۶ نکته برای تشخیص روند نمودار قیمت(۶ tips for detecting price chart trends)
لینک فایل ویدویی معرفی شده در ویس بالا(یوتیوب)
در طول بیش از ۱۵ سال تجربه معامله کردن در بازارفارکس، به این نتیجه رسیدم که برای تشخیص روند حرکت قیمت، هیچ ابزار جادویی، اندیکاتور یا قوانین خاصی وجود ندارد. ما معاملهگران با وجود تلاشهایی که برای تحلیل نمودارها و تعیین تمایل حرکت قیمت و در نتیجه معامله کردن در آن جهت داریم، اما جهت حرکت بازار ممکن است در هر لحظه به سرعت تغییر کند. اگر قیمت مطابق پیشبینیهای ما حرکت نکرد، باید مجددا نمودار را تحلیل کنیم و ببینیم چه چیزهایی را در تحلیل اولیه نادیده گرفتیم و چه اشتباهاتی کردیم. فقط فراموش نکنید که تحلیل نمودارها کاملا توسط ابزار بسیار مهمی بنام چشم معامله گرانجام می شود و گاهی اوقات علیرغم تمام تلاشهایی که برای درک چگونگی حرکت نمودار قیمت داریم، بازارممکن است در خلاف جهت انتظار ما حرکت کند. پس همواره باید انعطاف لازم را در تحلیل اولیه داشته باشیم.
تحلیل روند تنها یکی از قسمتهای استراتژی معاملاتی من برای باز و بسته کردن معاملات است. این اصلا ایده خوبی نیست که تنها براساس یک دلیل وارد معامله شوید، به همین خاطر من همیشه به دنبال این هستم که تا حد ممکن تائیدیههای زیادی برای ورود به معاملات داشته باشم. من در برنامه معاملاتی شخصی خودم، ازترکیبی از تکنیکهای مختلف مانند تحلیل روند، تحلیل سطوح حمایتی و مقاومتی و تحلیل سیگنال با اندیکاتوراستفاده میکنم.
ضمن مطالعه این مقاله به یاد داشته باشید که من در این مطلب درباره «معامله کردن در جهت روند» صحبت نمیکنم، بلکه میخواهم بعضی از فیلترهایی که برای تشخیص روند واضح بازار به شما کمک میکند را توضیح دهم. بعلاوه، ممکن است گاهی اوقات اینطور به نظر برسد که بازار به یک سمت حرکت میکند، در حالیکه در واقع در خلاف آن جهتی که شما تشخیص دادهاید، در حال حرکت است. به این دلیل که بسیاری از بازارها اصلاحات کوتاهمدتی را تجربه میکنند و همین ممکن است بسیاری از معاملهگران را دچار اشتباه کند. به این خاطر، همیشه زوم نمودارها را کم کنید و تصویر بزرگتر نمودارها را ببینید، سپس با در نظر داشتن یک تصویر جامع و بزرگ از چگونگی حرکت قیمت، زوم نمودار را بیشتر کنید و آن را با جزئیات بیشتری مورد بررسی قرار دهید. با این کار بعد از مدتی می توانید به زوم شخصی خود دست پیدا کنید.
۱- مهمترین کار مشاهده است
اولین چیزی که در مورد تشخیص روند باید درک کنید این است که یک علم کاملا دقیق نیست. من همیشه سعی میکنم تا حد ممکن درک بیشتر تحلیل روند نمودارها را ساده ببینم و به همین خاطر در ابتدا فقط و فقط پرایس اکشن را زیر نظر میگیرم، بدون هیچ اندیکاتوری.
اگر از چند معاملهگر درباره روند حال حاضر بازار سؤال کنید، قطعا پاسخهای متفاوتی از هر کدام میشنوید. بعضی از آنها نوع روند کوتاهمدت بازار را به شما میگویند، برخی نوع روند بلندمدت را توضیح میدهند و تعدادی هم نوع روند میانمدت را بیان میکنند. ما میتوانیم با بکارگیری تحلیلهای کوتاهمدت و بلندمدت، که همگی با مشاهده ساده بازار شروع میشوند، نوع روند غالب حال حاضر بازار را تشخیص دهیم.
من معمولا از خودم میپرسم نمودار قیمت در طول یکی دوسال، ۶ ماه و ۳ ماه گذشته به چه صورت بوده است؟ پاسخ این سؤال، تصویری از چگونگی حرکت قیمت را به ترتیب در بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت به من نشان میدهد. این کار باعث میشود ایده کاملا واضح و شفافی از جهت حرکت نمودار قیمت بدست آورم. اگر هیچکدام اینها جواب نداد، در تایمفریم روزانه یا هفتگی زوم نمودار را کم کنید و خیلی ساده از خودتان بپرسید «الان قیمت در حال پایین آمدن است یا بالا درک بیشتر تحلیل روند رفتن؟». اصلا نیازی نیست پیچیده فکر کنید.
وقتی جهت کلی پرایس اکشن در بازار را ببینیم، میتوانیم به راحتی تشخیص دهیم که قیمت به سمت پایین حرکت میکند یا بالا، یا اینکه در یک روند سایدوی قرار دارد.
۲- سقف و کفهای واضح را شناسایی کنید
وقتی قیمت در یک روند حرکت کند، سقف و کفهایی تشکیل میدهد. اگر به این سقف و کفها دقت کنید، میتوانید خیلی سریع تشخیص دهید که قیمت به کدام سمت حرکت میکند.
در نمودار زیر مربوط به S&P500 مشاهده میکنید که یک روند صعودی واضح شکل گرفته است. به نواحی که با رنگ قرمز مشخص شده دقت کنید. این نواحی در واقع کفهای این روند صعودی هستند و اگر توجه کنید میبینید که این کفهای قیمتی به نوعی «پلههایی» تشکیل دادهاند که با پیشروی قیمت در جهت روند صعودی، این پلهها هم بالاتر و بالاتر میروند.
توجه داشته باشید که در یک روند نزولی، شما قاعدتا باید به سقفها بیشتر توجه کنید و ببینید آیا این سقفها یک الگوی پلهای به سمت پایین را تشکیل میدهند یا خیر.
۳- سقفهای بالاتر، کفهای بالاتر، درک بیشتر تحلیل روند سقفهای پایینتر و کفهای پایینتر
وقتی سقف و کفهای واضح بازار را مشخص کردید، حالا میتوانید تعیین کنید که آیا بازار در حال ایجاد سقفهای بالاتر (Higher High) و کفهای بالاتر (Higher Low) است یا سقفهای پایینتر (Lower High) و کفهای پایینتر (Lower Low).
بطور کلی، در یک روند صعودی میتوانید الگوی واضحی متشکل از HHها و HLها ببینید و در یک روند نزولی نیز میتوانید الگوی مشخصی متشکل از LHها و LLها مشاهده کنید. در نمودار زیر با توجه به الگوی واضح HHها و HLها میتوانید مشاهده کنید که حرکت قیمت در یک روند صعودی بوده است.
۴- واکنش بازار در برابر سطوح مهم چگونه است؟
رفتار قیمت را بعد از اصلاحات بررسی کنید و ببینید وقتی به میانگین متحرک (مووینگ اورج) بلندمدتی مثل مووینگ ۲۱ روز یا یک مقاومت مهم میرسد، چگونه واکنش نشان میدهد. آیا پرایس اکشن بعد از اینکه در یک روند نزولی یا صعودی به سطح قیمتی مهمی میرسد، عقبنشینی میکند یا به حرکت خود ادامه میدهد؟ این نوع رفتار قیمت سرنخ خوبی است که تمایل یا روند کلی بازار را تائید میکند.
در نمودار بالا میتوانید مشاهده کنید که تمامی حرکات اصلاحی وقتی به دو سطح مقاومتی مشخص شده و میانگین متحرک نمایی با دوره ۲۱ رسیدند، با فشار فروش روبرو شدند و در نتیجه روند نزولی تغییری نکرده است.
یک میانگین متحرک نمایی (EMA) با دوره ۲۰۰ و یک EMA با دوره ۵۰ روی نمودار خود قرار دهید و شیب بلندمدت این دو میانگین متحرک را بررسی کنید. این یک روش سریع برای تشخیص روند کلی قیمت در بازار است. همچنین باید بررسی کنید که قیمت در مواجهه با این مووینگ اورجها چگونه واکنش نشان میدهد. اگر قیمت در چندین مورد به این مووینگ اورجها احترام میگذارد و از آنها عقبنشینی میکند، این نشانه خوبی است از اینکه بازار به روند خود ادامه میدهد. مثلا نمودار زیر نمونه خوبی از واکنش قیمت در برابر مووینگ اورجهای مذکور است، فقط انتظار نداشته باشید که همین شرایط را هر روز در بازار ببینید.
