از شاخص های اندازه گیری سطح عملکرد فرآیند تولید در شرکت های صنعتی، کدام ها کلیدی تر و مهم تر هستند؟
تعریف و ارائه شاخص های اندازه گیری سطح عملکرد فرآیند تولید برای تحت کنترل گرفتن عملیات کسب و کار سازمان با هدف تعریف شرایط موجود، شناسایی مشکلات احتمالی و در صورت امکان طرح ریزی برنامه هایی برای بهبود این فرآیند صورت می گیرد.
با تعریف شاخص های اندازه گیری عملكرد، میزان اثربخشی و كارایی فرآیند را می توان محاسبه نموده و با محاسبه این شاخص های كلیدی، امكان برنامه ریزی، اجرا و بازبینی و اقدام اصلاحی به وجود می آید و تنها در این صورت است كه برنامه های مدیریت عملكرد و بهبود، پشتیبان مناسبی به لحاظ اطلاعات موثق پیدا کرده و و نتیجه بخشی آنها افزایش می یابد.
در این جا چند شاخص ارائه می گردد و نحوه محاسبه برخی از آن ها نیز توضیح داده می شود. به طور خلاصه اگر چند شاخص مهم را بخواهیم نام ببریم باید شاخص های راندمان، دوباره كاری، ضایعات، OEE و همچنین سرانه تولید را ذکر کنیم. شاخص های دیگری را هم می توان تعریف و طراحی نمود اما به علت عمومی بودن این شاخص ها و کاربرد آنها برای بسیاری از صنایع تولیدی به ذکر و تشریح چند شاخص مهم تر بسنده می کنیم.
برخی از شاخص های کلیدی عملکرد Key Performance Indicator برای فرآیندهای تولیدی
راندمان
دوباره كاری / بازكاری Rework
نفرساعت سرانه تولید
PPM داخلی
ضایعات
شاخص اثربخشی کلی تجهیزات OEE
درصد پرت مواد اولیه
شاخص بهره وری عوامل جزئی تولید شامل نیروی انسانی، دستگاه ها و ماشین آلات، مواد اولیه، انرژی و . . .
شاخص بهره وری کل
درصد تحقق برنامه تولید
درصد توقفات خط تولید
میانگین زمان های تعویض قالب و تغییر خط تولید
دوره گردش موجودی در فرآیندهای تولید
شاخص های اندازه گیری سطح عملکرد فرآیند تولید
تشریح برخی از شاخص های اندازه گیری سطح عملکرد فرآیند تولید
راندمان
مطابق تعریف عمومی راندمان و بازدهی هر سیستم دیگر، در اینجا نیز میزان خروجی یک فرآیند به ورودی آن را راندمان می گوییم. در شرکت هایی كه چند نوع محصول مختلف را تولید می كنند محاسبه این شاخص مقداری دقت نظر می طلبد. میزان تولید انجام شده یك محصول را در یك دوره زمانی مثلا یك ماهه، بر توان تولید در همان دوره تقسیم می كنیم که عدد حاصل، راندمان تولید می باشد و با ضرب حاصل كسر در عدد۱۰۰ ، درصد راندمان به دست می آید.
مقدار تولید یا خروجی فرآیند، به راحتی از آمار تولید به دست می آید. توان تولید نیز همان ورودی سیستم می باشد که مفهوم آن توانایی و برآیند ورودی های فرآیند است که شامل نیروی انسانی، تجهیزات، مواد اولیه، دستگاه ها و . . می باشد. این توان تولید یا ظرفیت بالقوه خط تولید با استفاده از روش های زمان سنجی و ظرفیت سنجی به دست می آید. ضمن آنكه اطلاعات فنی مربوط به تجهیزات خط تولید كه سازنده تجهیز، آن ها را در مدارک درج كرده باید مدنظر قرار گیرد.
هر چقدر مقدار محاسبه شده راندمان به عدد ۱۰۰ نزدیكتر باشد نشانگر آن است كه شما از امكانات تولید شامل ابزارآلات اندازه گیری، تجهیزات و دستگاه ها، نیروی انسانی، ابزار آلات تولیدی، مواد اولیه و . . . بهتر استفاده كرده اید و از سرمایه گذاری اولیه و هزینه های جاری، بهره بهتری می گیرید.
دوباره كاری / بازكاری Rework (*)
همین که بخشی از فعالیت های انجام شده برای تولید محصول سالم در بار نخست، تلف شده و محصولی معیوب ایجاد شده است به بهره وری عملیات شرکت، آسیب وارد می کند. موارد بازکاری را در فرآیندهای ساخت و تولید مشخص کنید. این موارد شامل فعالیت های تعمیر، اصلاح و انجام دوباره فرآیندهای ساخت روی محصولات معیوب می باشند. برای محاسبه شاخص، تعداد و آمار قطعات و محصولاتی که روی آنها بازکاری انجام شده را بر حجم کل تولید تقسیم کنید.
مقدار این شاخص برخلاف شاخص راندمان، هر چه كمتر باشد، بهتر خواهد بود و نشانه خوبی از اجرای صحیح و کیفی فعالیت های تولیدی در بار اول می باشد. كاهش هر میزان از دوباره كاری به معنای افزایش همان میزان در راندمان تولید می باشد. یعنی شما به جای انجام دوباره مراحل تولیدی برای تعدادی محصول معیوب، همان وقت، منابع و امکانات را برای صرف تولید محصولات سالم دیگر می كنید.
ضایعات (*)
مقدار ضایعات یک شرکت فقط نشان دهنده میزان محصولات معیوب آن سازمان نیست بلکه شاخصی است بسیار مناسب شاخص فنی چیست؟ كه به طور شفاف می گوید تا چه حد در اجرای سیستم های مدیریت کیفیت، موفق عمل كرده اید؟
ضایعات، محصولاتی هستند كه عیوب به وجود آمده در آنها در حدی نیست كه قابل اصلاح، تعمیر و بازكاری باشند. ضمنا محصولات با درجه كیفی پایین تر که ممکن است با قیمتی کمتر از بهای محصولات سالم به فروش رسد را جزء آمار ضایعات محسوب نمایید.
آسیب شاخص فنی چیست؟ های ناشی از ایجاد ضایعات در شرکت های تولیدی با فرآیندهای ساخت گوناگون، کاملا متفاوت می باشد. در یک شرکت ریخته گری، ضایعات تولید شده، دوباره با صرف هزینه ای کم، دوباره قابل استفاده برای تولید محصول سالم می باشد. اما در فرآیندی مانند تولید قطعات لاستیکی، اگر محصولی معیوب گردد، استفاده مجدد از آن امکانپذیر نمی باشد.
