بعدی خود را نصف کنید، یعنی ۲ دلار.

احتیاط کنید!

سیستم‌های مارتینگل در نگاه اول برای بعضی از معامله‌گران خیلی جذاب به نظر می‌رسند. افرادی که می‌خواهند از سیستم‌های مارتینگل در معاملات خود استفاده کنند، باید خیلی مراقب باشند. مشکل اصلی این سیستم‌ها این است که ممکن است در چند معامله و پیش از اینکه سود کنید یا ضررهای قبلی را جبران کنید، کل حساب معاملاتی خود را از دست بدهید.

بنابراین معامله‌گران باید از خود بپرسند که آیا می‌توانند قبول کنند که با یک معامله بخش بزرگی از موجودی حساب خود را از دست بدهند. به هر صورت بسیاری افراد بر این باور هستند که استراتژی معاملاتی مارتینگل بیشتر از اینکه سود زیادی داشته باشد، ریسک بالایی دارد.

روش مارتینگل چیست؟

مارتینگل یک روش یا استراتژی سودآور در شرط بندی ها است که به تازگی در دنیای بورس نیز رواج پیدا کرده است.

روش مارتینگل چیست؟

سرمایه گذاران یا تحلیلگران این صنعت از روش ها یا استراتژی های گوناگونی استفاده میکنند تا میزان بهره وری خود را در این زمینه افزایش دهند. یکی از این روش ها، روش مارتینگل است که در گذشته بیشتر در شرط بندی ها کاربرد داشت؛ اما امروزه در دنیای بورس یا سرمایه گذاری نیز رواج پیدا کرده است. ولی به راستی مارتینگل چیست و چه کاربردی دارد؟

مارتینگل چیست؟

مارتینگل استراتژی مبنی بر تئوری احتمال و بازگشت به میانگین است که در نهایت سود کلانی را میتواند برای شما به همراه داشته باشد؛ به عبارت دیگر، این سیستم، سیستمی در سرمایه گذاری است که میزان دلار سرمایه گذاری شده (هر نوع ارز دیگری) پس از شکست ها، مرتبا باید افزایش یابد یا اینکه با کاهش میزان سبد سهام، موقعیت ها افزایش یابند.

این سیستم در ابتدا توسط ریاضیدان فرانسوی به نام پاول پیر لوی در قرن هجدهم میلادی معرفی شد که بر پایه این فرضیه استوار است که شما تنها به یک شرط بندی یا معامله خوب نیاز دارید تا همه خوش شانسی ها به سمت شما روانه شوند! در مقابل این استراتژی، سیستم دیگری با نام سیستم ضد مارتینگل نیز وجود دارد.

سیستم ضد مارتینگل معتقد است با هر شکستی که در معامله شما اتفاق می افتد، میزان پولی که در شرط بندی گذاشته اید را نصف کنید و هر بار که سودی نصیب شما شد، این میزان را دو برابر نمایید. کاملا بر عکس سیستم مارتینگل.

استراتژی مارتینگل روشی در آموزش سرمایه گذاری است که ریسک و خطرات بسیاری را میتواند به همراه داشته باشد. ایده اصلی که این سیستم را به وجود آورده، این است که به صورت آماری، همواره در هر معاملات شما بازنده نخواهید بود. از این رو، میبایست میزان پول تخصیص داده شده در سرمایه گذاری را افزایش دهید؛ حتی اگر ارزش آن ها رو به کاهش است اما مطابق پیش بینی ها، در آینده افزایش را شاهد خواهید بود.

اما به صورت دقیق تر این روش در چه مواردی تمرکز دارد؟

بورس

درک عمیق تر مارتینگل

استراتژی مارتینگل مبتنی بر تئوری بازگشت میانگین است. در واقع، برای اینکه به نتایج مثبت بسیاری دست پیدا کنید، نیازی به عرضه پول بسیار زیاد ندارید. علاوه بر آن، لازم به ذکر است که ریسک میزان پولی که در یک معامله قرار گرفته است، از میزان بهره وری بالقوه بیشتر میباشد. علیرغم وجود این اشکالات، راه هایی نیز به منظور بهبود این سیستم وجود دارد.

