نسبت سود خالص (EBT) به فروش
نسبت سود خالص به فروش حاصل تقسیم میزان سود خالصی است که از فروش به دست می آید. حال می خواهد این فروش هر چیزی مثل فروش کالا، انجام خدمات، انجام کار پیمانکاری و . باشد. قطعاً اطلاعات حسابداری اول از همه برای مدیران شرکت و هیات مدیره ی آن مهم است زیرا بر اساس این اطلاعات به تصمیم های مهمی در رابطه با شرکت می رسند.
همچنین شایان به ذکر است که محاسبه ی نسبت سود خالص به فروش برای سهام داری که قصد سرمایه گذاری در آن شرکت را دارد مهم و حیاتی است زیرا آن فرد متوجه می شود که این شرکت قابلیت سرمایه گذاری را دارد یا خیر. برای کسب اطلاعات بیشتر به بخش بعدی مراجعه کنید.
سودآوری شرکت
قطعاً همه ی شما می دانید که سود هر شرکت نشان دهنده ی موفق بودن در کسب و کار است. اگر نسبت سود خالص به فروش زیاد نباشد و به بیانی دیگر پایین بودن سود به این معنا است که آن دسته از هزینه هایی که به منظور تأمین مالی لحاظ شده است فقط یک عدد بوده اند و در فروش نقشی نداشته اند.
علاوه بر سود خالص بر فروش با شاهد نسبت های دیگری از سود هستیم مثل سود عملیاتی بر فروش و سود خالص بر دارایی. اولین نسبت حاصل تقسیم سود عملیاتی بر هزینه است.
دومین نیز یعنی سود خالص بر دارایی حاصل تقسیم سود بر دارایی های شرکت است. تمام این نسبت ها برای این است که مدیران و یا حتی افراد خارج از شرکت برای تجزیه و تحلیل باید یک سری نکات را بررسی کنند و به دنبال ارتباط آن ها با یک دیگر باشند. حسابدار با محاسبه دقیق این نسبت ها کمک به سزایی به مدیرها و افراد ارشد یک شرکت می کنند.
تعریف نسبت های سودآوری
در مطالب قبلی، گفته شد که یکی از شیوههای اصلی تحلیلگران مالی در ارزیابی شرکتها، استفاده از صورتهای مالی است. در تجزیه و تحلیل صورتهای مالی، وضعیت سودآوری، ریسک مالی، وضعیت تولید و فروش، وضعیت بدهی و حاشیۀ سود شرکت به صورت کامل مورد بررسی قرار میگیرد . در این مطلب تجزیه و تحلیل نسبتهای سودآوری به عنوان یکی از روشهای تجزیه و تحلیل صورتهای مالی مورد بررسی قرار میگیرد.
نسبتهای سودآوری به نوعی میزان کارایی شرکت در استفاده از داراییها و سودآور بودن عملیات را میسنجند. به عبارت دیگر این نسبتها یکی از شاخصهای مهم در تعیین کارایی مدیریت شرکت، توانایی در کسب سود یا نرخ بازگشت مناسب در سرمایهگذاریها هستند. درنتیجه میتوان گفت این نسبتها در ارزیابی کفایت مدیریت شرکت در تحصیل سود و عملکرد کلی نقش بسزایی دارند. در این مطلب چهار نسبت که رایج ترین نسبتهای سودآوری هستند معرفی و براساس اطلاعات صورتهای مالی شرکت X محاسبه خواهند شد.
1. نسبت حاشیۀ سود
این نسبت از تقسیم سود خالص به فروش بهدست میآید و میزان بازدهی را به ازای هر ریال از فروش نشان میدهد. نسبت حاشیۀ سود در شرکت X به شرح زیر است:
ضعف این نسبت آن است که بسیاری از هزینهها، همانند هزینۀ تامین مالی که در محاسبۀ سود خالص لحاظ شدهاند، ارتباطی به فعالیت فروش ندارند. بنابراین نسبت حاشیۀ سود، مطلوب نیست و نمیتوان تنها بر حسب آن نسبت به سودآوری واحد تجاری، اظهار نظر کرد. ابزار بهتر در ارزیابی سودآوری واحد تجاری، نسبت حاشیۀ سود عملیاتی است.
2. نسبت حاشیۀ سود عملیاتی
این نسبت از تقسیم سود عملیاتی به فروش بهدست میآید. اقلام غیرعملیاتی همچون درآمد و هزینۀ بهره و سود و زیان واگذاری داراییها در محاسبۀ سود عملیاتی منظور نمیشود. این نسبت معیار قویتری برای ارزیابی سودآوری و فروش است. نسبت حاشیۀ سود عملیاتی در شرکت X به شرح زیر است:
3. نسبت بازده داراییها (ROA)
این نسبت از تقسیم سود خالص به میانگین داراییها بهدست میآید و معیار بهتری برای سنجش سودآوری واحد تجاری در مقایسه با نسبت سود خالص به فروش و نسبت سود عملیاتی است. زیرا توان مدیریت را در بکارگیری موثر از داراییها در ایجاد سود خالص نشان میدهد. این نسبت در شرکت X عبارت است از:
این نسبت بازده داراییهای بکارگرفته شده طی دوره را نشان میدهد. بنابراین در مخرج کسر از متوسط داراییهای طی دوره استفاده شده است.
4. نسبت بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)
این نسبت از تقسیم سود خالص بر حقوق صاحبان سهام بهدست میآید. اگر نسبت بازده حقوق صاحبان سهام برابر 30% باشد بدین معناست که سرمایهگذاران (سهامداران شرکت) در ازای هر 100 تومان سرمایهگذاری در این شرکت توانستهاند 30 تومان سود کسب نمایند. بازده حقوق صاحبان سهام در شرکت X به شرح زیر است:
این نسبت میزان موفقیت مدیریت را در حداکثر نمودن بازده سهامداران عادی نشان میدهد.
