عبور دوباره قیمت نفت از مرز 75 دلار
در معاملات امروز بازار جهانی انرژی، قیمت نفت برنت رشد خوبی داشت و از 75 دلار عبور کرد.
اعتمادآنلاین| به نقل از بلومبرگ، در معاملات امروز بازار جهانی انرژی قیمت نفت برنت 67 سنت افزایش یافت و به 75.09 دلار رسید.
امروز قیمت نفت آمریکا هم 74 سنت رشد کرد و با بیش از یک درصد افزایش نسبت به دیروز هم اکنون 71.68 دلار خرید و فروش میشود.
به گزارش پایگاه رسمی سازمان کشورهای صادرکننده نفت، اوپک، هر بشکه نفت تولیدی این سازمان در معاملات دیروز 75.37 دلار به فروش رسیده است.
به گزارش رویترز، نفت این هفته بیشترین رشد هفتگی را در حدود 5 ماه گذشته به ثبت رسانده است.
کاهش نگرانیها نسبت به شیوع نوع جدید ویروس کرونا به نام اُمیکرون و تبعات آن بر اقتصاد جهانی و متعاقبا افزایش تقاضا برای نفت در بازار جهانی، از جمله دلایل اصلی قیمت نفت طی روزهای اخیر بوده است.
انتشار اخبار اولیه و ابراز نگرانی شدید کشورهای طرفدار کاهش قیمت نفت از جمله انگلیس و آمریکا نسبت به شدت واگیر و بیماریزایی این سویه جدید موجب شده بود که به یکباره و در طول چند ساعت قیمت نفت از 82 به 72 دلار سقوط کند.
این هفته هم نفت برنت و هم نفت آمریکا برای نخستین بار در 7 هفته گذشته افزایش قیمت را به ثبت رسانده و هر کدام 7 درصد رشد کردند.
سقوط بورس ایران با افزایش قیمت گاز در اروپا!
روسیه به یکباره صادرات گاز به اروپا از مسیر خط لوله نورد استریم یک را متوقف کرده و تداوم این شرایط، قیمت گاز در بازار اروپا را بار دیگر افزایش خواهد داد. این به معنی این است که اگر سقف ۵ هزار تومانی قیمت گاز صنایع در بسته دهبندی حمایت از بازار سرمایه مصوب نمیشد، امروز شاهد زیان و تعطیلی بخش عمدهای از صنایع و ریزش شاخصهای بورس بودیم.
به گزارش پایگاه خبری بازار سرمایه (سنا)؛ با تداوم جنگ اوکراین و درپی تشدید تنشها بین روسیه و اوکراین، این کشور در اقدامی پیش دستانه صادرات گاز به اروپا را متوقف کرد. بر اساس گزارشها، روسیه در روز چهارشنبه عرضه گاز از خط لوله نورد استریم یک که جریان اصلی انتقال گاز به اروپاست را به دلیل تعمیرات برای چند روز (تا سوم سپتامبر) متوقف کرده است. بدین ترتیب دورنمای رکود و سهمیهبندی انرژی در برخی از ثروتمندترین مناطق اروپا از هماکنون برای زمستان پیشرو پررنگتر شده است.
افزایش قیمت گاز در اروپا ادامه دارد
در طول ۶ ماهی که از جنگ اوکراین میگذرد، قیمت گاز در اروپا روندی صعودی داشته و به بالاترین نرخها در طول تاریخ خود رسیده است. بازار گاز برخلاف بازار نفت از یک قیمت جهانی نسبتا ثابت برخودار نیست و بر اساس نحوه دسترسی کشورها به گاز، قیمت منطقهای آن متفاوت تعیین میشود. منطقه اروپا در تامین گاز به شدت به روسیه وابسته است و وقوع جنگ اوکراین و کاهش صادرات گاز روسیه به اروپا، موجب شده است قیمت منطقهای گاز در این اتحادیه تا ده برابر سالهای قبل نیز افزایش یابد. این درحالیست که کمبود گاز، کشورهای اروپایی را به سمت سهمیهبندی مصرف و تعطیلی برخی کارخانجات نیز سوق داده است.
بر اساس گزارشها قیمت گاز در آلمان از ابتدای سال ۲۰۲۲ میلادی، در طول ۸ ماه بیش از ۵ برابر شده و درحالیکه این کشورها خود را برای آغاز فصل سرد آماده میکنند، قطع گاز روسیه میتواند یک شوک جدید به این قیمتها وارد کند.
قیمت گاز اروپا نباید در تعیین قیمت خوراک پتروشیمی ایران موثر باشد
از ابتدای سال جاری و براساس پیگیریهای سال گذشته سازمان بورس برای تصویب بسته ۱۰ بندی حمایت از بازار سرمایه و صنایع بورسی، دولت سیزدهم تصمیم گرفت برای تعیین قیمت خوراک گاز صنایع بزرگ از جمله پتروشیمی و فولادیها که بر اساس یک فرمول تعیین میشد، سقف ۵ هزار تومانی تعیین کند.
یکی از فاکتورهایی که در تعیین قیمت گاز در فرمول تعیین شده اثرگذار بود، قیمت گاز در منطقه اروپا بود. این مسئله موجب شده بود در اواخر سال گذشته و با شروع جنگ اوکراین، قیمت خروجی فرمول به شدت افزایش یابد و در صورت ادامه روند پیشین، قیمت هر متر مکعب گاز صنایع داخلی به ۱۹ تا ۲۰ هزار تومان افزایش پیدا کند. این درحالیست که قیمت بازار اروپا که به دلیل جنگ اوکراین دچار التهاب شده است، متغیر مناسبی برای اثرگذاری در قیمت خوراک صنایع داخلی نیست.