همانطور که در بالاتر مفهوم و تعریف مارتینگل عنوان شد، از استراتژی مارتینگل بیشتر در شرط بندی ها استفاده میشد. با این وجود که در بازار امروزی نیز رواج پیدا کرده است، اما باز هم در توضیحات آن، با شرط بندی و شرایط موجود در آنجا مقایسه و توضیح داده میشود.

هنگامی که فرد قماربازی که از این روش استفاده میکند با شکست مواجه میشود، به سرعت در شرط بندی بعدی میزان پولی که در این راه گذاشته است را دو برابر میکند. زمانی که به صورت مکرر پس از هر شکست پول را دو برابر میکند، بالاخره پس از چندی با یک پیروزی مواجه میشود.

این اتفاق باعث ایجاد این فرضیه میگردد که فرد قمار باز منبعی نامحدود از پول دارد که میتواند در شرط بندی به کار بگیرد یا اینکه به میزان کافی پول دارد تا پول دیگر افرادی که بردند را بپردازد. در واقع، تنها چند باخت پی در پی باعث میشود تا کل دارایی تان را از دست بدهید.

حالا که با این مفهوم به صورت دقیق تر آشنا شدیم، در ادامه مثالی در این رابطه برای شما شرح خواهیم داد.

فرض کنید که یک سکه دارید و در شرط بندی شرکت میکنید که برنده و بازنده بر اساس شیر یا خط انداختن سکه مشخص میگردد. همچنین شرط اولیه نیز از 1 دلار آغاز میشود. قاعدتا احتمال شیر یا خط آمدن 50-50 است.

اگر تصمیم بگیرید که تا انتهای بازی تنها بر سر شیر آمدن (یا خط آمدن) سکه شرط ببندید، در نهایت سکه روی شیر (یا خط) می ایستد که منجر به برد شما میشود. با این موفقیت مقدار نامحدودی پول دریافت میکنید که توسط آن تمام ضرر های شما نیز جبران خواهد شد.

بورس ایران

به صورت کلی

استراتژی یا سیستم مارتینگل یکی از راه های موجود است که مورد استفاده سرمایه گذاران یا تحلیلگران این حوزه قرار میگیرد. طبق این سیستم، افزایش سرمایه استفاده شده در یک معامله پس از شکست میتواند برای شما سود آوری به همراه داشته باشد.

با این تعریف ممکن است دید مناسبی نسبت به آن پیدا نکنید؛ اما در عمل، این سیستم میتواند یکی از روش های مهم و تاثیرگذار در بازار بورس ایران به شما رود. البته که خطرات و ریسک بسیاری به همراه دارد؛ ولی با رفع اشکالات موجود در آن و آگاهی بیشتر نسبت به شرایط، میتواند بسیار کمک کننده باشد.

تولید محتوای بخش «وب گردی» توسط این مجموعه صورت نگرفته و انتشار این مطلب به معنی تایید محتوای آن نیست.

مــارتینگل چـــیست؟

مارتینگل چیست؟

گفتن اینکه چرا کلمه‌ی Martingale اینقدر معانی زیادی دارد، کار سختی است! اما یک چیز حتمی است: اگر تریدری از استراتژی مارتینگل استفاده ‌می‌کند، همیشه باید تمام حواسش به سرمایه‌اش باشد. مزایا و معایب استراتژی شرط‌بندی مارتینگل چیست؟ آیا بازار، مارتینگل است؟ تمام این سوالات و مباحث مرتبط و غیرمرتبط در این مقاله بحث خواهند شد.

ریشه‌شناسی

Martingale‌ انگلیسی martegal است (که در گویش فرانسوی به‌معنای ساکنین مارتیگ می‌باشد. مارتیگ نام دهکده‌ای در فرانسه است). قدیمی‌ترین معنی برای کلمه‌ی مارتینگل: وسیله‌ای است که شکلی میخ-مانند دارد و از آن برای کنترل کالسکه استفاده می‌کردند. حداقل، این معنی، بهترین معنی شناخته‌شده است، اما معنای دیگری از این کلمه برای ما اولویت دارد: مارتینگل استراتژی شرط‌بندی است. قمارباز بعد از هر باخت، شرط خود را دو برابر می‌کند. و اینگونه با اولین بُرد، تمام باخت‌های قبلی جبران شده، و سودی برابر با شرط اولیه نیز نصیب می‌شود. تریدرها این اسم را روی تمام استراتژی‌های این مدلی گذاشته‌اند. علاوه بر این ریاضی‌دان‌ها هم از اصطلاح مارتینگل برای نام‌گذاری یک روند تصادفی استفاده ‌می‌کنند، که در آن انتظاراتِ شرطی مقدار بعدی، با توجه به مقادیر فعلی و پیشین، همان مقدار فعلی است. این یک نوع بازی “عادلانه” است که در آن کسی نه برنده می‌شود و نه می‌بازد. به همین شکل، اهالی روستای مارتیگ فرانسه را افرادی غیرعادی و احتمالاً ماجراجو فرض می‌کنند. در هر حال، این چندگانگی معنا شاید دلیل این باشد که مردم از این استراتژی به‌صورت غلط استفاده می‌کنند. حال، مارتینگل واقعاً چیست؟