PPM داخلی
مشابه شاخص ضایعات از شاخص PPM نیز می توانیم استفاده كنیم. بدین صورت كه تعداد محصولات معیوب و دارای عدم انطباق را تقسیم بر تعداد تولید كرده و حاصل را در عدد یك میلیون ضرب می كنیم. بدین صورت عددی به دست می آید كه آن را PPM می گوییم. یعنی تعداد قطعه ضایعات شده در هر یک میلیون قطعه. part per million . این، شاخصی استاندارد و بین المللی است که امکان مقایسه با شرکت های سطح بالا و در کلاس جهانی را فراهم می آورد.
شاخص های اندازه گیری سطح عملکرد فرآیند تولید
نفرساعت سرانه تولید
این شاخص میزان بهره وری جزئی یكی از عوامل تولید یعنی نیروی انسانی را اندازه گیری كرده و در اختیار ما قرار می دهد. با محاسبه این شاخص می توانید دریابید كه تا چه حد در به كارگیری كارآمد نیروی انسانی جهت تولید با کمیت بالا، موفق بوده اید.
برای محاسبه، میزان تولید انجام شده را بر نفرساعت كاری كلیه پرسنل تولیدی تقسیم کنید. منظور از نفرساعت كاری کل پرسنل، ساعات اضافه كاری نیز می باشد. برای تعیین نفرساعت کل، زمان های مرخصی، تأخیر و غیبت نیز باید كسر گردد، همین طور ساعت توقف خط تولید و بیكاری پرسنل نیز از مجموع ساعت كاری باید كم شود یعنی ساعت های كاری خالص تك تك پرسنل تولید بایستی با هم جمع شود.
محاسبه و تحلیل این شاخص در سازمان های مختلف و حتی در یك سازمان با محصولات گوناگون، شرایط خاص خود را دارد. در بعضی مواقع كاهش یا افزایش این شاخص به علت نیروبری كمتر یا بیشتر یك محصول خاص است. به هنگام تحلیل نزولی یا صعودی بودن نمودار به این مسئه توجه خاص و دقت کافی داشته باشید
شاخص اثربخشی کلی تجهیزات OEE
اثربخشي کلي تجهيزات شامل سه فاکتور زمان در دسترس، ميزان عملکرد و کيفيت مي باشد. بدين ترتيب امكان مشارکت فراگير تمامی واحدهاي سازمان در تعيين اثربخشي کلي تجهيزات فراهم مي گردد.
نحوه محاسبه اين شاخص به شرح ذيل مي باشد:
کيفيت × عملکرد × در دسترس بودن = اثربخشي کلي تجهيزات
درصد پرت مواد اولیه
به ازای مقدار مشخصی مواد اولیه، باید حجم معینی تولید انجام شود که این مقدار در BOM تعریف شده است. این شاخص میزان استفاده حداکثری از مواد اولیه و قطعات نیم ساخته را اندازه گیری می کند.
شاخص بهره وری عوامل جزئی تولید شامل نیروی انسانی، دستگاه ها و ماشین آلات، مواد اولیه، انرژی و …
به صورت مقداری و حجمی یا بر مبنای ریالی، خروجی خط تولید را تقسیم بر ورودی ها بکنید. به عنوان مثال به ازای هر هزار تومان ارزش محصول تولیدی،
چند تومان انرژی مصرف کرده اید؟
چه قدر دستمزد داده اید؟ یا هر هزار تومان دستمزد منجر به تولید چند تومان محصول شده است؟
چه قدر هزینه تعمیرات، استهلاک و نگهداری دستگاه ها و ماشین آلات شده است؟
چه مقدار مواد اولیه خریده و مصرف کرده اید؟
شاخص بهره وری کل
شاخص بهره وری را محاسبه نمایید. کل خروجی خط تولید یعنی ارزش تولید شده را تقسیم بر کل هزینه های تولید کنید و ببینید که با چه نسبتی مقدار سرمایه صرف شده برای تولید، منجر به ارزش افزوده گردیده است؟ به ازای هر هزار تومانی که محصول تولید کرده اید چه قدر هزینه مواد اولیه، نیروی انسانی، تجهیزات و انرژی داده اید؟
درصد تحقق برنامه تولید
چه مقدار از برنامه تولید به صورت حجمی و زمانی تحقق یافته است؟
توقفات خط تولید
درصد زمان های توقف خط تولید بنا به دلایل مختلف از زمان کل در دسترس چه مقدار می باشد؟
میانگین زمان های تعویض قالب و تغییر خط تولید
هر بار که خط نیاز به تعویض قالب همان محصول را دارد و یا محصول تولیدی خط باید تغییر کند، زمانی که آخرین محصول نوع الف تولید شده تا زمانی که محصول نوع ب با راندمان عادی شروع به تولید می کند زمان ست آپ و راه اندازی می باشد. میانگین این زمان ها چه قدر است؟
دوره گردش موجودی در فرآیندهای تولید
به صورت میانگین از هنگامی که محموله های ورودی مواد اولیه و قطعات نیم ساخته وارد خط تولید می شوند تا زمانی که محموله محصول آماده برای ارسال به انبار محصول نهایی شاخص فنی چیست؟ تحویل می شود چه مدت زمان تولید می کشد؟
انواع سبک های نثر فارسی
از دیدگاه های مختلفی می توان سبک های نثر فارسی را به دوره هایی تقسیم کرد؛ اما از دیدگاهی که بیشتر جنبۀ سبک شناسی دارد، می توان سبک های نثر فارسی را به سه دورۀ تقسیم کرد.
انواع نثر:
۱- نثر مرسل. ۲- نثر فنی. ۳- نثر موزون.
این تقسیم بندی مبتنی بر مشخصات و مختصات بیرونی، یعنی فرم بیرونی هستند؛ اما اگر بخواهیم به لحاظ معنایی(مختصات درونی) به انواع نثر نگاه کنیم، نثرهایی از قبیل: تاریخی، مذهبی، صوفیانه، یا داستان هایی از قبیل: رمزی، عاشقانه و حماسی و مانند آن داریم.
برای دیدن سایر مقالات درباره ی سبک های شعر و نثر فارسی از صفحه ی سبک شناسی شعر و نثر پارسی دیدن کنید.