تعیین سقف قیمت، صنایع و بورس را از سقوط نجات داد
افزایش قیمت مجدد گاز در منطقه یورو بیش از پیش اهمیت تعیین سقف برای قیمت خوراک گازی صنایع را نشان میدهد؛ چرا که در غیر اینصورت در حال حاضر بسیاری از این واحدها و صنایع بزرگ بورسی مانند پتروشیمیها، فولادیها و. با ضرر هنگفتی مواجه میشدند و این به معنی تعطیلی بخش عمدهای از فعالیتهای آنان بود. موردی که میتوانست سقوط شدید شاخصهای بورس را به همراه داشته باشد. سقوط احتمالی که به دلیل اشکال در فرمول قیمتگذاری و وابسته کردن قیمت گاز صنایع داخلی، به قیمت گاز در کشورهایی چند هزار کیلومتر دورتر گره خورده بود.
سقوط بورس ایران با افزایش قیمت گاز در اروپا!
روسیه به یکباره صادرات گاز به اروپا از مسیر خط لوله نورد استریم یک را متوقف کرده و تداوم این شرایط، قیمت گاز در بازار اروپا را بار دیگر افزایش خواهد داد. این به معنی این است که اگر سقف ۵ هزار تومانی قیمت گاز صنایع در بسته دهبندی حمایت از بازار سرمایه مصوب نمیشد، امروز شاهد زیان و تعطیلی بخش عمدهای از صنایع و ریزش شاخصهای بورس بودیم.
به گزارش پایگاه خبری بازار سرمایه (سنا)؛ با تداوم جنگ اوکراین و درپی تشدید تنشها بین روسیه و اوکراین، این کشور در اقدامی پیش دستانه صادرات گاز به اروپا را متوقف کرد. بر اساس گزارشها، روسیه در روز چهارشنبه عرضه گاز از خط لوله نورد استریم یک که جریان اصلی انتقال گاز به اروپاست را به دلیل تعمیرات برای چند روز (تا سوم سپتامبر) متوقف کرده است. بدین ترتیب دورنمای رکود و سهمیهبندی انرژی در برخی از ثروتمندترین مناطق اروپا از هماکنون برای زمستان پیشرو پررنگتر شده است.
افزایش قیمت گاز در اروپا ادامه دارد
در طول ۶ ماهی که از جنگ اوکراین میگذرد، قیمت گاز در اروپا روندی صعودی داشته و به بالاترین نرخها در طول تاریخ خود رسیده است. بازار گاز برخلاف بازار نفت از یک قیمت جهانی نسبتا ثابت برخودار نیست و بر اساس نحوه دسترسی کشورها به گاز، قیمت منطقهای آن متفاوت تعیین میشود. منطقه اروپا در تامین گاز به شدت به روسیه وابسته است و وقوع جنگ اوکراین و کاهش صادرات گاز روسیه به اروپا، موجب شده است قیمت منطقهای گاز در این اتحادیه تا ده برابر سالهای قبل نیز افزایش یابد. این درحالیست که کمبود گاز، کشورهای اروپایی را به سمت سهمیهبندی مصرف و تعطیلی برخی کارخانجات نیز سوق داده است.
بر اساس گزارشها قیمت گاز در آلمان از ابتدای سال ۲۰۲۲ میلادی، در طول ۸ ماه بیش از ۵ برابر شده و درحالیکه این کشورها خود را برای آغاز فصل سرد آماده میکنند، قطع گاز روسیه میتواند یک شوک جدید به این قیمتها وارد کند.
قیمت گاز اروپا نباید در تعیین قیمت خوراک پتروشیمی ایران موثر باشد
از ابتدای سال جاری و براساس پیگیریهای سال گذشته سازمان بورس برای تصویب بسته ۱۰ بندی حمایت از بازار سرمایه و صنایع بورسی، دولت سیزدهم تصمیم گرفت برای تعیین قیمت خوراک گاز صنایع بزرگ از جمله پتروشیمی و فولادیها که بر اساس یک فرمول تعیین میشد، سقف ۵ هزار تومانی تعیین کند.
یکی از فاکتورهایی که در تعیین قیمت گاز در فرمول تعیین شده اثرگذار بود، قیمت گاز در منطقه اروپا بود. این مسئله موجب شده بود در اواخر سال گذشته و با شروع جنگ اوکراین، قیمت خروجی فرمول به شدت افزایش یابد و در صورت ادامه روند پیشین، قیمت هر متر مکعب گاز صنایع داخلی به ۱۹ تا ۲۰ هزار تومان افزایش پیدا کند. این درحالیست که قیمت بازار اروپا که به دلیل جنگ اوکراین دچار التهاب شده است، متغیر مناسبی برای اثرگذاری در قیمت خوراک صنایع داخلی نیست.
تعیین سقف قیمت، صنایع و بورس را از سقوط نجات داد
افزایش قیمت مجدد گاز در منطقه یورو بیش از پیش اهمیت تعیین سقف برای قیمت خوراک گازی صنایع را نشان میدهد؛ چرا که در غیر اینصورت در حال حاضر بسیاری از این واحدها و صنایع بزرگ بورسی مانند پتروشیمیها، فولادیها و. با ضرر هنگفتی مواجه میشدند و این به معنی تعطیلی بخش عمدهای از فعالیتهای آنان بود. موردی که میتوانست سقوط شدید شاخصهای بورس را به همراه داشته باشد. سقوط احتمالی که به دلیل اشکال در فرمول قیمتگذاری و وابسته کردن قیمت گاز صنایع داخلی، به قیمت گاز در کشورهایی چند هزار کیلومتر دورتر گره خورده بود.
دلایل سقوط بازار ارزهای دیجیتال در سال ۲۰۲۲
سقوط بازار ارزهای دیجیتال، ممکن است به عوامل متعددی بستگی داشته باشد. اما به طور کلی، عملکرد ۵۰۰ S&P و نزدک بر روی بازار ارزهای دیجیتال تأثیر میگذارند. بازار سهام به سرعت به رویدادهای جهانی واکنش نشان میدهد. موارد دیگری مانند قانونگذاریها، چاپ پول، تورم، همه پرسی و انتخابات عوامل دیگری هستند که ممکن است بر بازارها تأثیر بگذارند. از این رو، بازار ارزهای دیجیتال در یک دوره نزولی قرار گرفته است، هر چند دلایل سقوط بازار کریپتو در سال ۲۰۲۲ هنوز نامشخص است.