آشنایی با انواع نسبت مالی در حسابداری
یکی از مهمترین و اصلیترین وظایف حسابداران، محاسبه و بررسی نسبت مالی شرکتها و ادارات است. تجزیه و تحلیل صورتهای مالی، شیوههای مختلفی دارد و استفاده از نسبتهای مالی در این تجزیه و تحلیلها، از روشهای مطلوب و رایج در میان حسابداران به شمار میآید.
هدف از این تحلیل پیگیری عملکرد شرکتها و همچنین فراهم کردن زمینهای برای امکان مقایسۀ عملکرد آنها در سالهای مالی است. نسبتهای مالی را براساس آن چیزی که قرار است بسنجند، به 5 دستۀ اصلی تقسیم بندی میکنند.
نسبت مالی چیست؟
وقتی مدیران شرکتها از حسابدارانشان دربارۀ وضعیت شرکت سؤال میکنند، انتظار دریافت پاسخی تخصصی، کارشناسی و شفاف را دربارۀ وضعیت مالی دارند و معمولاً نمیتوان با گفتن جملههایی مثل اوضاع روبراه است یا وضعیت مالی مناسبی داریم، آنها را راضی کرد. در چنین شرایطی نسبت مالی ابزاری است که حسابداران با استناد به آمار و ارقام آن میتوانند وضعیت اقتصادی و مالی شرکتها را به دقت بررسی و گزارش کنند. به نسبتهایی که از صورتهای مالی شرکتها و به منظور آگاهی از وضعیت کلی شرکت و قیمتهای سهام آن استخراج میشود، نسبت مالی میگویند.
بنابراین نسبتهای مالی ابزاری هستند که با استناد به آنها میتوان دربارۀ سلامت و پیشرفت یا رکود مالی و اقتصادی شرکتها تصمیمگیری کرد.
انواع نسبتهای مالی چیست؟
نسبت مالی در یک تقسیمبندی به 5 گروه اصلی تقسیم میشود:
نسبتهای نقدینگی
نقدینگی در اصطلاح به ارزیابی توانایی های شرکت نسبت به تعهدات کوتاه مدت آن گفته میشود. از سوی دیگر، نقدینگی نوعی پسانداز برای روز مبادا و مشکلات مالی غیرقابل پیشبینی است. حسابداران میتوانند با در نظر داشتن نسبت مالی در حوزه ی نقدینگی، توانایی شرکت ها را در بازپرداخت بدهیهایشان برآورد کنند. نسبت نقدینگی به دو دسته ی اصلی تقسیم میشود: نسبت جاری و نسبت آنی
نسبت جاری
نسبت جاری ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ در گردش ﻧﯿﺰ ﻧﺎﻣﯿﺪه میشود که از تقسیم داراییهای ﺟﺎری ﺑﻪ بدهیهای ﺟﺎری به دست میآید. این نسبت نشان دهندۀ توان بازپرداخت بدهیهای جاری از داراییهای جاری مؤسسه است و بالاتر بودن این نسبت نشاندهنده وضعیت نقدینگی بهتر است. فرمول محاسبه آن به شرح زیر است:
نسبت آنی:
موجودی کالا و پیشپرداختها به دلیل قابلیت اندک شوندگی، بالاتر بودن این نسبت از عدد یک، نشانهای از وضعیت مناسب نقدینگی شرکت است. در فرمول این نسبت جزو داراییهای جاری محسوب نمیشوند.
در صورتی که رقم نهایی این نسبت بیش از 1 باشد، شرکت توانایی بازپرداخت بدهیهای جاری اش را خواهد داشت.
نسبت وجه نقد
این نسبت محافظهکارانه ترین نسبت نقدینگی است، زیرا نسبت موجودی نقدی و سرمایه گذاری کوتاهمدت را به بدهی جاری نشان میدهد. بالا بودن این نسبت نشاندهنده عدم استفاده از منابع نقد است و پایین بودن آن میتواند منجر به ایجاد مشکل در بازپرداخت بدهیها شود.
نسبتهای سودآوری
دومین نسبت مالی، نسبت سودآوری است که براساس نتایج آن دربارۀ میزان موفقیت مالی و سوددهی شرکت تصمیمگیری خواهد شد. سود خالص بهترین ابزار برای تعیین عملکرد مدیریت در دستیابی به این هدف است مهمترین نسبتهای سودآوری عبارت است از:
نسبت سود ناخالص
از تقسیم سود ناخالص به فروش به دست میآید. به کمک این نسبت، سود ناخالص تولید شده ارزیابی خواهد شد:
به کمک این نسبت، سود ناخالص تولید شده ارزیابی خواهد شد:
بازده فروش
نامهای دیگر این نسبت، نسبت سود خالص و حاشیۀ سود خالص است و درصد درآمدهای حاصل از فروش را میسنجد. هرچه عدد بهدست آمده از این نسبت بزرگتر باشد، بازده آن نیز بیشتر است.
بازده داراییها
با این نسبت مالی هم میتوان بازده سرمایهگذاری را اندازهگیری کرد و هم میزان کارآمدی مدیریت شرکت در استفاده از داراییها به منظور درآمدزایی را سنجید.
بازده حقوق صاحبان سهام
این نسبت درصد درآمدهای حاصل از هر ریال حقوق صاحبان سهام را میسنجد.
نسبتهای پوششی و اهرمی
سومین نسبت مالی است و با استناد به آن میتوان میزان تأمین مالی مورد نیاز در چرخۀ کسبوکار شرکت را برآورد کرد. حاصل این نسبتها نشان دهندۀ این خواهد بود که چه میزان از نیازهای مالی شرکت، از منابع دیگری تأمین شده است.