دقت کنید که در نمودار بالا، دو EMA با دورههای ۵۰ و ۲۰۰ خیلی سریع جهت روند کلی قیمت در تایمفریم روزانه را به ما نشان میدهند.
۵- آیا سیگنالی در حال شکلگیری هست؟
اگر میبینید سیگنالهای پرایس اکشنی همجهت با روند کلی بازار در حال شکلگیری هستند، خود این تائیدیه دیگری برای تمایل حرکت بازار به سمت روند است. ضمنا به یاد داشته باشید که وقتی سیگنالهای پرایس اکشنی برای چند مرتبه شکست میخورند یا اصطلاحا فِیل (fail) میشوند، ممکن است نشان از این باشد که روند بازار در آینده نزدیک تغییر میکند.
در نمودار بالا مشاهده میکنید که پینبار صعودی در ناحیه حمایتی، نقطه پایان حرکت اصلاحی و شروع مجدد روند صعودی را نشان میدهد.
۶- تغییر جهت روند
اگر بازار در یک روند نزولی قرار داشته باشد، باید به سقفهای اخیر تشکیل شده خیلی دقت کنیم و همینطور اگر روند بازار صعودی باشد، باید روی کفهای اخیر بازار تمرکز کنیم. دلیل این امر آن است که این کار نه تنها روند کلی قیمت را برای ما مشخص میکند، بلکه همچنین به ما نشان میدهد که آیا پرایس اکشن روند بازار همچنان منظم پیش میرود یا اینکه تغییراتی در آن به وجود آمده است.
برای مثال، اگر دنبالهای از سقفهای بالاتر (HH) و کفهای بالاتر (HL) در یک روند صعودی داشته باشیم، وقتی میبینید که قیمت از آخرین کف عبور میکند و پایینتر میرود، این نشانه قدرتمندی است از اینکه روند صعودی ممکن است به پایان خود نزدیک شده باشد. در مقابل، در یک روند نزولی شاهد کفهای پایینتر (LL) و سقفهای پایینتر (LH) هستیم، در این صورت اگر قیمت از آخرین سقف تشکیل شده عبور کند و بالاتر برود، این نشانه قدرتمندی است از اینکه روند نزولی ممکن است به انتهای خود رسیده باشد.
در آخر
وقتی بتوانید با اطمینان روند بازار را تشخیص دهید، در این صورت میتوانید به دنبال ناحیه یا سطح مناسبی در قیمت برای ورود به معامله باشید. شناسایی روند بازار ممکن است کمی مشکل باشد، به ویژه برای معاملهگران مبتدی. اینکه ستاپها و سیگنالهای معاملاتی مختلف را بدانید ایرادی ندارد، اما اگر در خلاف جهت روند کلی بازار معامله میکنید، احتمال موفقیت و کسب درآمد شما به شدت افت میکند. به یاد داشته باشید که بازار همیشه به یک سمت متمایل است، بنابراین اگر فقط در جهت روند و تمایل اصلی بازار معامله کنید، قطعا خیلی بیشتر به سود شما خواهد بود.
خط روند چیست؟ انواع خط روند در تحلیل تکنیکال
استفاده از تحلیل تکنیکال در نمودارها، یکی از بهترین روشها برای پیش بینی شرایط بازار و تعیین استراتژی ورود یا خروج به آن است. تحلیل تکنیکال ویژگیهای متنوعی دارد که یادگیری آنها میتواند نقشی کلیدی در سرمایهگذاریهای کاربران داشته باشد.
در این مقاله با خط روند و انواع روندها در تحلیل تکنیکال آشنا میشویم. همچنین سه استراتژی مهم معاملاتی را بررسی خواهیم کرد.
روند (Trend) چیست؟
یک روند، جهت کلی بازار در یک دوره زمانی مشخص است. در بیان بهتر، روندها از افت و درک بیشتر تحلیل روند درک بیشتر تحلیل روند خیز قیمتها تشکیل میشوند و جهت این افت و خیزها، روند بازار را تعیین میکنند. روندها میتوانند هم صعودی و هم نزولی باشند که به ترتیب مربوط به بازارهای صعودی و نزولی است. جهت کلی بازار نیازی به بازه زمانی مشخصی برای تشکیل خط روند ندارد، اما هر چه بازه طولانیتر باشد، روند تشکیل شده اعتبار بیشتری دارد. روندها با رسم خطوطی که به عنوان خطوط روند شناخته میشوند.
انواع مختلف روند
روندها نقشی حیاتی برای معاملهگران دارند و توانایی شناسایی آنها و بکارگیریشان در معاملات میتواند کمک شایانی به تریدرها کند. به طور معمول سه نوع مختلف خط روند در بازار وجود دارد:
روند صعودی (Uptrend)
یک خط روند صعودی زمانی شکل میگیرد که ارزش سهام یک معامله افزایش یابد. بهعنوانمثال اگر قیمت اتریوم ۳ دلار افزایش یابد و در همان بازه مجدداً ۳ دلار کاهش داشته باشد و پس از این افت و خیز مجدداً ۵ دلار افزایش یابد، روند تشکیل شده صعودی خواهد بود.
روند نزولی (Downtrend)
خط روند نزولی دقیقاً نقطه مقابل روند صعودی است. یک روند نزولی زمانی شکل میگیرد که ارزش سهام یک معامله کاهش یابد. بهعنوان مثال اگر قیمت اتریوم ۳ دلار کاهش داشته باشد و در همان بازه مجدداً ۳ دلار افزایش داشته باشد و پس از این افت و خیز، کندل بعدی ۵ دلار کاهش یابد، روند تشکیل شده نزولی خواهد بود.
روند جانبی (Sideways trend)
خط روند جانبی زمانی شکل میگیرد که بازار ثابت بماند، یعنی قیمت ارز دیجیتال به بالاترین یا پایین ترین نقطه قیمتی نرسد. بسیاری از معاملهگران حرفهای توجه زیادی به روند جانبی ندارند با این حال روندهای جانبی نقش مهمی در معاملات اسکالپینگ دارند.
نحوه ترسیم خطوط روند روی نمودار
یکی از راههایی که یک تحلیل گر میتواند خط روند را ببیند، ترسیم خطوط روند است. خط روند یک خط مستقیم است که ۲ یا چند نقطه قیمت را به هم متصل میکند. این خط روی نمودار ادامه مییابد تا به عنوان یک خط حمایت یا مقاومت عمل کند.
شما از این روشهای ترسیم میتوان در ابزارهایی مانند تریدینگ ویو استفاده کرد.
ترسیم خط روند صعودی
خط روند صعودی یک خط مستقیم است که به سمت راست و بالا کشیده شده است , ۲ یا چند نقطه پایین را به هم متصل میکند. نقطه پایین دوم در ترسیم خط روند صعودی، باید بالاتر از نقطه ابتدایی باشد. خطوط روند صعودی به عنوان پشتیبان عمل میکند و نشان میدهد که حتی با افزایش قیمت، تقاضا نسبت به عرضه بیشتر است. تا زمانی که قیمتها بالای خط روند باقی بمانند، روند صعودی دست نخورده در نظر گرفته میشود. شکست زیر خط روند صعودی نشان میدهد که ممکن است تغییری در روند رخ دهد.
ترسیم خط روند نزولی
خط روند نزولی خط مستقیمی است که به سمت راست و پایین کشیده شده است که ۲ یا چند نقطه اوج را به هم متصل میکند. ارتفاع نقطه دوم باید کمتر از نقطه اول باشد تا خط شیب رو به پایین داشته باشد. خطوط روند نزولی به عنوان مقاومت عمل میکند و نشان میدهد که حتی با کاهش قیمت، عرضه بیشتر از تقاضا است. تا زمانی که قیمتها زیر خط روند باقی میمانند، روند نزولی دست نخورده در نظر گرفته میشود. شکست بالای خط روند نزولی نشان میدهد که ممکن است تغییری در روند رخ دهد.
آشنایی با تحلیل روند
تحلیل خط روند تکنیکی است که در تحلیل تکنیکال استفاده میشود. تحلیل روند به دنبال پیش بینی قیمت یک ارز در بازههای دورتر، با کمک دادههای بهدستآمده توسط روندها است. تحلیل روند از دادههای تاریخی مانند حرکت قیمت و حجم معاملات برای پیش بینی روند بلندمدت احساسات در بازار استفاده میکند. تحلیل روند سعی میکند یک روند مانند روند صعودی بازار را پیشبینی کند و آن روند را تا زمانی که دادهها نشاندهنده معکوس شدن روند باشند، دنبال کند.