برخی از مردم فکر میکنند که سقوط اخیر ناشی از پویایی عادی بازار بوده است، در حالی که برخی دیگر فکر میکنند که برخی چیزها ممکن است باعث رکود در کل بازار شده باشد. این مقاله سقوط بازار کریپتو در سال ۲۰۲۲ و شرایطی که منجر به آن شد را بررسی خواهد کرد. علاوه بر این ما علل رایج کاهش قیمت ارزهای دیجیتال و راه حلها مناسب برای مدیریت در این شرایط را بررسی خواهیم کرد.
سقوط بازار کریپتو به چه معناست؟
چرخه بازارهای سنتی و بازار ارزهای دیجیتال مشابه یکدیگر است. هنگامی که قیمت داراییها به طور مداوم در حال افزایش است، اصطلاحاً بازار گاوی یا صعودی است. از سوی دیگر، یک روند منفی مداوم به عنوان بازار نزولی نامیده میشود. سقوط بازار کریپتو در پایان یک بازار صعودی رخ میدهد.
زمانی که سطح قیمت تاریخی بعد از سطح قیمت تاریخی دیگری رخ دهد، قیمت توکن سهمیوار افزایش مییابد. پس از سود ۱۰ برابری سرمایهگذاران حریص میشوند و در تمام رویدادهای کاری و جلسهها از بیتکوین صحبت میکنند. اما ناگهان حباب میترکد.
پس از ماهها یا حتی سالها افزایش قیمت، ناگهان بازار برعکس میشود و قیمت داراییها به شدت کاهش مییابد. نگرش بازار صعودی دیروز به سرعت به ترس تبدیل میشود. از این رو بازار کریپتوکارنسی با حجم زیادی از نقدینگی روبرو میگردد.
این سناریو برای افرادی که چند ماه است در بازار سرمایهگذاری میکنند بسیار آشنا است. البته این موقعیتها معمولاً با افزایش تعداد گزارشها در مورد جزئیات زیانهای متحمل شده توسط سرمایهگذاران تازهوارد که تمام پسانداز خود را در جدیدترین میم کوینها سرمایهگذاری کردند، رخ میدهد. با این حال، بعد از روند صعودی طولانی مدت، بسیاری از سرمایهگذاران پیشبینی سقوط بازار کریپتو را داشتند. اما، دلایل سقوط اخیر چیست؟
دلایل اصلی سقوط بازار ارزهای دیجیتال
سقوط ارزهای دیجیتال غالباً نتیجهی کنار هم قرار گرفتن عوامل مختلف برای ایجاد یک بحران اقتصادی بزرگتر است. علاوه بر این، یک همبستگی قوی بین بازار سهام و بازارهای کریپتو وجود دارد. بنابراین، هر رویداد بینالمللی مهمی که بر بازارهای سنتی تأثیر میگذارد، احتمالاً تأثیری مشابه، اگر تقویت نشود، بر بازار ارزهای دیجیتال خواهد داشت. ناگفته نماند بازارهای ارزهای دیجیتال نیز به میزان قابل توجهی بر احساسات متکی هستند.
مانند هر بازار دیگری، ترس، عدم اطمینان و شک سقوط ارزهای دیجیتال را تشدید میکند. در صورت عدم اطمینان سیاسی یا مالی، خواه مربوط به اعلام نرخ بهره، انتخابات یا همه پرسی باشد، مردم تمایل کمتری به سرمایهگذاری در داراییهای پرخطر دارند. بعلاوه بازارهای پرنوسان از عدم اطمینان تغذیه میکنند.
بازار ارزهای دیجیتال زمانی که یک پروژه با شکست مواجه میشود و بسیاری از افراد پول خود را از دست میدهند، به وحشت تبدیل میشود. اثرات موج دار اغلب باعث فروش و سقوط کوینها میشوند. در ادامه به معرفی برخی از دلایل احتمالی سقوط بازار رمز ارزها در سال ۲۰۲۲ خواهیم پرداخت.
چه چیزی باعث سقوط بازار ارزهای دیجیتال در سال ۲۰۲۲ شد؟
شیوع کووید-۱۹ اکثر اقتصادهای جهان را مجبور به توقف برای دورههای طولانی کرد. اقتصاد جهانی اساساً در این زمان متوقف شد. تنها محدودی از شرکتهای ضروری با تعلیق عده زیادی از کارکنان خود قادر به فعالیت بودند.
برای رفع این مشکل، بانکهای مرکزی در سراسر جهان برنامههای محرک تاریخی بزرگی مانند پرداخت یکباره برای افراد خاص، طرحهای مرخصی و بستههای مختلف حمایت از مشاغل را آغاز کردند. اصل اساسی این اقدامات بیسابقه همان چیزی است که برخی از اقتصاددانان آن را تسهیل کمی (QE) مینامند.
تسهیل کمی (QE) یک استراتژی سیاست پولی است که بانکهای مرکزی برای خرید اوراق بهادار در زمان بحران اقتصادی و مالی استفاده میکنند. در واقع هدف از تسهیل کمی، تحریک اقتصاد است. در حالی که بیشتر نقاط جهان در قرنطینه بودند، شرکتها تلاش کردند تا سودآور و مولد باشند، که به این معنی بود که بسیاری از مشاغل با شکست قریبالوقوع مواجه شدند.
خوشبختانه دولتها و بانکهای مرکزی این توانایی را دارند که پول بیشتری برای کمک به چرخش اقتصادی چاپ کنند. با این حال، این چاپ پولها بازتابهایی دارد که ما در حال حاضر آن را تجربه میکنیم. زمانی که سایر کشورها، از جمله ایالات متحده، شروع به دریافت بستههای محرک اولیه خود کردند، بازار سهام افزایش یافت. شرکتهایی مانند تسلا، گوگل و فیسبوک با رشد استراتوسفری سهامهای فناوری شاهد سودهای بزرگی بودند.