ویژگی های نثر مرسل
نثر مرسل چیست : مرسل، اسم مفعول از ارسال و به معنی رها شده و آزاد است؛ یعنی نثر بی تکلف و غیرمقید به صنایع ادبی و فنون تزیینی کلام. در حقیقت، نثر مرسل، صورت مکتوب زبان گفتاری است؛ بدون توجه به هنرورزی های ادبی که بعدها مرسوم شد. به نثر مرسل، نثر دورۀ اول نیز می توان گفت. زیرا اولین آثار مشهور بازمانده از نثر پارسی، مربوط به این دوره است.
به نثر مرسل، نثر سبک خراسانی هم می گویند. به اعتبار این که نخستین نویسندگان در خراسان بودند و به لهجۀ مادری خود می نوشتند. نثر مرسل را نثر بلعمی نیز می گویند. چون بلعمی جزو اولین و شاخص ترین نویسندگان این دوره است.
نثر مرسل به لحاظ تاریخی، دو دورۀ سامانیان و غزنویان را در بر می شاخص فنی چیست؟ گیرد. البته در دوره های بعد هم تقلید می شد. به طور کلی، می توان گفت که نثر مرسل، نثری است ساده و روشن و مبتنی بر جملات کوتاه و کلمات پارسی و خالی از لغات عربی و کلمات مهجور است.
نثر موزون چیست
یکی از شیوه های نثر پارسی، نثر موزون یا مسجع است که دو جلوه دارد؛ یکی نثر موزون مرسل که در آثار خواجه عبدالله انصاری دیده می شود و دیگری نثر موزون فنی که در مقامات حمیدی دیده می شود.
بیان خواجه عبدالله در بیشتر آثار معروف خود، مانند: مناجات نامه، کَنزُ السالکین و طَبَقاتُ الصوفیه، موزون و مرسل است. بعدها جز یکی دو نفر شیوۀ خواجه عبدالله را دنبال نکردند؛ ابوالفضل میبدی در کشف الاَسرار و امیر حسینی در نُزهَهُ المَجالس.
مهمترین ویژگی نثر موزون، لَختها یا فقره های مساوی یا تقریباً مساوی و همچنین سجع است.
نثر فنی
قرن ششم دورۀ نثر فنی است. نویسندگان نثر فنی از منشیان و دبیران درباری بودند که در تحصیلات خود، آشنایی کافی با زبان و ادبیات عربی و معارف اسلامی می یافتند. آغازگر این سبک، نصرالله منشی، مؤلف کتاب کلیله و دمنه است که در نیمۀ اول قرن ششم می زیست و دبیر دیوان غزنویان دوم بود و مدتی نیز منصب وزارت داشت. کلیله و دمنه که در سال ۵۳۹ نوشته شده، به نثر فنی معتدل است.
نثر فنی، نثری است شعروار که مخیّل است و زبان تصویری دارد و سرشار از آرایه های ادبی است. اولین نمونۀ نثر ادبی، کلیله و دمنه به این سبک نوشته شد و زیباترین کتب به نثر ادبی در این سبک دیده می شود.
نثر فنی، عالیترین نوع نثر از دید فضلاست. فضلایی که با زبان و ادب عرب انس دارند، از آن لذت شگرف می برند. در یک کلام، نثر فنی نثری است که با شعر، یک قدم بیشتر فاصله ندارد. این نثر از پایان قرن هفتم دچار تکلف بیشتر شد و تبدیل به نثر مصنوع گردید.
ویژگی های نثر فنی
برخی از ویژگی های نثر فنی عبارتند از:
۱-کثرت واژگان عربی.
۲– استفاده از آیات و احادیث و ضرب المثل ها و اشعار عربی.
۳– اطناب(حاشیه رفتن و کاربرد جملات معترضه).
۴- وفور آرایه های بدیعی و بیانی.
۵- توصیف زیاد، به گونه ای که خبر را تحت شعاع قرار دهد.
۶- آوردن مترادفات پی در پی.
اگر سوال و یا نظری دربارهی انواع نثر دارید، حتما در قسمت نظرات بنویسید تا در سریع ترین زمان پاسخگوی شما باشیم.
حسابداری و حسابرسی
چهار مرحله اول بحث ارزیابی ساختار کنترلهای داخلی شرکت است که در حسابرسی فنی مد نظر قرار می گیرد و دو مورد بحث حسابرسی نهایی واثباتی است آنجا که ما به دنبال اثبات ۵ ادعای مدیریت هستیم.
انواع کاربرگ های حسابرسی
با توجه به مطالب متعددی که در کاربرگ ها درج می گردد ، انواع بی شماری کاربرگ حسابرسی وجود دارد . از این رو ، طبقه بندی آن ها کار نسبتا مشکلی است .
با این حال ، کاربرگ های تهیه شده می توانند در گروه های زیر طبقه بندی شود :
کاربرگ های عمومی :
کاربرگ های عمومی برای استفاده در برنامه ریزی و اداره امور حسابرسی ، طراحی می شوند . کاربرگ های برنامه ریزی حسابرسی ، شاخص فنی چیست؟ طرح های کلی و برنامه های حسابررسی ، نمود گرها و پرسش نامه کنترل های داخلی ، قرارداد حسابرسی ، بودجه زمانی و یادداشت نکات ، نمونه هایی از کاربرگ های عمومی محسوب می شود.
کاربرگ نهایی :
کاربرگ نهایی که کاربرگ تراز آزمایشی نیز نامیده می شود جدولی است حاوی مانده سال جاری و سال قبل حساب های دفتر کل و ستون های اصلاحات پیشنهادی ، تعدیلات طبقه بندی و همچنین ، اقلام نهایی که در صورت های مالیمنعکس خواهد شد . کاربرگ نهایی ، جدول اصلی کنترل و تلخیص تمام کاربرگ های پرونده است و به عنوان ˝ستون فقرات˝ مجموعه کاربرگ های حسابرسی محسوب می شود.
کاربرگ های اصلی :
کاربرگ اصلی مشابه کاربرگ نهایی بوده و نشان دهنده یکی از سرفصل های عمده صورت های مالی می باشد . کاربرگ اصلی برای تلفیق هر گروه از حساب های مشابه دفتر کل بکار می رود و جمع هر یک ازر این کاربرگ ها ، یکجا به کاربرگ نهایی منتقل می شود . برای مثال کاربرگ اصلی وجوه نقد شامل مانده حسابهای بانکی ، صندوق ، تنخواه گردانها و غیره است.