تجزیه و تحلیل خط روند از آن جهت دارای اهمیت است که حرکت روندها در نهایت منجر به کسب سود برای سرمایهگذاران میشود. بررسی یک روند با کمک دادههای تاریخی ارز مورد نظر، آینده قیمتی آن ارز را برای معاملهگران پیش بینی میکند.
ابر ایچی موکو یکی دیگر ابزارهایی است که میتوان در تحلیل بازار از آن استفاده کرد.
استراتژیهای معاملاتی با خطوط روند
اکنون که معنای خط روند و انواع آنها را درک کردهایم، بیایید به استراتژیهایی که بسیاری از معامله گران برای شناسایی روندها استفاده میکنند نگاه کنیم.
شاخص معاملات MACD
شاخص واگرایی میانگین متحرک (MACD)، میانگین قیمت یک ارز را در یک بازه زمانی خاص برای کمک به معامله گران در شناسایی روندها پیدا میکند. MACD مؤثرترین استراتژی معاملاتی روند است چرا که چندین معاملهگر در یک بازه زمانی خاص وارد یک موقعیت خرید میشوند که در این موقعیت خرید، میانگین متحرک کوتاهمدت از میانگین متحرک بلندمدت پیشی میگیرد. با این حال، اگر میانگین متحرک کوتاه مدت از میانگین متحرک بلندمدت عبور کند، معاملهگران میتوانند موقعیت کوتاهمدت را نیز در نظر بگیرند.
معامله گران معمولاً روندهای میانگین متحرک را با چندین شکل دیگر از تحلیل تکنیکال ادغام میکنند تا سیگنالها را فیلتر کرده و روند را تعیین کنند. میانگین متحرک نیز نقشی حیاتی در کمک به تحلیل روند ایفا میکند.
شاخص معاملاتی RSI
شاخص قدرت نسبی (RSI) یک استراتژی است که به شناسایی حرکت قیمت ارز و همچنین سیگنالهای خرید و فروش کمک میکند. RSI با مشاهده میانگین سود و زیان در یک دوره زمانی خاص، حرکت مثبت و منفی قیمت سهام را تعیین میکند. RSI به شکل درصدی نشان داده میشود که از صفر تا ۱۰۰ در یک مقیاس در نوسان است.
نشانگر ADX
اندیکاتور ADX به معامله گران کمک میکند قدرت معامله گران را اندازه گیری کنند. ADX همچنین معاملهگران را قادر میسازد تا قدرت قیمتی ارز مورد نظر را در دو جهت مثبت و منفی تخمین بزنند. خط روی اندیکاتور ADX بین صفر تا ۱۰۰ تغییر میکند. اگر اندیکاتور مقادیر ۲۵ تا ۱۰۰ را نشان دهد، نشان دهنده این است که یک روند قوی در حال رخ دادن است، در حالی که اگر مقادیر به زیر ۲۵ سقوط کنند، نشان میدهد که روند ضعیفی در حال رخ دادن است.
روندها تمام داستان را بازگو نمیکنند!
درست است که روندها نقشی کلیدی در تحلیل تکنیکال ایفا میکنند، اما بسیاری معتقد هستند که تحلیل روندها، بازگوی تمامی اتفاقات بازار نخواهند بود چرا که هر بازهای از زمان در بازار، خواه یک ثانیه خواه چندین روز، حاوی اطلاعات ارزشمند هستند. ضمن آنکه بررسی روندها بیشتر از روی گذشته قیمتی یک ارز انجام میشود و پیش بینی آینده کاری بسیار سخت و پر ریسک است. همچنین احساسات کاربران در بازار میتواند روند قیمتی یک ارز را به طور کل تغییر دهد. کارشناسان معتقدند تحلیل روند به تنهایی پاسخگوی نیاز سرمایهگذاران نخواهد بود و میبایست تحلیل بنیادی نیز در دستور کار آنها قرار بگیرد.
خطوط روند ابزاری مهم در تحلیل تکنیکال
استفاده از خط روند و تحلیل آنها، یکی از جنبههای مهم تحلیل تکنیکال است، اما به خاطر داشته باشید که این تنها یکی از ابزارها و تکنیکهای موجود است. هنگامی که یک خط روند شکسته میشود، باید فقط به عنوان یک هشدار در نظر گرفته شود که روند ممکن است در حال تغییر باشد. برای تأیید تغییر روند باید از ابزارها و سیگنالهای بیشتری استفاده کرد تا تضمین بیشتری را برای شما داشته باشد.
روند صعودی، روند نزولی و روند جانبی.
نوعی تحلیل تکنیکال که سرمایه گذاران برای تعیین حرکات آتی قیمت اوراق بهادار دنبال میکنند. روندها از قلهها و نزولها در طول زمان تشکیل شدهاند، که به فرد امکان میدهد حرکت کلی قیمت یک اوراق بهادار را پیش بینی کند.
مزایا و معایب تحلیل روند چیست؟ + استراتژیهای ترید در جهت روند
تحلیل روند تکنیکی است که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرد.
در تحلیل روند سعی بر این است که بر اساس اطلاعات گذشته روند، حرکات قیمت در آینده پیشبینی شود.
تحلیل روند از اطلاعات تاریخی مثل حرکات قیمتی و حجم معاملات برای پیشبینی جهت سنتیمنت بازار در بلندمدت استفاده میکند.
مروری بر نکات مهم
- تحلیل روند سعی دارد که روند (مثلاً روند صعودی) را پیشبینی کند و تا زمانی که اطلاعات زمان بازگشت روند (مثلاً تبدیل روند صعودی به نزولی) را نشان نداده باشد، با آن همراه شود.
- تحلیل روند بر اساس این باور است که اتفاقات گذشته، به معاملهگر درباره وقایع آینده ایده میدهد.
- تحلیل روی سه افق زمانی معمول تمرکز میکند: کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت.
درک بیشتر تحلیل روند
افراد سعی میکنند با استفاده از تحلیل روند، وقوع آن در آینده را پیشبینی کنند و تا زمان بازگشت روند، با آن همراه شوند.
تحلیل روند به این دلیل مفید است که همراه شدن با روند و حرکت نکردن برخلاف آن، باعث کسب سود توسط سرمایهگذار میشود. سه نوع روند اصلی عبارتاند از: روند کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت.
روند (trend)، جهت کلی بازار در یک بازه زمانی مشخص است. روندها میتوانند صعودی و نزولی باشند که اولی مربوط به بازار گاوی (بازار صعودی یا bullish market) و دومی متعلق به بازار خرسی (بازار نزولی یا bearish market) است.
البته ممکن است خط روند افقی باشد و اصطلاحاً قیمت در جا بزند. در این صورت هیچ یک از دو روند صعودی یا نزولی در بازار برقرار نیست. در عمل این حالت به این صورت میتواند رخ دهد که روند مدتی در فاز صعودی قرار بگیرد و سپس آن را با حرکت نزولی جبران کند و برآیند تمام حرکات روند خنثی باشد.
گرفتن تصمیمات سرمایهگذاری بر اساس خطوط روند افقی، ریسک زیادی به همراه دارد؛ چرا که کسی نمیداند چه اتفاقی خواهد افتاد. در درک بیشتر تحلیل روند هر صورت اگر کسی بخواهد در این شرایط سرمایهگذاری کند، برای محاسبه ریسک لازم است که تحلیل پیچیدهای از سود و ضرر با توجه به مناطق فروش انجام شود.
نیازی نیست که حرکت در یک جهت تا حداقل زمان مشخصی ادامه یابد تا بتوانیم به آن روند بگوییم اما در عین حال، هر چه جهت حرکت برای مدت طولانیتری ادامه یافته و حفظ شود، آن روند قابل توجهتر و مهمتر است.
در تحلیل روند به روندهای فعلی نگاه میکنیم تا درباره روندهای آینده پیشبینی کنیم؛ بنابراین تحلیل روند نوعی تحلیل نسبی محسوب میشود. با تحلیل روند مشخص میشود که برای مثال آیا روند فعلی در فلان صنعت ادامه مییابد یا مثلاً آیا روند موجود در یک بازار، باعث شکلگیری روند دیگری در یک بازار دیگر میشود یا خیر.
با این که در تحلیل روند از اطلاعات بسیار زیادی استفاده میشود، هیچ تضمینی وجود ندارد که نتیجه آن درست از آب در بیاید.
