بهمنظور انجام معاملات با استفاده از این الگو، زمانی که حالت کلی الگو را در چارت پیدا کردید، باید منتظر شکسته شدن خط گردن بمانید. بهتر است شکست خط گردن پرقدرت انجام شود و سایر شرایط یک شکست مناسب را داشته باشد. درصورتیکه قیمت با حرکت بسیار سریع و قوی خط گردن را شکست و شما از ورود به پوزیشن جا ماندید، بهتر است منتظر حرکت برگشتی (پولبک) به خط گردن الگو بمانید و سپس وارد پوزیشن شوید. نکته قابلتوجه این است که در الگوهای سر و شانه، بین شانه چپ و سر باید واگرایی باشد، ایجاد واگرایی تأییدی بر تشکیل الگوی سر و شانه است.
آینده کدام ارز دیجیتال بهتر است؟ ❤️
در سال 2020 آماری منتشر شد و حاکی از آن بود که حدود 2000 ارز دیجیتال رمزنگاری شده در جهان وجود دارد. تعدادی از این ارزهای دیجیتال در بین سرمایه گذاران و برخی جوامع طرفداران زیادی پیدا کرده اند. اما آیا می توان گفت آیندۀ کدام ارز دیجیتال بهتر است؟
ظهور پدیده ارزهای دیجیتال
در سال 2009 فردی با نام مستعار ساتوشی ناکاموتو، اولین ارز دیجیتال به نام بیت کوین یا همان BTC را خلق کرد. او این کار را به منظور رفع مشکلات سیستم مالی و بانکداری انجام داد. این پدیده به تدریج شناخته شده و پیشرفت کرد و توانست افراد زیادی را در سراسر دنیا درگیر خود کند. کم کم ارزهای دیگری نیز پا به میدان گذاشته و روز به روز هم در حال پیشرفت هستند. به گونه ای که تاکنون بیش از 2000 ارز دیجیتال در جهان در حال فعالیت هستند.
این ارزها ابتدا با هدف تحول سیستم بانکی ایجاد شدند، اما امروزه توانسته اند در حوزه های مختلفی نفوذ کنند.
محبوب ترین ارزهای دیجیتال
با اینکه امروزه شاهد گسترش تعداد ارزهای دیجیتال هستیم، اما برخی از آنها محبوبیت بیشتری بین مردم دارند که از جملۀ آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
دانش ارزهای دیجیتال
چیز واضحی که در مورد این ارزها وجود دارد این است که اگر قصد ورود به این حوزه را دارید، باید اطلاعات کافی در مورد ارزها و کارکرد آنها داشته باشید و بتوانید تا حدودی در مورد آیندۀ آنها به درک نسبی برسید. چون این صنعت مسیرهایی را طی خواهد کرد که هر کدام از آنها می توانند به صورت مستقل و یا با یکدیگر آیندۀ ارز دیجتال را رقم بزنند.
مزایای ارزهای دیجیتال
- مدیریت و ادارۀ آنها به صورت خودگردان است.
- خصوصی است و دولت ها نقشی در آن ندارند.
- غیرمتمرکز است.
- انتقال سریع وجوه را ممکن می کند.
معایب ارزهای دیجیتال
- شرایط را برای معادلات غیرقانونی فراهم می کند.
- از دست دادن داده ها منجر به خسارات مالی خواهد شد.
- غیرمتمرکز است اما برخی سازمان در مدیریت آن نقش دارند.
- برای استخراج آن انرژی برق زیادی مصرف می شود.
- امکان هک شدن بالاست.
- بازگشت یا لغو ممکن نیست.
بهترین زمان برای سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتال
درست است که پیش بینی آیندۀ ارزها کار راحتی نیست، اما خیلی از سرمایه گذاران در صدد آن هستند که زمان مناسب برای سرمایه گذاری در این حوزه را بدانند. در این مورد هم نظرات مختلف است. چرا که عوامل مختلفی در ارزش ارزها در زمان های مختلف تأثیرگذار هستند.
با توجه به نوسان بازار ارزهای دیجیتال، باید به وضعیت خود نگاه کنید و ببینید که اگر توانایی مقابله با چنین نوساناتی را ندارید و ریسک پذیر نیستید، بهتر است دور ارزهای دیجیتال را خط کشیده و به فکر سرمایه گذاری در جای دیگری باشید.
ایران نیز از این قائده مستثنی نیست و در زمانی که ارز دیجیتال هنوز از طرف دولت به رسمیت شناخته نشده است، اما فعالیت های ارزی همچنان در جریان هستند و توانسته اند طرفداران زیادی در ایران پیدا کند.
آینده ارزهای دیجیتال چه خواهد شد؟
واقعاً آینده این ارزها چگونه خواهد بود؟ این سؤالی است که ذهن بسیاری از فعالان این حوزه را درگیر کرده و نمی دانند که این صنعت ماندگار خواهد بود یا خیر.
به نوعی می توان گفت که ارزهای دیجیتال راهی برای عضویت در یک بلاک چین هستند. پدیدۀ ارزهای دیجیتال در سرتاسر جهان، در حال طی کردن مسیر رشد و تکامل است. اما با این وجود هیچ کس نمی تواند به طور قطع در مورد آیندۀ این ارزها نظر قطعی بدهد. برخی در مورد آیندۀ آن ابراز نگرانی کرده و در عین حال برخی دیگر به آیندۀ این ارزها خوش بین هستند.
این حوزه نیز همانند حوزه های دیگر منتقدان و حامیان خود را دارد که هر یک بر طبق استدلال هایی که انجام می دهند، از دیدگاه خودشان، آینده ای را برای این ارزها پیش بینی می کنند.
اما بهتر است واقع بین باشیم. چرا که آیندۀ این ارزها و یا هر صنعت دیگری، با توجه به اتفاقات غیرقابل پیش بینی ای مثل کرونا، نوسان داشته و نمی توان پیش بینی درستی در مورد آیندۀ آنها انجام داد. بهترین حالت می تواند حدسی باشد که تا حد ممکن نزدیک به واقعیت باشد.
ارز دیجیتال بانک مرکزی یا CBDC
روی کار آمدن ارزهای دیجیتال، بیشتر با هدف کنار زدن بانک ها و عدم وابستگی به نهادهای متمرکز بود. اما حالا برای پیشرفت خود به سمت این نهادهای متمرکز روی آورده است. یعنی امروزه توسعۀ ارز دیجیتال بانک مرکزی، یکی از مسیرهای پشرفت برای ارزهای دیجیتال محسوب می شود. یعنی ارز دیجیتال عدم وابستگی خود را فدای پیشرفت کرد.