مارتینگل در مقام یک استراتژی

“باند، با یک سیستم پیشرفته (مارتینگل) روی میز شماره‌ی ۵، روی قرمز، بازی می‌کرد … فکر کنم خیلی مصمم است و با حداکثر [توان و دارایی خود]، بازی می‌کند.”
ایان فلمینگ، کازینو رویال

باند، از چه سیستم پیشرفته‌ای استفاده می‌کرده؟ همانطور که قبلاً اشاره شد، مارتینگل یعنی دو برابر کردن شرط در هر بار باخت. در نگاه اول، اگر هیچ محدودیتی روی شرط اولیه نداشته باشیم، این استراتژی سودده به‌نظر می‌رسد. بالاخره شانس در خانه‌ی همه را خواهد زد! هرچند، این دنیا دست آدم‌هایی نیست که با بازی قمار و [این استراتژی] پولدار شده باشند، پس، این استراتژی به‌نظر خیلی ابتدایی می‌آید. پس موضوع چیست؟ بالاخره، حتی اگر پول نامحدود هم نداشته باشیم، باز می‌توانیم با میزان شرط کم، مدت زمان زیادی را اینگونه سپری کنیم.

اینطور مسائل یا راهنمایی‌های به‌ظاهر عاقلانه، مردم را ترغیب می‌کنند که با پول خود چنین کارهایی انجام دهند. اما نه در قمار. برخی مردم اینقدر باسواد هستند که وارد بازی‌های شانسی نمی‌شوند. آن‌ها این کار را در فارکس انجام می‌دهند. ماجراجوها و باهوش‌ترها حتی این کار را با پول دیگران هم انجام می‌دهند… و حالا یک تریدر ترجیحاً قلابیِ جدیدساخته‌شده داریم که کار خود را شروع کرده است. تریدهای‌ سودآور جایگزین ضررها می‌شوند، اما بازیکن‌ ما به‌خاطر دو برابر کردن شرط، [فقط] برای چند وقت پول درمی‌آورد. و این کار باعث می‌شود تریدر به انتخابش ایمان بیاورد. اما، دیر یا زود (به‌خاطر خود تریدر بهتر است این اتفاق زودتر رخ دهد) نوار بدشانسی چنان طولانی می‌شود که دیگر پولی برای دو برابر کردن شرط بعدی وجود نخواهد داشت. و در دنیای گسترده‌ی اینترنت، یک ناکام دیگر می‌آید و می‌رود. تریدر غمگینی که، “نزدیک پول آمد و ذره‌ای تا پیروزی فاصله داشت” ولی “به‌خاطر بدشانسی مطلق شکست خورد”. تازه این اتفاقات در برابر “اشتباه قیمت دادن‌های بروکرها” و … خیلی مهم به‌حساب نمی‌آیند.

جدی‌تر بگوییم، قاعدتاً نباید تریدرهای زیادی وجود داشته باشند که به سبک مارتینگل کلاسیک، کار می‌کنند. هرچند نباید حماقت برخی از این شوالیه‌های خوشبختی را دست‌کم گرفت! ابزارهای پیچیده‌تری هستند که از آن‌ها استفاده شده و به‌طور کلی می‌‌توان آن‌ها را “استراتژی میله” نامید. بیشتر در این مورد توضیح می‌دهیم. فرض کنید قرار است انتخاب کنید: کسب ۱ دلار با احتمال ۹۹ درصد یا از دست دادن ۹۹ دلار با احتمال ۱ درصد. البته نتیجه‌ی معمولی چنین تریدی برابر با صفر خواهد بود. به‌طور کلی، این کار ریسکی و غیرسودده است. پاداش سود‌های ناچیز، ضررها و اختلالات سنگین است (به‌ همین دلیل است که از کلمه‌ی Spiking [یعنی میله ۷ اشاره به تیز بودن و سطح ناچیز نوک میله دارد] در اینجا استفاده شده‌است)! چنین تریدی در فارکس بسیار بسیار ساده است: اگر StopLoss خود را روی خطی (Level) که ۹۹ بار بیشتر از TakeProfit است، قرار دهید، چیزی مانند آنچه اشاره شد را کسب خواهید کرد. به‌نظر غیرواقعی می‌آید؟ پس در مورد آن همه تریدکردن‌ها با StopLossهایی که تناسبی با TakeProfit ندارند، یا حتی بدون TakeProfit هستند (چقدر بد!)، چه باید بگوییم؟