برای آغاز تحلیل دادههای کاربردی، لازم است ابتدا مشخص کنیم که کدام قسمت بازار قرار است تحلیل شود. به عنوان نمونه میتوانید روی یک صنعت خاص مثل بخش خودروسازی یا دارویی تمرکز کنید یا نوع خاصی از سرمایهگذاری مانند بازار اوراق قرضه را مورد بررسی قرار دهید.
وقتی بخش مورد نظرمان از بازار را انتخاب کردیم، میتوانیم عملکرد کلی آن را بسنجیم. این کار میتواند شامل بررسی اثر نیروهای داخلی و خارجی روی آن بخش بازار باشد.
به عنوان نمونه، تغییراتی که در یک صنعت مشابه رخ میدهد یا وضع مقررات جدید توسط دولت، میتواند جزو نیروهای موثر بر بازار باشد. سپس تحلیلگران با استفاده از این دادهها سعی میکنند که جهت بازار را پیشبینی نمایند.
منتقدان تحلیل روند و به طور کلی تحلیل و معاملهگری تکنیکال، اینطور استدلال میکنند که بازارها کارا هستند و قیمت تمام اطلاعاتی است که در دسترس داریم. این یعنی این که لزوماً قرار نیست تاریخ دوباره تکرار شود و با گذشته قیمت نمیتوان آینده را پیشبینی کرد.
برای مثال، طرفداران تحلیل بنیادی (fundamental analysis)، با استفاده از صورتهای مالی (financial statements) و مدلهای اقتصادی، وضعیت مالی شرکتها را تحلیل و قیمتهای آینده را پیشبینی میکنند.
برای این نوع سرمایهگذاران، حرکات روزانه قیمت سهام، صرفاً تغییرات تصادفیاند که نمیتوان آنها را به عنوان الگو یا روند تفسیر و بررسی کرد.
در تحلیل روند و به طور کلیتر تحلیل تکنیکال، از دادههای گذشته قیمت برای پیشبینی آینده استفاده میشود.
استراتژیهای معامله روند
معاملهگران روند (trend traders) در تلاشاند که از روندها سود کنند. استراتژیهای مختلف زیادی برای ترند تریدینگ وجود دارند که از اندیکاتورهای مختلف تکنیکال استفاده میکنند:
- میانگینهای متحرک (Moving Averages): در این استراتژی وقتی میانگین متحرک کوتاهمدت، میانگین متحرک بلندمدت را به سمت بالا قطع کند باید وارد موقعیت خرید یا long و وقتی میانگین متحرک کوتاهمدت، میانگین متحرک بلندمدت را به سمت پایین قطع کند، باید وارد موقعیت فروش یا short شد.
- اندیکاتورهای مومنتوم (Momentum Indicators): در این استراتژی باید وقتی روند قیمت یک دارایی دارای مومنتوم قوی بود، وارد موقعیت خرید شده و زمانی که روند مومنتوم خود را از دست داد، از موقعیت خرید خارج شد. در این استراتژی اغلب از شاخص قدرت نسبی (relative strength index) یا RSI استفاده میشود.
- خطوط روند و الگوهای چارت (Trendlines & Chart Patterns): در این استراتژی، وقتی خط روند یک دارایی در حال ادامه به مسیر خود به سمت بالا بود، وارد موقعیت خرید میشویم و حد ضرر خود را زیر سطوح حمایت خط روند اصلی قرار میدهیم. اگر روند قیمت آن سهم یا دارایی برگردد، موقعیت بسته شده و سود آن دریافت میشود.
نکته مهم: دنبالهروی روند (trend following) یک سیستم معاملاتی بر اساس استفاده از تحلیل روند و پیروی از آن برای سرمایهگذاری است. این تحلیل، اغلب با تحلیل کامپیوتری و مدلسازی دادههای مرتبط انجام میشود و به مومنتوم بازار گره خورده است.
اندیکاتورها میتوانند اطلاعات قیمتی را سادهسازی کنند و برای ترند تریدینگ سیگنال داده یا درباره بازگشت قیمت هشدار دهند. آنها میتوانند در تمام بازههای زمانی (time frame) استفاده شوند. همچنین اندیکاتورها دارای متغیرهایی هستند که میتوان آنها را بر اساس ترجیحات خاص هر معاملهگر تنظیم و هماهنگ کرد.
معمولاً به تریدرها توصیه میشود که استراتژیهای مختلف استفاده از اندیکاتورها را با هم ترکیب کرده یا چهارچوب خاص خودشان را تعیین کنند تا معیارشان برای ورود به موقعیتهای معاملاتی و خروج از آنها، کاملاً واضح و مشخص باشد.
از هر اندیکاتور میتوان از روشهایی غیر از آنچه برای آن مشخص شده هم استفاده کرد. اگر به اندیکاتور خاصی علاقه دارید، درباره آن بیشتر تحقیق کنید و از همه مهمتر، پیش از انجام معامله، آن را تست کنید.
استفاده از میانگینهای متحرک یکی از استراتژیهای معامله بر اساس تحلیل روند است.
محدودیتهای تحلیل روند
شناسایی نقاط بازگشت، یکی از مهمترین مسائل در پیشبینی روند است.
وقتی به گذشته قیمت نگاه میکنیم، تشخیص نقاط بازگشت کار بسیار آسانی است اما وقتی در لحظه اتفاق میافتند، نمیتوان بهراحتی تشخیص داد که این یک انحراف معمولی از روند اصلی یا شروع یک روند جدید است.
برای برآوردهای بلندمدت، وجود دادههای اضافی لازم است که ممکن است همیشه در دسترس نباشند. این مسئله خصوصاً درباره یک کسبوکار یا خط محصول جدید صادق است.
در هر حال، هر چه کسی آینده دورتری را پیشبینی کند، ریسک اشتباه کردناش بیشتر است؛ چون به مرور زمان متغیرهای جدیدی خودشان را نشان میدهند.
در نتیجه، هر کسی حتماً باید دادههای تحلیل روند را آزمایش کند و اگر از تشخیص خود مطمئن بود وارد عمل شود.
در هر تحلیل روندی باید متوجه این نکته بود که روندهای قبلی همیشه تا آینده مورد نظر ما ادامه نمییابند. مسئله دیگر این است که روندهای خطی کوتاهمدت ممکن است در بازههای زمانی طولانیتر، غیرخطی بوده و روندهای خطی بلندمدت هم ممکن است دارای چرخههای کوتاهمدت باشند.
نکته آخر هم این است که تحلیل روند در تشخیص پدیدههای نادر یا حتی وقایع نیمهکمیاب هم بسیار بد عمل میکند.
مزایای تحلیل روند
تحلیل روند ابزاری سرراست برای تحلیل و بررسی فرصتهای سرمایهگذاری است؛ اما به جز این، از چندین مزیت دیگر هم برخوردار است.
در این قسمت به مهمترین آنها اشاره میشود:
- میتوان عملکرد دو یا چند شرکت را در بازه زمانی یکسان مقایسه کرد و میزان قوت و ضعف کسبوکارهای درون یک صنعت را در مقایسه با یکدیگر سنجید.
- تحلیل روند میتواند به همراه انواع زیادی از دادههای عددی، از جمله دادههای سنتی (سود یا هزینه) و دادههای جایگزین (مانند ترافیک سایت، شکایت مشتریان و بسیاری دیگر) مورد استفاده قرار گیرد.
- دادهها نشان میدهد که میتوان از این روندهای بلندمدت برای تشخیص الگوهایی استفاده کرد که میشود بر اساس آنها وارد عمل شد و سرمایهگذاری کرد. سپس میتوان از این الگوها برای پیشبینی استفاده نمود.
- میتوان از تحلیل روند برای آزمون و سنجش صورتهای مالی اولیه و بررسی وجود ناهماهنگیها یا تناقضات احتمالی در آنها استفاده کرد. میتوان پیش از انتشار عمومی این صورتهای مالی، به وسیله تحلیل روند بررسی کرد که آیا نیاز به اصلاح دارند یا نه.
- تحلیل روند این امکان را برایتان فراهم میکند که کل بازار سهام را برای پیدا کردن نشانههایی از تغییرات بالقوه مثبت یا منفی روند بگردید و بسنجید.
لری هرت (Larry Hart) از The Stock Dork میگوید: «فایده اصلی تحلیل روند این است که با آن میتوانید دادههای ورودی خود را با یک شرکت دیگر مقایسه کرده و عملکرد شرکت را به طور واقعگرایانه اندازه بگیرید. اگر بدانید که دقیقاً چگونه روند را تحلیل کنید، قادر به تشخیص جهت حرکت کسبوکار خود خواهید بود.»