در مارس ۲۰۲۰، حجم انبوهی از نقدینگی سهام، ارزهای دیجیتال و سایر طبقههای دارایی اتفاق افتاد. قیمت بیت کوین در این مدت مانند بسیاری از سرمایهگذاریهای سهام ۵۰ درصد کاهش یافت. در واقع، این به عنوان محرکی برای رشد صعودی قابل توجهی در سهام و ارزهای دیجیتال عمل میکند که تا اواخر سال ۲۰۲۱ ادامه خواهد داشت.
جنگ در اوکراین
میلیونها اوکراینی آواره رنجهای غیرقابل توصیفی را در نتیجه جنگ در کشورشان متحمل شدهاند. با این حال، پیامدهای جنگ در سراسر جهان احساس میشود. غیرقابل پیشبینی بودن روابط جهانی بر تمام بازارهای دارایی تأثیر میگذارد. علاوه بر این، جنگ باعث کمبود جهانی مواد اولیه مانند گندم و کود میشود.
با وجود تأثیر منفی که این موارد بر بازارهای دارایی دارد، قبل از حمله روسیه به اوکراین، این بازارها در حال کاهش بودند. هر چند ارزهای دیجیتال به هر دو طرف جنگ برای تأمین مالی کمکهای زیادی کرد، اما بازار کریپتو به همان اندازه در برابر نوسانات آسیبپذیر است.
مخارج زندگی
جنگ اوکراین به همگان نشان داد چگونه کشورهای اروپایی به نفت و گاز روسیه وابسته هستند. قیمت برق و سایر ملزومات مانند غذا و دارو در چندین کشور در حال افزایش است. در برخی از مناطق جهان مردم بین گرم ماندن و تعذیه یکی را انتخاب میکنند. در نتیجه، افراد کمتری برای سرمایهگذاری در سهام و ارزهای دیجیتال وجود دارند.
سرمایهگذاران پس از سقوط بازار در مارس ۲۰۲۲، با یک روند صعودی همراه شدند. بسیاری از افراد با سپردههایی که داشتند موج سواری کردند. قرنطینه و بیکار شدن، سرمایهگذاران خرد را را بر آن داشت تا وجوه موجود خود را به حداکثر برسانند و بسیاری از آنها با معاملات سهام و ارزهای دیجیتال پول خوبی به دست آوردند. با این حال، عواقب اصلی همهگیری کرونا هنوز به طور کامل آشکار نشده بود.
با پایان سال ۲۰۲۱، بحران مخارج زندگی در سطح جهانی آشکار شد. امروزه توانایی سرمایهگذاران خرد برای سود بردن از رکود بازار به دلیل مسائل مربوط به در دسترس بودن مواد غذایی، مسائل زنجیره تأمین، فقدان مسکن مقرون به صرفه و افزایش نرخ آب و برق با مشکل مواجه شده است. علاوه بر این، اکثر مردم دیگر توانایی مالی برای ترید ندارند.
سقوط شبکه و استیبلکوین لونا
ترا یک بلاک چین مبتنی بر قرارداد هوشمند است که از توکن بومی لونا پشتیبانی میکرد. در واقع لونا، توکن حاکمیتی ترا، برای حفظ تعادل بین دلار و استیبل کوین الگوریتمی UST عمل میکرد. با این حال، عنوان تعادلی برای استیبل کوین الگوریتمی TerraUSD (UST) عمل میکند. UST پیوند خود را با دلار در ماه می۲۰۲۲ از دست داد.
در مقایسه با بالاترین قیمت تاریخ خود که حدود ۶۹۰۰۰ دلار در نوامبر ۲۰۲۱ بود، بیت کوین با کاهش ۴۰ درصدی به ۴۰ هزار دلار رسید. علاوه بر این، پس از چندین ماه کاهش متوالی قیمتها، برخی از سرمایهگذاران پیشبینی جهش بازار را داشتند. فاجعه لونا از نظر بسیاری منجر به تثبیت بازار نزولی طولانی مدت شد.
ارزش توکن LUNA پس از دیپگ استیبل کوین UST کاهش یافت. توکن لونا تنها یک ماه قبل به بالاترین قیمت خود یعنی حدود ۱۱۹ دلار رسید. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد آینده ترا ۲.۰ میتوانید لینک مقاله ما در سایت ارز تودی را بخوانید.
سقوط جهانی بازار ارزهای دیجیتال در سال ۲۰۲۲ مستقیماً ناشی از سقوط لونا نبود. با این حال، نشان داد که شانس کمی برای بهبودی سریع وجود دارد. علاوه بر این، بسیاری از سرمایهگذاران در نتیجه بحران لونا، ایمان خود را به ثبات و دوام سرمایهگذاریهای جدید بلاک چین از دست دادند.
چگونه در برابر سقوط ارزهای دیجیتال ایمن بمانیم؟
یکی از سادهترین روشها این است که هرگز بیش از آنچه در ابتدا میتوانید از دست بدهید، سرمایهگذاری نکنید. بازارهای ارزهای دیجیتال به دلیل نامنظم بودن و عکسالعمل سریع به رویدادهای جهانی مشهور هستند. با استفاده از یک استراتژی سرمایهگذاری صحیح، میتوانید از این طریق علت سقوط یکباره قیمت نفت اثرات سقوط کریپتو را کاهش دهید. برخی از سرمایهگذاران ترجیح میدهند در طول یک چرخه بازار صعودی با سود بفروشند تا ضررهای متحمل شده پس از کاهش شدید قیمت را جبران کنند. علاوه بر این، محافظت از خود در برابر ضررهای آتی مستلزم این است که اطمینان حاصل کنید که هرگونه سرمایهگذاری اولیه را در طول یک بازار صعودی برمی گردانید.