نسبت بدهی
این نسبت، بدهیهای شرکت را که با بدهیهایی مثل تعهد به شخص ثالث سرمایهگذاری شده است میسنجد.
توان پرداخت بهره
این نسبت تعداد تبدیل هزینههای بهره به درآمد را میسنجد و از این طریق میتوان متوجه شد که شرکت میتواند با سود حاصل شده هزینه های بهره را بپردازد یا نه.
نسبت سرمایه
این نسبت مالی تعیین کنندۀ کل دارایی های شرکت است که به واسطۀ سرمایۀ اولیه حاصل شده است.
نسبت بدهی- سرمایه
نشان دهندۀ ساختار سرمایه در شرکتهاست. اگر عدد این نسبت بزرگتر از 1 باشد، یعنی شرکت بدهیهای سنگین دارد و اگر کمتر از 1 باشد، یعنی توازن نسبی مالی برقرار است.
نسبتهای ارزش بازار
این نسبت مالی نشاندهندۀ دیدگاه تحلیلگران بازار و سهامداران دربارۀ عملکرد گذشته و آیندۀ شرکت است.
ارزش دفتری
بیانگر ارزش خالص داراییهای شرکت بر مبنای هر واحد از سهم.
نسبت قیمت به درآمد
تعیین کنندۀ نظر تحلیلگران بازار سرمایه دربارۀ سودآوریهای آیندۀ شرکت است.
نسبت قیمت به فروش
نسبتهای فعالیت
این نسبتها ابزارهایی برای سنجیدن کارکرد داراییهای شرکت است و میزان استفادۀ مؤثر از منابع شرکت را در دورههای مشخص ارزیابی میکند.
دورۀ گردش موجودی کالا
که به آن میانگین سنی تعریف نسبت های سودآوری کالا هم گفته میشود. نشاندهنده مدتزمانی است که طول میکشد تا مواد اولیه به کالا تبدیل شود و گردش موجودی کالاها را در بازههای زمانی مختلف نشان میدهد.
دوره وصول مطالبات
نشاندهندۀ فواصل زمانی تحویل اجناس به مشتری تا هنگام دریافت وجوه نقد از آنهاست.
برای محاسبه این نسبت از فروش بهجای فروش نسیه استفاده میشود
مزایای مقایسه نسبتهای مالی
از مزایای مقایسه نسبت های مالی این است که مشخص میکند کدام قسمت شرکت عملکرد بهتر یا بدتری نسبت به میانگین صنعت مربوط به خودش دارد. مقایسه بازده دارایی بین شرکتها مشخص کننده این امر است که کدام شرکتها در جهت افزایش سودآوری، استفاده بهینهتری از داراییشان داشتهاند.
استفاده کنندگان نسبت های مالی به دو گروه تقسیم میشوند:تعریف نسبت های سودآوری
استفاده کنندگان خارجی: سرمایهگذاران خردهفروشی ،تحلیلگران مالی، مقامات نظارتی و ناظران صنعت، اعتباردهندگان، رقبا، مقامات مالیاتی، استفاده کنندگان داخلی: مدیر تیم، کارمندان و مالکان
محدودیت نسبتهای مالی چیست؟
تحلیل نسبتهای مالی به طور گستردهای توسط تحلیلگران مالی، سرمایهگذاران و اعتباردهندگان به کار میرود. در واقع این نسبتها وضعیت اقتصادی واحد تجاری را در مقایسه با صورتهای مالی به شکل بهتری انعکاس میدهند. از سوی دیگر، نسبت های مالی در مدلهای پیشبینی به طور موفقیتآمیزی به کار میروند. اما با وجود استفاده وسیع از نسبت های مالی این تکنیکها با برخی از محدودیتها روبهرو هستند که تفسیرها را با پارهای از ابهام مواجه میکنند.
نسبتهای مالی با استفاده از صورتهای مالی یک شرکت میتواند به تحلیلگران مالی و سرمایه گذاران دید بهتری از وضعیت اقتصادی یک سازمان بدهد تا بتوانند بهتر تصمیم گیری انجام دهند. اما از سوی دیگر با اینکه نسبتهای مالی پیش بینی را برای ما آسان تر میکنند، اما دارای محدودیت هایی نیز هستند که ممکن از باعث ایجاد ابهام شوند.
بعضی محدودیتها شامل:
- نسبته های مالی تنها یک دید کلی به گذشته است.
- اگر داده ها بر اساس بهای تمام شده تاریخی باشند قادر به انعکاس سطح عمومی قیمتها و ارزشهای جاری نخواهند بود.
- به دلیل استاندارد نبودن روش محاسبه هر نسبت مالی، بنابراین نمیتوان تاثیر نفوذ اطلاعات گزینش شده را در محاسبات نادیده گرفت.
- ممکن است در روشهای مختلف حسابداری، نسبتهای مالی دچار تغییر شوند. همچنین تغییر در اصول و برآوردهای حسابداری نیز در تغییر نسبت های مالی تأثیرگذار هستند.
- با استفاده از نسبت های مالی عملا مقایسه بین سازمانی غیر ممکن است.
نتیجه گیری:
نسبت مالی به کمک اقلام صورتهای مالی محاسبه میشود و انواع مختلفی دارد. این نسبتها معیاری است که از آنها برای سنجش توان واحدهای تجاری در پرداخت تعهدات کوتاه مدتشان استفاده میشود. با اینکه فرمولهای مورد استفاده برای انواع نسبت مالی، بسیار دقیق و حسابشده هستند، توصیۀ ما این است که در استفاده از نتایج آنها عوامل و متغیرهای دیگرِ تأثیرگذار بر روند مالی شرکت را نیز مد نظر قرار بدهید.