پاسخ به چند سوال درباره تحلیل روند
در این بخش به چند سوال درباره تحلیل روند و ترند تریدینگ پاسخ داده میشود.
روند چیست؟
روند، جهت کلی بازار در یک دوره زمانی مشخص است. روندها میتوانند صعودی یا نزولی باشند که اولی متعلق به بازار صعودی یا گاوی و دومی متعلق به بازار نزولی یا خرسی است.
برای این که بتوانیم حرکت در یک جهت را روند بنامیم، حداقل زمان مشخصی وجود ندارد اما هر چه این زمان طولانیتر باشد، آن روند مهمتر و قابل توجهتر است.
روندها با کشیدن خطوطی به نام خطوط روند شناسایی میشوند. خطوط روند، در روند صعودی با وصل کردن بالاترین سقفها (higher highs) و بالاترین کفها (higher lows) و در روند نزولی با وصل کردن پایینترین کفها (lower lows) و پایینترین سقفها (lower highs)، حرکت قیمت را مشخص میکند.
نمونههای استراتژیهای ترند تریدینگ چیست؟
در استراتژیهای ترند تریدینگ سعی بر این است که با ترکیب اندیکاتورهای تکنیکال و پرایس اکشن آن ابزار مالی، از روندها کسب سود شود. در این روش از میانگینهای متحرک، اندیکاتورهای مومنتوم، خطوط روند و الگوهای نمودار استفاده میشود.
در استراتژیهای میانگین متحرک، وقتی میانگین متحرک کوتاهمدت، میانگین متحرک بلندمدت را به سمت بالا قطع کند وارد موقعیت خرید و وقتی برعکس این اتفاق بیفتد، وارد موقعیت فروش میشویم.
در استراتژی اندیکاتور مومنتوم، وقتی مومنتوم حرکت قیمت دارایی قوی باشد وارد موقعیت خرید شده و وقتی مومنتوم قدرت خود را از دست داد، از موقعیت خرید خارج میشویم. در استراتژیهای خط روند و الگوهای چارت هم، در زمانی که روند قیمت رو به بالا باشد وارد موقعیت خرید شده و حد ضرر را زیر سطوح حمایت روند قرار میدهیم و برعکس.
چه انتقاداتی به تحلیل روند میشود؟
منتقدان تحلیل روند و به طور کلی تحلیل تکنیکال، عقیده دارند که بازارها کارا هستند و تاثیر عوامل در قیمتها لحاظ شده و قیمت تنها اطلاعات موجود است. بنابراین تاریخ لزوماً دوباره تکرار نمیشود و با وقایع گذشته نمیتوان آینده را پیشبینی کرد.
طرفداران تحلیل بنیادی با استفاده از صورتهای مالی و مدلهای اقتصادی، وضعیت مالی شرکتها را تحلیل کرده و آینده قیمت را پیشبینی میکنند. برای این نوع از سرمایهگذاران، حرکات روزانه قیمت تصادفی هستند و نمیتوان آنها را به صورت الگوها یا روندها تفسیر کرد.
طرفداران تحلیل بنیادی، برای ارزیابی وضعیت مالی شرکت و پیشبینی قیمت از صورتهای مالی و مدلهای اقتصادی استفاده میکنند.
سخن آخر
تحلیل روند از ابزارهای تحلیل تکنیکال است و با آن میتوان جهت حرکت قیمت یک دارایی را مورد بررسی قرار داده و درباره آینده آن پیشبینی کرد.
این ابزار محدودیتهایی دارد و مخالفان آن استدلالهایی درباره بیفایده بودن این تحلیل مطرح میکنند. برای سرمایهگذاری و انجام معامله با تحلیل روند میتوان از استراتژیهایی مثل میانگین متحرک، مومنتوم، خط روند و الگوهای چارت استفاده کرد.
در تحلیل روند احتمال خطا وجود دارد و تضمینی برای درستی آن نیست؛ بنابراین وقتی میتوان بر اساس تحلیل روند وارد عمل شد که از آن اطمینان قابل قبولی داشته باشیم.
قصد خرید یا فروش ارز دیجیتال در ایران را دارید؟ در این سایت میتوانید با اطمینان و با چند کلیک خرید کنید:
خط روند چیست؟ آموزش رسم خط روند در ۵ دقیقه و معرفی ۵ نرم افزار رسم
اگر در دنیای بورس و یا دیگر بازارهای سرمایهای فعالیت داشته باشید یا حتی اگر تنها چند دقیقه پای آموزشهای سرمایهگذاری در بازارهای بورس ایران و جهان نشسته باشید حتماً عنوان ” خط روند ” به گوش شما خورده است. معاملهگران و اساتید بازارهای سرمایهای معتقدند که این خط میتواند مهمترین و کارآمدترین ابزار یک معاملهگر یا سرمایهگذار در بازار باشد؛ اما چگونه؟
برای درک مفهوم خط روند لازم نیست سراغ مفاهیم دیگر برویم. مفهوم این خط بسیار ساده و روشن است. البته روشن بودن این مفهوم بدین معنی کماهمیت بودن آن نیست. اتفاقاً معاملهگران حرفهای و سرمایهگذاران کارکشته اعتماد بالایی به خطوط روند دارند و عملاً بیش از هر اندیکاتور و شاخصی به این خطوط وابسته هستند و این موضوع تنها نشان از یکچیز دارد. خط روند ساده اما مهم است.
بنابراین در همین ابتدای کار به شما هشدار میدهیم که ساده بودن مفهوم خطوط روند باعث نشود که شما تصور کنید کارایی این خط چندان اهمیت ندارد. در کلام سادهتر اگر به یک سرمایهگذار یا معاملهگر حرفهای و قدیمی بازارهای سرمایهای بگویند که تنها حق انتخاب یک یا دو اندیکاتور دارد و باید بر اساس آن دست به معامله بزند، شک نکنید که خطوط روند اولین انتخاب آنها خواهد بود؛ اما سؤال اینجاست که این خطوط چگونه عمل میکند؟
شخصیت سهم را بشناسید!
وقتی به تعریف انواع روندها در تحلیل تکنیکال یا بررسی خط روندهای متفاوت در بورس یا بازارهای سرمایهای نگاه میکنیم متوجه میشویم که غالب این تعاریف بر اساس اعداد و ارقام چیده شده است. درحالیکه شما نمیتوانید خطوط روند را بر اساس این استدلال توجیه کنید.
بگذارید اینگونه توضیح دهیم. شما در بازار بورس یا هر بازار سرمایه داخلی یا بینالمللی درنهایت بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم با انسانهای دیگر وارد معامله میشوید؛ بنابراین شما باید در نظر داشته باشید آن چیزی که شما در حال معامله یا سرمایهگذاری هستید یک چارت یا چند عدد و رقم نیست، بلکه شما در حال معامله با انسانهای دیگر هستید. این سخن بدین معنی است که رفتار چارت و نمودار بر اساس رفتار انسانی معاملهگران و سرمایهداران آن ایجاد میشود. زمانی شما میتوانید این نمودار را درست درک کنید که رفتار انسانی را درک کرده باشید.
در کلام سادهتر، چارت و نمودار پیش از آنکه بخواهد قیمتها و روندهای مختلفی را بیان کنید در حال نشان دادن رفتار انسانی معاملهگران یا سهامداران سهم است؛ بنابراین شما باید در این چارت به دنبال برخی از نقاط عطف بگردید که تصمیم سهامداران تغییر کرده است؛ یعنی از یک حالت صعودی یا نزولی برگشتهاند و رفتار دیگری نشان دادهاند. این نقاط که به قله و دره مشهور است عملاً نقاط حساسی محسوب درک بیشتر تحلیل روند میشود که پارها و پارها در یک چارت رخ میدهد.
نقاط حساس درواقع جاهایی محسوب میشود که سهامداران به هر دلیل نسبت به آن واکنش نشان میدهد. حال وظیفه یک معاملهگر باهوش چیست؟ اینکه نقطه حساس بعدی را پیدا کند؛ یعنی عملاً از یک معاملهگر انتظار میرود که بتواند قله یا کف بعدی را شناسایی کند و این جز باشخصیت شناسی سهم امکانپذیر نیست. یکی از سادهتر و مهمترین ابزار این شخصیت شناسی چیزی جز خط روند در بورس یا در هر بازار سرمایهای دیگر نیست.