کاربرگ اصلاحات پیشنهادی و تعدیلات طبقه بندی:
کاربرگ اصلاحات پیشنهادی ، پیشنویس ثبت های روزنامه ای که حسابرسان برای تصحیح اشتباهات یا تخلف های با اهمیت کشف شده در صورت های مالی و مدارک حسابداری صاحبکار تهیه می کنند .کاربرگ تعدیلات طبقه بندی شامل اقلامی است که ثبت آنها در دفاتر صحیح است ، اما برای ارائه مطلوب صورت های مالی باید تجدید طبقه بندی شوند . برای مثال ، مانده بستانکار با اهمیت حساب های دریافتی باید تحت عنوان یک بدهی ، تجدید طبقه بندی و در تراز نامه منعکس شود . از آنجایی که تعدیلات طبقه بندی تنها بر نحوه ارائه صورت های مالی تاثیر دارد ، تعدیلات مزبور در دفاتر صاحبکار ثبت نمی شود و تنها در کاربرگ های حسابرسی منعکس می گردد.
کاربرگ های تفصیلی:
کاربرگ تفصیلی که کاربرگ فرعی نیز نامیده می شود ، کاربرگی است که شاخص فنی چیست؟ اجزای اصلی یا ریز مانده یک حساب دارایی یا بدهی ، مانند صورت ریز مبالغ دریافتی از مشتریان که جمع آن مانده حساب های دریافتنی می باشد ، را نشان می دهد.
کاربرگ تجزیه و تحلیل :
کاربرگ تجزیه و تحلیل خلاصهای از تغییرات طی دوره یک حساب دفتر کل را نشان می دهد . از این کاربرگ بیشتر در رسیدگی به حساب های عمده و کم گردش مانند اموال ، ماشین آلات و تجهیزات ، بدهی های بلند مدت ، حقوق صاحبان سرمایه و ذخیره مطالبات مشکوک الوصول که طی سال معاملات زیادی در آنها ثبت نشده است ، استفاده می شود.
کاربرگ صورت مغایرت :
حسابرسان معمولا به منظور اثبات مبالغ ثبت شده در حساب ها ، مبالغ مذبور را با اطلاعات و مدارک بدست آمده از سایر منابع مقایسه و تطبیق می دهند . در اینگونه موارد ، حسابرسان کاربرگی به نام صورت مغایرت تهیه می کنند ، مانند کاربرگ تطبیق مانده حساب های دریافتنی با تاییدیه های دریافتنی از مشتریان . از این کاربرگ بیشتر در رسیدگی به حسابهای دریافتنی ، حساب های پرداختی ، موجودی نقد و بانک و موجودی مواد و کالا استفاده می شود.
کاربرگ های محاسباتی :
حسابرسان معمولا برای تایید و اثبات صحت و درستی برخی از حساب های خاص و برخی از مبالغ ، محاسبات مستقلی را در یک کاربرگ انجام می دهند و نتایج حاصل از آن را با مبالغ منعکس و در مدارک حسابداری صاحبکار مقایسه می کنند . از این کاربرگ که اصطلاحا کاربرگ محاسباتی نامیده می شود ، برای اثبات اقلامی مانند هزینه استهلاک ، هزینه سود تضمین شده وام ها ، مالیات حقوق ، مالیات بر درامد ، حق بیمه سهم کارفرما ، ذخیره مزایای پایان خدمت کارکنان ، سود هر سهم نظایر آنها استفاده می شود.
مدارک مؤید :
حسابرسان علاوه بر رسیدگی به مدارک حسابداری صاحبکار و بررسی سیستمهای حسابداری و کنترل های داخلی آن ، مدارک تشریحی دیگری را نیز برای اثبات صحت مطالب منعکس در صورت های مالی و توجیح گزارش خود گرد آوری می کنند ، به اینگونه مدارک اصطلاحا مدارک موید گفته می شود .
در ادامه، مراحل حسابرسی را جز به جز برای شما شرح خواهیم داد.
شاخص های عملیات مشکوک در حسابرسی(ریسک پراهمیت و کم اهمیت)
در زیر برخی از علائم هشدار که صراحتا در متن استانداردها درج شده است نقل میشود:
1. تصمیمات مهم و مرتبط با اداره امور شرکت توسط یک شخص اتخاذ شود.
2. مدیریت شرکت به گزارشات مالی اهمیت نمیدهد و توجه لازم را مبذول نمیدارد و یا به اطلاعات مندرج در این صورتها اتکای لازم را ندارد.
3. نقل و انتقال بین کارمندان چه در بین بخشها و چه ناشی از ورود و خروج کارکنان به دفعات اتفاق میافتد.
4. مدیران غیر مالی شرکت در برآوردهای حسابداری دخالت بیش از حد معمول دارند.
5. در محافل تجاری مدیریت شهرت خوبی ندارد.
6. روند سودآوری شرکت با دیگر شرکتهای فعال در حوضه فعالیت شرکت تناسب ندارد.
7. تحولات علمی و تغییرات تکنولوژی از سرعت بالایی برخوردار باشد.
8. شرکت به صورت غیر متمرکز اما بدون نظارت کافی اداره میشود.
9. حسابرس حین آزمون محتوا و کنترل مسائل، مشکلات و یا اشتباهات زیادی را مشاهده کند.
10. معاملات با اشخاص وابسته بخش عمده و یا با اهمیتی از فعالیتهای شرکت را تشکیل دهد.
11. شرکت با اشخاص وابسته معاملاتی در خارج از عرف تجاری آن انجام دهد.
12. شرکت دارای حسابهای ویژهای است که استفاده از روشها و استانداردهای حسابداری مشخصی برای تهیه و نگهداری اطلاعات مالی ان استفاده میشود.
13. مدیریت با اجرای برخی از استانداردهای حسابداری مخالفت میکند.
14. حسابرس دوره مالی قبل از حسابرسی دوره جاری را نپذیرفته باشد.
15. صورتها و اطلاعات مالی سال یا سنوت گذشته حسابرسی نشده باشد.
16. مدیریت اجازه برقراری رابطه با حسابرس قبلی را صادر نکند.
17. مدیریت و ارکان راهبردی شرکت از مصاحبه و پاسخ به پرسشهای حسابرس طفره میروند.
18. حقوق و دست مزد و یا پاداش پایان سال مدیریت وابسته به اطلاعات مندرج در صورتهای مالی خصوصا سود و زیان دوره باشد.
19. واحد حسابداری و واحد حسابرسی داخلی شرکت فاقد صلاحیت لازم برای انجام وظابفش باشد.
20. صورتهای مالی سال و یا سالهای گذشته به تعدیل با اعمیت داده شود
21. پیچیدگی معاملات و رویدادهای مالی شرکت که مستلزم قضاوت حرفهای و تخصص خاصی باشد.
22. وجود کارکنانی که نامشان در لیستهای حقوق درج نشده است.