شرکت خود را به بهترین شکل مدیریت کنید
هر مدیر خوب نیازمند ابزاری قدرتمند است تا بتواند مجموعه خود را به بهترین شکل مدیریت کند. مجموعه نرم افزار مالی و منابع انسانی فینتو ابزاری قدرتمند است که می تواند به مدیران در کنترل کارمندان و محاسبه حقوق و دستمزد آنها کمک کند.
شما همیشه یک مدیر لایق هستید و باید بهترین ها برای شما باشد. با استفاده از نرم افزار حسابداری آنلاین فینتو کار مدیریت خود را بسیار آسان تر کنید.
نسبت های مالی
دانلود فایل آموزش تجزیه و تحلیل نسبت های مالی و فایل محاسبه در اکسل
نسبتهای مالی مقادیر عددی هستند که با هدف به دست آوردن اطلاعات معنادار از صورتهای مالی یک شرکت استخراج میشوند. اعداد استخراج شده از صورتهای مالی شرکت مانند ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان نقدینگی، در مواردی هم چون آنالیزهای مقداری و ارزیابی نقدینگی، رشد، حاشیه سود، سودآوری، نرخ بازگشت، ارزشگذاری و غیره استفاده میشوند. یکی از متداولترین راههای تحلیل مالی، محاسبه و بررسی نسبت های مالی است. این نسبتها در چندین گروه تعریف شدهاند و هر کدام به یکی از جنبههای وضعیت مالی شرکتها میپردازند. نسبت های مالی به دستهبندیهای اصلی زیر تقسیمبندی میشوند:
نسبتهای نقدینگی
نسبتهای اهرمی و پوششی
نسبتهای فعالیت
نسبتهای سودآوری
نسبتهای ارزش بازار
نگاهی به کاربردها و کاربران تحلیل نسبت های مالی
تحلیل نسبت های مالی دو هدف اساسی را دنبال میکند:
پیگیری عملکرد شرکت
تعیین نسبت های مالی در هر دوره و پیگیری تغییر مقادیر آنها در طول دوره، با هدف کشف سرنخهایی است که موجب پیشرفت موسسه میشوند. مثلا افزایش نرخ بدهی نسبت به دارایی میتواند نشان دهنده این باشد که شرکت تحت فشار بدهی است و در نهایت آن موسسه را با خطر ورشکستگی مواجه کند.
امکان مقایسه عملکرد شرکت
مقایسه نسبت های مالی با رقبای اصلی به این منظور صورت میگیرد که مشخص شود کدام قسمت شرکت عملکرد بهتر یا بدتری نسبت به میانگین صنعت مربوط به خودش دارد. مقایسه بازده دارایی بین شرکتها به یک تحلیلگر یا سرمایهگذار کمک میکند تا تشخیص دهد کدام شرکتها در جهت افزایش سودآوری، استفاده بهینهتری از داراییشان داشتهاند. استفاده کنندگان نسبت های مالی به دو گروه استفاده کنندگان داخلی و خارجی تقسیم میشوند:
استفاده کنندگان خارجی: شامل تحلیلگران مالی، سرمایهگذاران خردهفروشی، اعتباردهندگان، رقبا، مقامات مالیاتی، مقامات نظارتی و ناظران صنعت میشوند.
استفاده کنندگان داخلی: شامل مدیر تیم، کارمندان و مالکان میشوند.
منظور از نسبتهای نقدینگی چیست؟
نقدینگی را میتوان این طور تعریف کرد: «میزان توانایی شرکت در بازپرداخت دیون کوتاهمدت خود.» بنابراین نسبتهای نقدینگی اطلاعاتی در مورد توانایی شرکتها در پرداخت دیون کوتاهمدت یا عمل به تعهدات کوتاهمدتشان فراهم میآورند.
نسبتهای نقدینگی متداول شامل موارد زیر میشوند:
نسبت جاری: توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت با داراییهای جاری
نسبت جاری: داراییهای جاری/ بدهیهای جاری
نسبت آنی: توانایی یک شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود از محل داراییهای نقدی
نسبت آنی (سریع) = داراییهای جاری – موجودی مواد و کالا / بدهیهای جار
نسبت وجه نقد: توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود از محل وجوه نقد. این نسبت محافظه کارانهترین نسبت نقدینگی است که حسابهای دریافتنی نیز در آن لحاظ نمیشود.
نسبت وجه نقد = موجودی نقدی+ سرمایهگذاریهای کوتاهمدت / بدهیهای جاری
بررسی نسبتهای اهرمی یا ساختار سرمایه
نسبتهای اهرمی مقدار منابع دریافت شده از بدهی را اندازهگیری میکنند. در واقع، از نسبتهای اهرمی برای ارزیابی سطح بدهیهای کوتاه و بلندمدت شرکت استفاده میشود. نسبتهای اهرمی شامل موارد زیر میشوند:
نسبت بدهی: توانایی یک شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاه و بلندمدت با کل داراییهای موجود
نسبت بدهی = مجموع بدهیها / مجموع داراییها
نسبت تسهیلات به سرمایه: میزان اتکای شرکت به استقراض از بانک و حقوق صاحبان سهام برای تامین مالی خود
نسبت تسهیلات به سرمایه = مجموع تسهیلات / مجموع تسهیلات + حقوق صاحبان سهام
نسبت پوشش بهره: نشان دهنده توان شرکت در پرداخت هزینههای مالی مثلا بهره وامهای دریافتنی از محل سود عملیاتی
نسبت پوشش بهره = سود عملیاتی/ هزینههای مالی
معرفی نسبتهای فعالیت
نسبتهای فعالیت یا کارایی ابزارهایی هستند که برای سنجش کاربرد داراییهای شرکت مورد استفاده قرار میگیرند و از طریق ارزیابی میزان فروش و تاثیر داراییها بر آن اندازهگیری میشوند. این گروه از نسبتها، حجم فروش شرکت را با سرمایهگذاری در داراییهای مختلف مانند موجودی کالا، دارایی ثابت و … مقایسه کرده و میزان به کارگیری موثر منابع شرکت و راندمان عملیات آن را در دوره عملیات ارزیابی میکنند.