خط روند چگونه رسم میشود؟
سؤال مهم دیگری که در مورد خطوط روند وجود دارد این است که آنها چگونه رسم میشود؟ این سؤال از این نظر اهمیت دارد که اولاً شما بهعنوان یک معاملهگر باید بتوانید بهصورت دستی آنها را رسم کنید و در ادامه مسیر بتوانید از انواع بهترین اندیکاتور خط روند استفاده کنید. ازاینروست که آموزش خط روند اولین قدم شما در دنیای سرمایهگذاری و معاملهگری محسوب میشود. حواستان باشد که این قدم را محکم بردارید.
بنابراین کاملاً مشخص است که شما قرار نیست کار خاصی بکنید و تمام آموزش رسم خط روند احتمالاً در یک خط تمام شود. درواقع شما با اتصال دونقطه کف یا دونقطه قله میتوانید بهسادگی خطوط روند خودتان را ترسیم کنید.
هیچ اندیکاتور یا شاخصی را نمیتوان پیدا کرد که به این اندازه آموزش سریع و سادهای داشته باشد نیاز خاصی به انواع نرم افزار رسم خط روند ندارد؛ اما این پایان کار نیست. این داستان جزئیات زیادی دارد.
انواع روندها در تحلیل تکنیکال
اما نکته مهمی که دراینبین وجود دارد این است که یک چارت عادی و نرمال شاید ده ها و صدها نقطه کف یا قله ریزودرشت داشته باشد. در این حالت آیا باید بهتمامی این خطوط اعتماد کرد. قبل از رفتن سراغ ادامه مبحث به این نقطه دقت داشته باشید که هر خط از برخورد دونقطه ایجاد میشود. پس برای رسم یک خط روند قرار است شما دو قله یا تو کف یا یک قله و یک کف را به یکدیگر متصل کنید. اینکه در ادامه این خط میبینید برخی از قلهها یا کف ها به این خط برخورد میکند از معجزات خطوط روند است!
یک مقاله ای میداس سرمایه تهیه کرده به درک بیشتر تحلیل روند نام معرفی صنایع بورسی که پبشنهاد میکنم حتما مطالعه نمایید.
چند قانون در موردبررسی خط روندهای متفاوت وجود دارد که میتواند ما را به سمت معتبرترین این خطوط راهنمایی کند:
۱- هر خط روند در بورس یا در هر نوع بازار سرمایهای دیگر که تعداد برخوردهای بیشتری داشته باشد، معتبرتر است؛ یعنی خطوط روندی که تعداد کف یا قله بیشتری به آن برخورد کرده و مسیر خود را عوض کردهاند و اصطلاحاً این خط را نشکستهاند نشان میدهد که این خط روند کاملاً قوی و معتبر است.
۲- معمولاً خطوط روند در ۴ امین برخورد باید شکسته شوند. درواقع این خطوط در ۴ امین حمله چارت به خطوط روند (قله یا کف) نمیتواند مقاومت یا حمایت خودش را نشان بدهد و معمولاً از دست میرود. هرچه از این تعداد برخورد بیشتر شود عملاً چند حالت بیشتر وجود ندارد: یا اینکه سهم وارد رنج شده است؛ یعنی قرار است در میان یک بازه قیمتی مدام نوسان داشته باشد. در حالت دوم ممکن است شما خط روند اشتباهی ترسیم کرده باشید و در حالت سوم احتمال دستکاری قیمتها وجود دارد که تنها در بازار بورس تهران این امکان وجود دارد.
۳- بهترین اندیکاتور خط روند زمانی اتفاق میافتد که بازه زمانی در نظر گرفتهشده بلندمدتتر باشد. در کلام سادهتر خطوط روند در بلندمدت اعتبار بیشتری دارند. این خطوط در ماهانه اعتبار بیشتری از هفتگی و درنهایت اعتبار بالاتری در تایم روزانه دارد.
چند نکته در مورد روندها
خطوط روند معمولاً در سه حالت صعودی، نزولی یا رنج زدن هستند؛ اما نکته مهمی که دراینبین وجود دارد و کمتر در آموزشها به آن اشاره میشود این است که یکروند هیچگاه تا ابد ادامه پیدا نمیکند. هرچه از عمر خطوط روند میگذرد باوجود اینکه اعتبار بالاتری پیدا میکنند اما احتمال شکست بیشتری نیز دارند.
از طرف دیگر یکراه شناسایی مهم معتبرترین خطوط روند نگاه به زاویه این خطوط است. هر چه زاویه خطوط روند کمتر و ملایمتر باشد همانقدر معتبرتر است. روندهای شارپ و تیز بهسرعت از بین میروند و سریعاً جای خود را به روندهای با زاویه متمایلتر میدهد.
آموزش خط روند در تحلیل تکنیکال
تا به اینجای کار سعی شد که خطوط روند را تعریف کنیم و بر اساس این تعریف آموزش رسم خط روند در تحلیل تکنیکال را برای شما داشته باشیم.
اما بیایید کمی دقیق تر و البته از زاویه دیگر به اندیکاتور رسم خط روند نگاه کنیم؟ تا اینجا دانستیم که این خطوط بر اساس دو نقطه دره یا دو نقطه قله کشیده می شود.
اما سوال اینجاست که از کجا بدانیم اندیکاتور رسم خط روند به درستی انتخاب شده اند و می توان به آن اعتماد کرد؟ در واقع بهترین نوع خط روند کدام است؟
پاسخ به این سوال چندان ساده نیست. در مورد خطوط روند چند نکته بسیار مهم وجود دارد که در بالا به طور کلی به آن ها اشاره شد. اگر بخواهیم به صورت خلاصه بیان کنیم می توانیم بگوییم:
۱- خطوط روند از مهم ترین قله ها یا قعرها ساخته می شود
۲- خطوط روند بر اساس تعداد برخورد نمودار به آن و برگشت از خط اعتبار پیدا می کند
۳- یک خط روند بعد از ۳ یا ۴ بار برگرداندن نمودار اعتبار خود را از دست می دهد و احتمالا در برخورد بعدی خواهد شکست.
۴- خطوط روند می توانند به یکدیگر تبدیل شوند. یعنی یک خط روند صعودی می تواند در ادامه تبدیل به خط روند نزولی شود و یا برعکس.
خط روند داخلی چیست؟
در آموزش های مختلف معمولا از خط روند صعودی، نزولی یا رنج صحبت می شود و هر کدام از شما احتمالا بارها در مورد این نوع خطوط روند شنیده اید. اما یکی از انواع دیگر خطوط روند که کمتر به آن توجه می شود، خطوط روند داخلی است. آیا می دانید خط روند داخلی چیست؟
به طور کلی خط روند داخلی در دل یک چارت اتفاق می افتد. احتمالا در یک نمودار دیده باشید که قله ها و قعرهای مختلف و کوچکی ایجاد شده اند. این قله ها و دره های مختلف معمولا کوچکتر از قله ها و دره های اصلی است و در خطوط روند صعودی، نزولی یا رنج به آن ها توجهی نمی شود.
خطوط روند داخلی دقیقا بر اساس همین قله ها و دره های کوچک و در دل نمودار ساخته می شود. وقتی شما این خط را در دل نمودار پیدا کنید به یک نکته جالب می رسید و آن این است که قیمت در ادامه مسیر سعی می کند حول محور این خط بچرخد. به نوعی محور اصلی نمودار این خط روند داخلی خواهد بود و برخی از اقتصاددان ها این خط را نمودی از ارزش ذاتی یک سهم می دانند.
گرچه به واقع نمی توان خط روند داخلی را نمودی از ارزش ذاتی سهم دانست، چرا که این خطوط ناپایدار هستند و بعد از مدتی جای خودشان را به خطوط دیگری می دهند، اما به هر حال نسبت به خطوط نزولی، صعودی و یا رنج پایداری بالاتری دارند. از طرف دیگر شما به واسطه این خطوط می توانید روند کلی سهم و حرکت آن را پیدا کنید. این خط برای سرمایه گذاران بلند مدت اهمیت بسیار بالایی دارد. به هر حال آن ها دوست دارند بدانند که روند نهایی سهم به کجا ختم می شود.
سؤالات متداول
۱- انواع نرم افزار رسم خط روند کدام ها هستند؟
خطوط روند اندیکاتور ساده و روتینی محسوب میشود که شما میتوانید آن را در تمامی نرمافزاریهای تحلیل تکنیکال مانند متا تریدر، داینامیک تریدر، ادونس گت، آمی بروکر، موتیو ویو و … میتوانید از این خطوط استفاده کنید.