هم اکنون در کشورهایی مثل سوئد و آمریکا، ارز دیجیتال بانک مرکزی در حال بررسی است و در چین هم در حال طی کردن مراحل آزمایشی است.
با اینکه چین مانع استفاده از ارزهای دیجیتال برای پرداخت شده است و مانع فعالیت بانک ها و مؤسسات در ارائه خدمات ارزی می شود، اما حضور فعالی در ارائۀ ارزهای دیجیتال بانک مرکزی دارد.
تعداد کاربران فعال در حوزه ارزهای دیجیتال
در سال 2018، طی تحقیقی که توسط CCAF صورت گرفت، مشخص شد که چیزی در حدود 25 میلیون کاربر در زمینۀ ارز دیجیتال در سراسر دنیا فعالیت می کنند. این نشان می دهد که ارزهای دیجیتال راه درازی در پیش دارد و باید مسیرهایی را طی کند.
بحث دیگری که وجود دارد این است که اگر اپلیکیشن های DeFi، در پلتفرم های خود پذیرای صدها میلیون نفر باشند، امکان دارد بلاک چین هایی که DeFiهایی معایب و مشکلات MACD معایب و مشکلات MACD بر بستر آنها بنا شده اند با کاهش ظرفیت برای جمعیت زیاد مواجه شود.
نقش ارزهای دیجیتال در اقتصاد جهانی
برخی از قانون گذاران نگران این مسأله هستند که امکان دارد برخی از کوین ها باعث تضعیف دلار آمریکا شوند و به این ترتیب بر اقتصاد جهان تأثیر منفی بگذارد.
نگرانی بانک ها هم این است که این ارزها یک سیستم بانکداری بانکداری سایه( shadow banking ) تشکیل دهند که در نهایت منجر به بحران هایی از نوع بحران های اواسط قرن بیستم آمریکا شود.
تلاش های زیادی صورت می گیرد که بازار ارزهای دیجیتال قانونمند شود که این یک فاکتور منفی مهم برای این باز است و باعث می شود خطرات بیشتری این ارزها را تهدید کند.
چالش های دولت با ارزهای دیجیتال
ارزهای دیجیتال باعث ایجاد جالش های جدیدی برای دولت ها شده است. ناشناس بودن این ارزها و قابلیت جابجایی آسان آنها موجب می شود که سازمان های توریستی و برخی کشورهای سرکش و جنایتکاران بتوانند امنیت این ارزها را به خطر بیندازند.
گذشته از این هنوز در زمینۀ برخورد نظارتی با فناورهای نوظهور قطعیتی وجود ندارد.
مسألۀ دیگر این است که استخراج ارزها به دستگاه مخصوصی نیاز دارند که این دستگاه برق بسیار زیادی مصرف می کنند و به این ترتیب باعث ایجاد اثرات زیست محیطی می شود.
با این وجود، ضرورت حضور دولت ها در بازار ارزهای دیجیتال به وسیلۀ CBDCها و در کنار آن ثابت بودن عرضه، ضدتورمی بودن ارزهایی مثل بیت کوین و ورود سرمایه گذاران به این بازار، سبب می شود که بتوان امیدوار بود که بازهای ارزهای دیجیتال همچنان روبه رشد و موفقیت باشد.
با در کنار هم قرار دادن مزایا و معایب ارزهای دیجیتال و سبک و سنگین کردن آنها، واقعاً نمی توان به طور قطع در مورد آیندۀ ارزهای دیجیتال نظر داد، چه برسد به اینکه گفت آینده کدام ارز دیجیتال بهتر است؟
الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال
بهطورمعمول الگوهای عمومی قیمت، سالهای متمادی در بین معامله گران در تحلیل تکنیکال جایگاه مناسبی داشته است و در بین ابزارهای تحلیل تکنیکال از محبوبیت خاصی برخوردار است. بخشی از الگوهای قیمت تحت عنوان الگوهای بازگشتی قیمت، به شناسایی روندهای جدید در چارت تحلیل تکنیکال کمک بسزایی میکند. بهمنظور آشنایی با الگوی سر و شانه در بورس، با ما همراه باشید.
انواع الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال
الگوی سر و شانه از الگوهای قیمتی بازگشتی است. همانطور که از نامگذاری آن مشخص است، الگوهای برگشتی، الگوهایی هستند که روند قیمت پس از تشکیل الگو در آنها تغییر جهت میدهد. الگوی سر و شانه، الگویی با سه قله است که دوتای بیرونی آن در ارتفاعی برابر و قلهی وسط از بقیه بلندتر است. در تحلیل تکنیکال، الگوی سر و شانه، نمودار خاصی را تشکیل میدهد که نشانگر تغییر بازار و شروع روند برگشتی است. طبق اطلاعات و تجربههای کسبشده، الگوی سر و شانه یکی از قابلاعتمادترین الگوهای برگشتی است. این الگو یکی از چند الگوی برتری است که با سطوح مختلفی از دقت، نشان میدهد روند صعودی یا نزولی سهم رو به پایان است.
معمولاً الگوی سر و شانه زمانی شکل میگیرد که قیمت سهم به سقف خود رسیده و بعد به کف آخرین حرکت صعودی خود برمیگردد. سپس قیمت از سقف قبلی بالاتر میرود تا دماغه را ساخته و بعد دوباره به کف اولیهی خود باز میگردد. درنهایت، قیمت یکبار دیگر افزایش مییابد، اما این بار به قلهی اول رسیده و روند نزولی به خود میگیرد. در ادامه میخواهیم به دو نوع الگوی سرو شانه سقف و الگوی سر و شانه کف بپردازیم:
۱/ الگوی معایب و مشکلات MACD سر و شانه سقف
این الگو در پایان یک حرکت صعودی رخداده و باعث تغییر جهت بازار و حرکت به سمت نزول قیمت میشود. در الگوی سر و شانه سقف، ما شاهد سه قله خواهیم بود. در بین این قلهها، قله وسط ارتفاع بیشتری نسبت به دو قله قبلی خود دارد که درواقع همان قسمت “سر” الگو هست و دو قله مجاور آنکه ارتفاع کمتری دارند، شانههای چپ و راست را تشکیل میدهند. به تصاویر زیر دقت نمایید:
بهمنظور انجام معاملات با استفاده از این الگو، زمانی که حالت کلی الگو را در چارت پیدا کردید، باید منتظر شکسته شدن خط گردن بمانید. بهتر است شکست خط گردن پرقدرت انجام شود و سایر شرایط یک شکست مناسب را داشته باشد. درصورتیکه قیمت با حرکت بسیار سریع و قوی خط گردن را شکست و شما از ورود به پوزیشن جا ماندید، بهتر است منتظر حرکت برگشتی (پولبک) به خط گردن الگو بمانید و سپس وارد پوزیشن شوید. نکته قابلتوجه این است که در الگوهای سر و شانه، بین شانه چپ و سر باید واگرایی باشد، ایجاد واگرایی تأییدی بر تشکیل الگوی سر و شانه است.