دوره گردش موجودی کالا یا میانگین سنی کالا: دوره گردش موجودی کالا، بازه زمانی را نشان میدهد که در آن دفعات گردش کالا اتفاق افتاده است. گردش موجودی کالا بیانگر این است که موجودی کالا و مواد اولیه شرکت در یک بازه زمانی مشخص – مثلا یک سال مالی – چند بار به فروش رسیده و جایگزین شده است.
دوره گردش موجودی کالا = متوسط موجودی مواد و کالا *۳۶۵ / بهای تمام شده کالای فروش رفته
دوره وصول مطالبات: نشان دهنده فاصله زمانی تحویل کالا به مشتری تا دریافت وجه نقد از مشتری است. به بیان دیگر، مدت زمانی است که طول میکشد تا شرکت مطالبات خود را از مشتریان دریافت کند. با بررسی این نسبت درمییابیم که شرکت درآمد فروش خود را در چه بازه زمانی به چرخه عملیاتی بازمیگرداند
دوره وصول مطالبات = متوسط حسابهای دریافتنی *۳۶۵ / فروش نسیه
دوره گردش عملیات: به دورهای گفته میشود که در طول آن، یک شرکت، مراحل خریداری مواد اولیه، تولید کالا، ارسال به دست مشتری و در نهایت دریافت وجه نقد را سپری میکند.
دوره گردش عملیات = دوره وصول مطالبات + دوره گردش موجودی کالا
گردش دارایی: این نسبت، میزان تأثیرگذاری گردش داراییها را در کسب درآمد شرکت نشان میدهد و بیانگر این است که چگونه داراییهای شرکت برای ایجاد درآمد به کار گرفته میشوند. با مقایسه این نسبت در دورههای گذشته میتوان به این نتیجه رسید که افزایش داراییها در کسب درآمد بیشتر توسط شرکت، تأثیرگذار بوده است یا خیر.
گردش دارایی = فروش خالص / میانگین جمع داراییها
گردش داراییهای ثابت: این نسبت، بیانگر میزان تأثیرگذاری داراییهای ثابت شرکت بر کسب درآمد آن است.
گردش داراییهای ثابت = فروش خالص / میانگین داراییهای ثابت
دوره پرداخت بدهیها: نشان دهنده مدت زمانی است که طول میکشد تا شرکت بدهی خود را با تامین کنندگان – بدهی بابت خرید مواد اولیه بهصورت نسیه – تسویه کند.
دوره پرداخت بدهیها = متوسط حسابهای پرداختنی *۳۶۵ / خرید نسیه
نسبت گردش سرمایه جاری: سرمایه در گردش، تفاوت دارایی جاری از بدهی جاری شرکت است. این سرمایه، بخشی از خالص داراییهای جاری است که مستقیم یا غیرمستقیم تسهیلاتی را در چرخه تولید ایجاد میکند.
گردش سرمایه جاری = فروش / سرمایه در گردش
نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش: با توجه به اینکه یکی از اجزای تشکیل دهنده دارایی جاری، موجودی کالا است، نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش نشان دهنده آن است که چه مقدار از سرمایه در گردش شرکت را موجودی کالا تشکیل داده است.
موجودی کالا به سرمایه در گردش = موجودی کالا / سرمایه در گردش
منظور از نسبتهای سودآوری چیست؟
نسبتهای سودآوری، توانایی شرکت برای تولید درآمد مرتبط با عملکرد و سود سهام، داراییهای ترازنامه، هزینههای عملیاتی و سهام را اندازهگیری میکند. مهمترین نسبت های مالی سودآوری شامل موارد زیر میشوند:
بازده داراییها: نسبت بازده داراییها نشان دهنده آن است که شرکت چگونه از منابع و دارایی تحت اختیار خود برای کسب سود بهره برده و برای سرمایهگذاران و اعتباردهندگان خود بازدهی ایجاد کرده است. نسبت بازده داراییها میتواند شاخص نهایی برای ارزیابی کفایت و کارایی مدیریت شرکت باشد.
بازده دارایی = سود خالص / میانگین جمع داراییها
بازده حقوق صاحبان سهام: شیوهای برای اندازهگیری میزان سودآوری شرکت است که روش ایجاد سود با استفاده از سرمایه سهامداران را روشن میکند.
بازده حقوق صاحبان سهام = سود خالص / حقوق صاحبان سهام
حاشیه سود ناخالص: این نسبت، عملیات اجرایی و کسب درآمد شرکت را ارزیابی میکند و همچنین توانایی شرکت در کنترل بهای تمام شده کالای فروش رفته را بررسی کرده و رابطه بین فروش و هزینههای تولید کالای فروخته شده را نشان میدهد.
حاشیه سود ناخالص = سود ناخالص / فروش
حاشیه سود عملیاتی: نسبت سود عملیاتی نشان دهنده این است که هر یک ریال فروش محصولات یا خدمات چه تأثیری در سود عملیاتی شرکت دارد.
حاشیه سود عملیاتی = سود عملیاتی / فروش
حاشیه سود خالص: درصد حاشیه سود خالص شرکت نشان دهنده این است که از هر ۱ تومان فروش شرکت چه مقدار آن به سود خالص تبدیل شده است.
حاشیه سود خالص = سود خالص / فروش
آشنایی با نسبتهای ارزش بازار
این نسبتها منعکس کننده نگرش سهامداران و تحلیل گران بازار سرمایه در خصوص عملکرد گذشته و پیش بینی روند آتی شرکت هستند. انواع متداول نسبتهای ارزش بازار عبارتاند از:
نسبت ارزش دفتری (P/BV): این نسبت بیانگر تعریف نسبت های سودآوری ارزش ثبت شده خالص داراییها بر مبنای هر سهم از سهام عادی هستند.