شورت سلینگ یکی دیگر از راههای درامان ماندن در یک بازار نزولی است. در واقع شورت سلینگ نوعی استراتژی معاملاتی است که از کاهش قیمت ارزهای دیجیتال سود میبرد. البته این مستلزم شرطبندی بر روی نوسانات قیمتی نزولی است و اغلب به عنوان نوعی بیمه در برابر موقعیتهای خرید که از حرکات صعودی قیمت سود میبرند، استفاده میشود. استفاده از این استراتژی ریسک بالایی دارد. بنابراین تنها تریدرهایی که حرفهای هستند میتوانند از آن استفاده کنند.
علاوه بر این، بسیاری از پروژهها در پایان سقوط بازار ارزهای دیجیتال اتفاق میافتد. بازار نزولی اغلب به عنوان فرصتیایدهآل برای ساخت و تولید چیزهای بدیع و جالب در نظر گرفته میشود. پروژههای موجود در فضای ارزهای دیجیتال تمایل کمتری به بازاریابی علت سقوط یکباره قیمت نفت و عملکرد توکن دارند. در عوض، آنها میتوانند زمان بیشتری را به تمرکز بر عناصر اساسی فناوری و کالاهایی راهاندازی میکنند، اختصاص دهند.
نتیجه گیری
پیدا کردن دلیل اصلی سقوط بازار ارزهای دیجیتال نشدنی است. برخی از افراد بر این باورند که سقوط بخشی جدا نشدنی از چرخه بازار است، اما برخی دیگر مجموعهای از رویدادهای بینالمللی را دلیل اصلی سقوط ارزهای دیجیتال میدانند. علت اصلی سقوط ارزهای دیجیتال از دست دادن اعتماد سرمایهگذاران است. قیمت داراییها به طور اجتناب ناپذیری کاهش مییابد زمانی که خریداران مازاد بر فروشندگان وجود داشته باشد.
سرمایهگذاری که در بازار نزولی داراییهای خود را با ضرر میفروشند، ممکن است هرگز دیگر در بازار ارزهای دیجیتال شرکت نکنند. با این وجود، بسیاری بر این باورند که پس از سقوط بهترین لحظه برای سرمایهگذاری است.
کرونا و دگردیسی بازار جهانی نفت از فروشنده به خریدار محور
بازار نفت با یکی از بزرگترین نقاط عطف تاریخ خود روبرو شده است. به نظر می رسد از این تاریخ به بعد بازار نفت و انرژی های فسیلی بطور کلی از فروشنده محورseller orientedبه خریدار محورbuyer oriented تبدیل گردد.
به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی "نفت ما"؛ گسترش کرونا ویروس رابطه عرضه و تقاضا را مختل کرده و در نشست فوق العاده مارس گذشته اوپک پلاس توافقی به دست نیامد و در نتیجه باعث افزایش عرضه نفت و بالتبع، کاهش قیمت نفت شد تا یک نشست فوق العاده آنلاین بین 23 تولیدکننده اوپک و اوپک پلاس در پنجشنبه 9 آوریل 2020 انجام شد.
واقعیت آن است که نتایج جلسه آنلاینی (وبینار) اوپک پلاس که منجر به توافق کاهش تولید 10 میلیون بشکه ای (از ابتدای می تا پایان ژوئن2020)، کاهش تولید 8 میلیون بشکه ای (از اول جولای تا پایان دسامبر 2020)، کاهش تولید 6 میلیون بشکه ای (از ابتدای ژانویه 2021 تا آوریل 2022) به دلائل متعدد چندان قابل اطمینان نیست و واکنش بازار هم نشان از عدم اطمینان معامله گران (همانند کاهش قیمت نفت پس از اعلام این توافق) به نتایج این جلسه و جلسات مشابه در آینده دارد. حداقل سه دلیل مشخص را می توان برای این عدم اطمینان ذکر نمود.
اولاً آنکه با توجه به عدم مشخص نبودن ابعاد رکود کنونی اقتصادی حاصل از ویروس کرونا و در نتیجه روشن نبودن میزان کاهش تقاضا نمی توان عدد مشخصی را برای مازاد موجود در بازار به طور قطع مشخص نمود. به طوری که عدد کاهش تقاضا از سوی شرکتها و موسسات مشاور انرژی جهانی بین ۱۰ تا ۳۰ میلیون بشکه در روز برآورد می گردد، این درحالی است که در خصوص طول زمان این رکود نیز چشم انداز روشنی پیش روی ناظران وجود ندارد. ثانیا با توجه به حجم مازادی که باید درخصوص خارج شدن آن از بازار توافق حاصل گردد، اعضای سازمان اوپک و حتی اوپک پلاس نه می توانند و نه تمایلی دارند که به تنهایی این حجم از کاهش تولید را تقبل نمایند بلکه آنها احتمالا تاکید خواهند کرد که کاهش تولید باید به نسبت سهم هر یک از تولیدکنندگان نفت بین آنها تقسیم گردد. دلیل این مقاومت اعضای سازمان اوپک و اوپک پلاس آن است که بودجه دولتی عمدتا وابسته به نفت این کشورها که با کاهش بیش از ۵۰% قیمت نفت نسبت به سال گذشته با بحران مواجه شده است و این کشورها تلاش کرده اند با افزایش حجم تولید تا حدودی کاهش درآمد خود را جبران نمایند، این در حالی است که درصورتی که این کشورها چند میلیون از تولید خود را نیز متوقف نمایند و قیمتها بطور محسوسی افزایش نیابد آنگاه کسری بودجه های آنها سر به فلک خواهد کشید.