البته مشکل اصلی فقط اینها نیست. تصور کنید: کسی بخواهد چنین ”اکسپرتی” را تست کرده یا رصد کند. در اکثر مواقع، قبل از اینکه یک معامله‌ی بزرگ ضرر، تریدر را منصرف کند، چند معامله‌ی سودده انجام خواهد شد؟ و تریدر ما چقدر برای این ضرر بزرگ ناراحت خواهد ماند و چقدر از اینکه نزدیک به پول بوده، عصبانی خواهد شد؟!

با این حال، موضوع فقط این نیست که هیچ‌گونه توقف معامله‌ای وجود ندارد (منظور نبودن حد سود و حد ضرر است). استراتژی مفهوم و تعریف مارتینگل میله و نبود توقف معامله، هر دو، یک همراه جدانشدنی دارند و آن ماندگاری بیش از حد پوزیشن است. در این شرایط قیمت بعضی‌ وقت‌ها خیلی دور می‌رود…

بسیاری در این مورد کاملاً جدی بحث می‌کنند و اکسپرت‌ های گِریل هم بارها و بارها به‌سراغ مارتینگل می‌روند. اما چرا؟ استراتژی‌هایی که با حد سود و حد ضررهای غیرمرتبط، لاتیج‌های دو برابر، زیاد ماندن، و دیگر انواع ترفند‌ها سروکار دارند، با روشی کاملاً غیرقابل ‌قبول تست می‌شوند. از تجربه‌های عملی می‌شود دید که چنین استراتژی‌هایی را برای قسمتی مشخص از بخش تاریخچه، به‌راحتی، می‌توان تهیه کرد، و به‌کار بُرد، و سپس نتایج رضایت‌بخش هم گرفت. در حساب واقعی، این استراتژی می‌تواند برای یک هفته، یک ماه، یا یک سال کار کند، و ۱۰، ۲۰، یا ۵۰ معامله انجام دهد و با کمی خوش‌شانسی، نتایج خوب یا عالی بدست دهد. اما فقط یک معامله‌ی اشتباه می‌تواند همه‌ی اینها را از بین ببرد. پس چه چیزی این استراتژی‌ها را گرد هم می‌آورد؟

مارتینگل در مقام یک فرآیند

“نظریه‌ی مارتینگل تاریخچه‌ی احتمالات ریاضی را نشان می‌دهد:
تعاریف اولیه را از مفاهیم خام قماربازی الهام گرفته‌اند، اما این نظریه تبدیل به ابزاری حرفه‌ای برای
ریاضیات انتزاعی مدرن شده است …”
جی. اِل. دوب، مارتینگل چیست؟

درحقیقت، ریاضی‌دان‌ها، مدت زمان زیادی نیست که با مارتینگل آشنایی دارند. اولین توصیفات ریاضی از مارتینگل حدوداً اواسط قرن ۲۰ منتشر شد. مبتکرین، از این خواسته الهام گرفته بودند که بتوانند مفهوم “بازی منصفانه” را گسترش داده و عمومیت بخشند؛ مانند بازی رولت بدون کمیسیون، یا تاس، یا پیچ فارتینگ، که بعداً در این مقاله بحث خواهند شد. در اینترنت، تعاریف بسیار زیادی از فرآیند مارتینگل را می‌توانید بیابید. هرچند اگر مسلط به مفاهیم تئوری نباشید، تعریف رسمی مارتینگل به شما کمکی نخواهد کرد. بنابراین، سعی می‌کنیم تعریفی ساده اما دقیق را بیان کنیم: مارتینگل فرآیندی است، که در حد متوسط، با زمان بالا یا پایین نمی‌شود. بنابراین اگر می‌خواهید مقدار بعدی را برمبنای تمام مقادیر قبلی، پیش‌بینی کنید، هیچ‌ مقداری بهتر از همان مقدار کنونی نیست (به‌لحاظ مقادیر یک مربع حسابی).