P/B = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی * تعداد سهام در دست سهامداران عادی / حقوق صاحبان سهام
نسبت قیمت به درآمد (P/E): این نسبت، دیدگاه تحلیل گران بازار سرمایه را در خصوص سودآوری آتی شرکت تعیین میکند و از تقسیم قیمت بازار هر سهم عادی در یک دوره زمانی خاص و سود سالانه آن به دست میآید.
P/E = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / سود هر سهم از سهام عادی
نسبت قیمت به فروش (P/S): این نسبت که از حاصل تقسیم ارزش بازار شرکت بر کل فروش ۱۲ ماهه ایجاد میشود، به شما میگوید برای هر یک ریال فروش سالانه چقدر هزینه میکنید.
P/ S = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / کل فروش ۱۲ ماه اخیر شرکت
قیمت به جریان نقدینگی (P/CF): این نسبت از توان قابل ملاحظهای برای پیش بینی بازده سهام برخوردار است و معمولا به وسیله سرمایهگذاران نهادی مورد استفاده قرار میگیرد. نسبت قیمت به جریان نقدینگی، مواردی از قبیل استهلاک، تخفیف درآمد و مواردی از نقدینگی را که توسط کسب و کار ایجاد شده حذف میکند.
P/ CF = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / جریان نقدی هر سهم
جریان نقدی هر سهم = سود هر سهم + (استهلاک داراییهای مشهود و نامشهود / تعداد سهام شرکت)
نسبت PEG: نسبتی است که برای تعیین ارزش سود هر سهم تا زمانی که نرخ رشد سود سهام شرکت در نظر گرفته شود مورد استفاده قرار میگیرد. این نسبت مبتنی بر نسبت P/E است و چشمانداز رشد یک سهم را در نظر میگیرد. محاسبه بدین شکل است که نسبت P/E را به نرخ رشد سالانه درآمد بر مبنای ارزش ۵ سال آینده تقسیم میکنیم. اگر نتیجه کمتر از یک باشد بیانگر آن است که بازار بهطور کامل چشماندازی در خصوص این سهم ندارد.
PEG = (قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / سود هر سهم از سهام عادی) / نرخ رشد سالانه درآمد
محدودیت نسبت های مالی چیست؟
تحلیل نسبتهای صورتهای مالی به طور گستردهای توسط تحلیلگران مالی، سرمایهگذاران و اعتباردهندگان به کار میرود. در واقع این نسبتها وضعیت اقتصادی واحد تجاری را در مقایسه با صورتهای مالی به شکل بهتری انعکاس میدهند. از سوی دیگر، نسبت های مالی در مدلهای پیشبینی به طور موفقیتآمیزی به کار میروند. اما با وجود استفاده وسیع از نسبت های مالی این تکنیکها با برخی از محدودیتها روبهرو هستند که تفسیرها را با پارهای از ابهام مواجه میکنند.
نمونههایی از محدودیتهای نسبت های مالی
با توجه به اینکه نسبتها بر مبنای اطلاعات تاریخی هستند، میانگینی از شرایط موجود در گذشته به شمار میروند.
هنگامی که اطلاعات بر مبنای بهای تمام شده تاریخی باشند قادر به انعکاس سطح عمومی قیمتها و ارزشهای جاری نخواهند بود.
از آنجایی که روش محاسبه هر نسبت استاندارد نیست، بنابراین نمیتوان تاثیر نفوذ اطلاعات گزینش شده را در محاسبات نادیده گرفت.
استفاده از روشهای مختلف حسابداری میتواند بر نسبتها اثرگذار باشد. مثلا استفاده از روش «فایفو» نتیجه متفاوتی نسبت به استفاده از روش «لایفو» ایجاد میکند.
همچنین تغییرات در اصول و برآوردهای حسابداری – مثلا تغییر از روش فایفو به لایفو – نیز در تغییر نسبت های مالی تأثیرگذار هستند. علاوه بر این، برای استفاده از اطلاعات در روندهای درازمدت، ممکن است نیازمند تبدیل اطلاعات با هدف حذف رویدادهای غیرعادی و غیرمترقبه باشیم.
با توجه به تفاوتهای موجود در ویژگیهای عملیاتی شرکتهای مختلف مانند خطوط تولید، روش عملیات، نحوه تامین مالی و منطقه جغرافیایی شرکتها مقایسه بین شرکتی دشوار است.
به هنگام استفاده از نسبت های مالی، محتاط باشید!
اگرچه محدودیتهای صورتهای مالی بسیار با اهمیت هستند. اما با این حال، تحلیل نسبتها از تکنیکهای مهم تفسیر صورتهای مالی به شمار میرود. زیرا نسبتها نشانگر ارتباطهایی میان عناصر اساسی صورتهای مالی شرکتها هستند. در هر صورت، نتایج حاصل از نسبت های مالی باید با احتیاط بیشتری مورد استفاده قرار گیرند.
نسبت های مالی به تحلیل وضعیت شرکت ها چه کمکی می کند؟
اهمیت داده های مالی یک کسب وکار بر کسی پوشیده نیست. داده ها و اطلاعات مالی کسب وکار از مهم ترین منابع برای انجام تحلیل های مختلف به شمار می روند. به گونه ای که بسیاری از تصمیم های اتخاذ شده با در نظر گرفتن موقعیت مالی یک شرکت و متناسب با آن است. به تجربه ثابت شده است عملیات یک شرکت بیش از هر عامل دیگری به وضعیت مالی و میزان سرمایه آن بستگی دارد تا به فاکتورهایی مانند تولید محصول با کیفیت، ساختار تشکیلاتی منسجم، برنامه ریزی و تعیین استراتژی مناسب.