۲- آیا میتوان به خطوط روند برای معاملهگری و سرمایهگذاری اعتماد کرد؟
پاسخ این پرسش در تجربه شما نهفته شده است. هرچه تجربه شما و شناخت شما از سهم و بازار بیشتر باشد میتوان اعتماد بیشتری به خطوط روند داشت؛ اما بااینوجود هم هیچگاه بازار سرمایه قابل پیشبینی نیست. علت این موضوع نیز ساده و روشن است، انسانها موجوداتی غیرقابلپیشبینی هستند. وقتی انسانها خودشان قابل پیشبینی نیستند چطور میتوان چیزی را پیشبینی کرد که خود زاییده فکر و رفتار انسانی است؟
۳- آیا انواع خطوط روند به همین سادگی است؟
درواقع میتوان گفت که خیر. ما در اینجا خط روند را در سادهترین شکل ممکن آن بررسی کردیم. این خطوط انواع مختلفی دارد و در بسیاری از اندیکاتورها مانند انواع میانگینها و … کاربرد دارد. درواقع شما بر اساس این خطوط روند میتوانید تمام بازار را تحلیل کنید و شاید نیاز به هیچ اندیکاتور یا شاخص دیگری نداشته باشید. تنها مسئلهای که وجود دارد این است که تا چه اندازه با این خطوط آشنا باشید و بتوانید آن را درک کنید. هر چه درک شما از بازار بیشتر باشد این خطوط هم کارایی بیشتری برای شما خواهد داشت.
در ادامه اگر میخواهید بررسی روندهای بازار را انجام دهید و درباره دیتای بورس ، فیبوناچی در بورس و سرخطی زدن در بورس و اینکه بدانید معنی همت در بورس چیست توصیه میکنم حتما این مقالات را بخوانید.
استراتژی معامله با خط روند به زبان ساده
استفاده از استراتژی معامله با خط روند به شما عزیزان کمک می کند تا بتوانند معاملات خود را به بهترین شکل بهینه کنند. این که خط روند در تحلیل تکنیکال چیست و چطور باید آن را رسم کرد را اشاره هایی کرده ایم و در ادامه به بررسی استراتژی معامله با خط روند پرداخته ایم و چند استراتژی موثر و مختلف را مورد بررسی قرار داده ایم که از هر کدام از این استراتژی های می توانید در بازارهای مالی مختلف مثل بازار ارز دیجیتال، بورس، فارکس، طلا و سکه، دلار و … استفاده نمایید. بنابراین اگر شما هم دوست دارید این استراتژی های معامله با خط روند را یاد بگیرید، همین الان این مطلب آموزشی و رایگان را تا انتها مطالعه کنید.
استراتژی معامله با خط روند
خط روند یا همان Trendline بهترین و مرسوم ترین ابزار تحلیل تکنیکال به حساب می آید و چنانچه اصولی استفاده شود، می تواند عملکرد تریدر را تا حدود زیادی بهبود بخشد. در این مطلب قصد داریم با چهار استراتژی قدرتمند معامله با خطوط روندی آشنا شویم، ولی پیش از این که معرفی استراتژی ها را آغاز کنیم، در نظر داشته باشید که خطوط روندی دو قابلیت مهم دارند؛ یک این که حداقل بازار سه بار به آن ها برخورد کرده و واکنش نشان داده، ثانیاً خط روندی هیچ وقت از بدنه کندل عبور نخواهد کرد.
خط روند می تواند از روی دنباله کندل عبور کند، ولی نباید از روی بدنه کندل عبور کرده باشد. پیش از این که استراتژی های کاربردی استفاده از خط روند برای انجام معاملات را بررسی کنیم، بهتر است به این که خط روند دقیقا به چه صورت رسم می شود و اصول ترسیم آن چگونه است پرداخته ایم تا دید مناسبی نسبت به این موضوع پیدا کنید و استراتژی های خط روند را بهتر درک نمایید.
اصول ترسیم خط روند در تحلیل تکنیکال
خط روند یکی از ابتدایی ترین مواردی است که در آموزش تکنیکال با آن مواجه می شوید. به صورت کلی رسم خط روند صعودی از اتصال نقاط پایین های بالاتر و خط روند نزولی نیز با اتصال نقاط بالاهای پایین تر در نمودار قیمتی قابل ترسیم است. پایین های بالاتر یعنی اتصال دره هایی که یکی پس از دیگری بالاتر می روند. بالاهای پایین تر یعنی اتصال قله هایی که با گذر زمان، پایین تر می آیند. در نظر داشته باشید که خط روند صعودی در پایین نمودار قیمتی با شیب مثبت و خط روند نزولی در بالای نمودار قیمتی با شیب منفی رسم می شود.
درصورتی که تمایل دارید تا از خدمات ۲۵ درصد تخفیف کارمزد در بورس، سرمایه گذاری بر روی حق تقدم و یا فروش آن و … بهره مند شوید میتوانید از طریق لینک زیر اقدام به ثبت نام نمایید.
دو نوع تفکر در رسم خط روند داریم؛ گروه نخست بر این باور است که برای ترسیم خط روند باید از سایه های بالایی و پایینی کندل ها کمک بگیرد. در روش گروه اول، هیچ بخشی از کندل ها بر روی خط روند قرار نخواهند گرفت. گروه دوم نیز بر این باورند که باید از انتهای بدنه کندل ها به منظور رسم خط روند نیز بهره برد. نکته حائز اهمیت اینجاست که هیچکدام از این دو روش را نمی توان اشتباه دانست، ولی توصیه ما بر این است که هر روشی را که انتخاب کردید، به هیچ عنوان آن را تغییر ندهید و همواره از همان روش بهره بگیرید.
تغییر روش امکان دارد موجب برداشت اشتباه از تحلیل شود. به صورت معمول روش دوم، سیگنال ها را سریع تر خواهد داد، ولی ریسک بالاتری را نیز به دنبال خواهد داشت. نکته حائز اهمیت اینجاست که خط روندی که به صورت کامل منطبق بر نقاط بالا و پایین یا باز و بسته شدن شمع های قیمتی باشد، در مواقع نادر ایجاد خواهد شد. لذا به صورت کلی قاعده خاص و تثبیت شده ای در این خصوص وجود ندارد و هر شخص قادر است بر اساس دیدگاه و تجربه های فردی خود یکی از دو روش را مورد استفاده قرار دهد.
۱) استراتژی خط روند پرچم – Trendline Flag
استراتژی خط روند پرچم برای معاملات پیرو روندی بهترین گزینه محسوب می شود. در این استراتژی شما می بایست برای اصلاح بازار خط روندی کوتاه ترسیم نمایید و در ادامه مانند الگوی پرچم در جهت روند غالب بر بازار وارد معامله شوید. در اینجا باید توجه داشته باشید که خط روند رسم شده، همان خطی است که برای الگوی پرچم رسم می شود و منظور از روند غالب هم روند بازار پیش از تشکیل الگوی پرچم به می باشد.
در تصویر بالا بازار ابتدا در یک روند نزولی درک بیشتر تحلیل روند قرار داشت و در ادامه بازار وارد فاز اصلاحی شده و الگویی شبیه به پرچم را تشکیل داد. در اینجا هدف ما رسم خط روندی برای این الگوی شبیه به پرچم است و چنانچه الگوی پرچم هم نباشد، اشکالی نخواهد داشت، لذا این نکته حائز اهمیت است که خط روند کوتاهی را برای این حرکت اصلاحی ترسیم نماییم. شکست این خط روندی کوتاه مثل الگوی پرچم یا Flag عمل خواهد کرد و این بدین معنی است که با شکست آن، بازار در راستای روند غالب حرکت می کند.
شما می توانید در استفاده از این استراتژی از میانگین متحرک ۵۰ نیز برای تشخیص روند غالب بر بازار بهره بگیرید. در این استراتژی شما فقط در راستای روند غالب بر بازار می بایست معاملات خود را تنظیم کنید. یعنی چنانچه روند بازار نزولی بوده و در ادامه حرکت اصلاحی آغاز شده، خط روندی برای این حرکت اصلاحی ترسیم نمایید و با شکست خط روندی وارد معامله فروش شوید.
۲) استراتژی معامله با جهش از خط روندی – Trendline Bounce
این استراتژی نیز در راستای روند غالب بازار مورد استفاده قرار می گیرد، ولی با این وجود در این استراتژی از خود خطوط روند برای ورود به معامله استفاده نمی شود، بلکه خط روند در قالب حمایت یا مقاومت عمل می کند. در تصویر زیر قیمت از خط روندی برای سومین بار متوالی جهش کرده و قدرت خط روند تایید خواهد شد. در ادامه تریدر می بایست به دنبال دیگر الگوی های تکنیکال در اطراف این جهش باشد. در این تصویر یک خط مقاومت افقی بعد از جهش بازار از خط روندی نشان داده شده است.