باید بگوییم که پرسیدن این سوال که آیا نوسانات نرخ تبدیل اَرز به مارتینگل نزدیک است یا خیر، ضروری می‌باشد. هرچند، مشاهدات آماری در این مورد زودتر به ما جواب منفی می‌دهند. برای مثال، افزایش نرخ اَرز، ضدهمبستگی است. این پیش‌فرض، زمینه‌ساز بسیاری از مدل‌های کلاسیک و نئوکلاسیک است (باچلیر، بلک شولز مارتن، …) و به ما اجازه می‌دهد نتایج دور از ‌ذهنی در مورد رفتار مشتقات (آپشن‌ها، فورواردها، …) مفهوم و تعریف مارتینگل بگیریم. علاوه بر اینها، واژگان مارتینگل به‌خوبی در مفهوم بازارِ تاثیرگذار، که قیمت‌ها را در هر ثانیه “منصفانه” تعریف می‌کند، جای می‌گیرند. پس از لحاظ اقتصادی معقول است.

یکی از ستون‌های نظریه‌ی مارتینگل، قضیه‌ی توقف و ساخت انتگرال تصادفی بعدی، است. این قضیه می‌گوید که هیچ استراتژی معقولی نمی‌تواند با استفاده از مارتینگل به ما پول بدهد. چطور ممکن است؟ این سوالی است که شاید یک فرد کنجکاو بپرسد. مشکل استراتژی مارتینگل چیست؟ چرا این قضیه، مارتینگل را “نامعقول” می‌خواند؟ موضوع این است که معقول‌ترین استراتژی‌ها یا محدود به قیمت هستند (توقف معامله [در قیمت مشخص]) یا محدود به زمان؛ به‌عبارت دیگر، افق ما همیشه ثابت است، و هدف جایی است که در آن می‌خواهیم معامله را ببندیم. مهم‌تر از همه اینکه همه‌ی اینها محدود به سرمایه هستند (حجم سرمایه، لاتیج بر معامله، و غیره). هر نوع استراتژی که بتواند یکی از دو شرط اول را برآورده سازد، “معقول بودن” را به‌نوعی تضمین کرده است. استراتژی‌های خوب و “معقول” دیگری هم می‌توان یافت و تعدادشان کم هم نیست اما در اینجا قصد نداریم وارد تحلیل‌های تکنیکال شویم. استراتژی مارتینگل سه عیب دارد: پول (شرط) نامحدود، زمان نامحدود، و سوم اینکه مارتینگل‌باز استرس و رنج کاهش‌های سنگین سرمایه را باید به جان بخرد! مثال زیر به شما نشان می‌دهد که فرد با این روش هیچ پولی نمی‌تواند دربیاورد زیرا پول و زمان محدود است. همچنین به شما کمک می‌کند بفهمید که یک استراتژی سودده حتی در یک بازی بی‌ضرر و بی‌طرف هم می‌تواند شبیه‌سازی شود!

به هر حال، بگذارید از آسمان‌ها پای خود را روی زمین گذاشته و تمام مطالب بالا را با چند مثال ساده نشان دهیم.

مثال

مارتینگل چیست؟

مارتینگل چیست؟

بازی پیچ فارتینگ را با یک سکه‌ی درست و حسابی و کاملاً سالم در ذهن خود بیاورید؛ به‌عبارت دیگر احتمال شیر یا خط آمدن کاملاً برابر است. اگر شیر آمد، بازیکن ب به بازیکن الف یک روبل می‌دهد، و اگر خط آمد بازیکن الف به بازیکن ب یک روبل می‌دهد. در زیر، شما نمونه‌ی سیر تکاملی سرمایه‌ی بازیکن الف را بر اساس تعداد سکه ‌انداختن‌ها می‌بینید (شکل ۱) – مسیرهای شانس (آبی و قرمز).