برای ارزیابی مالی شرکت، داده ها از گزارش های مالی مرتبط جمع آوری و برای تحلیل دسته بندی می شوند. از جمله روش های رایج برای بررسی وضعیت مالی شرکت، استفاده از نسبت های مالی مختلف است که مدیران بسته به نیاز و نوع تصمیم می توانند از برخی نسبت ها استفاده نمایند. در ادامه با نسبت های مالی مهم در حسابداری و کاربردهای آن آشنا می شویم.
نسبت های مالی را چگونه می توان تعریف نمود؟
نسبت، ارتباط کمّی و عددی دو متغیر را نشان می دهد که از طریق تقسیم یک متغیر بر متغیر دیگر حاصل می شود. نسبت را می توان به صورت درصد، کسر، واحد پول یا مقایسه دو عدد بیان کرد.
از مزیت های مهم نسبت ها این است که اعداد و ارقام مد نظر را به شکل مقایسه ای ارائه می دهد و نتیجه گیری برای تحلیل گران را ساده تر می کند.
حال اگر اعداد و ارقام مرتبط به داده های استخراج شده از گزارش های مالی را برای محاسبه نسبت در نظر بگیریم، نسبت های مالی حاصل می شود.
از جمله گزارش های مالی مهم و پرکاربرد که توسط بخش حسابداری ارائه شده و نسبت های مالی موثر در تحلیل وضعیت مالی شرکت را استخراج نمود؛ گزارش های ترازنامه، صورت سود و زیان، صورت وجوه جریان نقد هستند.
دلایل استفاده از نسبت های مالی
صورت های مالی و در کنار آن نسبت های مالی که با هدف عرضه اطلاعات به مخاطبان هدف خود تهیه و تدوین می شوند، نقش موثری در افزایش اطمینان و شفاف سازی در زمینه های پولی و مالی مرتبط با واحد اقتصادی دارد.
دلایل مختلفی برای استفاده از نسبت های مالی وجود دارد که می توان مهم ترین آنها را بدین قرار لیست کرد:
- بررسی روند شرکت ها برای یک بازه زمانی مشخص یا مقایسه شرکت ها با هم
- فراهم آوردن اطلاعات برای برآوردن فرضیات آماری
- آزمودن این نظریه که یک نسبت می تواند متغیری مناسب و قابل استفاده باشد
- بررسی شواهد تجربی بین نسبت های مالی و برآورد یا پیش بینی متغیر مد نظر
از مزیت های استفاده از نسبت های مالی این است که در تحلیل داده ها و اطلاعات مالی، اعداد و ارقام از قالب ریالی خارج شده و به صورت نسبت های قابل مقایسه بیان می شوند که ارتباطی معنادار بین اطلاعات موجود برقرار می کند. به همین دلیل این نسبت ها به عنوان ابزاری کمکی در تحلیل گزارش های مالی و یافتن فرصت ها و چالش های کسب و کار به کار گرفته می شوند.
دسته بندی نسبت های مالی
در بحث حسابداری مهم ترین گزارش ها برای بررسی و تحلیل شرکت ها از نظر وضعیت مالی، صورت های مالی هستند. به بیان دیگر، در بررسی مالی یک شرکت قبل از هر چیز می بایست صورت های مالی آن شرکت به دقت بررسی شده و در ادامه این بررسی از نسبت های مالی استفاده شود.
امروزه نسبت های مالی به دلیل کارایی مناسبی که دارند، بسیار مورد توجه افراد فعال در زمینه های مالی و حسابداری قرار گرفته اند. نسبت های مالی تعریف شده بسیار متنوع بوده و هر یک بخش ویژه ای از عملکرد شرکت را بررسی می کند. در نتیجه نسبت های مالی گزینه مناسبی برای ارزیابی قدرت مالی و وضعیت بدهی ها و نیز نقاط ضعف و قوت شرکت به شمار می روند.
آنچه که در نسبت های مالی باید در نظر گرفته شود، نوع اطلاعاتی است که در صورت و مخرج قرار می گیرند و وجود رابطه علت و معلولی و همبستگی بین این اعداد و ارقام می تواند در ایجاد نسبت های مالی مناسب و معنادار کمک نماید.
با توجه به اینکه برای دسته بندی نسبت های مالی وجود عوامل مشترک در آنها در نظر گرفته می شود، می توان گفت هر دسته یک شاخص مهم مالی را بررسی می کند. در طبقه بندی نسبت های مالی 4 شاخص کلی نقدینگی، عملیاتی، سودآوری و رشد در نظر گرفته شده است.
به عنوان یک نکته بسیار مهم در رابطه با نسبت های مالی لازم است بدانید نسبت های مالی محدودیت ها و ویژگی های خاص خود را دارند که باعث می شود به عنوان مدرک پشتیبان تصمیم در نظر گرفته شوند و نمی توان آنها را معیار تصمیم گیری در نظر گرفت.
در ادامه چهار نسبت مالی مهم را معرفی می کنیم.
نسبت نقدینگی :
نقدینگی را به صورت توانایی واحد اقتصادی در جوابگویی به تعهدات کوتاه مدت خود تعریف می کنند. در نتیجه برای توصیف رابطه بین دارایی جاری و بدهی جاری، نسبت نقدینگی تعریف شده است.
جالب است بدانید شرکت W.T.Grant با وجود اینکه در صورت سود و زیان تدوین شده، سالانه 40 میلیون دلار سود خالص داشت ولی اعلام ورشکستگی کرد. بررسی های انجام شده برای پیدا کردن علت این ورشکستگی، نقش و جایگاه اطلاعات مرتبط با نسبت های نقدینگی را مطرح کرد.