اهمیت شیبخط گردن در الگوی سر معایب و مشکلات MACD و شانه سقف
خط گردن در الگوی سر و شانه سقف معمولاً شیب ملایم و رو به بالایی دارد. برخی اوقات این خط افقی میشود. ولی این دو حالت تفاوت چندانی باهم ندارند. هرگاه خط گردن در الگوی سر و شانه سقف دارای شیب نزولی شود، نشانه ضعیف بودن بازار است و اغلب به دنبال آن شانه راست ضعیفی نیز شکل میگیرد. تحلیلگر تا شکسته شدن خط گردن صبر میکند و اگر قصد فروش داشته باشد باید کمی بیشتر صبر کند؛ زیرا در حالتی که شیبخط کاهشی باشد اخطار فروش دیرتر صادر میشود. خط گردن صعودی نشانه قدرت بالای بازار است؛ ولی بازهم این مشکل وجود دارد که اخطار دیرهنگام صادر میشود.
تشخیص حد زیان و حد سود الگو (سر و شانه سقف)
حد زیان الگو، بالای شانه راست قرار میگیرد. البته در بعضی مواقع الگوهای سر و شانهای به وجود میآیند که ارتفاع شانه راست و سر نزدیک است. در این حالت میتوانید حد زیان را بالای قسمت سر قرار دهید تا حد ضرر مطمئنتری داشته باشید.
برای به دست آوردن حد سود کافی است فاصله قسمت سر تا خط گردن را اندازهگیری کرده و از مکانی که خط گردن شکسته میشود به سمت پایین اعمال کنید. بهعنوان نمونه به تصویر زیر دقت نمایید:
۲/ الگوی سر و شانه کف
الگو سر و شانه کف بانام سر و شانه معکوس هم شناخته میشود و نکات ذکرشده در مورد حد سود و ضرر در الگوی سر و شانه سقف نیز شامل این الگو میشود. این الگو بعد از یک حرکت نزولی شکلگرفته و باعث تغییر جهت حرکت بازار به سمت بالا خواهد شد. ساختار این الگو نیز از سه کف تشکیلشده است که کف میانی، عمق بیشتری نسبت به دو کف مجاور خود داشته و اصطلاحاً تشکیلدهنده بخش “سر” الگو هست. بهمنظور درک بهتر توضیحات ارائهشده، به تصویر زیر دقت نمایید:
همینطور بهمنظور آشنایی با این الگو در چارت واقعی، به تصویر زیر دقت نمایید:
بهمنظور انجام معاملات با استفاده از این الگو، باید منتظر شکست خط گردن بود. به این شکل که هرچقدر شکست قویتر انجام شود بهتر است. همچنین درصورتیکه بعد از شکست خط گردن از ورود به پوزیشن جا ماندیم، باید منتظر پولبک به خط گردن ماند تا در آنجا بتوان با شرایط بهتری وارد پوزیشن خرید شد.
تشخیص حد زیان و حد سود الگو (سر و شانه کف)
در این الگو حد زیان، زیر شانه سمت راست قرار میگیرد؛ اما برای افرادی که قصد انتخاب حد زیان مطمئنتری دارند، زیر قسمت سر نیز جای مناسبی برای قرار دادن حد زیان است. البته این موضوع را در نظر داشته باشید که فاصله شانه راست تا سر بیشازاندازه بزرگ نباشد. حد سود این الگو نیز برابر بافاصله سر تا خط گردن است که باید از نقطهای که خط گردن شکسته میشود، به سمت بالا اعمال کنیم. به همین منظور برای درک بهتر به تصویر زیر دقت نمایید:
تفاوتهای الگوهای سر و شانه سقف و کف
در الگوی بازگشتی سر و شانه معکوس نیز شکسته شدن خط گردن برای کامل شدن آن ضروری است و تکنیکهای محاسبه قیمتهای هدف مانند الگوی سر و شانه سقف است. تنها تفاوت جزئی که در کف میتواند وجود داشته باشد این است که تمایل بیشتری برای حرکات بازگشتی به سمت گردن وجود دارد که بعد از موج نزولی اتفاق میافتد.
روش مناسبتر برای بررسی این تفاوت، این است که هر بازار پس از فقط یک رکود یا سکون میتواند نزول کند. کاهش تقاضا یا تمایل برای خرید در میان معامله گران اغلب برای هدایت بازار به سمت نزول کافی است؛ اما بازار پس از سکون و ناکارایی نمیتواند ناگهان صعود کند. قیمتها تنها در صورت برتری یافتن تقاضا بر عرضه و هجوم بیشتر خریداران نسبت به فروشندگان میتوانند صعود کند.
چنانچه میخواهید یک معامله موفق در بازار سرمایه داشته باشید با مقاله ی استراتژی معاملاتی با ما همراه باشید.
سخن آخر
الگوی سر و شانه، یکی از الگوهای بازگشتی است که پس از تشکیل ساختار الگو در انتهای روند، انتظار چرخش روند وجود دارد. در الگوی سر و شانه سقف، انتظار ریزش و در الگوی سر و شانه کف، انتظار رشد قیمت را خواهیم داشت. از این الگو میتوان برای تشخیص اصلاحهای مقطعی نمودار و یا چرخش روند اصلی نمودار استفاده کرد.
الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال
بهطورمعمول الگوهای عمومی قیمت، سالهای متمادی در بین معامله گران در تحلیل تکنیکال جایگاه مناسبی داشته است و در بین ابزارهای تحلیل تکنیکال از محبوبیت خاصی برخوردار است. بخشی از الگوهای قیمت تحت عنوان الگوهای بازگشتی قیمت، به شناسایی روندهای جدید در چارت تحلیل تکنیکال کمک بسزایی میکند. بهمنظور آشنایی با الگوی سر و شانه در بورس، با ما همراه باشید.