به‌طور میانگین، بازیکن‌ها با سکه ‌انداختن نه بُرد می‌کنند و نه می‌بازند، به آن معنی که، یکی از آنها، که نمی‌دانیم کدام نفر است، قطعاً یک روبل کسب کرده و دیگری یک روبل می‌بازد. انتظارات ریاضی برای ایجاد تغییر در سرمایه‌ی آنها برابر با صفر است. این موضوع، همراه با سکه ‌انداختن‌های جداگانه، توضیح می‌دهد که رشد سرمایه‌ی بازیکن الف، یک [مدل] مارتینگل است. می‌توانیم همزمان چند نتیجه‌گیری کنیم. برای مثال، اینکه این بازی منصفانه است، از این لحاظ که برحسب آمار نمی‌توان از این بازی [پول] کسب کرد؛ به‌عبارت دیگر، میانگینِ هرگونه استراتژی توقف (استراتژی حد سود و حد ضرر)، صفر خواهد بود. اجازه می‌دهیم بازیکن ما با حجم مشخصی از لاتیج که در ذهن دارد، به سبک مارتینگل بازی کند. تئوری می‌گوید او قادر نخواهد بود با استفاده از هیچ‌ روش معقولی کسب درآمد کند. شاید بپرسید چطور؟ بازیکن می‌تواند تا وقتی که “در [محدوده] سیاه” است صبر کند و فقط از حرکت در بازی دست بکشد (خط “TakeProfit” سبز رنگ در شکل ۱). درست است اما متاسفانه از آنجایی که این اتفاق برخی مواقع رخ می‌دهد، به‌طور میانگین، بازیکن باید خیلی صبر کند! دقیق‌تر بگوییم، انتظار برای زمان بُرد از جنبه‌ی ریاضیات برابر است با بی‌نهایت آنچه که در مفهوم “استراتژی معقول” جای نمی‌گیرد. و اگر بازیکن بخواهد کماکان از باخت‌ها به‌ دور باشد، وقتی بالاخره توقف می‌کند (به حد سود یا حد ضرر می‌رسد)، کاهش سرمایه‌‌اش فاجعه‌بار خواهد بود! این اتفاق معمولاً برای تریدرهای تازه‌کار زیاد رخ داده است.

مارتینگل چیست؟

مارتینگل چیست؟

اما بازیکن ما اینقدرها تازه‌کار نیست! با توجه به تمام توضیحات بالا، و همانطور که در شکل ۲ نشان داده شده‌است، او حد ضرر خود را بزرگ و با فاصله تعیین کرده، درحالیکه حد سود خود را کم گذاشته است. اکنون که او در سرمایه محدودیت دارد، استراتژی‌اش “معقول” شده است. و وقتی می‌خواهد وارد مرحله‌ی تجربه شود، آن استراتژی به‌سرعت و به‌شکل قابل‌توجهی در مدت زمانی نسبتاً طولانی، رشد می‌کند – مخصوصاً آنکه کمیسیونی در پیچ فارتینگ وجود ندارد. پس موضوع چیست؟ آیا واقعاً نادرست بودن آن قضیه صحت دارد؟ نه، آن قضیه کماکان معتبر است. فقط، اگر از آن قضیه، برای محاسبه‌‌ی با دقت، استفاده کنید، برای مثال احتمال TakeProfit یا StopLoss، آنگاه می‌بینید که هیچ ‌چیزی بیشتر از میله (Spiking) تحقق نمی‌یابد چراکه از Takeprofit با فاصله‌ی کم در ۹ مورد از ۱۰ مورد استفاده شده درحالیکه StopLoss بزرگی در ۱ مورد از ۱۰ مورد دیده شده‌است. “موکول کردن‌” ریسک‌ها، آن‌هم به این شکل، برای بازیکن گران تمام خواهد شد – و [ممکن است] همه‌چیز را یک‌روزه از دست بدهد!

مثال پیچ فارتینگ به‌همان شکل اولیه‌ای خود، کماکان دستورکارهای پنهان مدیریت پول ریسک‌دار یا استراتژی مارتینگل را آشکار می‌سازد. در واقع فقط داریم ریسک خالص به پوزیشن خود اضافه می‌کنیم، و نه چیز دیگر.

اکنون بیایید تمام مطالب بالا را خلاصه کنیم.