نسبت سودآوری :
از شاخص های مهم در بررسی سلامت مالی شرکت و کارایی مدیریت آن، به دست آوردن سود قابل قبول یا بازگشت سرمایه رضایت بخش است. در نتیجه از نسبت های مالی مهم برای محاسبه میزان سودآوری فعالیت های یک بنگاه اقتصادی، نسبت سودآوری است. به دلیل اهمیت این نسبت مالی در بازار سرمایه و کمک به تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در بازار مد نظر، نسبت های مالی فرعی متعددی مانند حاشیه سود، بازده دارایی و بازده حقوق صاحبان سهام تعریف شده است.
نسبت فعالیت :
در این نسبت مالی هدف بررسی و اندازه گیری کارایی واحد تجاری در استفاده از دارایی های در اختیار آن است. در واقع این نسبت مالی، حجم فروش شرکت مد نظر را با سرمایه گذاری در دارایی های مختلف مقایسه و میزان به کارگیری بهینه دارایی ها را ارزیابی می کند. ازجمله نسبت های فرعی آن گردش دارایی ها، دوره پرداخت بدهی ها و دوره گردش عملیات ذکر کرد.
نسبت اهرمی :
گاهی شیوه تأمین مالی شرکت اهمیت دارد که در نسبت اهرمی هدف بررسی استفاده واحد تجاری از منابع تأمین مالی و رابطه میان بدهی ها و دارایی های آن واحد تجاری است.
تا به اینجا با اهمیت و تعریف نسبت تعریف نسبت های سودآوری های مالی مهم آشنا شدیم. از این نسبت ها می توان در صنایع مختلف و با هدف تحلیل های مالی متنوع بهره برد. در ادامه اهمیت تحلیل های مالی در بانکداری و بازار سهام را بررسی می کنیم.
کاربرد نسبت های مالی در ارزیابی بانک ها
همراه با شکل گرفتن بانکداری خصوصی، رقابت بانک ها برای افزایش کیفیت خدمات و بهبود عملکرد شکل گرفته است؛ و همین بازار رقابتی باعث پیدایش نیاز به سنجش و تحلیل بانک ها از نظر عملکرد و میزان سودآوری شده است.
تحلیل نسبت های مالی ازجمله تکنیک های مقایسه ای بانک ها شناخته شده است که از آن برای ارزیابی کیفیت سهام و خدمات، میزان سودآوری فعالیت های تجاری بانک، بازده سرمایه گذاری و دارایی های بانک بهره می برند.
به بیان دیگر، به کمک نسبت های مالی در تحلیل و مقایسه بانک ها، اطلاعات مالی به درصدهای معنادار تبدیل می شوند که به واسطه این درصدها می توان وضعیت مالی و عملکردی بانک و توانایی آن در مقابله با ریسک های موجود را به راحتی مشخص نمود.
کاربرد نسبت های مالی در ارزیابی سود سهام شرکت ها
یکی از مهم ترین بازارهای امروز که نقش مهمی در رونق تولید دارد، بازار سهام و سرمایه گذاری در آن است. نقدینگی خرد و کلان در دست عموم جامعه ازجمله منابع پولی مهم به شمار می رود که جذب صحیح این نقدینگی و سرمایه گذاری درست در بازار به تحلیل درست فرصت های سرمایه گذاری موجود بستگی دارد و می تواند به رونق تولید و بهبود اوضاع اقتصادی کمک نماید. بنابراین تجزیه و تحلیل صورت های مالی شرکت های مختلف و پیش بینی سود آتی و بازگشت سرمایه بر اساس این گزارش های مالی، از ملزومات تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در بازارهای مختلف است.
از آنجا که تجزیه و تحلیل اوراق بهادار اولین گام در فرایند تصمیم گیری برای سرمایه گذاری است ، شاخص ها و نسبت های مالی استخراج شده از صورت های مالی شرکت ها به فرد کمک می کند به پیش بینی درست و دقیقی از سود و بازده سهام برسد. بنابراین نسبت های مالی ازجمله داده های مهم برای تصمیم گیری و انتخاب بازار مناسب برای سرمایه گذاری در نظر گرفته می شوند.
تحلیل نسبت های مالی با هدف تعیین سلامت مالی واحدهای تولیدی
همان طور که گفتیم سلامت مالی یک شرکت به معنای توانایی آن در کسب سود از فعالیت های تجاری و تداوم این فعالیت ها است که فاکتوری مهم برای تمام سهام داران و ذینفعان شرکت شمرده می شود.
تحقیقات بسیاری در رابطه با موثر بودن تحلیل نسبت های مالی در تعیین سلامت مالی شرکت انجام شده است. طبق نتایج این پژوهش ها می توان به کمک تجزیه و تحلیل نسبت های مالی شرکت های ورشکسته و موفق را شناسایی نمود.
می توان شرکتی که پس از کسر مالیات، سود مثبت داشته و رشد سود واقعی آن نیز مثبت است، شرکت با سلامت مالی دانست. در مقابل شرکتی که سود منفی پس از کسر مالیات برای آن محاسبه شود را شرکت درمانده نامید. گفتنی است اغلب شرکت های درمانده در سال مالی بعد نیز قادر به بهبود وضعیت مالی خود نبوده و توانایی اجرای تعهدات مالی خود را ندارند. از نسبت های مالی موثر در تعیین ثبات مالی یک شرکت می توان به نسبت های سودآوری مانند حاشیه سود عملیاتی و ناخالص و نرخ بازده دارایی ها، نسبت های نقدینگی مانند نسبت جاری و نسبت سریع یا نسبت بدهی و نسبت پوشش بهره و نیز نسبت های فعالیت همچون گردش کل دارایی ها اشاره کرد.
دیدگاه شما