ثالثا از آنجا که باید بطور منطقی بخشی از این کاهش تولید چند میلیون بشکه ای نفت را تولید کنندگان غیر اوپک و اوپک پلاس متقبل گردند، اما تحقق آن با تردید جدی روبروست. چرا که این پذیرش کاهش تولید از سوی تولید کنندگان خارج از اوپک پلاس زمانی قابل دستیابی به نظر می رسد که تولید کنندگان نفت آمریکای شمالی و بخصوص آمریکا به عنوان بزرگترین تولید کننده جهان در حال حاضر این کاهش تولید را بپذیرند ولی از آنجا که شرکتهای تولید کننده نفت در آمریکا متعدد هستند و بر خلاف شرکت های نفتی اعضای خانواده اوپک پلاس کمترین فرمانبری را از تصمیم گیران سیاسی دارند ایجاد اجماع در میان آنها برای کاهش تولید بسیار مشکل خواهد بود. این در حالی است که باید منتظر اعلام میزان کاهش تولید آمریکا، کانادا و مکزیک بود و برخی تولید کنندگان مانند برزیل از همین حالا ساز ناکوک جهت کاهش تولید می نوازند.
بنابر این به نظر می رسد که بازار نفت با یکی از بزرگترین نقاط عطف تاریخ خود روبرو شده است. به نظر می رسد از این تاریخ به بعد بازار نفت و انرژی های فسیلی بطور کلی از فروشنده محورseller orientedبه خریدار محورbuyer oriented تبدیل گردد.
کرونا ویروس و بی نظمی بازار جهانی نفت
در روزهایی که اخبار ویروس کرونا به خبر غالب خبرگذاری های جهان تبدیل شده است
برای بسیاری آنچه در بازار نفت رخ می دهد اگر اهمیتی بیشتر از آنچه در حوزه سلامت عمومی رخ می دهد نداشته باشد، کمتر از آن نیز نخواهد داشت. با توجه به اهمیت این موضوع در این یاداشت تلاش می شود شرح داده شود که چرا در زمان کنونی سقوط قمت نفت رخ داده؟ این سقوط قیمتی تا کجا پیش خواهد رفت؟ و تاثیر آن بر صادر کنندگان نفت چه خواهد بود؟
هرچند بسیاری معتقدند که نفت سیاسی ترین کالا جهان است و قیمت آن علاه برآنکه همچون هر کالای دیگری همواره تابعی از عرضه و تقاضا در بازار است از حوادث و هیجانات سیاسی هم بسیار تاثیر پذیر است، اما آنچه در نهایت می تواند مورد وثوق قرار گیرد، آن است که اگر تنش های سیاسی هم توان تاثیرگذاری بر بازار نفت دارند به آن دلیل است که می توانند در نهایت بر عرضه و تقاضای آن تاثیرگذار باشند. بنابراین کلید فهم سقوط جاری در قیمت نفت را باید در معادله عرضه و تقاضا جستجو نمود، که مروری بر تاریخچه این صنعت به روشنی تایید کننده این فرضیه است.
اگر در سال 1973 و متاثر از جنگ اعراب و اسرائیل قیمت نفت به یکباره صعودی سه برابری نمود به آن دلیل بود که عرضه آن از سوی عرضه کنندگان عمدتا عرب محدود شده بود، اگر در میانه دهه 1980 قیمت نفت سقوط کرد به آن دلیل بود که عرضه آن بیش از نیاز بازار بود. این درحالی است که سقوط قیمت در سال های انتهایی قرن گذشته و اولیه قرن جاری به آن دلیل بود که جهان به علت رکود اقتصاد با کمبود تقاضا مواجه شده بود، رشد افسانه ای قیمت نفت خام در سال 2008 تا بیش از 133 دلار به ازاء هر بشکه به علت رشد اقتصاد جهانی و افزایش دیوانه وار تقاضا بود و این درحالی بود که بلافاصله با وقوع رکود اقتصادی در سال 2009 و کاهش تقاضا تا 39 دلار سقوط کرد. هرچند رشد مجدد اقتصاد سبب گردید تقاضا افزایش یافت و در نتیجه در آوریل 2011 قیمت نفت مجددا به بیش از 109 دلار آمریکا در هر بشکه برسد.
تقاضای جهانی برای نفت باعث گردید که برای سه سال و تا 2014 قیمت نفت علیرغم نوسانات کماکان بالا بماند. اما از ژوئن 2014 به بعد در بخش عرضه متغیری وارد معادله جهانی انرژی و نفت گردید که به نظر می رسد این معادله را بصورت بنیادن تغییر داد.
منابع غیرمتعارف نفت و گاز یا «نفت شیل» متغیر جدید بود که تولید صنعتی و گسترده آن در سال 2014 شکوفا شده بود، و از آنجا که عمدهترین تولید کننده شیل نفت، آمریکا به عنوان بزرگترین مصرف کننده نفت جهان بود، گسترش تولید این نوع از نفت و گاز توانست نه تنها مجددا موقعیت آمریکا در بازار علت سقوط یکباره قیمت نفت نفت را به پیش از سال 1973 بازگرداند بلکه آن را ارتقا نیز داده و آغازگر نبردهای جدیدی در زمینه عرضه نفت در بازار شد. آمریکا پس از آوریل 1971 که با 9 میلیون و 700 هزار بشکه بلندترین نقطه نمودار تولید نفت خود را فتح کرد، پیوسته تولید خود را در سراشیبی سقوط دید به گونهای که در سپتامبر 2008 کل تولید آن کمتر از 4 میلیون بشکه در روز بود. اما از این تاریخ به بعد گسترش تولید از منابع شیل سبب گردید حجم تولید نفت ایالات متحده به صورت پیوسته افزایش یابد به گونهای که در ماه نخست سال 2020 تولید روزانه آمریکا از 13 میلیون بشکه در روز نیزعبور نمود که از این میزان بیش از 9 میلیون بشکه آن در ماه آوریل2020 از منابع شیل تامین گردید.