نتیجه‌گیری

همه‌چیز طبق روال پیش خواهد رفت، اما بازار، همانطور که اشاره شد، مارتینگل نیست. و در نهایت اینکه، هدف در فارکس چیست غیر از پول‌درآوردن؟ و اینکه چه چیزی تمام آن مشاهدات نظری را برای ترید واقعی آماده می‌کند؟ نکته اینجاست که حتی اگر از لحاظ تئوری بدست آوردن چیزی غیرممکن باشد، مانند مثال ما در مورد مسیر شانس، باز هم روش‌های زیادی برای فریب یک فرد با استراتژی “سودده [بودن]” (حداقل در نگاه اول سودده) وجود دارد. تعجبی ندارد که استراتژی‌‌های مشابه برای یک ساعته “به هدف رسیدن” به‌کار برده می‌شوند، و سرمایه‌گذاران را در‌ دام می‌‌اندازند. اما فرد می‌تواند از این توهمات با به‌خاطر سپردن نظریه‌ی مارتینگل/میله رهایی یابد.

بیایید برخی از اصول ترید عاقلانه را بر اساس موارد مطرح‌شده در این مقاله، فرمول‌بندی کنیم. بنابراین اگر نمی‌خواهید سیستم شما با تاریخ محو شود، یا متحمل ضررهای سنگین شوید و شک سرمایه‌گذارهای خود را دو برابر کنید، پیروی از اصول زیر الزامی است:

  • حد سود و حد ضرر بگذارید؛
  • حد ضرر خود را متناسب با حد سود و تایم‌فریم انتخاب کنید؛
  • پوزیشن خود را بیش ‌از حد در یک تایم‌فریم باز نگه ندارید – ممکن است با گذر زمان پوزیشن شما “قیچی” شود چراکه معامله جهت جدیدی به‌خود می‌گیرد؛ برای این مورد، راه‌کارهای‌ زیادی تعریف شده است؛
  • برای جبران، هیچ‌‌وقت لاتیج خود را بالا نبرید – هیچ‌گاه با آنهایی که تمام دارایی خود را در کازینوها وسط می‌گذارند، کار نکنید!

قوانین بالا، سخت مفهوم و تعریف مارتینگل نیستند. بیشتر استراتژی‌ها به این سبک بنا شده‌اند. برای مثال، پوزیشن‌ها اصلاً با StopLoss یا TakeProfit لغو نمی‌شوند. در اینجا برای مثال باید بگوییم که می‌توان سراغ معامله‌‌ی متوسط-سودآور، یا [معامله‌ی] ضرر رفت، یا حجم کلی [معاملات] را با سطح ریسک احتمالی معامله، مرتبط ساخت. هرچند، اصول بالا را باید یک نوع ایده‌آل برای واضح بودن و شفافیت اکسپرت (به‌طور خاص)، و استراتژی، به‌طور کلی، در نظر گرفت. تریدرها، به‌خصوص تازه‌کارها، باید هدف‌شان دست‌یابی به این ایده‌آل‌ها باشد.

آخرین چیزی که می‌خواهم برای خوانندگان بگویم که شاید جذاب باشد، مسئله‌ای است که به ‌زمان دنیل برنولی در قرن ۱۸ برمی‌گردد. آن را اصطلاحاً پارادوکس سنت‌ پطرزبورگ می‌گویند. فرض کنید X چنین چیزی را بازی می‌کند: ۱ روبل شرط اولیه است. یک سکه‌ی کاملاً سالم داریم. اگر شیر آمد، بازی تمام شده و X پول را برمی‌دارد. اما اگر خط آمد، شرط دو برابر شده و بازی ادامه پیدا می‌کند: سکه می‌اندازیم، شیر آمد بازی تمام است و پول را برمی‌‌داریم، و خط، شرط را دو برابر می‌کند و دوباره سکه می‌اندازیم… سوال: چقدر X باید بپردازد تا این بازی را انجام دهد؟ همانطور که می‌شود دید، X همیشه در این بازی برنده است، اما مقدار پولی که می‌بَرد، بسته به شیر یا خطی که می‌آید، متفاوت است. به‌‌عبارت دیگر، بدون درنظر گرفتن هیچ‌ نوع مثالی، چقدر حاضرید بپردازید تا در این جاذبه‌ی سخاوت شرکت کنید؟ اگر این مسئله کنجکاوی شما را برانگیخت، بحث درمورد آن را می‌توانید در کامنت‌ها دنبال کنید…



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.