23. پرداخت حق المشاوره و حق دلالی و . به کارکنان و یا دیگر اشخاص ثالث.
24. وجود حساب جاری شرکا و امثال آن.
25. شرکت تحت بررسي هيچ نوع تجارت و يا محصولي نداشته باشد.
26. هرگونه وضعيتي که شناسايي هويت شرکت را مشکل مي سازد.
27. انجام معاملات نقدي به ويژه در خريد و فروش اوراق بهادار بي نام.
28. سرمايه گذاري شرکت در اموال و مستغلات در مدت زمان کوتاه بدون توجيه اقتصادي منطقي.
29. شرکت عموماً براي انجام تراکنش هاي مالي يا اخذ تسهيلات از صرافیها و مؤسسات مالي غيرمجاز استفاده مي کند.
30. معاملاتي که بدون هيچ دليل تجاري از طريق واسطه ها صورت مي گيرد.
31. افزايش سود ناشي از فعاليت هاي غير عملياتي شرکت نسبت به فعاليت هاي عملياتي.
32. يافتن اسناد و مدارک مخدوش شده در اسناد موجود شرکت.
33. استقرار مرکز اصلي فعاليت هاي شرکت در مناطق پر ريسک.
34. عليرغم فعاليت شرکت در مناطق کم ريسک، شرکت مراوده تجاري با مناطق پر ريسک دارد.
35. ادامه فعاليت شركت عليرغم زيان انباشته متورم.
36. شركت تمايل به تبديل وجه نقد به داراييهاي سرمايه اي به صورت نامتعارف دارد.
37. جريانات نقدي شركت نسبت به سنوات قبل از روند غيرمنطقي برخوردار باشد.
38. سرمايه اوليه شركت و يا افزايش سرمايه غيرمتناسب با سطح فعاليت شركت باشد.
حساب جم با سابقه 23 ساله در انجام امور مالیاتی بخصوص کاهش قطعی مالیات و موفقیت در اکثر پرونده های مالیاتی خشنوئ است که توانسته رضایت کامل شما عزیزان را کسب نماید.
تحلیل فنی سرنوشت شاخص کل بورس
امروز اولین آزمون جدی بورس دامنه نوسان جدید است برخی امیدوار هستند با اجرای این سیاست سیگنال ناظر مبنی بر این که تمایلی به کاهش قیمت ها ندارد مورد قبول معامله گران قرار بگیرد
به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» به نقل از اقتصاد نیوز،شاخص بورس امروز در شرایطی معاملات را آغاز می کند که دانه نوسان نامتقارن شده است. کف منفی دو درصدی این امید را ایجاد کرده که از هیجان منفی بازار کاسته شود اما در مقابل تحلیل گران و حتی پژوهش های بورس که قبلا انجام شده نگران سرایت ریزش به روزها و هفته های بعد است.
تحلیل گران فنی نیز تصور می کنند هنوز روند میانمدت بازار نزولی است و شاخص برای صعود، باید با مقاومتهای زیادی باید دست و پنجه نرم کند.
در این تحلیل هدف پرده اول از سناریوی ریزش قیمتها محدوده یک میلیون و ۱۰۰ هزار واحد است که البته مناطق یک میلیون و ۱۷۰ هزار واحد و یک میلیون و ۱۳۰ هزار واحد بهعنوان سطوح حمایتی میتوانند مانع کامل شدن این پرده از کاهش قیمتها شوند. در مقابل اگر خط روند نزولی کوتاهمدت شکسته شود و پس از آن محدوده یک میلیون و ۲۵۷ هزار واحد به سمت بالا شکسته شود، میتوان از تشکیل الگوی کلاسیک کف دو قلو در شاخص کل مطمئن شد.
اما مسیر برای صعود شاخص در مرحله اول بسیار دشوار است چون محدوده میانگین متحرک ۱۲۰ روزه بهعنوان مقاومت در این مسیر قرار دارد. در فاز دوم سناریوی افزایش قیمتها، افراد ریسکپذیر و حتی بعضی از افراد با ریسک متعادل نیز وارد بازار خواهند شد. هدف این مرحله محدوده یک میلیون و ۳۰۰ هزار واحد است. در فاز بعدی افزایش شاخص به دنبال رسیدن به هدف قیمتی یک میلیون و ۴۵۰ هزار واحد است که البته مقاومت یک میلیون و ۳۶۵ هزار واحد میتواند از تکمیل این مرحله جلوگیری کند.
البته برخی از معامله گران اعتقاد دارند بازار امروز تحت تاثیر نرخ دلار است. از نگاه آنان روند صعودی قیمت دلار کمک می کند سهام با پایه ارزی در بورس روز خوبی داشته باشد. با توجه به اینکه این سهم ها جزء بزرگان بورس هستند شاخص کل امروز می تواند مثبت باشد. برخی تحلیل گران فنی پتروشیمی ها، فولادی ها، کانه های فلزی و دارویی را جلو دار بورس در امروز معرفی کنند.این دیدگاه اما از سوی بسیاری از تحلیل گران با اگر و امار روبر است:
نخست: سیاست های اعمال شده در بهترین حالت از خروج با میزان ضرر کمتر حمایت می کند اما برای بازار نجات بخش نیست
دوم: در بازاری که هنوز 140 درصد بالاتر از ابتدای سال قرار دارد تصور رشد واقع بینانه نیست و هر رشد دوپینگی از بین می رود از این رو صعود در پرتو اقدامات دستوری پایدار نیست.
سوم: بی توجه به اتفاقات جهان و صرف با تکیه بر نرخ ارز نمی توان امیدوار شاخص فنی چیست؟ به بهبود وضعیت شرکت های صادراتی بود. برای نمونه در هفتههای اخیر، دستورالعملهای متعددی هم از سوی شبکه بانکی و هم در قالب سیاستگذاری کلان اقتصادی در چین منتشر شده که بر اساس آن وامدهی به بخش ساخت و خرید مسکن و نیز سرمایهگذاری و خرید و فروش در این حیطه را محدود میکند این سیاست برای صادرکنندگان ایران در حوزه فولاد و صنایع مرتبط با ساختمان خبری خوبی نیست. بنابراین نمی توان بر پایه یک علامت در بورس پیش رفت بلکه بازار با افزایش تقارن اطلاعاتی ممکن است تصمیم جدیدی بگیرد.