انواع الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال
الگوی سر و شانه از الگوهای قیمتی بازگشتی است. همانطور که از نامگذاری آن مشخص است، الگوهای برگشتی، الگوهایی هستند که روند قیمت پس از تشکیل الگو در آنها تغییر جهت میدهد. الگوی سر و شانه، الگویی با سه قله است که دوتای بیرونی آن در ارتفاعی برابر و قلهی وسط از بقیه بلندتر است. در تحلیل تکنیکال، الگوی سر و شانه، نمودار خاصی را تشکیل میدهد که نشانگر تغییر بازار و شروع روند برگشتی است. طبق اطلاعات و تجربههای کسبشده، الگوی سر و شانه یکی از قابلاعتمادترین الگوهای برگشتی است. این الگو یکی از چند الگوی برتری است که با سطوح مختلفی از دقت، نشان میدهد روند صعودی یا نزولی سهم رو به پایان است.
معمولاً الگوی سر و شانه زمانی شکل میگیرد که قیمت سهم به سقف خود رسیده و بعد به کف آخرین حرکت صعودی خود برمیگردد. سپس قیمت از سقف قبلی بالاتر میرود تا دماغه را ساخته و بعد دوباره به کف اولیهی خود باز میگردد. درنهایت، قیمت یکبار دیگر افزایش مییابد، اما این بار به قلهی اول رسیده و روند نزولی به خود میگیرد. در ادامه میخواهیم به دو نوع الگوی سرو شانه سقف و الگوی سر و شانه کف بپردازیم:
۱/ الگوی سر و شانه سقف
این الگو در پایان یک حرکت صعودی رخداده و باعث تغییر جهت بازار و حرکت به سمت نزول قیمت میشود. در الگوی سر و شانه سقف، ما شاهد سه قله خواهیم بود. در بین این قلهها، قله وسط ارتفاع بیشتری نسبت به دو قله قبلی خود دارد که درواقع همان قسمت “سر” الگو هست و دو قله مجاور آنکه ارتفاع کمتری دارند، شانههای چپ و راست را تشکیل میدهند. به تصاویر زیر دقت نمایید:
بهمنظور انجام معاملات با استفاده از این الگو، زمانی که حالت کلی الگو را در چارت پیدا کردید، باید منتظر شکسته شدن خط گردن بمانید. بهتر است شکست خط گردن پرقدرت انجام شود و سایر شرایط یک شکست مناسب را داشته باشد. درصورتیکه قیمت با حرکت بسیار سریع و قوی خط گردن را شکست و شما از ورود به پوزیشن جا ماندید، بهتر است منتظر حرکت برگشتی (پولبک) به خط گردن الگو بمانید و سپس وارد پوزیشن شوید. نکته قابلتوجه این است که در الگوهای سر و شانه، بین شانه چپ و سر باید واگرایی باشد، ایجاد واگرایی تأییدی بر تشکیل الگوی سر و شانه است.
اهمیت شیبخط گردن در الگوی سر و شانه سقف
خط گردن در الگوی سر و شانه سقف معمولاً شیب ملایم و رو به بالایی دارد. برخی اوقات این خط افقی میشود. ولی این دو حالت تفاوت چندانی باهم ندارند. هرگاه خط گردن در الگوی سر و شانه سقف دارای شیب نزولی شود، نشانه ضعیف بودن بازار است و اغلب به دنبال آن شانه راست ضعیفی نیز شکل میگیرد. تحلیلگر تا شکسته شدن خط گردن صبر میکند و اگر قصد فروش داشته باشد باید کمی بیشتر صبر کند؛ زیرا در حالتی که شیبخط کاهشی باشد اخطار فروش دیرتر صادر میشود. خط گردن صعودی نشانه قدرت بالای بازار است؛ ولی بازهم این مشکل وجود دارد که اخطار دیرهنگام صادر میشود.
تشخیص حد زیان و حد سود الگو (سر و شانه سقف)
حد زیان الگو، بالای شانه راست قرار میگیرد. البته در بعضی مواقع الگوهای سر و شانهای به وجود میآیند که ارتفاع شانه راست و سر نزدیک است. در این حالت میتوانید حد زیان را بالای قسمت سر قرار دهید تا حد ضرر مطمئنتری داشته باشید.
برای به دست آوردن حد سود کافی است فاصله قسمت سر تا خط گردن را اندازهگیری کرده و از مکانی که خط گردن شکسته میشود به سمت پایین اعمال کنید. بهعنوان نمونه به تصویر زیر دقت نمایید:
۲/ الگوی سر و شانه کف
الگو سر و شانه کف بانام سر و شانه معکوس هم شناخته میشود و نکات ذکرشده در مورد حد سود و ضرر در الگوی سر و شانه سقف نیز شامل این الگو میشود. این الگو بعد از یک حرکت نزولی شکلگرفته معایب و مشکلات MACD و باعث تغییر جهت حرکت بازار به سمت بالا خواهد شد. ساختار این الگو نیز از سه کف تشکیلشده است که کف میانی، عمق بیشتری نسبت به دو کف مجاور خود داشته و اصطلاحاً تشکیلدهنده بخش “سر” الگو هست. بهمنظور درک بهتر توضیحات ارائهشده، به تصویر زیر دقت نمایید:
همینطور بهمنظور آشنایی با این الگو در چارت واقعی، به تصویر زیر دقت نمایید:
بهمنظور انجام معاملات با استفاده از این الگو، باید منتظر شکست خط گردن بود. به این شکل که هرچقدر شکست قویتر انجام شود بهتر است. همچنین درصورتیکه بعد از شکست خط گردن از ورود به پوزیشن جا ماندیم، باید منتظر پولبک به خط گردن ماند تا در آنجا بتوان با شرایط بهتری وارد پوزیشن خرید شد.