به این معنا که با احتساب تولید سایر تولید کنندگان شیل از جمله کانادا بیش از 10درصد نفت مصرفی جهان پیش از سقوط قیمت از منابع غیرمتعاف تامین می گردید. بنابراین بخش عرضه شاهد مازاد تولیدی است که منشا آن نه تولید کنندگان سنتی و به ویژه اعضای سازمان اوپک، که تولید کننده تازه نفسی است که حریصانه شروع به گرفتن سهم بازار از تولید کنندگان سنتی نمود. این درحالی است که در بخش مصرف، گسترش ویروس کرونا سبب گردید این بخش که با تشدید تنش های اقتصادی بین آمریکا و چین و در نتیجه کاهش رشد اقتصادی و تقاضای نفت در چین تحت فشار قرار گرفته بود به یکباره شروع به سقوط نماید، به گونهای که برخی تحلیلگران از جمله تحلیلگران شرکت ترافیکاورا کاهش تقاضا برای 4 ماه اول سال 2020 را تا 10 میلیون بشکه در روز یعنی حدودا معادل1
درصد مصرف نفت جهان پیش از آغاز بحران برآورد کردهاند و تحلیلگران شرکت آی اچ اس متوسط کاهش تقاضا را برای کل سال 2020 را حدودا 1.42 میلیون بشکه برآورد کردهاند. بنابراین بر خلاف موارد پیش از این که کاهش قیمت نفت محصول افزایش عرضه و یا کاهش تقاضا بود، این بار کاهش قیمت محصول همزمانی و همپوشانی افزایش عرضه و کاهش تقاضاست.
کاهش قیمت نفت تا کجا ادامه می یابد؟
مجددا به فرمول عرضه و تقاضا باز میگردیم چرا که سقوط قیمت نفت تا آنجا ادامه مییابد که میزان عرضه و تقاضا مجددا به تعادل برسند. بخش تقاضا تقریبا دارای مولفه های ساده تری جهت توضیح است، به گونهای که در این بخش چنانچه امیدهایی جهت خاتمه و یا درمان بیماری کرونا پیدا شود و همچنین مذاکرات تجاری آمریکا و چین به توافقی ختم گردد که بتوان انعکاس آن را در رشد اقتصادی چین و به تبع جهان دید، می توان مشکل این سوی معادله را حل شده دانست.
حال به سوی عرضه معادله می رویم جایی که نبردی واقعی و پیچیده بین تولید کنندگان در جریان است. از سال 2014 که شیل نفت بصورت انبوه وارد بازار شد و قیمت ها شروع به سقوط نمود، تولید کنندگان نفت متعارف از جمله اعضای اوپک و روسیه در راستای راهبرد سهم بازار، آنقدر نفت تولید کردند تا در فوریه 2016 قیمت نفت برنت به حدود 30 دلار در هر بشکه رسید. این کاهش فاجعه بار قیمت سبب گردید که این تولید کنندگان متعارف که عمدتا بودجههایی شدیدا وابسته به قیمت نفت داشتند تصمیم بگیرند برای غلبه بر کاهش درآمد به رهبری عربستان سعودی از سوی اعضای اوپک و روسیه از سوی اعضای غیر اوپک با کاهش تولید روزانه حدودا 1.5 میلیون بشکه از سال 2017 قیمت نفت را مجددا احیا نمایند. این توافق با چند بار تمدید تا مارس 2020 دوام آورد تا آنکه با عدم توافق برای افزودن 1.7 میلیون بشکه دیگر به 1.5 میلیون بشکه پیشین کل توافق فرو پاشید. این در حالی بود که تولید کنندگان نفت غیرمتعارف شیل به رهبری آمریکا در این مدت کماکان با استفاده از فرصت افزایش قیمت نفت، به تصاحب سهم بازار تولید کنندگان متعارف می پرداختند.
این شرایط دست به دست هم داد تا تولیدکنندگان سنتی با تغییر تاکتیک از سیاست حفظ قیمت به سیاست حفظ سهم بازار و روانه نمودن نفت با تمام توان به بازار، سعی نمایند اولا در حد توان درآمد خود را افزایش دهند و ثانیا سایر تولید کنندگانی را که هزینهای تولید آنان بالاتر است از مدار تولید خارج نمایند. هدف اصلی این راهبرد خارج نمودن تولید گنندگان نفت غیرمتعارف آمریکای شمالی از بازار است که هزینه تولید به مراتب بالاتری از تولید کنندگان متعارف در اوپک علت سقوط یکباره قیمت نفت و روسیه دارند. اما در اینجا هم چالش سختی در جریان است، چرا که اولا چاه های تولید کننده شیل در بازه قیمتی بین 25 تا 65 دلار در هر بشکه بسته به طول عمر چاه و سایر متغیرها قابلیت رقابت در تولید را دارا هستند و ثانیا این چاه ها بر خلاف چاه های متعارف که بدون توجه به قیمت نفت مجبور به تولید مداوم هستند، این انعطاف پذیری را دارند که تولید خود را با توجه به قیمت در لحظه متوقف نموده و یا مجددا از سر بگیرند.
با اینکه وجود این قابلیت ها شکست تولید کنندگان غیرمتعارف شیل را هرچه بیشتر پیچیده می نماید، اما به هر حال اتخاذ سیاست جدید سهم بازار در نقطهای برخی از تولید کنندگان را مجبور به تسلیم خواهد نمود و همین باعث کاهش در سمت عرضه و در نتیجه متعادل شدن قیمت در این سوی معادله می گردد. مادامی که عرضه نتواند پاسخگوی تقاضای بازار باشد آنگاه قیمت مجددا شروع به صعود خواهد نمود.