تحلیل تکنیکال چیست؟
بسیاری از تریدرها از تحلیل تکنیکال برای پیشبینی روند بازار در آینده استفاده میکنند. اما این نوع تحلیل تا چه اندازه دقیق و کاربردی است؟ چرا باوجود اینکه بسیاری از افراد تکنیکهای آن را استفاده می کنند باز هم دچار اشتباه میشوند و ضرر می کنند؟ در این مقاله در مورد ماهیت تحلیل تکنیکال، ابزارهای رایج و نکات فنی مربوط به آن میخوانید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال روشی برای پیشبینی قیمت در بازار بر اساس بررسی تاریخچه قیمت و حجم معاملات است. در بازارهای سنتی مانند بازار سهام و بورس اوراق بهادار از تحلیل تکنیکال به طور گسترده استفاده میشود. جالب است بدانید این روش یکی از اجزای اصلی در بازار ارزهای دیجیتال است.
تحلیل تکنیکال روی دادههای تاریخی قیمت یا پرایساکشن (Price Action) تمرکز فراوانی دارد. بنابراین از آن به عنوان ابزاری برای بررسی نوسانات قیمت و بررسی اطلاعات مربوط به حجم یک دارایی استفاده میشود. بسیاری از معاملهگران برای شناسایی روندها و فرصتهای مناسب برای کسب سود از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند.
ریشه ابتدایی «تحلیل تکنیکال» به قرن هفدهم در «آمستردام» و قرن هجدهم در «ژاپن» بازمیگردد؛ اما آنچه امروز با مفهوم تحلیل تکنیکال با آن مواجهیم مربوط به فعالیتهای چارلز داو «Charles Dow»؛ روزنامهنگار حوزه اقتصادی و مؤسس والاستریت ژورنال است. او از اولین کسانی بود که روندهای قابل بررسی و مجزا در داراییها و حرکت بازار در مسیرهای خاص را کشف کرد. مدتی بعد فعالیتهای او منجر به ایجاد «تئوری داو» شد که تحولات بیشتری در تحلیل تکنیکال ایجاد کرد.
در ابتدا تحلیل تکنیکال بر پایه دستنویسها و محاسبات دستی بود، اما با پیشرفت تکنولوژی و دستیابی به محاسبات مدرن، گستردهتر شد و اکنون به ابزار مهمی برای بسیاری از سرمایهگذاران و معاملهگران تبدیل شده است.
تحلیل تکنیکال چگونه کار میکند؟
همانطور که اشاره شد تحلیل تکنیکال از اساس بر پایه مطالعه قیمت فعلی و تاریخچه قیمتهای قبلی یک دارایی است. فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که نوسانات قیمت یک دارایی به طور اتفاقی رخ نمیدهد و به طور کلی این نوسانات با گذشت زمان به روندهای قابل شناسایی تبدیل میشوند.
در واقع تحلیل تکنیکال، شدت تحمیل (نفوذ) بازار بر عرضه و تقاضا را بررسی میکنند. که این بازتابی از تمایلات کلی بازار است. به عبارت دیگر قیمت یک دارایی چیزی جز کشمکش میان نیروی فروش یا خرید بر یکدیگر نیست. این نیروها با احساسات معاملهگران و سرمایهگذاران ارتباط نزدیکی دارد. (به خصوص دربارهی ترس و طمع).
نکته قابل تامل درباره تحلیل تکنیکال این است که درصد خطای آن در بازارهایی که شرایط عادی و حجم و نقدینگی بالا دارند، بسیار پایین و پیشبینی آن قابل اطمینانتر است. بازارهای پرحجم کمتر در معرض دستکاری قیمتی قرار دارند و تاثیرپذیری آنها از موارد غیرعادی خارجی کمتر است؛ نتیجه چنین شرایطی این است که سیگنالهای غلط در آن کمتر ایجاد میشود و تحلیل تکنیکال نقش پررنگی در آنها دارد.
شاخصها و اندیکاتورهای متداول تحلیل تکنیکال
معامله گران به منظور بررسی موشکافانهی قیمتها و در نهایت یافتن فرصتهای مطلوب از انواع مختلفی از ابزارهای نموداری (چارت محور) که به اندیکاتور یا شاخص معروف هستند، استفاده میکنند. آنها به کمک اندیکاتور یا شاخصهای تکنیکال، توانایی شناسایی روندهای موجود را پیدا کرده و اطلاعات روشن و هوشمندانهای از روندهایی که ممکن است در آینده پدیدار شوند، پیدا میکنند. از آنجایی که این شاخصها و اندیکاتورها همیشه درصدی خطا دارند، برخی از معاملهگران همزمان از چندین شاخص یا اندیکاتور به عنوان راهی برای کاهش خطرات(ریسک) استفاده میکنند.
میانگین متحرک ساده (SMA)
معمولا معاملهگرانی که از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند، شاخصها و معیارهای مختلفی برای تعیین روند بازار بر اساس نمودارها و تاریخچه قیمتها به کار میبرند.
در بین تعداد زیادی اندیکاتور، میانگین متحرک ساده (SMA) یکی از پرکاربردترین و معروفترین اندیکاتورهای مورد استفادهی تریدرها است. همانطور که از نامش پیداست، قیمتهای پایانی یک دارایی در یک بازه زمانی تعیین شده را محاسبه میکند؛ به بیان دیگر (SMA)، متوسط قیمت یک دارایی در یک بازه زمانی مشخص است.
خط نارنجی SMA که در بسیاری از نقاط به عنوان خطوط حمایت و مقاومت عمل کرده است.
نحوهی استفاده SMA:
به طور کلی اگر قیمت بالای خط میانگین متحرک باشد، گفته می شود که روند صعودی است و برعکس اگر قیمت پایین خط میانگین باشد، روند نزولی است. اما این تمام ماجرا نیست. گاهی یک خبر میتواند باعث تغییر روند بشود. به این معنی که با وجود اینکه خط میانگین متحرک به شما سیگنالی برای خرید یا فروش میدهد، اما بازار طبق پیشبینی شما پیش نمی رود. راهحل چیست؟
شما میتوانید همزمان با چند شاخص میانگین متحرک کار کنید تا روند بازار را بهتر پیش بینی کنید.
میانگین متحرک نمایی (EMA)
میانگین متحرک نمایی (شاخص فنی چیست؟ EMA) نسخه اصلاح شده از میانگین متحرک ساده (SMA) است. در این اندیکاتور قیمتهای بسته شدهی اخیر، وزن بیشتری نسبت به قیمتهای قدیمیتر دارند؛ به بیانی دیگر «میانگین متحرکنمایی» همان «میانگین وزنی متوسط قیمت» است که قیمتهای اخیر، وزن بیشتری را در محاسبه دربرمیگیرند.