تشخیص حد زیان و حد سود الگو (سر و شانه کف)
در این الگو حد زیان، زیر شانه سمت راست قرار میگیرد؛ اما برای افرادی که قصد انتخاب حد زیان مطمئنتری دارند، زیر قسمت سر نیز جای مناسبی برای قرار دادن حد زیان است. البته این موضوع را در نظر داشته باشید که فاصله شانه راست تا سر بیشازاندازه بزرگ نباشد. حد سود این الگو نیز برابر بافاصله سر تا خط معایب و مشکلات MACD گردن است که باید از نقطهای که خط گردن شکسته میشود، به سمت بالا اعمال کنیم. به همین منظور برای درک بهتر به تصویر زیر دقت نمایید:
تفاوتهای الگوهای سر و شانه سقف و کف
در الگوی بازگشتی سر و شانه معکوس نیز شکسته شدن خط گردن برای کامل شدن آن ضروری است و تکنیکهای محاسبه قیمتهای هدف مانند الگوی سر و شانه سقف است. تنها تفاوت جزئی که در کف میتواند وجود داشته باشد این است که تمایل بیشتری برای حرکات بازگشتی به سمت گردن وجود دارد که بعد از موج نزولی اتفاق میافتد.
روش مناسبتر برای بررسی این تفاوت، این است که هر بازار پس از فقط یک رکود یا سکون میتواند نزول کند. کاهش تقاضا یا تمایل برای خرید در میان معامله گران اغلب برای هدایت بازار به سمت نزول کافی است؛ اما بازار پس از سکون و ناکارایی نمیتواند ناگهان صعود کند. قیمتها تنها در صورت برتری یافتن تقاضا بر عرضه و هجوم بیشتر خریداران نسبت به فروشندگان میتوانند صعود کند.
چنانچه میخواهید یک معامله موفق در بازار سرمایه داشته باشید با مقاله ی استراتژی معاملاتی با ما همراه باشید.
سخن آخر
الگوی سر و شانه، یکی از معایب و مشکلات MACD الگوهای بازگشتی است که پس از تشکیل ساختار الگو در انتهای روند، انتظار چرخش روند وجود دارد. در الگوی سر و شانه سقف، انتظار ریزش و در الگوی سر و شانه کف، انتظار رشد قیمت را خواهیم داشت. از این الگو میتوان برای تشخیص اصلاحهای مقطعی نمودار و یا چرخش روند اصلی نمودار استفاده کرد.
تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟ + ویدیو
تحلیل تکنیکال یکی از روشهای تحلیل قیمت و بررسی بازارهای مالی است که معاملهگران و سرمایهگذاران در کنار تحلیل فاندامنتال از آن استفاده میکنند.
تحلیل فاندامنتال شامل بررسی بیانیههای مالی یک شرکت، وضعیت شبکه یک ارز دیجیتال و پیگیری رویدادها و اخبار آن (شامل ارائه برخی بروزرسانیها، انتقال به شبکه اصلی، گردهمایی و …) است، در حالی که در تحلیل تکنیکال با استفاده از تاریخچه حجم و قیمت میتوان وضعیت یک ارز دیجیتال را سنجید و در مورد آن تصمیمگیری کرد.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال که در واقع کار با نمودار و ابزارهای آن است، نوع خاصی از تحلیل به شمار میرود که رفتار آینده بازار را با توجه به حرکات قبلی قیمت و دادههای حجم معاملات پیشبینی میکند.
تحلیل تکنیکال در شکل ابتدایی خود در قرن ۱۷ معایب و مشکلات MACD در آمستردام هلند و در قرن ۱۸ در ژاپن مورد استفاده قرار میگرفت، اما شکل مدرن این تحلیل از فعالیتهای چارلز داو، خالق شاخص اقتصادی میانگین صنعتی داو جونز، آغاز شد.
این نوع تحلیل که در بازارهای مالی سنتی مانند سهام و بورس به کار میرود را میتوان در بازار ارز دیجیتال نیز استفاده کرد.
با وجود آنکه در تحلیل تکنیکال با شاخصها، اعداد و نمودارها سروکار دارید، این تحلیل به نوعی مطالعه رفتار انسانها در بازارهای مالی محسوب میشود. رفتارهایی که با احساسات انسانی عجین شده و گاهی خود را در قالب ترس و طمع در شرایط مختلف نشان میدهد.
باید توجه داشت تمام معاملهگرانی که یک سهام در بازار بورس یا یک ارز دیجیتال در صرافیها را خرید و فروش میکنند، در واقع «بازار» را برای آن ارز دیجیتال یا سهام شکل میدهند و «احساسات» این معاملهگران و سرمایهگذاران است که قیمت را تعیین میکند.
به عبارتی دیگر نیروهای «عرضه» (Supply) و «تقاضا» (Demand) که هسته بازارهای مالی را شکل میدهند، به نوعی از احساسات معاملهگران ناشی میشوند که بر اساس آنها حرکات قیمتی شکل میگیرد. پس تحلیل تکنیکال را میتوان به نوعی تحلیل رفتارهای انسانی نیز تعریف کرد.
لازم به اشاره است که از تحلیل تکنیکال در بازارهای تحت شرایط عادی با حجم معاملات و نقدینگی بالا میتوان پاسخ مناسبتری دریافت کرد.
تحلیل تکنیکال، رویهای درست یا غلط؟
آخرین باری که هواشناسی پیشبینی دقیقی ارائهداد را به یاد میآورید؟ احتمالا برخی از این پیشبینیها درست از آب درنیامده باشند. حتی در بسیاری از موارد پیشبینی کردن کار بیهودهای به نظر میرسد چرا که بسیاری از آنها نتیجه اشتباهی را پیشبینی میکنند. با این حال چرا باز هم به پیشبینیهای هواشناسی گوش میدهیم؟
پیشبینیها در کل مفید هستند، چراکه ما را برای اتفاقی که احتمال وقوع آنها وجود دارد، آماده میکنند. مثلا اگر هواشناسی هوا را بارانی پیشبینی کرده باشد، ما برای اطمینان با خودمان چتر میبریم و اگر آفتابی پیشبینی کند، عینک آفتابی خود را میزنیم. میدانیم که احتمال دارد به وسایل همراهمان نیاز پیدا نکنیم اما به هر حال برای این اتفاقها آماده خواهیم بود.