توئیت ترامپ و افزایش قیمت
با توجه به شرایط توضیح داده شده در بالا سخت بود باور کنیم که نزدیک به 60 درصد افزایش قیمت نفت از دوشنبه 30 مارس (21.7$) تا جمعه 3 آوریل (34.7$) که بر مبنای اخباره منتشره در خصوص مذاکرات نفتی ترامپ رئیس جمهور آمریکا با مقامات عربستان و روسیه و در نهایت توئیت رئیس جمهور آمریکا صورت گرفت، پایدار بماند. چرا که اولا در جریان این توئیت ها بیان شده که روسیه و عربستان پذیرفته اند که تا 15 میلیون بشکه نفت را از بازار خارج نمایند حال آنکه این سقوط بزرگ حاصل عدم توافق برای خارج نگه داشت حدود 3 میلیون بشکه نفت از بازار توسط اوپک پلاس بوده، در این صورت این سوال پیش می آمد
چگونه ممکن است مادامی که در خصوص 3 میلیون بشکه توافقی صورت نگرفته در خصوص 15 میلیون بشکه (یعنی نیمی از کل صادرات اعضای اوپک) توافقی صورت بگیرد. ثانیا تقریبا تمام مازاد موجود در بازار حاصل تولید نفت شیل در صنعت نفت آمریکای شمالی و بخصوص آمریکاست، حال چگونه امکان داشت که سایر تولید کنندگان بپذیرند که تولید خود را کاهش دهند اما متهم اصلی تولید کننده نفت مازاد بازار، یعنی آمریکا، هیچ گونه تعهدی در این خصوص را نپذیرد. این در حالی است که صنعت نفت آمریکا برخلاف اعضای اوپک و اوپک پلاس که تابع دستورات دولت است، کاملا خصوصی و مستقل از تصمیمات مقامات کاخ سفید هستند.
در مجموع با اینکه نقطه تعادل دقیق قیمتی نفت را تنها آینده مشخص خواهد کرد و با در نظر گرفتن اینکه برخی تحلیلگران احتمال داده اند نفت برنت حتی به قیمت 10 دلار در هر بشکه نیز برسد، اما واقعیت آن است که علیرغم تمام احتمالات نفت برنت نتواند قیمت زیر 20 دلار را برای مدت زیادی تحمل نماید و به احتمال بسیار در چند ماه آینده در بازهای بین 20 تا 40 دلار در هر بشکه آرام خواهد گرفت و پس از آن به آرامی شروع به رشد نماید. اینکه این عدد به 20 نزدیک باشد یا 40 بستگی به آن خواهد داشت که جهان به چه میزان در یافتن راه حلی برای مهار ویروس کرونا موفق گردد و همچنین با توافق چین و آمریکا موتور رشد اقتصاد جهان مجددا روشن شود و همزمان چه تعداد از تولید کنندگان، تولید نفت از چاه های خود را متوقف نمایند.
در این بخش البته تاثیر یک درگیری نظامی در خلیج فارس لحاظ نشده است هرچند به باور نویسنده در صورت رخداد یک درگیری نظامی نیز افزایش قیمت نفت چندان زیاد نخواهد بود.
تاثیرکاهش قیمت بر تولید کنندگان اوپک و غیر اوپک
تولیدکنندگان تاثیر پذیر از کاهش تولید نفت را می توان در چهار دسته کلی در نظر گرفت. دسته اول؛ برخی از تولید کنندگان منابع متعارف نفت مانند نروژ با تکیه بر اندوخته صندوق های نفتی خود و سیستم اقتصادی مستقل از درآمدهای نفتی کمترین آسیب پذیری را در کوتاه مدت از کاهش جاری در قیمت نفت خواهند داشت.
دسته دوم؛ برخی دیگر از تولیدکنندگان منابع متعارف مانند بسیاری از اعضای اوپک و غیر اوپک همچون عربستان، کویت، امارات متحده عربی، روسیه و . که بودجههای وابسته به در آمدهای نفتی دارند و در عین حال از توان نسبی نیز جهت تاب آوری کاهش قیمت برخوردار هستند، سعی میکنند از یک سو با افزایش تولید کاهش درآمد خود را به حداقل برسانند و از سوی دیگر تا حد امکان به سهم بازار خود بیفزایند تا هم در کوتاه مدت تاثیر کاهش قیمت بر اقتصاد خود را به حداقل برسانند و هم در آینده بتوانند تاثیر گذاری خود را در این بازار به حداکثر ارتقا دهند.
دسته سوم تولید کنندگان نفت که از سقوط قیمت نفت تاثیر خواهند پذیرفت، گروهی هستند که با اینکه سقوط جاری در قیمت نفت در مقایسه با سایر تولید کنندگان نفت و از نظر ارزشی مالی و کمترین تاثیر را در حجم درآمدهای آنان دارد اما همزمان ویرانگرترین تبعات اقتصادی نیز به آنها تحمیل خواهد شد. کشورهایی چون ونزوئلا در این دسته هستند. این دسته از کشورها از آنجا که در تحریم های نفتی به سر میبرند و نفت خود را خارج از رویه های معمول و کمتر از قیمت جاری روانه بازارهای جهانی می نمایند، با سقوط قیمت نفت و از دست دادن مشتری های خود مجبور به دادن تخفیف های بیشتری جهت فروش نفت خواهند شد و چه بسا با اتخاذ این راهبرد هم نتوانند سطح فروش خود را در حد پیش از کاهش قیمت ها حفظ نمایند و این برای اقتصاد نفتی این کشورها که با حداقل درآمد و کمترین پشتوانه در حال فعالیت هستند در کوتاه مدت فاجعه بار خواهد بود.
دسته چهارم؛ برخی از تولید کنندگان نفت غیرمتعارف مانند آمریکا ضمن آنکه شاهد از مدار تولید خارج شدن بسیاری از تولید کنندگان نفت خود خواهد بود بعید نیست برای ممانعت از کاهش اثرات اقتصادی این پدیده مجددا به اعمال سیاست برقراری تعرفه واردات و سیستم سهمیه بندی مشابه سال 1959 که عملاً تا بحران نفتی 1973 و به مدت 14 سال دوام آورد روی آورند.
در ارزیابی نهایی باید گفت که توافق کاهش تولید دو ساله اوپک پلاس، چشم انداز مبهمی دارد و بازار جهانی نفت به دلیل افزایش عرضه، دچار دگردیسی شده و از فروشنده محور به خریدار محور تبدیل شده است.
دیدگاه شما