خط نارنجی SMA و خط آبی EMA را نشان میدهد.
به زبان ساده، میانگین متحرک نمایی از میانگین متحرک ساده سریعتر به تغییر قیمت واکنش نشان میدهد. از طرفی میدانیم، هر چه شما سریعتر روند بازار را تشخیص بدهید، میتوانید سود بیشتری هم بدست بیاورید. اما نقطه ضعف میانگین متحرک نمایی این است که همانطور که سرعت آن در نمایش روند بالاست، می تواند به خطا نوسانات قیمتی را به صورت تغییر روند نمایش دهد. و این باعث می شود که کمتر قابل اتکا باشد.
میانگین متحرک نمایی برای افرادی که به صورت کوتاهمدت معامله میکنند گزینهی بهتری است. خیلی از تریدرها از هر دو میانگین به صورت همزمان استفاده میکنند تا درک بهتری از روند بازار پیدا کنند.
شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص دیگری که معمولاً مورد استفاده قرار میگیرد، شاخص قدرت نسبی (RSI) است که زیرمجموعهای از اسیلاتورها شناخته میشوند. برخلاف میانگین متحرک ساده که به سادگی تغییرات قیمت را در طول زمان دنبال میکند، اسیلاتورها فرمولهای ریاضی را روی دادههای قیمتی اعمال کرده و خروجی آنها در محدودههایی از پیش تعیین شده قرار میگیرد. در مورد RSI، این محدوده از ۰ تا ۱۰۰ است.
در این تصویر RSI در محدودهی ۶۰ قرار دارد.
نحوهی استفاده از RSI:
- RSI زیر ۳۰ سیگنال خرید: عددهای زیر ۳۰ شرایطی را نشان میدهد که یک ارز بیش از حد فروخته شده است. خیلی از تریدرها این نقطه را مناسب برای خرید میدانند. چون به اندازه ی کافی این ارز فروخته شده و به احتمال زیاد زمان اصلاح و صعودی شدن بازار است.
- RSI بالای ۷۰ سیگنال فروش: عددهای بالای ۷۰ شرایطی را نشان میدهد که یک ارز زیادی خریداری شده است. پس احتمال ریزش قیمت وجود دارد. چون بسیاری از خریداران برای اینکه سود خود را گرفته اند داراییهایشان را میفروشند.
شاخص Stochastic RSI
علاوه بر ابزارهای ابتدایی و ساده در تحلیل تکنیکال، اندیکاتورهایی وجود دارند که برای تولید داده نیازمند چندین اندیکاتور دیگر هستند. برای مثال برای محاسبه اندیکاتور استوکاستیک (Stochastic RSI)، یک فرمول ریاضی به RSI معمولی اضافه میشود و نتیجه آن با توجه به (RSI) و آن فرمول ریاضی محاسبه میشود.
در تصویر بالا شاخص Stoch RSI در زیر بازه ۲۰ قرار دارد و انتظار میرود که با اصلاح قیمتی به سمت بالا حرکت کتد.
نحوهی استفاده Stoch RSI:
استوکستیک RSI، مانند RSI از شاخصهای اسیلاتور است، که بین بازه ی ۰ تا ۱۰۰ در نوسان است.
- اگر شاخص به زیر ۲۰ برود، شرایطی را نشان میدهد که یک ارز بیش از اندازه فروخته شده است و احتمال صعود قیمت وجود دارد.
- اگر شاخص بالای ۸۰ برود، شرایطی را نشان میدهد که یک ارز بیش از حد خریداری شده است. پس احتمال ریزش قیمت وجود دارد.
- از خط میانی ۵۰ میتوان برای تشخیص روند بازار استفاده کرد. بالای ۵۰ روند صعودی و پایین ۵۰ روند نزولی را میتوان انتظار داشت.
باند بولینجر (Bollinger Bands)
شاخص باند بولینجر (Bollinger Bands) نوع دیگری از اسیلاتورها است که در بین معاملهگران محبوبیت بسیاری دارد. باند بولینجر برای پیشبینی وضعیت احتمالی بیشخرید (overbought) یا بیشفروش (oversold) و همچنین اندازهگیری نوسانات بازار استفاده میشود.
به زبان ساده این شاخص به ما می گوید که با بازاری ساکت سروکار داریم و یا بازاری پرنوسان و شلوغ:
- زمانی که بازار آرام است، پهنای باند کوچک میشود.
- زمانی که بازار پرنوسان است، پهنای باند بزرگ می شود.
همانطور که مشخص است، قیمت بعد از برخورد با باند بالایی به سمت خط میانی حرکت کرده است.
باند بولینجر از سه خط تشکیل شده است:
- باند بالایی
- خط میانی
- باند پایینی
خط میانی همان خط میانگین متحرک ساده است. خطوط بالایی و پایینی، انحراف معیارهای حول خط میانی هستند. در اینجا قصد نداریم انحراف معیار یا فرمولهای این شاخص را بازگو کنیم، بلکه نحوهی استفاده از این شاخص را به شما آموزش میدهیم.
نحوهی استفاده BB:
به طور کلی قیمت تمایل دارد که به سمت خط میانی حرکت کند. این تمام کاربرد و نکته ی مهم استفاده از شاخص بولینجر است.
- اگر قیمت خیلی صعودی و به خط بالایی باند برسد، احتمال بازگشت و ریزش به شاخص فنی چیست؟ سمت خط میانی وجود دارد.
- اگر قیمت خیلی ریزشی و به خط پایینی نزدیک شود، احتمال بازگشت و صعود به سمت خط میانی وجود دارد.
به بیانی سادهتر، از باند بولینجر برای تشخیص خطوط مقاومت و حمایتی استفاده میشود.
شاخص مکدی (MACD)
مثال دیگر اندیکاتور میانگین متحرک همگرایی/ واگرایی (Moving Average Convergence Divergence) است که به اختصار MACD نامیده میشود.
تمایز خط آبی از خط سیگنال به راحتی ممکن نیست، و سیگنال خیلی قوی به ما نمیدهد. اما خطوط بالای هیستوگرام قرار دارند.
به طور کلی مکدی با سه خط (سه مفهوم) نمایش داده میشود.
- خط اول میانگین متحرک سریعتر را نشان میدهد. (خط آبی)
- خط دوم میانگین متحرک کندتر را نشان میدهد. (خط قرمز- خط سیگنال)
- خط سوم اختلاف بین خط اول و دوم را نمایش میدهد. (هیستوگرام-سفید)
تریدرها از این خطوط، سیگنالهای خرید یا فروش را دریافت میکنند. چطور؟
نحوهی استفاده MACD:
زمانی که خط اول (آبی)، خط سیگنال (قرمز) را قطع میکند، و به بالا یا پایین آن حرکت میکند، سیگنال خرید یا فروش استخراج میشود.