تحلیل تکنیکال هم شباهت زیادی با پیشبینی هواشناسی دارد. تحلیلگران تکنیکال میدانند برای چه اتفاقی آماده شوند، اما این را نیز به خاطر دارند، که قیمتها همیشه موافق نظر آنها حرکت نمیکند. بیایید برخی از دلایلی که پیشبینی هواشناسی به تحلیل تکنیکال شباهت دارد را بررسی کنیم:
۱. در پیشبینی هواشناسی دما و فشار اندازهگیری میشود و با استفاده از این اطلاعات تغییرات آب و هوایی مانند جبههها و مناطق کمفشار و پرفشار بررسی میشود. در تحلیل تکنیکال پارامترهای قیمت و حجم معاملات به عنوان ورودی استفاده میشوند تا درباره حرکات بازار که ترس و طمع، روندها، بازگشت روندها و غیره مطلع شویم.
۲. با وجود دسترسی به انبوه دادهها در هواشناسی، هنوز از تجربه و درک شخصی در پیشبینی نهایی استفاده میشود. تحلیلگران تکنیکال نیز به همین صورت در بسیاری از موارد از تجربه خود بهره میبرند.
۳. پیشبینی دقیق هوا بستگی به دانش فردی از اطلاعات و آب و هوای محلی دارد. فرضا اگر شخص پیشبینی کننده از تگزاس به آلاسکا مهاجرت کند، برای اینکه با آب و هوای آلاسکا آشنا شود، کمی زمان نیاز خواهد داشت. همین شرایط در تحلیل تکنیکال نیز حاکم است. کسانی که در بازار بورس نیویورک معامله میکنند، برای عادت به بازار کالا یا بازار ارزهای دیجیتال نیاز به زمان دارند. چراکه بازارهای بورس بزرگ با بازارهای بورس کوچک تفاوت دارند.
۴. در اوایل دورانی که پیشبینی هواشناسی شکل گرفت، برخی از افراد سودجو سعی داشتند مردم را قانع کنند که میتوانند آب و هوا را کنترل کنند یا حداقل پیشبینیهای بسیار دقیقی از آب و هوا دارند که هرگز به خطا نمیرود. متاسفانه در زمینه تحلیل تکنیکال هم افرادی وجود دارند که بر بینقص بودن و درست بودن همیشگی تحلیلهای خود اصرار دارند.
۵. پیشبینیهای هواشناسی معمولا زمانی که شرایط تغییر نمیکند، درست از آب درمیآید. اگر آسمان سه روز گذشته آفتابی باشد و جبهه آبوهوایی بزرگی هم وارد نشود، احتمالا امروز هم آفتابی خواهد بود. تحلیلهای تکنیکال هم معمولا وقتی اخبار مهم و جدیدی یا رویداد خاصی اتفاق نیافتد، به درستی جواب میدهد. با وقوع تغییرات بزرگ امکان پیشبینی بهصورت دقیق هم در هواشناسی و هم در بازار مالی بسیار مشکل میشود.
۶. پیشبینی هواشناسی و تحلیل تکنیکال معمولا در مقیاسهای متوسط کاربرد بهتری دارند. همانطور که پیشبینی هوا برای یک شهر بزرگ امکانپذیر است اما برای منطقهای از شهر بسیار سخت است. همین شرایط در تحلیل تکنیکال نیز وجود دارد بهصورتیکه پیشبینی ثانیه به ثانیه بازار بسیار سخت است و استفاده از تحلیلهای روزانه یا هفتگی میتواند موثرتر واقع شود. همچنین پیشبینی هوای یک کشور یا یک بازار مالی در بازه زمانی طولانیمدت (مثلا بازار ارزهای دیجیتال امسال سال خوبی نخواهد داشت) شاید استفاده چندانی نداشته باشد.
سعی کنید این مقایسه بین پیشبینی هوا و تحلیل تکنیکال را به یاد داشته باشید تا از مزیتهای این تحلیل و محدودیتهای آن آگاه باشید.
آموزش تحلیل تکنیکال
برای آموزش تحلیل تکنیکال منابع مختلفی در سطح اینترنت وجود دارد و همچنین کتابهای زیادی برای آموزش این علم نوشته شده است. با این معایب و مشکلات MACD وجود، تحلیل تکنیکال نیز مانند سایر علوم با استفاده از ابزارهای جدید ارتقا مییابد و با توجه به بازار مالی مورد استفاده، تکنیکها و شاخصهای جدیدی به آن افزوده میشود.
همچنین از مطالب مربوط به آموزش تحلیل تکنیکال که در سایت ارزدیجیتال در حال انتشار است نیز میتوانید استفاده کنید:
سوالات متداول
تحلیل تکنیکال ابزاری برای بررسی احتمالات مختلف در نمودارهای قیمتی است. با تحلیل تکنیکال میتوان سطوح عرضه و تقاضا را شناسایی کرده و برای ریزشها و رشدهای احتمالی آماده شد.
این به خود شما بستگی دارد که چه نوع تحلیلگری هستید. برخی تحلیلگران موفق تنها تحلیل تکنیکال را در معاملات خود به کار میبرند و برخی دیگر با افزودن تاثیر اخبار و تحلیل بنیادی به تحلیل نمودارهای قیمتی، به چشمانداز گستردهتری میرسند.
کتابها و منابع مختلفی برای آموزش مقدماتی و پیشرفته تحلیل تکنیکال نوشته شده است؛ با این حال در سایت ارزدیجیتال با دنبال کردن سری آموزشهای تحلیل تکنیکال میتوانید با اصول اولیه تحلیل تکنیکال بیشتر آشنا شوید.
معایب و مشکلات MACD
میانگین متحرک ساده (SMA) و میانگین متحرک نمایی (EMA) در تحلیل تکنیکال، مفهوم، فرمول، روش محاسبه و کاربرد ها
میانگین متحرک ساده (SMA) و نمایی (EMA)، از متدوالترین ابزارهای تحلیل سرمایهگذاران هستند. حتما عبارت میانگین متحرک یا Moving Average را در بازار بورس و ارز دیجیتال بهفراوانی شنیدهاید. در این مطلب قصد داریم تا مروری داشته باشیم بر مفهوم، کاربردها و سناریوهای مختلف ابزار میانگین متحرک (MA). در ادامه درباره مفهوم میانگین متحرک، روش محاسبه و فرمول میانگین متحرک نمایی و ساده، تفاوت انوع میانگین متحرک و کاربردهای آنها صحبت خواهیم کرد.