شکست این خط روند برای ورود به بازار کفایت می کند. در این استراتژی تریدران محافظه کار قادرند حد ضرر یا استاپ لاس را در زیر خط روند قرار دهند و یا حد ضرر را به زیر خط مقاومتی ببرند. همچنین می توان از استراتژی جهش از خط روند در تایم فریم های گوناگون استفاده کرد که این موضوع می تواند برای معامله گران مختلف بسیار جذاب باشد. زمانی که خط روند بلندمدت تائید شده، معامله گر می تواند به تایم فریم پایین تر نگاه کرده و از دیگر سطوح تکنیکال مانند حمایت برای زمان بندی ورود به معامله فروش بهره بگیرد.
این بدین معنی است که در نمودار روزانه خط روندی را تشخیص داده و در نمودار ۱ ساعته با شکست الگو یا خط حمایتی وارد بازار شده است. در نمودار ۶۰ دقیقه یا ۱ ساعته نخستین جهش از خط روند نزولی و روزانه در AUDUSD مشاهده خواهد شد.
در اینجا نوسانات بازار شدید بودند، از همین روی شاید ورود به معامله کار خیلی ساده ای نباشد، ولی در نمودار سمت راستی، الگوی سر و شانه ایجاد شده است و به کمک این الگوی تکنیکال درک بیشتر تحلیل روند می توان زمان ورود به معامله را به سادگی مشخص نمود.
۳) استراتژی شکست و برخورد دوباره – Retest
استراتژی شکست و برخورد مجدد یکی از استراتژی های پرطرفدار و مرسوم بین تریدران بازارهای فارکس و سهام به حساب می آید ولی با این وجود از این استراتژی می توان برای دیگر بازارها مانند بازار رمزارز و معاملات بیت کوین نیز بهره گرفت. گفتنی است که در این استراتژی پس از این که خط روند فعال بازار را مشخص کردید، باید برای شکست خط روند منتظر بمانید. بعضی مواقع شاید بازار پس از شکست خط روندی دیگر هیچ وقت با آن برخورد نداشته باشد ولی در بیشتر اواقت بازار پس از شکست خط روندی مجددا با آن برخورد خواهد داشت.
اما هنگامی که بازار برخورد مجدد به خط روندی را انجام داد، بهترین وقت برای ورود به معامله خواهد بود و باید در تایم فریم های پایین تر به دنبال سیگنال بود. خط روند می تواند سیگنالی برای ورود به معامله باشد و هم محلی برای تعیین حد ضرر. به صورت معمول حد ضرر را در سمت دیگر خط روندی قرار می دهیم و خط روند نیز به عنوان مانعی عمل خواهد کرد که نمی گذارد حد ضرر فعال شود. هر اندازه تعداد برخوردها به یک خط روندی بیشتر باشد، استراتژی شکست و برخورد مجدد نیز عملکرد بهتری از خود نشان خواهد داد.
در تصویر بالا بازار حداقل سه تا چهار بار با خط روند برخورد داشته است. در زمان شکست خط روند، نوسانات زیادی را در بازار مشاهده کردیم و قیمت در اطراف خط روند نوساناتی را تجربه کرده است. شدت نوسانات بازار در اطراف خط روند می تواند بیانگر این باشد که چقدر زودتر باید وارد بازار شد. چنانچه نوسانات زیاد باشد، تریدران ریسک پذیر قادرند با نخستین برخورد مجدد به خط روند شکسته شده وارد بازار شوند، ولی معامله گرانی که جوانب احتیاط را بیشتر رعایت می کنند، بهتر است که صبر کنند تا تایید سیگنال صادر شود. برای مثال زمانی که خط روند مقاومتی یا نزولی شکسته می شود، بهتر است که قبل از ورود به موقعیت خرید، صبر کنید و منتظر شکست نخستین مقاومت جزئی و نزدیک بمانید.
۴) استراتژی معامله بر اساس روند خنثی
استراتژی شماره ۴ استراتژی معاملاتی در روند خنثی است که باید در کف سهم را خرید و در سقف آن را به فروش رساند. البته به منظور خرید سهم در کف قیمتی در روند خنثی می بایست عواملی مثل حجم معاملاتی را مد نطر قرار داد. برای مثال این طور فرض کنید که میانگین حجم معاملات سهمی به صورت روزانه ۵۰۰ هزار سهم باشد؛ از آنجا که انتظار این است که در حمایت ها حجم معاملات سهم افزایش پیدا کند، بنابراین می توان گفت که حجم معاملات در حمایت ها باید بالاتر از میانگین باشد تا بتوان به رشد قیمتی در حمایت تکنیکالی فکر کرد. از طرف دیگر در حمایت ها یا بایستی تعدل قدرت خریدار به فروشنده داشته باشیم و یا این که قدرت خریدار به فروشنده بیشتر باشد.
در مورد هر یک از روند ها در تحلیل تکنیکال باید گفت که هر معامله گری به سبک خاصی از فرصت های معاملاتی می تواند استفاده کند ولی نکته حائز اهمیت، ورود به یک فرصت معاملاتی جذاب به قصد کسب سود می باشد. اصطلاح رایج در بازارهای مالی این است که با روند دوست باشید و بر خلاف روند معامله را انجام ندهیم و این بدین معنی است که وقتی که روند میان مدت سهم نزولی است، در جهت خرید وارد معامله نشده و انجام معامله را به شرط تغییر روند نزولی و آغاز روند جدید در سهم انجام دهیم.
البته این را هم باید گفت که در بسیاری از روندهای نزولی میان مدت و بلندمدت، نوسانات قیمتی رو به بالا داریم و این به این معنی است که امکان دارد شاهد روند صعودی کوتاه مدت در نمودار باشیم و تریدر درک بیشتر تحلیل روند نیز قادر به استفاده از این فرصت در بازار باشد، ولی نکته بسیار مهم اینجاست که معامله با قصد نوسان گیری و به دست آوردن بازده های چند درصدی در روندهای نزولی با ریسک همراه است.
در مورد اعتبار روند هم باید گفت که هر اندازه نموداری از روند طولانی تری برخوردار باشد، اعتبار تحلیل به مراتب بیشتر خواهد بود. برای مثال تحلیل روند یک ساله در مقابل روند یک ماهه از اعتبار معاملاتی بیشتری برخوردار است و با اطمینان بیشتری می توانیم به تحلیل ها و روند های بلندمدت اعتماد کنیم و بر اساس آن ها معامله نماییم.
نکات مهم در مورد خطوط روند
- اعتبار خط روند به بازه زمانی مورد بررسی سهم وابسته است. برای مثال امکان دارد سهم شرکت الف در بازه زمانی دو ماه اخیر از خط روند نزولی برخوردار باشد و این در حالی است که در بازه زمانی ۱ ساله، خط روند صعودی داشته باشد و نزولی که در دو ماه اخیر داشته، صرفا یک اصلاح میان مدتی باشد. هر اندازه دوره زمانی بلندمدت تری را به منظور رسم خط روند انتخاب کنیم، اعتبار درک بیشتر تحلیل روند آن افزایش خواهد یافت.
- شیب زیاد خط روند موجب خواهد شد که تغییرات قیمتی سریع تر اتفاق افتد. این شیب زیاد، حاصل یک جهش یا افت ناگهانی در یک بازه زمانی کوتاه مدت می باشد. به صورت کلی در نظر داشته باشید که هر اندازه شیب خط روند بیشتر باشد، خط روند نامعتبرتر خواهد بود و احتمال شکست آن افزایش خواهد یافت. شیب ۴۵ درجه در تحلیل خط روند، شیبی مناسب و معتبر به شمار می رود.
- به منظور ترسیم خط روند به حداقل ۲ نقطه احتیاج خواهیم داشت. با وجود دو نقطه نمی توان انتظار اعتبار بالایی از خط روند ترسیم شده داشت. هر اندازه تعداد نقاط برخورد با خط روند بیشتر باشد، خط روند اعتبار و ارزش به مراتب بالاتری خواهد داشت.
همان طور که در ابتدای مطلب قول دادیم، ۴ استراتژی معامله با خط روند را به شما عزیزان آموزش داده ایم.
همچنین اگر دوست دارید آموزش پرایس اکشن به زبان ساده و عامیانه را نیز مطالعه کنید، از این مطلب کمک بگیرید.
به نظر شما استفاده از خط روند میتواند سیگنال خرید به ما بدهد؟
دیدگاه شما