- سیگنال خرید: خط آبی، خط سیگنال را قطع کند و به بالای آن حرکت کند.
- سیگنال فروش: خط آبی، شاخص فنی چیست؟ خط سیگنال را قطع کند و به پایین آن حرکت کند.
اما این سیگنالها خیلی قوی نیستند، و در بسیاری از موارد با تغییر قیمت روند باز هم تغییر میکند.
خط میانی یا هیستوگرام ابزاری است برای تقویت سیگنالها:
- اگر سیگنال صعودی و در بالای خط میانی باشد، سیگنال خرید قویتر است.
- اگر سیگنال نزولی و در پایین خط میانی اتفاق بیفتد، سیگنال فروش قویتر است.
در تصویر بالا مشاهده میکنید که مکدی با اختلاف بالای خط میانی (هیستوگرام) است.
سیگنالهای معاملاتی
به طور کلی اندیکاتورها دید خوبی نسبت به روندهای کلی بازار به یک معاملهگر میدهد، اما از آنها میتوان برای یافتن نقاط احتمالی ورود و خروج (سیگنال خرید یا فروش) هم استفاده کرد؛ این سیگنالها ممکن است در شرایط خاصی در نمودار یک اندیکاتور ایجاد شوند.
همانطور که قبلاً بحث شد، سیگنالهای معاملاتی تولید شده از سوی تحلیل تکنیکال همیشه دقیق نیستند و همیشه باید درصدی را برای خطا (سیگنالهای غلط) از جانب اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال در نظر گرفت. این امر کمی در بازار ارزهای دیجیتال نگرانکننده است؛ چون در این بازار، داراییها حجم کمتری دارند و طبعا نوسانات بیشتری را نسبت به بازارهای سنتی تجربه میکنند.
نقدی مخالف بر تحلیل تکنیکال
گرچه امروزه تحلیل تکنیکال به طور گسترده در بازارهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد اما از نظر بسیاری از متخصصان، تحلیل تکنیکال روشی بحثبرانگیز و غیرقابل اعتماد است. به عبارتی گفته می شود که چون افراد زیادی به آن فکر میکنند، وقایع رخ میدهد. منتقدان معتقدند در شرایط بازارهای مالی اگر تعداد زیادی از معاملهگران و سرمایهگذاران به انواع یکسانی از شاخصها مانند خطوط حمایت و مقاومت اعتماد کنند، احتمال عملکرد صحیح این شاخصها افزایش مییابد.
از طرف دیگر بسیاری از طرفداران تحلیل تکنیکال معتقدند که هر تحلیلگر با روش خاص خود و با استفاده از اندیکاتورهای مختلف و زیاد، نمودارها را تجزیه و تحلیل میکند. این بدان معناست که عملا استفاده از یک استراتژی خاص و یکسان برای تعداد زیادی از معاملهگران غیرممکن است.
تحلیل بنیادین در مقابل تحلیل تکنیکال
پیشفرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که قیمتهای حال حاضر در بازار تمام عوامل بنیادی مربوط به یک دارایی خاص را منعکس میکند. بر خلاف رویکرد تحلیل تکنیکال که عمدتا بر دادههای قیمتی و تاریخچه قیمتی و حجم (نمودارهای بازار) متمرکز است، تحلیل بنیادین یا فاندامنتال به تحقیق گسترده پیرامون عوامل کیفی پروژه اصرار دارد.
در تحلیل بنیادین، دیدگاه این است که عملکرد آینده یک دارایی شاخص فنی چیست؟ شاخص فنی چیست؟ به چیزهایی بیش از دادههای تاریخی وابسته است؛ اساساً تحلیل بنیادین روشی است که برای برآورد ارزش ذاتی یک شرکت، یک تجارت یا یک دارایی استفاده میشود. در این تحلیل طیف گستردهای از شرایط خرد و کلان اقتصادی مانند مدیریت و شهرت شرکت، رقابت در بازار و نرخ رشد و سلامت صنعت در نظر گرفته میشود.
بنابراین، ممکن است اینگونه در نظر بگیریم که برخلاف تحلیل تکنیکال که عمدتا به عنوان ابزاری برای پیشبینی عملکرد قیمت و رفتار بازار استفاده میشود، تحلیل بنیادین با در نظر گرفتن زمینه و پتانسیلهای موجود در یک دارایی، میتواند برای یک تحلیلگر مشخص کند که آیا یک دارایی بیش از حد ارزشگذاری شده یا خیر. درحالی که بیشتر معاملهگران کوتاه مدت ترجیح میدهند از تحلیل تکنیکال استفاده کنند، ترجیح مدیران صندوقها و سرمایهگذاران بلند مدت، تحلیل بنیادین است.
یک مزیت مهم در تحلیل تکنیکال این است که به دادههای کمی متکی است. بنابراین چارچوبی بیطرفانه برای تحقیق عینی از تاریخچه قیمتی فراهم میکند و برخی حدس و گمانها که با رویکرد کیفی در تحلیل بنیادین ارائه میشود را از بین میبرد.
با این حال تحلیل تکنیکال علیرغم سروکار داشتن با دادههای تجربی کماکان تحت تأثیر تعصبات و طرفداریهای شخصی است. به عنوان مثال یک معاملهگر که به شدت یک ارز را پیش داوری کرده، طوری از ابزارهای تحلیل تکنیکال بهره ببرد و اطلاعات را ناخودآگاه دستکاری کند که نهایتا آن گونه که دوست دارد تصمیم بگیرد. در بسیاری از موارد این اتفاق بدون آگاهی آنها رخ میدهد. علاوه بر این در دورههایی که بازارها الگو یا روند مشخصی ندارند، تحلیل تکنیکال ممکن است شکست بخورد.
سخن آخر
جدا از نقد و بحثهای طولانی درباره اینکه کدام روش تحلیل بهتر است، به نظر ترکیبی از تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادین توسط بسیاری از افراد مورد پذیرش است. درحالی که تحلیل بنیادین بیشتر به استراتژیهای سرمایهگذاری بلندمدت مربوط میشود، تحلیل تکنیکال ممکن است اطلاعات روشنی در مورد شرایط بازار در روند کوتاهمدت فراهم کند. احتمالا این اطلاعات، برای معاملهگران و سرمایهگذاران مفیدتر است.
دیدگاه شما