فهرست مطالب ارائه شده در این مقاله
- میانگین متحرک چیست
- میانگین متحرک در بازار سرمایه
- کاربرد میانگین متحرک
- میانگین متحرک در نمودار قیمت
- اهمیت بازه زمانی در میانگین متحرک
- میانگین متحرک ساده و نمایی
- معایب شاخص میانگین متحرک
میانگین متحرک چیست
میانگین متحرک در آمار، به میانگینی گفته میشود که از بخشی از دادهها (نه همهی دادهها) گرفته میشود. برای مثال، ممکن است در زمانهایی، میانگین یک چهارم دادهها (که مثلا مربوط به فصل آخر سال است)، از میانگین تمام دادهها (که مثلا مربوط به کل سال است)، یک موضوع را دقیقتر بیان کند. در این گونه مواقع بجای استفاده از میانگین کل، از میانگین متحرک استفاده میشود.
در مباحث مالی، میانگین متحرک، شاخصی است که اغلب در تحلیل تکنیکال استفاده میشود و دلیل محاسبه آن برای یک سهم یا ارز دیجیتال، کمک به هموارسازی یا smoothing دادههای قیمت است. مقصود از هموارسازی، از بین بردن اثرات دادههای پرت روی نمودار است. برای درک بهتر مفهوم هموارسازی، شکل زیر که نمودار یک میانگین متحرک ساده ۵۰ روزه (انواع میانگین متحرک در ادامه توضیح داده میشود) است را ببینید. با محاسبه MA، اثر نوسانات تصادفی و کوتاهمدت یا نویزهای قیمت در یک بازه زمانی مشخص تا حدی از بین خواهد رفت.
میانگین متحرک در بازار سرمایه
هرچند پیشبینی قطعی رفتار یک سهم در بازار ممکن نیست؛ اما استفاده از تحلیل تکنیکال میتواند کمی درک رفتار آن سهم را آسانتر کند. میانگین متحرک نیز به عنوان یکی از ابزارهای ساده در تحلیل تکنیکال به ما در رسیدن به این درک کمک میکند. این شاخص، دادههای یک نمودار را با محاسبه میانگینی که دائما بهروز میشود، هموار میسازد و پیشبینی رفتار دادهها را راحتتر میکند. این میانگین در بازه زمانی مشخصی محاسبه میشود، مثلا ۱۰ روز، ۲۰ دقیقه، ۳ هفته یا هر بازه زمانی که سرمایهگذار انتخاب کند. میانگینمتحرک صعودی، نشان میدهد که احتمالا رفتار یک سهم صعودی خواهد بود، و بالعکس.
کاربرد میانگین متحرک
رایجترین کاربرد میانگین متحرک، شناسایی جهت حرکت (خط روند) و پیشبینی سطوح حمایت و مقاومت است. وقتی نمودار قیمت با نمودار میانگین متحرک برخورد کند؛ سیگنال معاملاتی برای تحلیل تکنیکال تولید میشود. میانگین متحرک نهتنها به خودی خود مهم است؛ بلکه پایهای برای محاسبه سایر شاخصهای تکنیکال مثل میانگین متحرک همگرایی/واگرایی یا Moving Average Convergence Divergence است.
میانگین متحرک همگرایی/واگرایی (MACD) برای دیدهبانی رابطه بین دو میانگین متحرک استفاده میشود و بهطور کلی با تقسیم میانگین متحرک نمایی ۲۶ روزه بر میانگین متحرک نمایی ۱۲ روزه محاسبه میشود (نگران نباشید، همه این مفاهیم در ادامه متن توضیح داده میشوند!). وقتی MACD مثبت است، میانگین کوتاهمدت بالاتر از میانگین بلندمدت قرار میگیرد.
میانگین متحرک در نمودار قیمت
از میانگین متحرک در نمودار قیمت برای بهدستآوردن جهت تغییرات قیمت استفاده میشود. اگر میانگین متحرک به سمت بالا زاویه داشته باشد، قیمت به طور کلی در حال افزایش است (یا اخیرا افزایش یافته است)، اگر به سمت پایین زاویه داشته باشد، قیمت بهطور کلی در حال کاهش یافتن است.
همانطور که در شکل زیر میبینید در ترند صعودی، میانگین متحرک مثل سطح حمایت عمل میکند و مانند یک کف (حمایت) نمیگذارد قیمت به زیر آن کشیده شود. بنابراین خط قیمت به سمت بالا میرود و از میانگین متحرک بالاتر قرار میگیرد. در یک روند نزولی، میانگین متحرک مثل یک سقف (مقاومت) عمل میکند و نمیگذارد که قیمت به بالای آن برود.
میانگین متحرک منطبق بر سطح حمایت.
اما همیشه رفتار قیمت در مقابل میانگین متحرک ثابت نیست. قیمت ممکن است به آرامی با میانگین متحرک برخورد کند یا جهت خود را بر مخالف آن تغییر دهد. بهعنوان یک راهنمایی کلی، اگر قیمت بالای میانگین متحرک باشد، حرکت به سمت بالا است. اگر قیمت پایین میانگین متحرک باشد، روند نزولی است. اما این به این معنا نیست که همیشه قیمت اینگونه رفتار خواهد کرد!
اهمیت بازه زمانی در میانگین متحرک
به بازه زمانی میانگین متحرک، دوره بازگشت یا look back period نیز گفته میشود و چون شاخص میانگین متحرک، بر پایه قیمتهای قبلی تعیین میشود، ممکن است مقدم یا متأخر بر قیمت باشد. متأخر یا تأخر به معنی مدت زمانی است که طول میکشد تا میانگین متحرک، یک بازگشت بالقوه را سیگنال کند. توجه کنید که یک میانگین متحرک ۲۰ روزه، «بازگشت»های بسیار بیشتری از یک میانگین متحرک ۱۰۰ روزه دارد.
هر چقدر بازه زمانی میانگین متحرک طولانیتر باشد، تأخر بیشتری ایجاد خواهد کرد. در نتیجه یک میانگین متحرک ۲۰۰ روزه، تاخر بسیار بیشتری از میانگین متحرک ۲۰ روزه خواهد داشت چون اطلاعات ۲۰۰ روز اخیر را شامل میشود. اما بهطور کلی میانگین متحرک ۲۰۰ روزه و ۵۰ روزه بهطور گستردهتری توسط سرمایهگذاران و معاملهگران دنبال میشود و به عنوان سیگنال معاملاتی مهمتری تلقی میشود. اما توجه داشته باشید که هرچه بازه زمانی کوتاهتری انتخاب شود، میانگین متحرک نسبت به قیمتها، حساسیت بیشتری خواهد داشت و بالعکس.
سرمایهگذاران بنا بر هدفی که از سرمایهگذاری دارند، بازههای زمانی متفاوتی را برای میانگین متحرک انتخاب میکنند. میانگین متحرک با بازه زمانی کوتاهتر اصولا برای معاملهگری کوتاهمدت مناسب است و بالعکس. اما در حقیقت، هیچ قاب زمانی صحیحی برای استفاده در تنظیمات میانگین متحرک وجود ندارد. بهترین راه برای پیدا کردن بازه زمانی مناسب برای شما این است که میانگین متحرک را با بازههای زمانی مختلف امتحان کنید تا آن بازهای که با استراتژی شما جور درمیآید پیدا کنید.
به بازه زمانی میانگین متحرک، دوره بازگشت یا look back period نیز گفته میشود و چون شاخص میانگین متحرک، بر پایه قیمتهای قبلی تعیین میشود، ممکن است مقدم یا متأخر بر قیمت باشد. متأخر یا تأخر به معنی مدت زمانی است که طول میکشد تا میانگین متحرک، یک بازگشت بالقوه را سیگنال کند. توجه کنید که یک میانگین متحرک ۲۰ روزه، «بازگشت»های بسیار بیشتری از یک میانگین متحرک ۱۰۰ روزه دارد.
تقاطع مرگ و تقاطع طلایی
نکته دیگری که در مقایسه میانگین متحرک کوتاهمدت و بلندمدت وجود دارد؛ این است که اگر در بخشی از نمودار، نمودار میانگین متحرک کوتاهمدت نمودار بلندمدت را از بالا قطع کند، آن نقطه «تقاطع مرگ» یا dead/death cross نامیده میشود و زمان مناسبی برای فروش است. و در مقابل اگر نمودار کوتاهمدت از پایین، نمودار بلندمدت را قطع کند، آن نقطه «تقاطع طلایی» یا golden cross نامیده میشود و زمان مناسبی برای خرید است. برای درک بهتر این موضوع به شکل زیر توجه کنید. در این تصویر خط آبی روشن، میانگین متحرک کوتاهمدت و خط آبی تیره، میانگین متحرک بلندمدت است.
همانطور که در شکل میبینید، خطوط میانگین متحرک میتوانند زاویههای متفاوتی داشته باشند و یک خط آن صعودی و دیگری نزولی باشد.
فرمول میانگین متحرک نمایی و ساده
میانگین متحرک ساده یا Simple Moving Average، مقدار میانگین مجموعهای از قیمتها در چند روز گذشته، مثلا ۱۵، ۳۰، ۱۰۰ یا ۲۰۰ روز گذشته است. یک میانگین متحرک ساده (SMA) پنج روزه، قیمت پایانی ۵ روز گذشته را جمع کرده و آن را تقسیم بر عدد ۵ میکند؛ به صورت زیر:
A=میانگین دوره n
n= تعداد دورههای زمانی
میانگین متحرک نمایی یا Exponential Moving Average، میانگینی است که به دادههای اخیر، وزن بیشتری میدهد و نسبت به دادههای جدید، حساستر است. برای محاسبه میانگین متحرک نمایی، ابتدا باید SMA را در یک بازه زمانی خاص محاسبه کنید و سپس ضریب وزن EMA را بهدست آورید. این ضریب به صورت «فاکتور هموارسازی» بیان میشود و به این طریق محاسبه میشود: ۲ تقسیم بر (بازه زمانی مورد نظر +۱). مثلا برای میانگین متحرک ۲۰ روزه، ضریب هموارسازی برابر است با:
سپس این مقدار ضریب هموارسازی را با مقدار EMA قبلی جمع میکنید تا EMA فعلی بهدست آید. بهاین صورت، EMA به دادههای اخیر، وزن بیشتری خواهد داد؛ در حالی که SMA وزن برابری برای همه مقادیر در نظر میگیرد.
EMAt= میانگین متحرک نمایی امروز
s= فاکتور هموارسازی
EMAy= میانگین متحرک نمایی دیروز
همانطور که در شکل زیر دیده میشود EMA نسبت به SMA واکنش بسیار سریعتری به تغییرات قیمتها دارد.
متحرک ساده و نمایی به تغییرات قیمتها.
تفاوت میانگین متحرک ساده معایب و مشکلات MACD و میانگین متحرک نمایی (مقایسه EMA و SMA)
هیچ کدام از میانگینمتحرکها بهتر از دیگری نیست. ممکن است EMA برای یک سهم یا بازار مالی در یک بازه زمانی خاص بهتر عمل کند و در بازه زمانی دیگری SMA بهتر باشد. بدون توجه به نوع MA انتخاب بازه زمانی نیز نقش مهمی در دقت آن دارد. اما در عین حال، پاسخگویی سریعتر EMA به تغییرات قیمتها، دلیل اصلی ترجیح EMA نسبت به SMA توسط اکثر معاملهگران است.
معایب شاخص میانگین متحرک
اولین مشکل میانگینمتحرکها این است که براساس دادههای قبلی محاسبه میشوند و اصولا هیچ چیزِ محاسبات در طبیعت، قابل پیشبینی نیست.
بزرگترین مشکل میانگین متحرک این است که اگر روند قیمتها متلاطم شود و بهسمت عقب یا جلو، نوسان کند؛ سیگنالهای بازگشت یا معامله بسیاری تولید خواهد معایب و مشکلات MACD شد. در این حالت بهتر است از شاخص دیگری برای تخمین خط روند استفاده شود. زمانی که MAها برای یک بازه زمانی در هم تنیده شوند نیز موقعیت مشابهی ایجاد میشود.
میانگین متحرکها در ترندهای قوی، بسیارخوب اما در شرایط پرتلاطم یا نوسانی بسیار ضعیف عمل میکنند. تنظیم قاب زمانی میتواند بهطور موقت این مشکل را حل کند، هرچند که گاهی اوقات این مشکلات مستقل از قاب زمانی رخ میدهند.
خوب است بدانید نقاط تقاطع MAها، استراتژی رایجی برای تخمین زمان مناسب برای ورود به و خروج از بازار هستند؛ همینطور میتوانند مناطق بالقوه حمایت یا مقاومت را تا حدی مشخص کنند. اگرچه این موضوع، قابل پیشبینی بهنظر میرسد، MAها همیشه بر پایه دادههای قبلی هستند و قیمت میانگین در یک دوره زمانی خاص را نشان میدهند.
دیدگاه شما